۰۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۱
کد خبر: ۵۰۰۰۶۶
به بهانه زادروز ملاصدرا؛

بر شاهراه قرآن، عرفان و برهان

بی اغراق می توان گفت حکمت متعالیه ملاصدرا همچون قله ای بر فراز هزار سال حیات فکری اسلامی قرار گرفته و آبشخور دستاوردهای معنوی برای ایرانیان و بخش مهمی از مسلمانان شبه قاره هند است.
ملا

درآمدی بر یک پویش

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در همدان، از دیرباز در تاریخ حکمت اسلامی، در میان دانشمندان این فن در پهنای فرهنگ و تمدن اسلامی مشهور است و مسلم که تاریخ فلسفه و حکمت در جهان اسلامی، تاریخی یکسر پوینده و پیش رونده است و بر خلاف نظر مورخینی معدود از غرب که مرگ ابن رشد را مطابق با مرگ حکمت و فلسفه در تمدن اسلامی می دانند؛ فلسفه و حکمت پس از مرگ ابن رشد در حرکتی متعالی در ایران اسلامی در مسیر حرکتش از احیاگری های خواجه طوسی به مکتب شیراز و محقق دوانی و پس از آن با رشد در مکتب فلسفی اصفهان با رسیدن این میراث به محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی –ملاصدرا- به اوج خود رسیده است.

این رشد و پویش رشد و پویشی در عمق است چه در فلسفه این حکیم شیرازی، جریان های مهم فکری و فرهنگی در عرصه نرم افزارهای فلسفی تمدن اسلامی به هم رسیده و در دیالکتیکی هم افزا به صلح و ترکیبی بدیع دست یازیده اند که به جرات می توان حکمت متعالیه صدر المتالهین را چکیده بیش از هزار سال اندیشگی در جهان اسلام دانست.

استاد شهید مرتضی مطهری این مکتب چکیده و فرازمند را اینگونه معرفی می نماید: «محمد بن ابراهيم قوامی شيرازی معروف به صدرا و صدرالمتألهين. حكيم‏ الهی و فيلسوف ربانی بی‏ نظير كه حكمت الهی را وارد مرحله جديدی كرد؛ صدرا در آنچه علم اعلی يا علم كلی يا فلسفه اولی يا حكمت الهی خوانده‏ می‏شود و تنها همين بخش است كه به حقيقت،  فلسفه است و فلسفه حقيقی‏ خوانده می‏ شود،  زيرا ساير بخشها اعم از رياضی و طبيعی در قلمرو علوم است‏ تمام فلاسفه پيشين را تحت‏ الشعاع قرار داد،  اصول و مبانی اوليه اين فن را تغيير داد و آن را بر اصولی خلل ناپذير استوار كرد. فلسفه صدرا از يك نظر به منزله چهار راهی است كه چهار جريان يعنی‏ حكمت مشائی ارسطوئی و سينائی  و حكمت اشراقی سهروردی  و عرفان نظری‏ محيی‏الدينی  و معانی و مفاهيم كلامی با يكديگر تلاقی كرده و مانند چهار نهر سر به هم برآورده رودخانه‏ ای خروشان به وجود آورده‏اند . از نظر ديگر به منزل ( صورتی ) است كه بر چهار عنصر مختلف پس از يك سلسله فعل و انفعالها اضافه شود و به آنها ماهيت و واقعيت نوين بخشد كه با ماهيت هر يك از مواد آن‏ صورت متغاير است .فلسفه صدرا يك نوع جهش است كه پس از يك سلسله حركت های مداوم و تدريجی در معارف عقلی اسلامی رخ داده است». (خدمات متقابل اسلام و ایران ص587)

                                                              

قرآن، عرفان و برهان

بر حول محوری که در بالا ذکر شد است که فلسفه متعالیه صدرا، ترکیبی صحیح و متعادل است از تمامی مبانی معرفتی اسلام که در متون دینی آن مورد تایید قرار گرفته است. در این فلسفه الهی و متعالیه است که قرآن و برهان و عرفان به ترکیبی هم افزا از نظرگاه معرفت شناختی می رسند.

استاد علامه حسن حسن زاده آملی این دقیقه معرفتی را به این صورت تقریر می کند: «گفتار بی دلیل را چه ارج و بهاست و چه کسی آن را پذیراست؟ آن آیت قرآن که برهان نیست کدام است؟ و آن روایت که با دلیل دمساز نیست به چه نام است؟ و آن حکم محکم حکمت متعالیه و شهود اصیل و صافی عرفان که بر اساس استوار منطق نیست چیست؟ لذا صدر المتالهین در تعاضد (همکاری) عرفان و برهان و در پایان فصل بیست و ششم مرحله ششم اسفار فرماید: البرهان الحقیقی لا یخالف الشهود الکشفی. یعنی عرفان و اقعی از برهان حقیقی جدایی ندارد و برهانی اینچنین با عرفانی آنچنان مخالف نیست و این کلامی کامل و در غایت اتقان است.

و همچنین در باب ششم نفس اسفار اینچنین فرماید: فلنذکر... یعنی عقل و شرع در تجرد نفس ناطقه هم زبانند، چنانکه در دیگر مسائل حکمت هم، و از شریعت الهی دور است که احکام آن با معارف یقینی ضروری سازگار نباشد و نابود باد مر آن فلسفه را که قوانین آن مطابق با کتاب و سنت نباشد.

یعنی قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند. آری سخن راسخ در علم و جامع بین نظر و برهان و بین کشف و وجدان چنین است». (قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند ص30)

مردی بر شاهراه قرآن، عرفان و برهان

این کار سترگ یعنی برآوردن حکمتی که در آن معارف دینی و اصول عقلانی و کشفیات عرفانی در آن چون شیر و شکر به هم در آمیخته باشند کار هر کس نیست بلکه از کسی می آید که خود مستغرق بحار بی پایان قرآن و عرفان و برهان باشد و صدرای شیرازی اینچنین بود.

زندگی فردی و اجتماعی، سلوک علمی و عملی و اساتید صدرای شیرازی خود پیدایی حکمت متعالیه را ایجاب نموده است. صدرای شیرازی زمانی به بارگاه فلسفه متعالیه رسید که علوم زمانه خویش از عقلی و نقلی را به نیکی از اساتیدی که خود جامع قرآن و عرفان و برهان بودند، آموخته بود.

او در علوم نقلی شاگردی علامه ای همه جانبه را در کارنامه داشت. کسی که در عین سرآمدی در علوم شرعی، علوم عقلی و عرفانی را نیز به خوبی می دانست؛ شیخ بهاء الدین عاملی. صدرا در باب استاد خویش می گوید: «شیخی و استادی و من علیه فی علوم النقلیه استنادی، عالم عصره و شیخ دهره، بهاء الحق و الدین محمد العاملی الحارثی الهمدانی –نور الله قلبه بالانوار القدسیه-». (شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا ص24)

اما استاد صدرا در علوم عقلی، میر داماد بود: «سیدی و سندی و استادی و استنادی فی المعالم الدینیه و الالهیه و المعارف الحقه و الاصول الیقینیه، السید الاجل و الفقیه الربانی و الحکیم الهی، سید عصره و صفوة دهره، الامیر الکبیر و البدر المنیر، علامة الزمان و اعجوبة الدوران المسمی بمحمد الملقب بباقر الداماد الحسینی –قدس الله عقله بالنور الربانی». (همان ص24)

 

                                                                                   

صدرا با جدیت تمام در فهم معالم قرآنی و معارف روایی می کوشید. از او تفاسیر عمیق بر آیات قرآن و احادیث ائمه طاهرین (شرح اصول کافی) باقی مانده است که صدرا در آنها با استفاده از معارف حکمت متعالیه، گوهرهای نایابی را فراچنگ آورده است. او قرآن و عترت را منبع بی بدیل معرفت به عالم آفرینش می دانست؛ عالم دنیا و عالم آخرت او در همه امور از اساتید مختلف بهره جست و جامعیت این اساتید خود دلیلی بر همه جانبگی روحیه شاگرد مستعد شد.

او در این باب می گوید: «همچنان که حواس از ادراک مدرکات نظر عاجزند، عقل نظری از ادراک اولیات امور اخروی عاجز است و از این قبیل است معرفت روز قیامت و سر حشر و رجوع جمیع خلایق به پروردگار عالم و حشر اجساد و نشر صحائف و تطایر کتب و معنی صراط و هر چه از این قبیل از انباء حکایت کرده اند، همه از علوم  و مکاشفاتی است که عقل نظری در آن عاجز و اعجمی است و جز به نور متابعت وحی سید عربی و اهل بیت نبوت و ولایتش –علیه و علیهم السلام- ادراک نمی توان کرد و اهل حکمت و کلام را از آن نصیبی چندان نمی باشد». (ن.ک: رساله سه اصل)

زندگی اخلاقی و معنوی صدرا نیز خود، درهای عالم معنا را بر او گشوده است. صدرا برای آفرینش شاهکارش، اسفار دست به سلوکی عرفانی می زند و در کهک قم درهای ماوراء را با توسل به فاطمه معصومه (س) بر خویش می گشاید. او دنیا گرایی را دشمن حکمت الهی می داند: «من تا کنون که عمرم به چهل سالگی رسیده ندیدم کسی را که از تفکر عقلی و فراگیری حکمت اعراض کرده باشد مگر در اثر پیروی محبت دنیا و برتری طلبی و اخلاد به زمین». (ده مقاله پیرامون مبدا و معاد)

                                                                                                    

سفری در اسفار

الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، شاهکار صدرا و چکیده معارف قرآنی و عرفانی و برهانی است. «نگارش ماندگارترین اثر ملاصدرا در شکل ابتدایی اش در سال 1037هجری (1628میلادی) به پایان رسید. بی اغراق می توان گفت این اثر، هم چون قله ای بر فراز هزار سال حیات فکری اسلامی قرار گرفته و آبشخور دستاوردهای معنوی برای ایرانیان و بخش مهمی از مسلمانان شبه قاره هند است». (صدرالمتالهین شیرازی و حکمت متعالیه ص91)

هانری کربن کتاب اسفار را "اثر عظیم ملاصدرا و جامع فلسفه ایران شیعی" بر می شمرد. (همان ص92) و علامه حسن زاده آملی آن را تفسیر انفسی قرآن و ام الکتاب کتب ملاصدرا می داند. (شرح فارسی الاسفار الاربعة ج1ص36)

ملاصدرا و کتاب اسفارش برای ما که عزم بازسازی تمدن نوین اسلامی را داریم، کتابی دوران ساز و مبنایی است و تلاش در فهم و ترویج آن، خود تمهیدی برای رسیدن به آن هدف بلند است./704/979/ب1

منابع:

  1. شرح فارسی الاسفار الاربعه- حسن حسن زاده آملی
  2. قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند- حسن حسن زاده آملی
  3. صدرالمتالهین شیرازی و حکمت متعالیه- سید حسین نصر
  4. خدمات متقابل اسلام و ایران- مرتضی مطهری
  5. ده مقاله پیرامون مبدا و معاد- عبدالله جوادی آملی
  6. شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا- سید جلال الدین آشتیانی
ارسال نظرات