۰۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۸
کد خبر: ۵۱۳۱۹۴
به مناسبت ۵ مرداد؛

خطابه چیست و خطیب کیست؟

اعتمادی که مردم به امام جمعه به عنوان نماینده و پرتوی از ولایت فقیه دارند سرمایه گران‌بهایی است که باید به‌درستی آن را پاس دارد و رسالت خود را در این بستر مناسب به انجام رساند.
نماز جمعه

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، خطابه شیوه‌ای است علمی و فنی برای انتقال پیام به‌گونه‌ای که احساسات مخاطبان را جهت‌دهی می‌کند و آنها را از خمود و رکود رهانیده و به حرکت و نشاط می‌رساند.

خطابه «احساسات، غیرت، حمیت، سلحشوری، عصبیت، برتری‌طلبی، عزت طلبی، مردانگی، شرافت، کرامت، نیکوکاری و خدمت را به جوش می‌آورد و پشت سر خود حرکت و جنبش ایجاد می‌کند.»(1)

در اصطلاح خطابه را این‌گونه تعریف کرده‌اند: «صناعتی است که با وجود وی ممکن باشد اقناع جمهور در آنچه باید ایشان را بدان تصدیق حاصل آید به قدر امکان»(2)

خطابه قوت و توانایی است که ملکه نفسانی آدمی گردیده و از فراگیری اصول و قوانین و یا به دست آوردن تجربه حاصل شده باشد.

خطابه گفتگوی چهره به چهره است که سر و کارش با احساسات متعالی انسان است و فرق آن با موعظه این است که «خطابه برای تهییج و بی‌تاب کردن احساسات است؛ اما موعظه جوشش‌ها و هیجان‌های بیجا را خاموش می‌کند، خطابه زمام کار را از دست حسابگری‌های عقل خارج می‌کند و به دست طوفان احساسات می‌سپارد؛ اما موعظه طوفان‌ها را فرو می‌نشاند و زمینه را برای دوراندیشی فراهم می‌کند. خطابه به بیرون می‌کشد و موعظه به درون فرو می‌برد.»(3)

خطبه محصول خطابه است و رسالتش آن است که پیام را در قالبی علمی، هنری و ذوقی به دیگران برساند؛ بنابراین هر خطبه و خطابه‌ای از عناصر مختلفی چون پیام، پیام‌رسان، شیوه پیام‌رسانی، گیرندگان پیام تشکیل می‌شود.

کارایی و نفوذ و تأثیرگذاری هر خطبه و خطابه و ازجمله خطبه نماز جمعه وابسته به چگونگی رعایت این عناصر چهارگانه است:

پیام
در محور اول، پیام باید دارای محتوایی منطقی، استدلالی روشن و روشنگر، هماهنگ با فطرت و وجدان و درخور پذیرش برای همگان باشد تا بتواند در ژرفای فکر و روح انسان‌ها نفوذ کند و ماندگار شود.

پیام و خطبه باید قابل درک و هضم برای مخاطبان باشد و به جنبه‌های مثبت و منفی دوسویه بنگرد و به تعبیر قرآن پیام باید «دعوت به‌سوی خدا»(4) و ارزش‌های انسانی و الهی را همراه خود داشته باشد تا بتواند همگام با فطرت و سرشت آدمی پاسخگوی نیاز واقعی انسان گردد.

علم و ذکر

پیام آنگاه می‌تواند راهگشا باشد و خطبه زمانی می‌تواند تحول‌آفرین و سازنده باشد که هم سرزمین دل را فتح کند و هم بوستان فکر را آبیاری کند.

دستاورد خطبه نماز جمعه در دو چیز خلاصه می‌شود: علم و ذکر. با علم جهالت‌ها زدوده می‌شود و با ذکر غفلت‌ها، آدمی در یک مرحله محتاج دانستن است اما در ادامه راه ممکن است دچار سردرگمی و غفلت گردد، در اینجا دیگر علم کارساز نیست که ذکر و تذکر کارساز و چاره درد است.

جوانه فکر آدمی اگر با آب ذکر آبیاری نشود پژمرده می‌گردد و می‌خشکد. ذکر حضور جانان در ژرفای جان است ذکر، بال و پری برای پرواز به‌سوی بی‌نهایت است، ذکر قطره وجود آدمی را به اقیانوس پیوند می‌زند، با ذکر می‌توان از فرش به عرش و از خاک به افلاک راه یافت؛ ازاین‌رو برای تعادل اندیشه و رفتار انسان مسلمان، آمیختن دو دریای علم و ذکر لازم و ملزوم یکدیگرند.

به دیگر سخن اگر دو خطبه را به دو دریا مانند کنیم که بین آن دو فاصله‌ای اندک وجود دارد فکر و ذکر را باید لؤلؤ و مرجان آن بدانیم که «مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِ بَینَهُما بَرْزَخٌ لا یبْغِیان یخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجان»(5) و اگر علم و فکر و خطابه غذای فکر و احساس هستند، موعظه غذای قلب است و نیاز روح.

نماز جمعه باید هر هفته یک‌بار در کنار سفره خویش این دو گونه غذا را عرضه کند، پایه‌های فکری و علمی مخاطبان را بالا بیاورد و با ندای «تَعالَوْا»(6) آنان را به‌سوی تعالی و رشد و بالندگی فراخواند و در درون جان‌ها نیز حرکتی عمیق و همه‌سویه بیافریند و با ندای «فَاسْعَوْا اِلی ذِکرِ اللّهِ»(7) آنان را از غفلت‌ها و بی‌خبری‌ها برهاند و به خویشتن خویش آشنا سازد.

شخصیت پیام‌رسان

اما محور دوم خطبه و خطابه، شخصیت پیام‌رسان است کسی که در حوزه معارف دینی گام نهاده و می‌خواهد مردم را به این گنجینه آشنا سازد، عهده‌دار مسؤولیتی بزرگ و رسالتی سترگ و گسترده و پراهمیت بوده انگیزه، گفتار و کردار او تأثیر سرنوشت‌ساز و بنیادی در ابلاغ این رسالت دارد.

اگر انگیزه‌اش صافی و خالص نباشد و دین را وسیله دنیاطلبی و رسیدن به نام و نان قرار دهد، نه‌تنها کاری از پیش نخواهد برد که به تعبیر مقام معظم رهبری تبلیغی که برای دستیابی به دنیا از طریق دین باشد این «تَاْتُوا الْبُیوتَ مِنْ ظُهُورِها»(8) است نه «مِنْ اَبْوابِها»(9)

روح حاکم بر خطبه‌ها و خطابه‌ها، تکلیف محوری، وظیفه‌گرایی است. آن خطیبی که در میان مردم به سر می‌برد و خود را با نیروهای متکامل انسانی که به‌سوی خدا در حرکت هستند هماهنگ نمی‌سازد راه به‌جایی نمی‌برد و چه‌بسا در نیمه راه، طعمه شیادان و رهزنان گردد.

شخصیت اخلاقی خطیب نیز اثر چشمگیری در موفقیت او دارد. پیام‌دهنده باید محبوب دل‌ها، پرشور، قابل اعتماد، وفادار، صادق و خوش‌خوی و خوش‌برخورد باشد تا بتواند با ایجاد حوزه جاذبه گسترده، روحیه‌های فراری و دور از نماز جمعه را به‌سوی خویش بکشاند و هدایت کند. گرایش به مردم و حشر و نشر با آنان، زمینه پذیرش و گرایش آنان به‌سوی ارزش‌های متعالی را فراهم می‌سازد و این کاری است کارستان که نباید آن را کم انگاریم و کم‌اهمیت بدانیم. به فرموده مقام معظم رهبری: «مسؤولیت طلبگی، یعنی تبلیغ و جذب مردم به سمت اسلام، باید هرچه بیشتر جدی گرفته شود.»(10)

رسول اکرم (ص) فرمود: «خِیارُکمْ اَحْسَنُکمْ اَخْلَاقاً الَّذِینَ یاْلِفُونَ وَ یؤْلَفُون؛ برگزیده‌ترین شما خوش‌خوترین شمایند، آنان که با دیگران انس و الفت می‌گیرند و دیگران نیز با آنان مأنوس می‌شوند.»(11)

امام جمعه و خطیب نماز باید چهره محبوب مردم باشد و این مهم آنگاه به دست می‌آید که خود را در معرض محبت خدا و پیامبر (ص) و امامان قرار دهد، چهره محبوب اهل بیت (ع) این است که امام صادق (ع) ترسیم فرموده است: «اِنَّا لَنُحِبُّ مَنْ کانَ عَاقِلًا عَالِماً فَهِماً فَقِیهاً حَلِیماً مُدَارِیاً صَبُوراً صَدُوقاً وَفِیاً؛ ما کسی را که خردمند، دانا، فهمیده، دین‌شناس، بردبار، سازگار، شکیبا، راست‌گفتار و وفادار باشد دوست داریم.»(12)

شخصیت علمی خطیب نیز در بُرد و تأثیر خطبه‌ها و خطابه‌هایش از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

از گذشته دور گفته‌اند «بی‌مایه فطیر است» بی‌پشتوانه علمی و تحقیقاتی و بی‌تلاش و بی‌مطالعه نباید با مردم روبرو شد، امروز جامعه ما از رشد نسبتاً بالایی در زمینه‌های علمی و فرهنگی و حتی مسائل سیاسی و اجتماعی برخوردار است، باید خطبه‌ها را غنی و پربار ساخت تا پاسخگوی شبهات و پرسش‌های آنان باشد.

مقام معظم رهبری در این زمینه می‌فرمایند: «باید محتوای خطبه‌ها و آنچه ارائه می‌شود، به‌صورت روزافزون اعتلا داشته باشد و سطحش بالا رود... اگر می‌خواهیم در نماز جمعه فکر مردم را از لحاظ اسلامی به استدلال‌های لازم آشنا کنیم، یا ذهنشان را از لحاظ جهت‌گیری سیاسی توجیه و ایمانشان را تقویت کنیم، این امر احتیاج به کار و مطالعه دارد و بدون آن ممکن نیست... واقعاً جا دارد که یک خطبه روز جمعه، هفت، هشت ساعت مطالعه پشت سر خودش داشته باشد اگر ما بتوانیم این مهم را تأمین کنیم، احساس می‌شود که یک کلاس عمومی سراسری برای عامه مردم خواهیم داشت.»(13)

خطیب باید روز جمعه با توجه به این حدیث شریف که می‌فرماید: «لِیتَزَینْ اَحَدُکمْ یوْمَ الْجُمُعَةِ؛ خطیب روز جمعه خود را زینت دهد و آراسته کند»(14) به اصلاح سر و صورت خویش بپردازد و با پیرایش و آرایش مناسب در جایگاه ایراد خطبه قرار گیرد.

به‌گونه‌ای ظاهر شود که سبب تکریم و احترام باشد. از نظر لباس، حرکات دست و بدن، اشارات چشم و نگاه‌ها، معتدل باشد و حالت حزن و مسرّت او، با موقعیت زمان و مناسبت‌ها هماهنگ باشد.

به هنگام سخن گفتن، صوت و صدایش مناسب باشد بالا بردن صدا و پایین آوردن آن با محتوای سخن همخوانی داشته باشد. نحوه تعبیرها و قالب‌های سخن نیز باید ادیبانه و صحیح انجام گیرد؛ و از همه بیشتر آن‌که گوینده و خطیب به سخن و کلام خویش ایمان داشته باشد.

«آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ»(15) مواعظ او «حسنه» باشد و جدال او «احسن» که قرآن می‌فرماید: «ادْعُ اِلی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی اَحْسَن»(16)

شیوه پیام‌رسانی

بی‌گمان، یکی از ارکان مهم و عناصر مؤثر در خطبه‌ها و خطابه‌ها که آن را جاودانه و پردوام می‌سازد و کارا و پرمشتری می‌گرداند، استفاده از شیوه‌های هنری، ذوقی و روش‌های مناسب با شرایط زمانی و مکانی است.

روانشناسی تبلیغی و جامعه‌شناسی همه‌سویه برای یک خطیب از ابتدایی‌ترین شرایط تأثیرگذاری اوست، مقام معظم رهبری می‌فرمایند آن‌که مثلاً «می‌رود تبلیغ کند ولی روانشناسی تبلیغی ندارد و با مردم حرفی را می‌زند که حرف آن‌ها نیست، حرفی را که باید در دانشگاه بزند، در روستا می‌زند و حرفی را که باید در روستا زده شود، در کارخانه می‌زند، بنابراین، تعلیم و روش یابی علمی و فراهم کردن مقدمات علمی برای تبلیغ، مثل روان‌شناسی اجتماعی»(17) برای خطیب و مبلغ از مهم‌ترین و ضروری‌ترین مسائل است.

شناخت فرهنگ و آداب و رسوم ملی، آگاهی به اصطلاحات و مثال‌های رایج، توجه به میزان تحصیلات و سطح آگاهی‌های مردم، ارزیابی موقعیت شغلی و کسب و کار مخاطبان و... به خطیب کمک فراوانی در روش ارائه خطبه‌ها خواهد کرد.

ازجمله شیوه‌های که می‌توان به آن اشارت کرد:

1. انذار و تبشیر

قرآن کریم و انبیای الهی و اولیا از این ابزار، فراوان استفاده کرده‌اند و قران آنان را «مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِین»(18) خوانده و خود را نیز «نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ»(19) می‌نامد.

خطیب باید از یک‌سو عواطف انسانی مخاطبان را برانگیزاند و خوف و خشیت و خشوع آنان نسبت به پروردگار را در آن‌ها تقویت نماید و از سوی دیگر محبت و شوق و امید را در دل آنان به پروراند و موازنه‌ای بین این دو حالت ایجاد کند که نه موجب یأس باشد و نه عامل غرور و بی‌خیالی، همان تعادلی که در روایات از آن به عنوان «خوف و رجاء» یاد شده است.

2. تشبیه و تمثیل

یکی از مؤثرترین ابزارها در پیام‌رسانی استفاده به‌جا و به‌موقع از مثال‌ها، تشبیه‌ها و ضرب‌المثل‌ها است، در قرآن که مهم‌ترین کتاب هدایت است در بسیاری از موارد از این شیوه تربیتی استفاده شده است.

مثل آنچه را که پوشیده و نامعلوم است آشکار می‌کند و پرده از روی معانی پنهان برمی‌دارد و حجاب ابهام را از روی مطالب سنگین و عمیق کنار می‌زند. مثل از تلخی پند می‌کاهد و موجب مسرّت خاطر می‌شود و با لفظ‌های اندک معانی بسیار را به مخاطب منتقل می‌کند.

نکته مهم آن است که با آوردن تشبیه و مثل نباید در معانی سطحی آن توقف کرد بلکه باید با تفکر و تعقل در معانی ژرف آن فرو رفت و به مخاطب اجازه داد که خود با کاوشگری و ژرف‌نگری بیشتر به نکات ظریف و دقیق بیشتری دست پیدا کند.

3. پرسش‌آفرینی

یکی دیگر از شیوه‌های پیام‌رسانی و ارائه خطبه و ایراد خطابه آن است که در شنوندگان ایجاد سؤال کند و آنان را به فکر و جستجو وادار سازد. طرح سؤال باعث می‌شود که حس کنجکاوی و حقیقت‌جویی مخاطبان تحریک گردد و احساس نیاز به پاسخگویی در آنان شدید شود.

به‌ویژه اگر قالب سؤال ابتکاری و جدید باشد که در این صورت شنوندگان با تمام وجود به‌سوی گوینده می‌آیند تا گمشده خویش را پیدا کنند و این نیز شیوه‌ای است قرآنی و روایی که در فرهنگ دینی نمونه‌های فراوانی دارد.

گیرندگان پیام

چهارمین و آخرین محور آن است که خطیب آن‌سوی سخن خود یعنی مخاطبان و گیرندگان پیام را به‌درستی بشناسد و احترام و ادب را نسبت به آنان رعایت نماید.

برای دست‌یابی به این مهم شایسته است که خطبه و خطابه:

توجه مخاطب را به خود جلب کند و اعتمادسازی کند.

سخن او قابل درک برای مخاطب باشد و از تصنع و تکلف بپرهیزد.

مستدل و منطقی باشد و از شعار به شعور نقب بزند.

مستقیم مخاطبان را مورد خطاب قرار ندهد.

از مطرح کردن موضوع‌های ریز بپرهیزد.

پیام خطیب و آهنگ خطبه ترس‌انگیز و یا تهدیدآمیز نباشد، سطح اضطراب را آن‌قدر بالا نبرد که شنونده درستی پیام را انکار کند.

عقل معاشرت

خطیب با خوش‌رویی و خوش‌گویی و خوش‌خویی و به تعبیر روایات «طلاقت وجه»، «وجه منبسط» گشاده‌رویی و حسن خلق می‌تواند بذر محبت و دوستی را در سرزمین دل نمازگزاران و مخاطبان بیفشاند و عواطف و احساسات آن‌ها را تسخیر کند.

به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر/ به آب و دانه بگیرند مرغ دانا را

راز محبوبیت خطیب درگرو خوش‌خلقی اوست آن‌که در برخوردها و رفتارش با دیگران از محاسن اخلاقی و مکارم آن سود می‌جوید همچون آهن‌ربایی است که فلز وجود انسان‌ها را به‌سوی خود می‌کشاند و پراکنده‌ها را به هم متصل می‌کند ازاین‌روی هیچ‌گاه احساس تنهایی نمی‌کند:

علی (ع) می‌فرماید: «مَنْ حَسُنَ خُلُقُهُ کثُرَ مُحِبُّوهُ وَ اَنِسَتِ النُّفُوسُ بِهِ»(20)؛ آن‌که خوش‌خلق باشد دوستان فراوانی خواهد داشت و دیگران نیز با او انس و محبت می‌گیرند و شاعر هم می‌فرماید: به شیرین‌زبانی و لطف خوش/ توانی که پیلی به مویی کشی

حسن خلق و رفتار نیک پیامبر (ص) با مردم زمینه‌ای شد برای نفوذ کلام و پیام او در دل‌ها، با این ابزار توانست از سرزمین‌های دوردست یارگیری کند و زیر پرچم اسلام گردآورد و همین ویژگی روحی و رفتاری او سبب شد که مدال افتخار و باعظمتی از خدای بزرگ دریافت کند که «اِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیم»(21)

روحانی و به‌ویژه امام جمعه با مردم و در مردم زنده است. مردم‌داری و در صحنه ‌نگاه ‌داشتن مردم رسالت اصلی و اساسی روحانی و امام جمعه است؛ ازاین‌رو هم رفتار و هم گفتار و خطبه‌های او باید زمینه‌ساز حضور پرشور و باشکوه مردم در نماز و دیگر صحنه‌های سیاسی و عبادی گردد.

اعتمادی که مردم به امام جمعه به عنوان نماینده و پرتوی از ولایت فقیه دارند سرمایه گران‌بهایی است که باید به‌درستی آن را پاس دارد و رسالت خود را در این بستر مناسب به انجام رساند.

اهمیت مردم‌داری و رفتار جاذبه‌آفرین نسبت به مردم کمتر از ارزش فراگیری علم و دانش نیست، نوشته‌اند که «یکی از شاگردان میرزای شیرازی بزرگ که عازم ایران بود، از ایشان درخواست اجازه اجتهاد کرد، میرزا به ایشان فرمودند: اگرچه شما ملأ و مجتهد هستید، ولی اخلاق خوب و مردم‌داری ندارید، به این لحاظ، این اجازه به نفع شما نیست.»(22)

گفتم که الف گفت دگر هیچ مگو/ در خانه اگر کس است یک حرف بس است./9314/ی704/ب1

منابع و مآخذ:

1. سیری در نهج‌البلاغه، ص 194.

2. فرهنگ معین.

3. سیری در نهج‌البلاغه، ص 195.

4. فصلت، آیه 33.

5. الرحمن، آیه‌های 19 تا 22.

6. جمعه، آیه 9.

7. بقره، آیه 189.

8. مجله حوزه، شماره 39، صفحه 28.

9. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/10/63.

10. بحارالانوار، ج 77، ص 149، مؤسسه الوفا، بیروت.

11. تحف‌العقول، ص 269.

12. حدیث ولایت.

13. بحارالانوار، ج 78، ص 129.

14. بقره، آیه 285.

15. نحل، آیه 125.

16. آذر 74 روزنامه جمهوری اسلامی.

17. بقره، آیه 213.

18. هود، آیه 2.

19. غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج 7، ص 94.

20. ملک، آیه 5.

21. مجله حوزه، 34/30.

ارسال نظرات