۲۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۹
کد خبر: ۵۰۴۳۳۵
گفت‌و‌گو؛

سرنوشت فرهنگ در هیاهوی فن‌آوری

کارشناس عرصه فن‌آوری و تولیدات دیجیتال معتقد است در بحران‌های اقتصادی و رکودها و فشارهای اقتصادی اولین چیزی که از سبد خرید حذف می‌شود محصول فرهنگی است.
علم و فناوری سید محمد مجد

اشاره: از دوران های گذشته همواره عامل های بسیاری موجب تغییر فرهنگ انسان شده اند عواملی چون حمله ی بیگانگان، بر سر کار آمدن دولت یا پادشاهی جدید، تحمیل یک فرهنگ بر یک اجتماع ، ظهور پدیده ای نو در جامعه و غیره عاملی که امروز بیشترین تأثیر را بر فرهنگ جامعه دارد تکنولوژی است. برای درک بهتر تأثیر آن بیاید اول تعریف از فرهنگ و تکنولوژی داشته باشیم.

اقدام پیشگیرانه فرهنگی

فرهنگ همواره به عنوان اصلی ترین ومهمترین موضوع مورد احترام جوامع بوده است وبه دلیل اهمیت آن همواره دستخوش تغییرات و هجوم بیگانه ها بوده است. حتی درگذشته نیز پادشاهان و فرمانروایان به فرهنگ های دیگر هجوم می بردند و فرهنگ خود را اشاعه می دادند تا مبادا فرهنگ آنان دستخوش هجوم دیگر فرهنگ ها قرار بگیرد و این یک نوع اقدام پیشگیرانه بود.

دنیای فن‌آوری

تکنولوژی یا فن آوری را می توان هر نوع موجودیتی که حاصل رشد و توسعه دانش و علم بشری در تمامی زمینه ها است نامید. به کار بردن تکنولوژی صرفاً برای بهتر شدن در هر زمینه ای است البته با توجه به شرایط خاص آن که می تواند شامل، به صرفه بودن تکنولوژی از لحاظ هزینه، زمان و نوع محصول یا نتیجه نهایی آن است.

فرهنگ جوامع بشری به دو صورت هستند: فرهنگی های پویا و فرهنگی هایی که حالت جامد و ایستا دارند؛ فرهنگ های ایستا در مقابل تغییرات و تبادلات فرهنگی از خود مقاومت نشان می دهند یا بسیار کم دچار تغییر می شوند.

فرهنگ های پویا این فرهنگ ها به اصطلاح امروزی به علت به روز بودن یا از جنس زمان بودن و با توجه به امکانات و تکنولوژی های امروزی خود به خود گسترش پیدا می کند و هیچ مانعی نمی تواند جلوی گسترش آنها را بگیرد. امروزه با توجه به رشد و توسعه علم و دانش بشری و گسترش بسیار آن همواره شاهد دستاوردها و تکنولوژی های حاصل از آن هستیم که نتیجه آن فرهنگ ها در میان مردم از حالت ایستایی و انجماد خارج شده و دچار تغییرات بسیاری می شوند.

با توجه به اینکه امروزه بیشترین تأثیر را فن آوری بر روی فرهنگ ما می گذارد و از سوی دیگر این این مقوله فرصت ها و آسیب هایی هم دارد و تبدیل به دغدغه عمومی شده است، خبرنگار خبرگزاری رسا برآن شد تا در این زمینه با مهندس سید محمد مجد، معاون فنی مؤسسه فرهنگی هنری یاسین امین و کارشناس تولیدات دیجیتال که سال ها در این عرصه فعالیت جدی داشته است، گفت و گو کند.

مجد معتقد است که قطعاً تا زمانی که یک بازنگری عمیق و بزرگی در عرصه فن آوری از طرف نهادهای عمومی، حکومتی نشود بهبودی در این زمینه حاصل نخواهد شد،.

وی می گوید ای کاش مانند بعضی از جاهای دیگر همانطور که خیر مدرسه‌ساز داشتیم خیّر‌های فرهنگی هم داشتیم که این احساس در آن‌ها ایجاد می‌شد که حالا مثلاً آن‌ها می‌گویند که من بروم مدرسه‌ای را بسازم که این پنجاه سال به نام من باشد و بچه‌های مردم در آن بروند و ثوابش به من برسد، اما کلاً مقوله دیجیتال چون غیر قابل رؤیت است همیشه این مشکل را داشته است که آن حس فیزیکی را منتقل نمی‌کرده است و آن خیّری که دنبال کار خیر است اصلاً از سرمایه‌گذاری در این عرصه‌ها حس خوبی نداشته باشد.

متن کامل این گفت‌و‌گو که در فضای صمیمی و محل کار آقای مجد صورت گرفته است، در زیر تقدیم شما خوانندگان محترم می‌شود.

رساـ فرهنگ با فن آوری چه نسبتی دارد؟

من شاید نتوانم با توجه به تخصصم در زمینه فرهنگی اظهار نظر کنم، چون بیشتر آدم فنی بوده و هستم که در حوزه فرهنگ وارد شده‌ام و حدود 25 سال است که در این حوزه هستم.

ولی به طور کلی، نه از نگاه خیلی تخصصی، ولی چون دغدغه داشتم می‌توانم عرض کنم معتقدم که فن‌آوری، تأثیر خیلی مستقیمی در فرهنگ ما دارد به خصوص اینکه گفتم من خودم از ابتدا با همین ابزار و این صورت وارد این کار شدم و از اول هم در همین کارهای فرهنگی بودم و از اول هم حرفمان این بود که فن‌آوری به خصوص فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات خیلی می‌تواند در بحث فرهنگ تأثیر گذارد بخصوص در نسل جدید که بسیار از آن تأثیر‌پذیر هستند.

الان بحث خیلی زیاد است و ابعاد مختلفی دارد ولی اگر خیلی کلی بخواهیم بگوییم قطعاً تأثیر دارد و همه تلاش ما این است که تأثیری که ما می‌گذاریم تأثیر مثبت باشد، یعنی تأثیری باشد که ما دلمان می‌خواهد و شاید علت اصلی آن هم این است که ریشه و خاستگاه فن آوری آن طرف هست و بنابراین آن‌ها به ابزارهایش دسترسی بیشتر و راحت‌تری داشتند ضمن اینکه محدودیت‌های ما را هم از نظر عرفی، اجتماعی دینی نداشتند و وقتی این محدودیت‌ها نباشد خودتان می‌دانید که خیلی یله‌تر و بی‌در و پیکرتر می‌توانند به این زمینه وارد شوند.

رقابت کار سختی است، رقابت ما خیلی حساس‌تر، سخت‌تر است و به طور کلی بحث‌های دیگر هم مطرح می‌شود که شاید در ادامه به آن برسیم که مهم‌ترین آن به نظر من بحث اقتصاد فرهنگ است که آن هم با همین بحث فناوری باید با هم ارزیابی و سنجیده شود و به بحث گذاشته شود و از آن نتیجه گرفته شود.

رساـ درباره اصل فن آوری توضیح می دهید؟

فناوری بیشتر به رسانه بر می‌گردد نه به محتوا، چون ما محتوای خودمان را داریم و در این مدت هم هر کاری که کرده‌ایم محتوای خودمان بوده است؛ مثلاً کتب حوزوی یا قرآن، معارف اهل بیت(ع) همه محتوای خودش بوده است و محتوای ما از آن خارج نبوده است، به خصوص بحث فرهنگ را که عرض می‌کنم، مثلاً مؤسسه یاسین به صورت مشخص در اساسنامه‌اش قرآن، معارف اهل بیت(ع) و فرهنگ عمومی را می‌گوید؛ منتها این‌ها را روی بستر و رسانه نو کار می‌کند، مثلاً فرض کنید که نرم افزار یا اینترنت یا امثال این‌ها عرضه می‌کند مثلاً فنآوری که شما سئوال می‌کنید به آن رسانه بر می‌گردد که البته آن هم خیلی مهم است، یعنی سهولت دسترسی و شیوه دسترسی که در همه شئون آدم‌ها تأثیر گذاشته است، اینجا هم تأثیر گذاشته است.

من بیشتر از این جهت می‌گویم که وقتی شما با یک مقوله مدرن اینگونه سر و کار دارید، نیازمند سرمایه‌گذاری هستید، یعنی وقتی می‌گویید فن آوری به ویژه لان که قسمت عمده‌ای از این فن آوری وارداتی است، در هر صورت شما بحث آموزش نیرو، سرمایه‌گذاری، سخت افزاری و نرم افزاری دارید، بحث تبدیل محتوا را دارید، یعنی اصل محتوا هست ولی اینکه یعنی شاید تعبیر درست تر با توجه به آن جمله‌ای که قبلاً گفتم مناسب‌سازی محتوا برای این عرصه و شیوه از ارائه همه هزینه‌بر است.

چیزی نیست که مانند قدیم یک نفر در خانه خود راحت کتاب بنویسد، آن جایگاه خود را دارد و اتفاقاً در همان هم فناوری خیلی کارآمد بوده است.

رساـ یعنی مخاطب امروزمان فرق کرده است؟

من در پرانتز عرض کنم که شاید به سؤال قبلی بر گردد، شما در عصر جدید و شرایط و مختصات جدید می‌بینید که نویسندگان خیلی کارشان راحت تر شده است و نویسنده دیگر شاید به نوعی از ناشر هم مستقل شود، راحت می‌تواند کتابش را منتشر کند، بنابراین در آن عرصه هم خیلی تأثیر دارد ولی شیوه نگارشی که قبلاً بوده است برای عرصه جدید شاید خیلی کارآمد نباشد، چون نسل جدید چیز دیگری را می طلبد، مدیاها تغییر کرده است، نیازها عوض شده است، متن تنها الان خیلی کارآیی ندارد الان شما باید تصویر، انیمیشن، صدا وصوت مناسب را با هم تلفیق کنید که همه این‌ها هزینه‌بر است.

همه محصولات رسانه‌های بیگانه در اختیار نسل جوان هست و چه بخواهیم یا نخواهیم بدتر می‌شود، یعنی قدرت انتخاب خیلی بالا رفته است و شما باید در یک عرصه رقابتی بتوانید محتوای خود را ارائه دهید و مخاطب جذب کنید که به همان سؤال برمی‌گردیم و می‌گوییم که همه این‌ها هزینه‌بر است و تا زمانی که سرمایه‌گذاری مناسبی اتفاق نیافتد آن خروجی به دست نمی‌آید، چون اینجا جنبه هنر قالب می‌شود، یعنی هنر بسیار بسیار اهمیت پیدا می‌کند، به عنوان یک ابزار که در کنار فن‌آوری می‌خواهد کار انتقال را انجام دهد.

رساـ در این زمینه با چه فرصت ها و آسیب هایی رو به رو هستیم؟

ما در مجموع در کشور خود نگاه می‌کنیم، آن پایه‌ها و مواد خام را واقعاً می‌بینیم که داریم و در انیمیشن سازی هم می‌بینید که اتفاقات خوبی افتاده است، اما باز ضعف سرمایه‌گذاری اینجا کاملاً مشهود است و ثانیاً ما یک نوع بلاتکلیفی با خودمان داریم، چون ما بخش خصوصی در این عرصه هستیم و کار بسیار سخت و معادله چند مجهولی است که حلش بسیار سخت است، در بحث اقتصاد فرهنگ اینکه شما بتوانید روی پای خود بایستید و دخل و خرج داشته باشید و توجیه اقتصادی و سود و مانند این‌ها پیش‌کش، همین‌قدر که بتوانید هزینه‌های خود را تا جای ممکن از درآمدهای خود تأمین کنید کار بسیار سختی است و تا زمانی که این اتفاق نیافتد و مدل تجاری آن تعریف نشود و طرح تجاری و بیزینس پلن آن تعریف نشود، این یک زخم و ضعف مزمن و مشکل حل نشده و استخوان لای زخم باقی می‌ماند و آن تأثیرگذاری صحیح را نخواهد داشت.

مثلاً ما الان تقریباً حدود 20 سال است که روی حوزه تولید نرم افزار چند رسانه‌ای کار می‌کنیم، در این بیست سال که در این حوزه فعالیت می‌کنیم واقعاً هیچگاه نتوانسته‌ایم مخاطب خود در سطح کلان وادار به قبول کنیم که باید برای خرید این نرم افزار هزینه بپردازد، درست است که در طول این زمان کمتر و بیشتر شده است و شدت و ضعف پیدا کرده است، البته در برخی جاها و مناطقی از کشور، مناطق شهری‌تر راحت‌تر پرداخت کرده‌اند.

«copy raight» را در حالی که شیوع دارد، نپذیرفته ایم

مثلاً در کنار این مسائل بحث کپی‌رایت هم هست و به همان شدت مطرح می‌شود، ما وقتی کپی‌رایت را نپذیرفتیم و در سطح کشور قبول نداریم، ممکن است که از یک منظر بگوییم چون عین همین در بحث بازی‌های رایانه‌ای هم هست و همه به هم مرتبط است و این مثال دقیقاً در آنجا هم صادق است، وقتی شما کپی‌رایت را نمی‌پذیرید از یک منظر می‌گویید که ما سود کرده‌ایم و نیامده‌ایم که هزینه‌ای بابت واردات یک اثر فرهنگی به یک اجنبی پرداخت کنیم، از این جهت درست است، البته از نگاه کلان فکر می‌کنم که حرف غلطی است؛ یعنی مانند هر تجارت دیگری است، چطور در تجارت‌های دیگر نمی‌گوییم که برای اجناس وارداتی نمی‌توانیم پولی ندهیم پس باید به کالای فرهنگی و فکری هم چنین نگاهی بشود، از نگاه تئوری صرف معتقدم که کپی‌رایت باید وجود می‌داشت، اما از نگاه تجاری، این نکته ظریفی که عرض می‌کنم را توجه بفرمایید، وقتی که شما کپی‌رایت را قبول نمی‌کنید آن وقت مخاطب شما می‌آید و پنجاه هزار نرم افزار را روی بیست دی‌وی‌دی می‌ریزند و بیست هزار تومان می‌فروشند و این دیگر هیچ وقت حاضر نیست که برای نرم افزاری که سیصد میلیون تومان هزینه شده است و دو سال وقت برای آن گذاشته شده است بیست هزار تومان بدهد؛ اصلاً باورش نمی‌شود که این هزینه وجود دارد؛ رسماً به ما می‌گفتند که شما دارید از قرآن کاسبی می‌کنید و روایاتی را هم می‌خواندند؛ نه تنها ما بلکه تمام فعالان این عرصه مخاطبشان بود. پس همه این‌ها به هم وصل است.

درباره «GAME» هم همین بوده است؛ یکی از مشکلات بزرگ «GAME» این است که بازی‌های خارجی تقریباً همه رایگان در کشور عرضه می‌شود و تولید کننده بیچاره‌ای که دو یا سه سال وقت و زندگی خود را گذاشته است و تیم‌های متعددی را هم درگیر کرده است از هنری، علمی و نویسنده که بعد از دو سال به نتیجه رسیده است و می‌خواهد بفروشد نمی‌تواند قیمت مناسبی برای آن بگذارد.

چون برای مخاطب ما الان ده یا بیست هزار تومان برای یک نرم افزار با توجه به هزینه‌های دیگری که دارد پولی نباشد، ولی اصلاً نمی‌پذیرد و نمی‌تواند بپذیرد که باید این پول را باید پرداخت کند.

به هرحال می‌خواهم بگویم که در بحث اقتصاد فرهنگ، بحث‌های خیلی زیادی هست که کپی‌رایت یکی از آن‌هاست که تا این‌ها حل نشود آن چرخه به حرکت در نمی‌آید.

رساـ راهکاری برای بهبود وضعیت موجود دارید؟

یک ویژگی خیلی مهم هم در فناوری هست که همه توجه داریم بحث نو به نو شدن آن است؛ یعنی زود به زود تغییر کردن آن است که آن هم هزینه بالایی می‌برد، یعنی یکی از شاخص‌های هزینه آمادگی این مسأله هست که من تولید کننده بتوانم خود را به روز نگه دارم، چطور یک نفر که با هزینه شخصی خود مسافرکشی می‌کند باید حواسش باشد که این ماشین استهلاک دارد و هر چند وقت یک بار باید هزینه کلان و مبلغی را کنار بگذارد، ما هم باید همه حواسمان باشد که تمام چیزهایی که الان ساخته‌ایم و داریم با آن‌ها کار می‌کنیم ممکن است که دو یا سه سال دیگر همه کهنه شده باشد و باید همه را کنار بگذاریم و چیز جدیدی ارائه کنیم.

یعنی شما تا سه سال پیش با یک فناوری کار می‌کردید، مثلاً مثال خیلی بارز آن این است که همه متوجه شده‌اند و می‌بینند که تا چند سال پیش نرم افزار ویندوز نرم افزار قالب بود و فضای اصلی تولید نرم افزار ویندوز و مبتنی بر آن بود، اما الان می‌بینید که کلاً ظرف دو یا سه سال آن فضا کنار گذاشته شده است و همه چیز روی موبایل رفته است.

برای یک مؤسسه تولید کننده مانند مؤسسه یاسین با هزینه‌های کلان و تعداد نیروی خیلی بالا این تغییر تکنولوژی بسیار بسیار هزینه‌بر است و اصلاً چیزی نیست که راحت بتواند اتفاق بیافتد.

من فقط می‌خواهم بگویم که هزینه‌های به روز بودن یک تولید کننده و پیشرو باقی ماندن او و یا حتی در جریان ماندن او بسیار هزینه‌های بالایی هست و تا زمانی که اینها تأمین نشود تولید کننده‌ها دلسرد می‌شوند و مانند یک دور باطل است.

رساـ چرا این فضا حاکم است؟

فرهنگ ارزشی دیجیتال در وضعیتی نابسامان است

شفاف می‌گویم و حرف تنها من نیست، الان وضعیت ما در زمینه فرهنگ ارزشی دیجیتال وضعیت ایده ال نیست؛ یعنی بسیاری از داشته‌ها و سرمایه‌های نیروی انسانی ما در حال رفتن از این عرصه هستند چون برایشان توجیه ندارد، این چیز خیلی بدی است و من در کل معتقد هستم که به ویژه برای این موج جدید فناوری که الان آمده است که اینترنت پهن باند بی سیم هست یعنی روی گوشی در اختیار همه افراد هست، متأسفانه بدنه تولید کننده فرهنگی ما اصلاً آمادگی این را ندارد و به جای تولیدات فاخری که مثلاً تا چند وقت پیش در عرصه و زمینه ویندوز و سی دی و زمینه‌های ویندوزی وجود داشت، اینجا تقریباً کار فاخری نمی‌بینیم.

به ویژه اینکه سلیقه مخاطب هم به طور مضاعف تغییر کرده است؛ یک جهت اینکه از «PC» روی موبایل آمده است، اما فقط این نیست، یعنی شیوه پرداخت پول و هزینه او هم تغییر کرده است؛ رویکرد و درخواستش هم تغییر کرده است؛ دیگر نمی‌شود با فرهنگ قبل ادامه داد، یعنی فرهنگ کار با ابزارهای دیجیتال هم تغییر کرده است و همه این‌ها مضاعف شده است و من شخصاً معتقد هستم که آخرین بحثی که در این بحث اقتصاد فرهنگ می‌خواهم بگویم معتقد هستم که باید متولیان، الان هم دیر است؛ یعنی یک طور کار از کار گذشته است، باید دور هم می‌نشستند و می‌گفتند که با توجه به این مقدمات خیلی بعید است که تولید کننده‌های فرهنگی بتوانند روی پای خود بایستند، یعنی به عبارت دیگر توجیه اقتصادی و توجیه طرح تجاری یا به قول ما «بیزینس پلن»، در عرصه فرهنگ تقریباً وجود نداشته و ندارد؛ مثال ساده آن را بگویم که در بحران‌های اقتصادی و رکودها و فشارهای اقتصادی اولین چیزی که از سبد خرید حذف می‌شود محصول فرهنگی است، قطعاً اینطوری است، برای همه خانواده‌ها اینگونه است؛ بنابراین وقتی ما نتوانستیم و نمی‌توانیم محصول فرهنگی را در اولویت خانوار قرار دهیم اینجا متولیان باید می‌گفتند که باید به این کار یارانه داد و این کار را به هر دلیلی نکردیم.

عقیده شخصی من این است که به جز برخی از عرصه‌های فرهنگ آن هم در بعضی از کشورها، مانند سینمای هالیوود در امریکا که معدود هستند، بجز آن‌ها که چرخشان می‌گردد و یک صنعت به عنوان یک صنعت و تجارت به آن نگاه می‌کنند و کلی هم از آن درآمد دارند، ولی در بقیه کشورها و عرصه‌ها واقعاً فرهنگ در همه کشورها یارانه می‌گیرد، چیزی نیست که بگوییم که مختص ایران باشد؛ حالا ما که ادعای اسلامی بودن داریم و می‌خواهیم فعالیت فرا کشوری کنیم، متأسفانه اصلاً در اولویت ما نیست.

رساـ سواد رسانه چه تأثیری در عملکرد تولید کننده‌ها دارد؟

در آنجایی که ما می‌خواهیم به زبان مخاطب دست پیدا کنیم و بتوانیم روی آن تأثیرگذار باشیم و با او صحبت کنیم، طبیعتاً باید مناسب‌سازی محتوا اتفاق بیفتد که مهم‌ترین نقش همان تخصص رسانه‌ای است.

یک مثال ساده عرض کنم، بحث گرافیک، دیگر الان مخاطب ما به طور محسوس گرافیک ده یا بیست سال پیش را نمی‌پسندد و با آن ارتباط برقرار نمی‌کند، و لازم است که من تولید کننده اگر سؤال شما را درست متوجه شده باشم، من تولید کننده خودم را در این زمینه به روز کنم که اینجا هم باز بحث هزینه مطرح می‌شود؛ به ویژه که قدرت انتخاب مخاطب تقریباً بی اندازه شده است.

در پرانتز بگویم که من معتقدم که اگر ما فرهنگی‌های مذهبی و ارزشی اگر بخواهیم مخاطبین‌مان را دسته‌بندی کنیم و بگوییم که چه کسانی هستند، طبیعتاً قشری از آنها خانواده‌های مذهبی هستند، اگر چه اینها خیلی مهم هستند که باید حفظ شوند، البته نسل جدید چون نسل قبلی که دیگر از دست نمی‌روند و هستند، اما نسل جدید خانواده‌های مذهبی در خطر از دست رفتن هستند اما ما باید بپذیریم که بخش بزرگی از مخاطب ما خارج از این قشر مذهبی هستند، اما ضد مذهب هم نیستند؛ یعنی شاید مقید شدید به ظواهر دینی نیستند اما همین فرد وقتی محتوای مناسب در اختیارش گذاشته می‌شود، بحث تبلیغ غیر مستقیم که شما اشاره کردید را استقبال می‌کند و جلو می‌آید.

پس قطعاً سواد رسانه مهم است، هم در بعد آن هدفی که ما تعریف می‌کنیم که می‌خواهیم روی مخاطب تأثیر بگذاریم و هم در جنبه اقتصادی، یعنی اگر کسی بتواند محتوای مناسب را ارائه دهد طبیعتاً چه بسا بتواند جنبه اقتصادی آن را هم توجیه کند.

رساـ مؤسسه های مذهبی فرهنگی در زمینه بهبود وضعیت موجود چه نقشی دارند؟

خیلی راحت بگویم که متأسفانه نمی‌شود این مسأله را باز کرد، اما سربسته بخواهم بگویم معتقدم که اکثر قریب به اتفاق نهادهای فرهنگی اعم از دولتی و غیر دولتی، ولی عمومی منظورم از غیر دولتی خصوصی نیست، آنها که بودجه‌های عمومی می‌گیرند که حالا یا در دولت یا خارج از دولت هستند، اکثر قریب به اتفاق این‌ها نهادهایی هستند که برای خودشان هزینه می‌کنند، یعنی پولی که در آنها می‌آید خرج خودشان می‌شود، یعنی تعدادی نیرو بگیرند و به آنها را حقوق بدهند.

برخی مراکز فرهنگی، یک مجموعه و دستگاه چند طبقه درست کرده‌اند، بالا و پایین، ولی آخرش پس از ده سال به جز موارد جزئی و استثنا کار دیگری نکرده اند و فقط به برگزاری چند نمایشگاه‌ و جشنواره‌ سرگرم بوده اند؛ الان که وضعیت بودجه بدتر و بدتر شده مجموعه ها به دنبال گرفتن حقوق‌ کارکنان شان هستند.

این وضعیت را شما تقریباً می‌توانید تعمیم بدهید به بقیه، حتی آن‌ها که بعداً به وجود آمده‌اند و آرم ارزشی‌تری داشته‌اند، آخرش متأسفانه فرمول همین بوده است؛ یادم می‌آید که یکی از دوستان ما برای ادامه تحصیل به انگلیس رفته بود، بالاخره خوبی‌های آنها را هم باید بگوییم، اگر اشتباه نکنم یکی از این دانشنامه‌های معروفشان را رفته بود و مجموعه‌شان را دیده بود مثلاً بریتانیکا؛ می‌گفت که کل تشکیلات این دایرة المعارف که الان در مرحله باز نویسی و اصلاح و اضافه شدن واژگان است و بیس و پایه‌اش وجود دارد، عبارت بود از یک دفتر و یک منشی و یک مدیر و در همین حدود و دائم این آقای منشی قرار جلسات را با نویسنده‌ها با مدیر تنظیم می‌کرد، مثلاً روزی ده یا پانزده جلسه بود که این‌ها بیایند برای نوشتن مقاله قرارداد ببندند، یک جای دیگر برای تایپ برود، و همه به این صورت؛ آیا آن دم و دستگاه کاراتر است یا اینکه بیاییم برای هر کاری یک لشکر نیرو بگیریم و آخرش هم هیچ؟ من حرفم این است که ای کاش، حالا دوباره به بحث اقتصاد فرهنگ باز می‌گردد، ای کاش همه این‌ها خصوصی بودند، چون خصوصی کارآیی دارد، بخش خصوصی است که پول را حرام نمی‌کند، دوم اینکه چیزی از آن در می‌آید.

محصولات فرهنگی اثرگذار در جامعه ما بسیار کم است

شما کارهای عمده، فرهنگی و غیر فرهنگی فرقی نمی‌کند، هیچ وقت کار جدی و مهمی از دل یک کار دولتی حقوق بگیری در نیامده و در نخواهد آمد خودشان هم می‌گویند مثلاً ما به آموزش و پرورش می‌رفتیم بعضی از نرم‌افزارهایمان را می‌دیدند مثلاً «دبستان قرآن» را و خودشان قبول داشتند که یک وزارتخانه با این همه طول و عرض بعد از سه چهار سال هم نمی‌تواند این کار را انجام دهد، چون بعد از اینکه این به آن و آن به این نامه بنویسد، ظهر ناهار و نماز و زودتر به خانه بروند کار پیش نمی‌رود و بعد از سه سال نرم‌افزار کهنه می‌شود و کتاب‌های جدید می‌آید؛ چیزی از این سیستم ناکارآمد در نمی‌آید، ای کاش می‌آمدند و شناسایی می‌کردند و می‌گفتند که ما در کشور چند صد بخش خصوصی فعال در عرصه فرهنگ در شاخه‌های مختلف داریم، هر سال برای این‌ها بودجه تعریف می‌کردیم و از آن‌ها کار می‌خواستیم، می‌گفتیم که این کار را انجام بده و کار به من تحویل بده، من ارزیابی می‌کنم اگر خوب بود یک قرارداد دیگر می‌بندم و اگر نبود با یکی دیگر می‌بندم مانند هر پیمانکاری دیگر، اگر چنین چیزی بود آن وقت دولت و حکومت در جایگاه خودش قرار می‌گرفت، یعنی می‌توانست سیاستگذاری کند، من الان با اطمینان به شما می‌گویم که الان در عرصه موبایل دائم متصل به اینترنت ما خیلی ضعف داریم و تقریباً اصلاً هیچ کنترلی روی آن نداریم، وقتی ما به عنوان تولید کننده و متخصصان کار کنترلی روی آن نداریم مطمئن باشید که چیزی که از آن در می‌آید هم معلوم است که چه خواهد بود.

رساـ علت نابسامانی عرصه فن آوری چیست؟ آیا کنترل نیست یا توطئه ای در کار است؟

حالا اگر بخواهیم بحث توطئه و این‌ها را هم مطرح کنیم که هیچ، اما اگر همینطوری هم بخواهیم نگاه کنیم ما هیچ کنترلی روی آن نداریم و به عبارتی کنترل خیلی کمی روی آن داریم.

همین که گفتم، قدرت انتخاب در حال زیاد شدن است و از این به بعد بدتر هم می‌شود، از این به بعد من مطمئن هستم که تا چند سال دیگر اینترنت را هم خودتان نمی‌توانید کنترل کنید، اینترنت بی‌سیم کنترل نشده در اختیار همه خواهد بود، در اختیار همه‌ای که خودشان دوست دارند که خانواده‌های خود را کنترل کنند و نمی‌خواهند همه چیز را از دست بدهند، یعنی مخاطب بالقوه وجود دارد، دلش می‌خواهد بازار و نیازش هست ولی چون ما نیامده‌ایم درست سیاستگذاری کنیم.

بعد ببینید، وقتی مدیر فرهنگی ما و مجموعه مدیریت فرهنگی ما عادت به واکنش کند کرده است که حالا ببینیم چه می‌شود، آن وقت در جایی که همه چیز سرعت است کم می‌آورد، یعنی ما آن موقع و آن جا و زمانی که باید می‌توانستیم واکنش نشان دهیم واکنش نشان ندادیم، الان دیگر خیلی بدتر شده است، حالا با این روش‌های تصمیم‌گیری برای ما که در این عرصه هستیم کار سخت است و از دست در رفته است، برای آنها که دیگر به طریق اولی و بعد از این هم مدام بدتر می‌شود.

رساـ غربی ها اینترنت را به طور آزاد در اختیار کودکان قرار نمی دهند، چرا در ایران آزاد است و همه بدان دسترسی دارند؟

غرب تکلیف خود را با این قضیه روشن کرده است، خیلی هم عجیب نیست، در بحث فرهنگ رانندگی هم همین است، باز این مشکل از آنجا ناشی می‌شود که ما انفعالی برخورد می‌کنیم، یعنی ما این کار برایمان وارداتی است و مانند همان قصه رانندگی که گفتم خودرو آمده است ولی فرهنگ رانندگی که در طول پنجاه یا صد سال در اروپا به تدریج به وجود آمده است نبوده است؛ و اینجا مبانی این کار وجود ندارد.

در بحث فرهنگ هم همینطور است، آن طرف مثلاً تعریف کرده است که کودک نباید خشونت ببیند، بعد فیلم‌ها را رده‌بندی می‌کند، فیلم خشن و فیلم فلان، مثلاً می‌گویم و به جنبه اعتقادی و دینی‌اش کاری ندارم، اما همان را که اعتقاد دارد صد در صد پیاده می‌کند و به این مسائل هم می‌رسند، یعنی عرض کردم که معتقدم که بجز آمریکا و بعضی دیگر از کشورها که در فرهنگ توانسته‌اند توجیه اقتصادی را برقرار کنند، خیلی از کشورهای دیگر اروپایی واقعاً این طوری نیستند و آنها همین یارانه‌هایی که ما می‌گوییم در انواع و اشکال مختلف از طریق «ان جی اُ»‌ها و چیزهای دیگر هزینه‌هایش را پرداخت می‌کنند و پیش می‌روند؛ آنجا خیلی از این کمک‌ها ممکن است که از طرف بخش خصوصی باشد.

مثلاً یکی از نکات جالبی که من معتقدم که ای کاش در ایران توجه می‌شد و نمی‌شود، این است که ما فرهنگی‌ها همه‌اش در طول 10 یا 20 سال تلاش می‌کنیم که دخل را به خرج برسانیم، می‌گوییم که امسال کم آورده‌ام، از اینجا و آنجا قرض کن تا امسال را رد کنم، ولی من سال آینده این طوری عمل می‌کنم و آن طور می‌شود و این اتفاق هم نمی‌افتد اما آنها می‌گویند که از روز اول قرار می‌گذاریم که فرهنگ یعنی هزینه، اصلاً قرار نیست که از فرهنگ پولی در بیاید، حالا من کارم را دو نوع تعریف می‌کنم یک کار اقتصادی و یک کار فرهنگی برای خودم تعریف می‌کنم، کار اقتصادی‌ام را برای خودش جدا می‌روم، ده شرکت تأسیس می‌کنم و از آنها پول در می‌آورم، بخشی از آن درآمد و سودی که به دست می‌آورم در کار عام المنفعه یا «ان جی اُ» غیر انتفاعی می‌آورم و هزینه می‌کنم، دو چیز جدا است. ما در این مسائل هم مشکل داریم، یعنی می‌خواهیم دو چیز نشدنی را در هم تلفیق کنیم و آخر هم نمی‌شود.

آمال و آرزوها را با واقعیت قاطی نکنیم

شاید این بخشی از فرهنگ شرق باشد که مقداری در آن تعارف زیاد است یا غلبه آرزو باشد که مثلاً من آمال و آرزوهایم را با واقعیت‌ها قاطی می‌کنم، امیدوار هستم که این اتفاق بد فرهنگی نیافتد ولی به طور طبیعی می‌افتد، چون من کاری نکرده‌ام، نشسته‌ام که درمان کنم، اگر درمان کنم بله، ولی مادامی که درمان نکرده‌ام درمان نخواهد شد.

رساـ آیا آسیب های دیگری هم سراغ دارید؟

مسائل دیگری هم هست ولی در آخر به همین مسائل که عرض شد بر می‌گردند، عمده‌اش همین‌هاست، عمده مشکل همین است؛ مثلاً مجموعه‌ای از قوانین که اگر بخواهیم اشاره کنیم، مثلاً ما مشکل قانون داریم، قانون کپی‌رایت یا قانون مثلاً جلوگیری از واردات محصولات فرهنگی معمولاً دچار ضعف است یا اینکه به هرحال مثلاً ضعف نیروی انسانی یا کمبود نیروی انسانی داریم، نیروی انسانی بحث تخصص‌هایی که دانشگاه می‌بینند یک بحث است، یعنی فارغ التصحیلان دانشگاهی، خودتان می‌دانید که خیلی از فارغ التحصیلان دانشگاهی مادامی که در بازار می‌آیند صفر هستند و باید دوباره آموزش ببینند و این ضعف خیلی بزرگ سیستم آموزش عالی ماست که در اکثر رشته‌ها متأسفانه همین است ولی سؤال این است که کی این اتفاق می‌افتد که یک تعداد نیروی انسانی زبده و نخبه به این سمت گرایش پیدا کند؟ وقتی که توجیه اقتصادی داشته باشد، پس مادامی که توجیه اقتصادی که گفته می‌شود از آن چالش‌های اصلی هست وجود ندارد، نیروی انسانی نخبه هم به این سمت نمی‌آید، وقتی هم که نیروی انسانی نخبه نیاید مانند دور باطل می‌شود، یعنی کم می‌آید، مدام کمتر و کمتر می‌شود و به هرحال افرادی که با علاقه شخصی به این کار آمده‌اند و به قول معروف با عشق به این کار آمده‌اند آنها می‌توانند ادامه دهند، و الا بقیه به دنبال کار و زندگی خود می‌روند. این طوری دست ما و دست فرهنگ در کل خالی‌تر می‌شود.

رساـ راهکاری هم برای سامان بخشیدن به وضع حاکم وجود دارد؟

شاید از ما گذشته است، بالاخره 25 تا 30 سال به اندازه یک نسل کار است، جوان‌تر باید جلو بیایند، نه اینکه هیچ امیدی وجود نداشته باشد ولی خیلی سخت است؛ ما خودمان زمانی وارد این عرصه شدیم که اصولاً جامعه با دیجیتال بیگانه بود، من یادم می‌آید که وقتی که من کارم را در مرکز تحقیقات علوم کامپیوتری نور شروع کردم تأثیر شگرفی در خروجی‌هایی که دوستان آنجا کار می‌کردند و بعداً ما به آن‌ها پیوستیم، در بحث پژوهشی حوزوی داشت.

یعنی به صورت مشخص می‌گفتند که چقدر کار ما در جستجوی منابع راحت شده است، در پیدا کردن سؤالاتی که داشتیم راحت شدیم، مثلاً درباره روایات و احادیث، اصلاً کار و فعالیت مخاطبین را زیر و رو کرد و بعد این ادامه پیدا کرد، بحث چند رسانه‌ای‌ها و محتوای چند رسانه‌ای آمد، تا سال‌های سال ماها، البته همیشه در این سال‌ها ما همیشه مشکل توجیه اقتصادی را داشته‌ایم، مشکل اقتصاد را داشته‌ایم، اما همیشه می‌توانستیم ادعا کنیم که از دست در نرفتیم بالاخره همین است و مجموعه فعالانی که اینجا هستند کل کار را در کنترل خودشان داشتند.

فکر می‌کنم که اگر آدم دقیق‌تر فکر کند به نوعی عرض من به این بر می‌گردد که هنوز واردات محتوای فرهنگی به آن شدت نبود، چون ابزارش نبود و چون نرم افزار روی یک ابزاری مانند سی‌دی باید منتقل می‌شد و این قابلیت کنترل شدن داشت و چیز سختی نبود، اما الان هیچ فرقی برای مخاطب من ندارد که بخواهد از من محتوا بگیرد یا از بغلی بگیرد، از فردی که کنار من در داخل کشور و در قم است بگیرد یا از یک نفر که در آن سر دنیا هست، پس وقتی که خیلی اینطوری کار پیچیده شده است از دست ما خارج است، اتفاق بدی که این وسط افتاده است این است که خیلی از آنها که در این عرصه فعال بودند بیشتر به جهات اقتصادی بسیار آدم‌های ارزشی بودند، همه زندگی خود را گذاشتند و همه جوانی خود را گذاشتند؛ اما اینها دنبال کاری دیگر و به دنبال معیشت خود رفته‌اند و دیگر فشار زندگی اینها را مجبور کرده است که به دنبال کاری دیگر بروند، اما من می‌خواهم بگویم که همان موقع هم بخش عمده‌ای از بار به دوش همین جماعت بوده است؛ جماعت بی‌ادعای تو سری خور ولی متخصص و بخش خصوصی؛ الان وقتی این‌ها نباشند چه اتفاقی می‌خواهد بیافتد؟

رساـ سخن پایانی جناب عالی در این باره؟

من نمی‌خواهم بگویم که همه‌اش ناامیدی است، اما قطعاً تا زمانی که یک بازنگری عمیق و بزرگی در این عرصه از طرف نهادهای عمومی، حکومتی نشود من فکر نمی‌کنم که اتفاق خاصی بیافتد، ای کاش مانند بعضی از جاهای دیگر همان طور که خیر مدرسه‌ساز داشتیم خی‍‍ّر‌های فرهنگی هم داشتیم که این احساس در آنها ایجاد می‌شد که حالا مثلاً آنها می‌گویند که من بروم مدرسه‌ای را بسازم که این پنجاه سال به نام من باشد و بچه‌های مردم در آن بروند و ثوابش به من برسد، اما کلاً مقوله دیجیتال چون غیر قابل رؤیت است همیشه این مشکل را داشته است که آن حس فیزیکی را منتقل نمی‌کرده است و آن خیّری هم که چه بسا به دنبال کار خیر است اصلاً از سرمایه‌گذاری در این عرصه‌ها حس خوبی نداشته باشد.

ای کاش اینطور بود و ما اینقدر صد در صد چشم‌ها و نگاهمان به دست دولت نبود، اما هست؛ چیزی که الان وجود دارد این است که تا زمانی که یک تغییر جدی در نگاه حکومتی و مجموعه حاکمیت در این عرصه فرهنگ دیجیتال، یا فناوری نو اتفاق نیفتد، شخصاً خیلی امیدی ندارم، طبیعتاً اتفاقی که می‌افتد یکباره نیست، اما در طول ده سال آینده چشممان را باز می‌کنیم و می‌بینیم که نقش مذهبی‌ها و ارزشی‌ها وزنشان قطعاً کاهش پیدا کرده است و آهسته آهسته محتواهای دیگر از داخل و خارج جای آن را گرفته است، ذائقه مخاطب هم تغییر کرده است و ما هم کاری نکرده‌ایم.

البته من امیدوارم که این پیش‌بینی درست نباشد و اتفاقات دیگری بیافتد. ان شاالله.

رساـ با سپاس از حضرت عالی که وقت ارزشمندتان را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشته اید./841/گ۴۰۲/س

ارسال نظرات