۲۴ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۰
کد خبر: ۴۹۱۱۱۴

ماهنامه ملیکا در ایستگاه صد و بیست و چهارم

مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت) شماره ۱۲۴ ماهنامه ملیکا(ماهنامه فرهنگی کودکان ایران) را منتشر کرد.
شماره ۱۲۴ ماهنامه ملیکا

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت) شماره صد و بیست و چهارم ماهنامه ملیکا(ماهنامه فرهنگی کودکان ایران) ویژه فروردین ماه 1395 را به مدیرمسؤولی سید مسعود پورسیدآقایی چاپ و روانه بازار کرد.

«مهدی‌یار»، «روزهای ماه: فروردین/ رجب»، «قند و پند: تولدی در کعبه»، «شعر: دیدار آقا عجل الله تعالی فرجه»، «چشم به راه/ باغ وطن»، «داستان: راه روشن» و «دیدار با بچه های یتیم» از عنوان‌های مطرح شده در این شماره ماهنامه ملیکاست.

در صفحه چهارم ماهنامه با عنوان مهدی‌یار آمده است: «... عید امسال در کنار بعضی از سفره‌های هفت‌سین جای بعضی از پدرها و مادرها خالی است. پدرهایی که در دفاع از حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به شهادت رسیدند و آتش‌نشان‌هایی که دیگر در کنار خانواده‌شان نیستند.

ما همه با هم دعا می‌کنیم خداوند به خانواده‌هایی که عزیزی را در سال گذشته از دست دادند، صبوری هدیه دهد و سال پیش رو را سالی پر از شادی و اتفاق‌های خوب برای همه شیعیان رقم بزند.

در کنار همه دعاهای خوبی هم که داریم، دعایی را که امام صادق علیه‌السلام در زمانی که امام عزیزمان ظهور نکرده‌اند می‌خوانیم که نام آن دعای غریق است: یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک؛ ای خدایی که مهر تو همه را فرا گرفته است، قلب من را برای دینداری‌ات ثابت و استوار نگه دار».

فاطمه حقیقت در صفحه هشتم این ماهنامه با عنوان تولدی در کعبه، نوشته است: «روزهای آخری بود که مادر به انتظار نوزادش بود و دیگر زمان آن رسیده بود که بچه به دنیا بیاید. یک نفر گفته بود که من و عباس، عموی پیامبر آن جا بودیم و سخنان فاطمه بنت بنت اسد را می‌شنیدیم.

او با خدایش حرف می‌زد و از او کمک می‌خواست. همین که دعاهای او تمام شد، ناگهان دیوار کعبه شکافت و وارد خانه کعبه شد و سپس دیوار دوباره بسته شد. چند نفر جلو رفتند تا از احوال مادر و کودک باخبر شوند، اما دیگر راه بسته شده بود. حتی کلیدها هم کار نکردند و قفل در کعبه باز نشد.

مدتی بعد دوباره دیوار از همان جای قبلی شکافت و مادر و نوزادش از آن خارج شدند. همه شگفت‌زده بودند و هیچ‌کس توانایی سخن گفتن نداشت تا اینکه فاطمه بنت اسد گفت: خدای من دستور داد تا نام کودک را علی بگذارم؛ چون این نوزاد از همه نوزادهای دیگر برتر و بهتر و والاتر است.

پسرعموی نوزاد که پیامبر گرامی اسلام است و در آن زمان سی‌ساله بود، خواسته بود تا گهواره نوزاد را نزدیک او بگذارند و او از کودکی کنارش باشد و در برابر چشمان ایشان رشد کند و تربیت یابد.

یک روز که فاطمه بنت اسد به کودکش، علی نگاه می‌کرد، لبخند بر روی لب‌هایش نشست. از او پرسیدند: برای چه می‌خندی؟ جواب داد: حضرت مریم نوزاد خود را دور از مردم به دنیا آورد و درخت خرما را تکان داد تا برایش رطب تازه بر زمین بیفتد، اما برای تولد نوزاد من، دیوار کعبه شکاف برداشت و غذاهای بهشتی همان جا برای من آورده شد.

برق شادی دوباره در چشمان فاطمه درخشید و ادامه داد: من شنیدم که این کودک مردم را به یکتاپرستی دعوت خواهد کرد و بت‌شکن بت‌های مکه خواهد شد».

مؤسسه آینده روشن(پژوهشکده مهدویت) شماره 124 ماهنامه ملیکا(ماهنامه فرهنگی کودکان ایران) را با قیمت 5000 تومان چاپ و روانه بازار کرده است./907/ن ۶۰۲/ش

ارسال نظرات