۳۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۷
کد خبر: ۵۰۶۶۶۰
مشروح سخنان استاد خسرو پناه؛

الزامات اخلاقی؛ انشائی یا اخباری

رییس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران با مطرح کردن مبحث نوع الزامات اخلاقی به نقد و بررسی دیدگاه های برخی علما پیرامون این بحث پرداخت.
خسروپناه

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه در هفتمین جلسه از سلسله جلسات فلسفه اخلاق با اشاره به اینکه یکی از مباحث فلسفه اخلاق، چیستی گزاره های اخلاقی است، گفت: باید در این بحث دید که آیا الزامات، گزاره ها و گفتارهای اخلاقی، انشائی هستند یا اخباری؛ ثمره این بحث در بحث های بعدی روشن خواهد شد که به سبب آن می توان هست و نیست ها را از بایدها و نبایدها و یا بالعکس استخراج کرد یا نمی توان این کار را کرد.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: این یکی از بحث های مهم و کاربردی است که حالا خواهید دید که چه مقدار مارکسیست ها و بسیاری از مکاتبی که در عرصه های سیاسی و اجتماعی اظهار نظر کرده اند و به یک سری تعاریف رسیده اند، از این مبنا بهره برده اند.

الزامات اخلاقی؛ انشائی یا اخباری

وی با بیان اینکه در پاسخ به سؤال انشائی یا اخباری بودن الزامات اخلاقی دو دیدگاه وجود دارد، اظهار داشت: نخستین دیدگاه این است که الزامات اخلاقی را اعتبار و انشاء می داند؛ این دیدگاه بین متفکران اسلامی و غیراسلامی شایع ورایج است؛ اینها عمدتاً معتقد هستند که گزاره های اخلاقی انشائی و اعتباری هستند.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه خاطرنشان کرد: ممکن است در ذهن این سؤال پیش بیاید که اگر الزامات اخلاقی اعتباری باشد، پس ارزش آنها به دست تعبیر کننده است؛ اگر معتبِری اعتبار کرد حسن عدالت را، عدالت حَسَن بوده یا اگر حکم به قبح ظلم داد، ظلم قبیح می شود؛ حال باید دید که اگر معتبر قبح عدالت یا حسن ظلم را اعتبار کند، آیا حسن و قبح ها تغییر می کند و بایدها و نبایدها تغییر می یابد یا خیر؟

رییس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: الزامات اخلاقی می توانند اعتباری یا انشائی باشند، اما منشأهای حقیقی داشته باشند یعنی منشأ آنها یک سری حقایقی است که بر اساس آن امر و نهی می شود؛ مثلاً وقتی بچه ای را امر به انجام کار یا نهی از کاری می کنیم مانند اینکه دست خود را به پنکه یا چرخ گوشتی نزدیک می کند و ما او را از این کار نهی می کنیم، معنای آن این نیست که همین طور بدون یک واقعیتی این انشاء را انجام دهیم، بلکه حتماً این امر و نهی ما یک پشتوانه حقیقی دارد و یک واقعیت هایی دارد که اگر کسی دست به چرخ گوشت بگذارد، به یقین آسیب می بیند؛ بنابراین ما با در نظر گرفتن این حقایق امر و نهی می کنیم.

وی اضافه کرد: حال باید گفت که معتبر، اعتبار می کند، اما با درنظرگرفتن ماهیت های حقیقی و با کمک عقل عملی این کارها را انجام می دهد و هیچگاه دل بخواهی و سلیقه ای نبوده است؛ این الزامات اخلاقی گرچه اعتباری هستند، اما هم پشتوانه حقیقی و هم لوازم حقیقی دارند.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه به بیان مثالی برای روشن شدن مقصود از پشتوانه حقیقی و لوازم حقیقی پرداخت و عنوان کرد: فرض کنید دروغ نگو یا مال مردم را نخور یا احسان بورز یک پشتوانه حقیقی به نام کمال انسان، انحطاط و یا رشد یا هستی او دارد؛ این واقعیت هستی انسان به گونه ای است که اگر این هستی با انسان انس گیرد، به کمال می رسد، اما اگر نه امکان ظلم می رود و انسان نقص پیدا کرده و شخصیتش تبدیل به شخصیت حیوانی می شود.

استاد حوزه و دانشگاه افزود: این پشتوانه ای است و نتیجه ای دارد که اگر کسی اهل صدق، احسان و عدالت باشد خود به خود به یک ملکه ای می رسد که سبب کمال می شود، اما اگر به مرور زمان دروغ بگوید، غیبت کند یا تهمت بزند، این رذائل تبدیل به یک ملکه می شود که او را به سمت حیوان شدن می کشاند(صورته انسان و سیرته حیوان).

وی اظهار داشت: اگر انسان پایبند به اخلاقیات باید، واقعاً فرشته شده و اگر ملزم به رذائل اخلاقی شود در حقیقت تبدیل به حیوان بلکه بدتر از آن می شود.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه با اشاره به فرض محض و خیالی بودن الزامات اخلاقی ابراز داشت: اگر این اعتبارات محض و خیالی بودند و پشتوانه حقیقی نداشت، قطعا ثمرات حقیقی هم نداشت؛ یعنی واقعیت انسان دروغگو با واقعیت انسان راستگو تفاوت دارد، حرام خور با حلال خور متفاوت است، این مهم به هنگام اثر وضعی بر خود فرد و خانواده او مشخص می شود.

رعایت حرام و حلال در امروز زمینه ساز شخصیت فرزندان در آینده می شود

رییس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران اضافه کرد: اینهایی که اهل رعایت حلال و حرام نیستند، فرزندانشان نیز صالح نیستند؛ اینها می گویند خیلی تلاش کردیم که این بچه با تربیت شود، اما می بینیم که دزد و راهزن و غیره از آب در آمده اند؛ علت این امر همین لقمه حرامی است که به آنها خورانده شده است.

وی با اشاره به اینکه الزامات اخلاقی بی ثمره نیست، بیان کرد: ثمره رعایت نکردن الزام اخلاقیِ «لقمه حرام کسب کن» این است که فرزندان فاسد و جنایتکار می شوند.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه ادامه داد: بعضی ها هستند که ظاهر متدین ندارند، یعنی همین نماز و روزه عادی را به جا می آورند، اما نسبت به کسب حلال مقید بوده و مراقب هستند؛ این فرد اگر 40 تا بچه هم داشته باشد، فرزندانش مفید، پاک و صالح هستند.

استاد حوزه و دانشگاه گفت: اینها همه نشانگر این است که الزامات اخلاق گرچه انشاء و اعتبار دارند، اما پشتوانه حقیقی دارد و یک لوازم و دستاوردهای حقیقی هم دارد؛ برای روشن تر شدن به این مثال بیشتر دقت کنیم که ما به هنگام عبور از خیابان به دوست خود می گویید «زود از خیابان بگذر»؛ حتماً علت آن این است که وسیله نقلیه از دور با سرعت در حال آمدن است و ما برای اینکه به وی آسیب نرسد می گوییم «برو یا برگرد».

وی حاصل نظر علامه طباطبایی(ره) در این زمینه را این گونه توصیف کرد: این امر و نهی کردن بر اساس یک واقعیت است که اگر از خیابان نگذرد، ماشین به وی اصابت کرده و ممکن است آسیبی ببیند یا دار فانی را وداع گوید.

دیدگاه دوم در زمینه نوع الزامات اخلاقی

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه به تبیین دیدگاه دوم که نظر آیات مصباح و حائری یزدی است، پرداخت و اظهار داشت: الزامات اخلاقي در جايي به كار مي رود كه افعال اختياري ما موضوع احكام اخلاقي هستند مفاهيم الزامي يا به عبارتي «بايدها و نبايدها»، از نظر آيت الله مصباح جزء مفاهيم فلسفي بوده و بيانگر رابطة واقعي و ضروري بين فعل اختياري انسان و نتايج مترتب بر آن هستند، نه فاعل و فعل، و اين ضرورت از نوع ضرورت بالقياس الي الغير است و از نظر آیت الله حائری یزدی از نوع ضرورت بالغیر است.

رییس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: نتيجه مهم اين نظريه اين است كه تمام قضاياي اخلاقي ناظر به واقعيات اند، حتي بايدها و نبايدها، و مفهوم اعتباري ضرورت نيز منشأ خارجي داشته و حاكي از واقعيت نفس الامري است، ازاين رو از نظر ايشان مغالطه «هست - بايد» در احكام اخلاقي رخت برمي بندد و بر اين اساس، بايدها و نبايد ها در واقع ريشه دارند و ابتناي قضاياي ارزشي بر قضاياي ناظر به واقع و حقيقي، ممكن است.

وی با بیان اینکه ضرورت منطقي و ضرورت فلسفي دو قسم ضرورت است، عنوان داشت: در هر دو قسم، ضرورت در مقابل امكان و امتناع قرار دارد؛ ضرورت (و امكان و امتناع) در منطق اساساً ناظر به رابطه هر محمول با هر موضوع است و اختصاص به محمول معيني ندارد، بلكه هر محمول با هر موضوعي سنجيده شود، اتصاف موضوع به آن محمول، يا ضروري است يا ممكن و يا ممتنع؛ بحث ضرورت منطقي در مبحث قضايا صورت مي گيرد و علماي منطق به دو قسم ضرورت اشاره كرده اند كه عبارت اند از ضرورت ذاتي و ضرورت وصفي.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه خاطرنشان کرد: ضرورت (و نيز امكان و امتناع) در فلسفه اساساً ناظر به واقع و نفس الامر است، در حالي كه ضرورت منطقي، براي همة محمولات عموميت ندارد، بلكه اختصاص به محمول معيني دارد كه همانا موجوديت است و از اين نظر هرگاه واجب يا ممكن و ممتنع گفته شود، واجب الوجود، ممكن الوجود و ممتنع الوجود قصد مي شود؛ براين اساس، بحث ضرورت فلسفي در مبحث وجوب و امكان و امتناع است.

اقسام ضرورت

استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه فلاسفه ضرورت را به سه قسم تقسيم مي كنند، اظهار داشت: قسم اول، ضرورت ذاتي است كه براساس آن، ضرورت محمول براي موضوع، ناشي از ذات موضوع است ولاغير؛ قسم دوم، ضرورت بالغير است كه مختص به معلول است؛ يعني وجود معلول با تحقق علت تامه اش ضروري مي شود و از ناحية علت خود وجوب وجود غيري يا وجوب بالغير پيدا مي كند؛ قسم سوم، ضرورت بالقياس الي الغير است كه قوامش به مقايسه دو چيز با يكديگر است؛ به اين معنا كه با فرض وجود الف، وجود ب نيز ضروري است و اگر الف موجود باشد، محال است ب موجود نباشد. نمونة اين نوع ضرورت بين علت و معلول است كه با فرض وجود معلول، وجود علت نيز ضرورت دارد، چنان كه هر معلولي نسبت به علت تامه اش وجوب بالقياس دارد. حال بايد بررسي شود كه مفاهيم الزامي اخلاقي جزء كدام دسته از اقسام وجوب اند.

وی به تحلیل نظرية آيت الله مصباح پرداخت و اظهار داشت: بين نفس، افعال وي و نتايج مترتبه بر اين افعال دو رابطه و نسبت وجود دارد يكي، رابطة نفس و فعل، و ديگري، رابطة فعل و غايت و آثار مترتبه. مفاد قضاياي اخلاقي رابطه فعل است با غايت. افعال اخلاقي با آن غايات مطلوب بالذات انسان رابطة ضرورت بالقياس الي الغير دارند.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه  یادآور شد: ضرورت بالغير مخصوص معلول است و ضرورت بالقياس هم با توجه به معلول بر علت صادق است و باتوجه به علت بر معلول صادق است. فعل كه علت تحقق كمال مطلوبي در خارج مي شود با توجه به معلول خودش ضرورت بالقياس دارد. «وقتي مي گوييم: «بايد به عدالت رفتار كني» يا به تعبير ديگر، «عدالت ورزيدن ضروري است» به معناي اين است كه عدالت ورزيدن با كمال مطلوب ضرورت بالقياس دارد؛ گويا مي گويم اگر مي خواهي به كمال مطلوب برسي بايد اين فعل را انجام دهي. اين «بايد» بياني است براي ضرورت بين فعل و غايت.» چون عدالت ورزي ما را به آن كمال مطلوب مي رساند نسبت آن با كمال مطلوب، ضرورت بالقياس الي الغير است كه ما از آن به «بايد» تعبير مي كنيم. نتيجة مهمي كه اين نظريه دارد اين است كه تمام قضاياي اخلاقي را ناظر به واقعيات مي داند. به بيان ديگر، قضاياي اخلاقي را قضايايي واقعي مي داند با موضوع و محمولي كه از يك واقعيت خارجي حكايت مي كنند. چون مفهوم ضرورت، مفهومي انتزاعي است و به عبارت ديگر، مفهومي اعتباري است كه منشأ انتزاعي خارجي دارد، از حقيقتي نفس الامري حكايت مي كند.

رییس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران ابراز داشت: مثلا یک قاعده داریم که اگر آب در صد درجه بجوشد، بخار می شود؛ این بایدها، بایدهای تکوینی است و کسی نیامده اعتبار کند، اینها اخبار می دهد که نظر آیت الله حائری یزدی ضرورت بالغیر و از نظر آیت الله مصباح بالقیاس الی الغیر است.

تفاوت دیدگاه آیت الله مصباح و آیت الله حائری یزدی

وی به بیان تفاوت میان نظر آیت الله مصباح و نظر آیت الله حائری یزدی پرداخت و اشاره کرد: در دیدگاه آیت الله حائری نظر به این داریم که کمال بخاطر علتش که عدالت باشد ضرورت پیدا می کند و در دیدگاه آیت الله مصباح آمده است که عدالت و کمال در مقایسه با هم مشخص می شود؛ یعنی اگر کمال داشته باشیم به عدالت و اگر عدالت اشته باشیم به کمال خواهیم رسید؛ این نظر دقیق تر است چراکه در ضرورت بالغیر «باید» را به کمال دادیم نه به عدالت و این در حالی است که «باید» وصف عدالت و «نباید» وصف ظلم است.

باید و نباید از دیدگاه آیت الله مصباح

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه واژه باید و نباید را از دیدگاه آیت الله مصباح اینگونه توصیف کرد: واژه‌هاي «بايد» و «نبايد» که در مورد امر و نهي به‌کار مي‌روند در بعضي از زبا‌ن‌ها نقش معناي حرفي را ايفا مي‌کنند (مانند لام امر و لاي نهي در زبان عربي) و در همه زبان‌ها (تا آنجا که ما اطلاع داريم) جايگزين هيئت و صيغهٔ امر و نهي مي‌شوند، چنان‌که عبارتِ «بايد بگويي»، جانشين «بگوي» و عبارت «نبايد بگويي»، جانشين «نگوي» مي‌شود. ولي گاهي هم به‌صورت مفهوم مستقل و به‌معناي «واجب» و «ممنوع» به‌کار مي‌روند، چنان‌که به‌جاي عبارت انشايي «بگوي»، جمله اِخباري «واجب است بگويي» يا «گفتن تو واجب است» به‌کار مي‌رود.

استاد حوزه و دانشگاه افزود: اين تفننات کمابيش در زبان‌هاي مختلف وجود دارد و نمي‌توان آنها را کليدي براي حل مسائل فلسفي تلقي کرد و مثلاً نمي‌توان ويژگي عبارت‌هاي حقوقي و قضايي را انشايي بودن آنها قرار داد؛ زيرا چنان‌که ملاحظه شد مي‌توان به‌جاي عبارت‌هاي انشايي، جمله‌هاي خبري را به‌کار گرفت.

وی اظهار داشت: واژه «بايد» چه به‌صورت معناي حرفي به‌کار رود و چه به‌صورت معناي اسمي و مستقل، و نيز واژه‌هاي جانشين آن، مانند واجب و لازم، گاهي در قضايايي به‌کار مي‌رود که به‌هيچ‌وجه جنبهٔ ارزشي ندارند، چنان‌که معلم در آزمايشگاه به دانش‌آموز مي‌گويد: «بايد کلُر و سديم را با هم ترکيب کني تا نمک طعام به‌دست بيايد»، يا پزشک به بيمار مي‌گويد: «بايد از اين دارو استفاده کني تا بهبود يابي». بدون شک مفاد چنين عباراتي جز بيان رابطه فعل و انفعالات و تأثير و تأثر بين ترکيب دو عنصر با پديد آمدن يک مادهٔ شيميايي، يا بين استعمال دارو و حصول بهبودي نيست، و به اصطلاح فلسفي، واژه بايد در اين موارد، مبيّن «ضرورت بالقياس» بين سبب و مسبب و علت و معلول است؛ يعني تا کار مخصوصي (علت) تحقق نيابد، نتيجه آن (معلول) تحقق نخواهد يافت.

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه خاطرنشان کرد: اما هنگامي که اين واژه‌ها در عبارات اخلاقي و حقوقي به‌کار مي‌روند، جنبهٔ ارزشي پيدا مي‌کنند و در اينجاست که نظريات مختلفي پيرامون آنها مطرح مي‌شود، از‌ جمله آن که مفاد چنين عباراتي بيان رغبت و مطلوبيت کاري براي فرد يا جامعه است و اگر به‌صورت جمله خبري هم بيان شود حکايت از چيزي جز همين مطلوبيت ندارد.

رییس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران اضافه کرد: ولي نظر صحيح اين است که چنين عباراتي مستقيماً دلالت بر مطلوبيت ندارد، بلکه ارزش و مطلوبيت کار با دلالت التزامي فهميده مي‌شود و مفاد اصلي آنها همان بيان رابطه عليت است؛ عليتي که بين کار و هدف اخلاق يا حقوق وجود دارد؛ مثلاً هنگامي که يک حقوقدان مي‌گويد «بايد مجرم را مجازات کرد»، هرچند نامي از هدف اين کار نمي‌برد، ولي در واقع مي‌خواهد رابطه بين مجازات و هدف يا يکي از اهداف حقوق يعني امنيت اجتماعي را بيان کند.

وی گفت: همچنين هنگامي که يک مربي اخلاقي مي‌گويد «امانت را بايد به صاحبش رد کرد»، در حقيقت مي‌خواهد رابطه اين کار را با هدف اخلاق، مانند کمال نهايي انسان يا سعادت ابدي بيان کند. به همين جهت است که اگر از حقوقدان بپرسيم: «چرا بايد مجرم را مجازات کرد؟» پاسخ خواهد داد: زيرا اگر مجرم به مجازات نرسد جامعه دچار هرج‌ومرج مي‌شود. نيز اگر از مربي اخلاقي بپرسيم: «چرا بايد امانت را به صاحبش رد کرد؟» جوابي متناسب با معيارهايي که در فلسفه اخلاق پذيرفته است، خواهد داد.

راهکار تشخیص نوع الزامات اخلاقی

حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه در پایان «روش وجدانی» را بهترین راه تشخیص اعتباری – انشائی یا اخباری بودن الزامات اخلاقی معرفی کرد و گفت: هنگامی که به وجدان مراجعه کنیم درمی یابیم که الزامات اخلاقی از نوع انشائی هستند، چراکه وقتی امر و نهی می کنیم که خبر نمی دهیم؛ البته دلالت مطابقی الزامات اخلاقی انشاء است، اما لازمه این انشاء این است که اگر انجام شود کمال پیدا می کنیم./841/پ۲۰۰/س

ارسال نظرات