۲۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۳
کد خبر: ۵۵۵۰۶۵
یادداشت | حال سینمای غیروابسته؛

"نمایندگان سینمای فرانسه" با بودجه جمهوری اسلامی

وقتی کافه سینما تبدیل شده به بونجورهای عاشقان سینمای فرانسه که از بودجه جمهوری اسلامی ارتزاق می‎کنند، علیه سینمای ملی صحبت می‌کنند و داد وابستگی به سینمای فرانسه و فیلمفارسی گوش عالم را کر کرده است، آیا نباید عصبانی شد؟
خانه سینما سینما سینمای برهنگی حاتمی کیا، سینمای ایران

به گزارش سرویس فرهنگی خبرگزاری رسا، فحش اگر بدهند آزادی بیان است، جواب اگر بدهی بی فرهنگی است! سوالی اگر بکنند آزاداندیشند، سوال اگر بکنی تفتیش عقاید! تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند، جواب اگر بدهی دروغگویی! مسخره‌ات بکنند انتقاد است، جواب اگر بدهی بی جنبه‌ای! اگر تهدیدت کنند دفاع کرده‌اند، اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی! حزب اللهی بودن را با همه تراژدی هایش دوست دارم.

حکایت امروز سینمای ایران را زمانی که از آینه جادوی آوینی نگاه می‌کنی، برایت بامزه‌تر است. سینمایی با طعم تلخ وابستگی. تاریخ سینمای ایران پر است از وابستگی به هند، همان مؤلفه‌هایی که فیلم ایرانی را تبدیل به یک فیلمفارسی می‌کند.

معروف‌ترین فیلم سینمای ایران فیلم «دختر لر» تمام و کمال در هند و توسط عوامل انگلیسی ساخته شد. ابراهیم مرادی در گفتگویی با روزنامه اطلاعات در 29 خرداد 1351 در این باره می‌گوید: «... تمام کارهای فنی دختر لر به دست سیک عده هندی تحت نظر متخصصین انگلیسی در بمبئی انجام گرفته بود ...» 1

وابسته نظام

اتفاق از یک سخنرانی در اختتامیه جشنواره فجر شروع شد، آنجا که حاتمی کیا گفت: من وابسته به نظام هستم. آنجا که از کارگردان وابسته سخن می‌گفت، از منتقدینی که آمال و آرزوهایشان در هیچکاک و سینمای کلاسیک و ماجرای آیزنشتاین و سعید ثقفی و مردی که اسب شد، ختم می ‌گشت.

همین حرف‌ها کافی بود تا صدای خیلی‌ها بلند شد که این آدم غر می‌زند و فلان است و بهمان. اما چرا باید این اتفاق بیفتد؟

وقتی در ساختار صداوسیما نمی‌توان به دنبال اسلوبی گشت که چگونه یک مجری می‌تواند در چشم برهم زدنی از برنامه حالا خورشید به برنامه‌ای در حد و اندازه هفت برسد و از سوی دیگر مجری برنامه رئیس جمهور کشور بشود، سوال‌پرسیدن در این حوزه بسی خطاست.

وقتی کافه سینما تبدیل شده است به بونجورهای عاشقان سینمای فرانسه که از بودجه جمهوری اسلامی ارتزاق می‎کنند و علیه سینمای ملی صحبت می‌کنند و داد وابستگی به سینمای فرانسه و فیلمفارسی (هند) گوش عالم را کر کرده است، آیا نباید عصبانی شد؟

وقتی هر سال سینمای کشورمان بیش از صد اثر تولید می‌کند و تو به اندازه تعداد انگشتان دست، فیلم قابل دفاع پیدا نمی‌کنی، جایی برای خوشحالی می‌ماند؟

وابسته به ...

درست است که باید به اصغر فرهادی و اسکارش افتخار کرد و از فیلم کاملا مستقل او به نام فروشنده باید دفاع کرد، چرا که اصلا خواهر امیر قطر اسپانسر مالی این فیلم نبود و موضوع تجاوز و فلاکت را مطرح نکرد.

آیا کسی سوال نکرد که چرا خواهر امیر قطر اسپانسر فیلم مستقل اصغر فرهادی شد؟ کسی نپرسید که سیر محتوایی آثار اصغر فرهادی رو به قهقرا می‌رود یا به سرسرای تجلی سینمای پروتاگونیستیک صعود می‌کند؟

نقد زمانی نقد باقی می‌ماند که تو با نگاه ایدئولوژیکی فرانسوی به محتوا نگاه نکنی و تلاش نداشته باشی که هر چیزی که در دایره گرایش وام گرفته از غرب تو جا نگرفت، به تمسخر بگیری. شاید تو نمی‌فهمی و شاید تو در این عمری که برای مطالعه آثار چیویسکی‌ها گذاشته‌ای، اشتباه بوده است.

شاید سینمای فرمالیسم امروز دیگر در سیر آثار کارگردانان خوب ایرانی به اندازه‌ای که فرانسه برای تو محترم است، دیگر برای آنها محترم نیست و به دنبال تولید آثار با یک الگوی دیگر یا الگویی مستقل هستند، آیا باید برنامه ملی هفت که اصلا وابسته به حکومت جمهوری اسلامی ایران نیست، در اختیار افرادی قرار بگیرد که هوچیگری کنند؟

در فضای مجازی و اینستاگرام هنرمندان بسیاری واکنش نشان دادند نسبت به اتفاقی که در اختتامیه جشنواره افتاد، این عصبانیت و بغض فروخورده جریان روشنفکری در سینما را باید احترام کرد، چرا که تا الان تنها صدایی که شنیده می‌شد، از سوی همین افراد بود و حالا که صداهای بلند دیگری در این زمینه شنیده می‌شود، آنها را بسی نگران و ناراحت می‌کند.

امروز باید به سمت گفتمان در سینما برویم و کرسی آزاد اندیشی در این ارتباط را دایر کرد تا فرصت مغتنمی به حاتمی کیاهای جوان سینمای ایران داده شود و بتوانند شاید سینمای خفته ما را تکان بدهند.

حاتمی کیا یک بار عصبانی شد ولی تاریخ این سینما پر از بی مهری و ناراحتی‌هایی که سینماگران لیبرال و کارگردانان وابسته و نفتی نسبت به انقلاب اسلامی و چهره‌های ارزشی است. /۸۸۱/ی۷۰۴/س

 علی اصغر سیاحت، پژوهشگر حوزوی

پاورقی

  1. حکایت سینماتوگراف، سعید مستغاثی، ص 75
ارسال نظرات