۰۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۴
کد خبر: ۴۸۸۳۱۶
صهیونیسم بین‌الملل و تغییر هویت زن؛

یادداشت/ بررسی یک کتاب ضد بشری

فرهنگ حاکم بر اندیشه زن غربی ناشی از بنیان‌های انسان‌محور و مادی‌گرای فراماسونری و صهیونیسم است.
صهیونیسم

جایگاه زن امروزی بازخورد متون تحریف شده عهد عتیق است؛ جایگاه و قدر و منزلت زن در تورات و تلمود -که ازلحاظ جایگاه کتاب دوم آنان است- در حد و اندازه یک شی و ابزار تعریف‌شده است. در اینجا به ذکر چند نمونه اکتفا می‌کنیم:

مستهجن‌ترین بخشهای تلمود، تلمود «کثوبوت» است. مسائل راجع به مسائل جنسی، زنا و مثال‌ها و نمونه‌هایی در مورد فحشا در قالب جملات و کلمات پست، مطالب این تلمود را تشکیل می‌دهند. در نسخ قدیمی موجود «کثوبوت» که به زبان عبری نوشته‌شده نیز مشابه مطالب فوق بسیار است.

این آثار بسیار بدآموز و مستهجن، از زبان عبری به انگلیسی ترجمه‌شده است. اکنون برای روشن شدن جایگاه زن در این دیدگاه نمونه‌هایی از تلمود «کثوبوت» نقل می‌شود: «ارزش بکارت یک دختر یهودی، دویست آغچه (نوعی سکه قدیمی یهودی) است. این را می‌توان با چانه زدن، کم یا زیاد کرد»، «کسی که با عشق و علاقه و به خاطر تمتع جنسی، با خواهرش که اعتراض ننموده، هم‌بستر شود، مرتکب گناه نشده است.

ولی اگر مواجه با شکایت همشیره‌اش گردد، عدم تکرار آن کار باید به او ابلاغ شود»، «کسی که مادرش هنوز پیر نشده، درصورتی‌که پدرش مرده باشد و مادرش نخواهد با اجنبی‌ها هم‌بستر شود و بخواهد با پسرش بخوابد و پسر نیز به این کار رضایت دهد اشکالی ندارد؛ و….» (تلمود کثوبوت، باب ۱۴ و ۱۱)

همان‌طور که دیده می‌شود این تعالیم شیطانی و ضد فطرت انسانی نه‌تنها فساد و فحشا را منتشر می‌کند بلکه بالاتر از آن زنای با محارم را نیز در خود دارد. در قسمت‌هایی از این کتاب ضد بشری نسبت زنا و حتی زنای با محارم به پیامبران الهی نیز داده می‌شود و این عمل شنیع به‌گونه‌ای ترسیم می‌شود که قبح وزشتی آن در نظر انسان از بین برود.

در قسمت‌های دیگری از تلمود به نام تلمود «یباموث» نمونه‌هایی درباره روابط جنسی، زنا و فحشا آمده است. این قسمت‌ها پا را فراتر گذارده و مناسبات و روابط جنسی زنان با یکدیگر، یا با حیوانات به‌تفصیل بحث کرده است: «یک بیوه یهودی برای ارضای امیال جنسی خود، می‌تواند به هر طریقی متوسل شود. اگر زنی به عللی با یک حیوان روابط جنسی برقرار نماید، کار نامناسبی نکرده است. زنی که باذوق و شوق، این کار را انجام دهد و بعد به ازدواج فکر کند، در آینده می‌تواند حتی از طرف خاخام بزرگ دعوت به ازدواج شود…» (تلمود یباموث از ۵۶ آ تا ۵۹ ب).

خواستگاه فمینیسم در دنیا غرب

این اندیشه‌ها زنان را حتی در باور خود نیز تا این حد تنزّل داده است و آنان را از مسیر اصلی فطرت خود نیز، دور ساخته است. هویت اصلی و اساسی زنان در دنیا مدرن تحت تأثیر عوامل مختلف و متفاوتی قرارگرفته که در یک منظومه به‌صورت سلسله‌وار هویت غیرواقعی را برای آنان ساخته‌وپرداخته کرده است.

هویتی که چگونگی شکل‌گیری، علل، پیامدها، دوره‌ها و حوادث تاریخی و سیاسی آن را باید ابتدا بین زنان کارگر کارخانه‌های نخ‌ریسی در روز ۸ مارس سال ۱۸۵۷ جستجو نمود. واکنشی که زنان غربی نسبت به شرایط فرهنگی و اقتصادی و نابرابری موجود از خود نشان دادند.

هرچند که این تظاهرات با حمله پلیس و زخمی شدن عده‌ای از معترضین بی‌نتیجه ماند اما ۸ مارس به‌عنوان مبنای دستیابی زنان به حقوق اجتماعی، کاری و سیاسی در غرب بانام فمینیست تبدیل شد و رفته‌رفته شکل جهانی به خود گرفت. در واقع ادامه مسیر، فمینیسم عرصه‌ای برای ظهور و بروز بسیاری از اهداف نظام قدرتی و سرمایه‌داری یا الیگارشی زرسالار یهودی در غرب گردید و به‌تدریج از شکل ابتدایی خویش خارج شد.

تخریب و تغییر هویت زنان

باید گفت که هدف یهود در ورای این ماجراها عبارت است از: «تخریب و تغییر هویت زن». اصرار بیش‌ از حد فمینیست‌ها بر نفی هرگونه تفاوت بین دو جنس، ناشی از هراس و دلهره از پیامدهایی است که قبول هرگونه تفاوت‌های جنسی زنان در بستر فرهنگی غرب، همواره نقطه شروع و منشائی برای محرومیت و تحقیر زنان در متون عهد عتیق بوده است.

به‌گونه‌ای که در آن بستر فرهنگی، قبول تفاوت‌ها به‌منزله پذیرش بسیاری از محرومیت‌ها و تحقیرها به شمار می‌رفت و همین امر، فمینیست‌ها را به انکار تفاوت‌های بدیهی دو جنس سوق داده است؛ لذا باید ریشه فساد را در بعضی از آموزه‌های فاسد حاکم در فرهنگ و فلسفه غرب جستجو نمود.

این اعتقاد فمینیستی به‌طور مستقیم به مبانی الحادی و دین‌گریز فرهنگ غرب بازمی‌گردد که طبیعت را فارغ و تهی از اراده حکیمانه خالق می‌بیند و لذا هیچ‌گونه هدفمندی و حکمتی در پس آن نمی‌یابد و درنتیجه، هیچ تقدس و اصالتی برای قوانین طبیعی قائل نمی‌شود.

فرهنگ حاکم بر اندیشه زن غربی ناشی از بنیان‌های انسان‌محور و مادی‌گرای فراماسونری و صهیونیسم است. چرا که اصول و تفکرات اندیشمندان غرب و فیلسوفان پایه ریز این اجتماعات همان اندیشه‌های ماتریالیستی، اومانیستی و فردگرای فراماسون‌ها و یا همان صهیونیست‌ها هست.

بدین ترتیب فمینیسم مفهوم زن را از تمام صفات، ویژگی‌ها و نقش‌هایی که به‌طور سنتی به او نسبت داده می‌شد، تهی ساخت و در عوض، ارزش‌ها، حقوق و نقش‌های مردانه را به‌عنوان وضعیت مطلوب و آرمانی زنان، مطرح کرد؛ نفی هویت زنانه و الگو قرار گرفتن یک جنس (مردان) برای جنس دیگر (زنان)، پیامدها و آثاری بر هر دو جنس، خانواده و اجتماع در پی داشته که از زوایای مختلف موردتوجه منتقدان قرارگرفته است:

انکار یا نادیده گرفتن تفاوت‌های حقیقی بین دو جنس، تفاوت‌های حقیقی را از بین نمی‌برد؛ لذا این تفاوت‌ها بالطبع در زندگی زنان منشأ اثر خواهد بود و سعی فرد یا جامعه در انکار آن‌ها، زن را به‌نوعی تنش و درگیری بین واقعیت وجودی خود و نظرات تحمیلی بیرونی مبتلا می‌سازد. دور شدن از ابعاد زنانه، زنان را از قدرت‌های خاص و ویژه زنان و موقعیت‌های منحصربه‌فردی که در خانواده در رابطه با شوهر و فرزندان داشته‌اند، محروم ساخته است.

به گفته دیوید سن: «هیچ‌یک از ادله نظری فمینیست‌ها نمی‌تواند این واقعیات را نادیده بگیرد که بسیاری از زنان، درصحنه اجتماعی گرفتارشده، مزایای خانه و خانواده را ازدست‌داده‌اند.» (سن، ۱۳۷۷، ۵۸). هرچند زنان در دنیای امروز، به کسب برخی موقعیت‌های برابر در اجتماع نائل شده‌اند؛ اما وضعیت فرودستی آنان که نوع رایج آن استثمار جنسی و ابزاری بودن است، همچنان ادامه یافته و حتی می‌شود گفت بدتر شده است.

اندیشه صهیونیستی و اختلال در هویت زنان

مواضع انحرافی یا افراطی برگرفته از اندیشه صهیونیستی، موجب انحطاط اخلاقی جوامع، اشاعه پدیده هم‌جنس‌گرایی، سستی بنیان خانواده، بروز مشکلات عدیده روحی، عاطفی در زنان، بحران هویت، افسردگی‌های روحی و خودکشی دختران، قاچاق زنان و دختران، بیماری‌های مقاربتی همچون ایدز، سوءاستفاده از زنان در تبلیغات، مُد و فیلم‌ها (که همه در دست صهیونیسم است).

فقر بیشتر زنان و افزایش آمار طلاق به‌عنوان مسائل حل نشدنی درآمده است. تأثیرات بنیانی و اساسی فراماسونری جهانی بر تشکیل و پیشبرد اهداف مکتب فکری به نام «احقاق حقوق زنان» یا همان فمینیسم که خود از مؤثرترین و بنیادی‌ترین تأثیرات را بر تحولات حقوق زنان و راه‌یابی آنان با تفکرات ماتریالیستی به جامعه را داشت خود بیانگر اهمیت عنصر زن در اجتماع است.

زنان در همه جای دنیا و با تمام ملیت‌ها و دین‌ها و مذهب‌ها، امروز هدف حملات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی صهیونیست‌ها هستند و بازسازی فکری و دینی آنان از ضروریات است. استفاده ابزاری از زنان در زمینه‌های جنسی، مد و زیبایی، نظامی، جاسوسی و… در دنیای امروز نه‌تنها امری منفی و ضد بشری تلقی نمی‌شود بلکه از نتایج پیشرفت و توسعه قلمداد شده و امری ضروری شناخته می‌شود که این خود بزرگ‌ترین ظلم و بیشترین زیان را برای زنان به دنبال دارد./881/د101/س

نویسنده: دانیال بصیر، دانش ‌آموخته حوزه علمیه قم

منابع

آربلاستر، آنتونی .م، ظهور و سقوط لیبرالیسم در غرب، مخبر عباسی، نشر مرکز، ۱۳۷۷٫

بومر، فرانکلین لوفان، جریان های بزرگ در تاریخ اندیشه غرب، ترجمه: حسین بشیریه، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۰٫

دورانت،ویلیم جیمز، لذات فلسفه , ترجمه دکتر عباس زریاب خویی , چاپ چهارم , نشر اندیشه , تهران ۱۳۵۷٫

الرفاعی، فواد ابن عبدالرحمان، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری، مترجم: حسین سروقامت، تهران، کیهان ۱۳۸۱٫

شفیعی سروستانی، ابراهیم، جریان شناسی دفاع از حقوق زنان در ایران، موسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۹٫

مسیری ، عبدالوهاب « ریشه‌های غربی جنبش صهیونیسم و قضیه یهودیان» مرکز اطلاع رسانی فلسطین دوشنبه یکم اسفند ۱۳۸۴٫

مطهری،مرتضی، یادداشتهای استاد مطهری، جلد ۵، انتشارات صدرا، ۱۳۸۳٫

نصر، سید حسین ، جوان مسلمان و دنیای متجدد، م. اسعدی، مرتضی، انتشارات طرح نو،، ۱۳۷۳٫

 

ارسال نظرات