۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۶
کد خبر: ۶۰۵۹۳۵

روحانیت را چه کسانی به اینجا رسانده‌اند؟

روحانیت را چه کسانی به اینجا رسانده‌اند؟
کسانی که در لباس روحانیت به جای ترویج اسلام به ترویج باور غربی پرداختند و برخی به اسم اجازه داشتن از امام با مفسدین اقتصادی ارتباط داشته و نام آن را وجوهات گرفتن گذاشتند.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از نزدیکان مرحوم هاشمی رفسنجانی، در نوشتاری به روحانیت تاخته و نسبت‌های نادرستی را به این قشر داده است. عنوان یادداشت نویسنده این است که «چرا روحانیت به اینجا رسید؟» البته او در طول نوشتار خود پاسخ روشنی به این پرسش نداده است که منظورش از «اینجا» دقیقا کجاست؟ نویسنده با  پیش‌فرضی نادرست، امری را مسلم دانسته و برای آن به دنبال دلیل و علت گشته است! روشن است با چنین رویکردی این دلایل چه مقدار قابل ارزش است!

‎نویسنده البته با نگاهی انتقامی مطلب را آغاز کرده است و از همان ابتدا موضع انتقام‌جویانه خود را عیان کرده و نوشته است: «از نگاه آیت‌ا... هاشمی بزرگترین خسارت به روحانیت را «احمدی‌نژاد» زد». اینکه خاندان و نزدیکان هاشمی با احمدی نژاد مشکل دارند بر همه عیان است و شاید امری طبیعی و در عالم سیاست عادی باشد اما اگر قرار باشد این اختلاف نظر زمینه‌ساز هجمه به سایرین باشد امری ناپسند است.

روحانیت شیعه آنچنان از قدمت و عمق در تاریخ و بین مردم برخوردار است که با چند مناظره «چهره‌ای ناشناخته و ظاهرالصلاح» اعتبارش آسیب نمی‌بیند! قاطبه روحانیون خود در عرصه سیاسی تصمیم‌گیرند و این گونه نیست که گوششان به دهان این و آن باشد.

نویسنده آنگاه نوشته است احمدی‌نژاد در دوره اول «ریاست جمهوری خود، روحانیت را مورد انتقاد و در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری خود، روحانیت را مقابل مردم قرار داد و اولین دو قطبی ملت-حکومت را در تاریخ جمهوری اسلامی ایجاد کرد».

نگاه انحصارطلبانه در این کلمات موج می‌زند، نگاهی که خود را نه‌تنها نماینده روحانیت بلکه تمام روحانیت و حتی حکومت می‌داند و انتقاد از خود را انتقاد از مجموعه روحانیت تعبیر می‌کند! چنانچه نویسنده در ادامه انتقاد از رییس جمهوری که لباس روحانیت به تن دارد را بر نمی‌تابد! نگاه تمامیت‌خواه نویسنده آنجا باز بروز می‌کند که می‌نویسد: «احمدی‌نژاد این روزها هرجا می‌رود ‎ناکارآمدی مدیریت روحانیت را بر کشور فریاد می‌زند! »

این در حالی است که منتقدان از عملکرد دولت و بعضا به شخص رییس جهور انتقاد دارند و گویا نویسنده توقع دارد چون رییس جمهور لباس روحانیت به تن دارد از نقد مصون بماند! این در حالی است که نقدها به عملکرد دولتی است که در بسیاری از عرصه‌ها ناکارآمد است و حتی مرجعیت نیز از برخی عملکرد آن رضایت ندارد و منتقد وضع موجود است. یقینا این یک مغالطه آشکار است که چون رییس جمهور یا بعضی مسئولان نظام در کسوت روحانیت هستند اگر کسی از عملکرد آنها انتقاد یا حتی به آنها اعتراض کند این انتقاد به نهاد روحانیت است!

جالب است نویسنده به برخی روحانیون که هم‌سنگر با رییس جمهور سابق  هستند هم اشاره می‌کند و گویا این جماعت را روحانیت نمی‌داند و نگاه خود برتربینی او اجازه نمی‌دهد این قشر را صاحب نظر  بداند!

به نظر نویسنده روحانیت اگر تنها هم‌سنگر آقایان هاشمی و روحانی باشد از چنبره خسارت در امان مانده و همراه با مردم است!

نویسنده آنگاه از قول مرحوم می‌نویسد: «آیت‌ا... هاشمی بارها به صراحت به روحانیت هشدار داده بود که اگر از این مسیر برنگردد، با روی گرداندن مردم روبه‌رو می‌شود و با وقوع چنین خسران بزرگی احتمال تکرار مشروطه روزبه‌روز بیشتر می‌شود»

و در ادامه می گوید: «روحانیت دو راه بیشتر برای آینده ندارد! یا بر همین مسیر و بازی در زمین جریان ضد روحانیت پافشاری کند و از مردم و حق‌الناس نگوید که قطعا با پیش‌بینی صریح آیت‌ا... هاشمی عاقبتی جز تکرار مشروطه نخواهد داشت و یا اینکه به مسیر دیرین روحانیت مردمی برگردد و همچون آیت‌ا... هاشمی به گونه‌ای نرد سخن براند و در وقت عمل پای حق مردم بایستد که هزار احمدی‌نژاد و پشتیبانان آشکار و نهانش هم نتوانند ذره‌ای بر آفتاب مقبولیت و محبوبیت روحانیت نزد ملت سایه بیندازند. »

نویسنده در توهینی آشکار که ناشی از جهل و یا غرض وی است، تلویحا ادعا می‌کند روحانیت از حق مردم سخن نمی‌گوید و پای حق مردم نمی‌ایستد و این فقط مرحوم هاشمی است که چنین بوده است! او بر مبنای همین ادعای نادرست مقبولیت و محبوبیت روحانیت را نیز زیر سوال می‌برد!

راجع به این نوشتار باید گفت که:

اولا طبق نظرسنجی‌ها همچنان روحانیت در میان گره‌های مختلف جز محبوبترین‌هاست و ورحانیت اصیل و مردمی همچنان مرجع و ملجا مردم هستند. خوب است نویسنده در همین ایام ماه مبارک رمضان به جلسات شب زنده‌داری و مذهبی نگاهی بیندازد که گاه مردم برای شنیدن سخنان یک روحانی و منبری چطور ساعت‌ها وقت می‌گذارند و با اشتیاق در این مراسم شرکت می‌کنند.

نمونه دیگر و به روز این محبوبیت را می توان در مراسم تشییع پیکر طلبه مظلوم همدانی دید که مردم همدان با شکوه یک طلبه ساده زیست و مظلوم را بدرقه کردند.

در ثانی بر فرض قبول سخن نویسنده، اگر دید مردم نسبت به روحانیت تغییری کرده و نسبت به سال‌های دور متفاوت شده است، ریشه‌اش را باید عملکرد برخی روحانیون دانست که با زندگی اشرافی و تجملاتی و دوری از زی‌طلبگی ضربه هولناکی به بدنه روحانیت زدند. کسانی که فرزندان آنها با رانت و فرصت‌طلبی به مناصب حکومت رسیدند و گاه با پشتبیانی پدر به بیت‌المال دست‌اندازی کردند. کسانی که در ابتدای انقلاب در خانه اجاره‌ای قرضی زندگی می‌کردند و بعد از انقلاب با حضور در پست‌های حکومتی ناگهان به خانه‌های چند هزار متری رسیدند! رفتارهای انحصارطلبانه‌ای که هیچ‌گونه نقد و اعتراضی را بر نمی‌تابد و به منتقدان انگ ضد دین و ضد روحانیت می‌زند. کسانی که علیرغم پوشش روحانیت به مردم وعده‌های دروغ داده و می‌دهند و در برابر مردم از اینکه جملات کذب بگویند ابایی ندارند.

کسانی که در لباس روحانیت به جای ترویج اسلام به ترویج باورهای غربی پرداختند روحانیونی که به اسم حکم و اجازه داشتن از امام با مفسدین اقتصادی حشر و نشر داشتند و نام آن را وجوهات گرفتن گذاشتند!  

و همه اینها موجب شده است که بخشی از مردم این عملکردهای غلط رابه پای تمام روحانیت بنویسند و همچون نویسنده این نوشتار با مغالطه تعمیم نادرست و یا پیش‌فرض غلط نتایج ناصحیحی در مورد برخورد با روحانیت اتخاذ کند. ‎

لذا یکی از پاسخهای نویسنده که نوشته است «از خود با جدیت بپرسیم چرا روحانیت به اینجا رسید؟» این است که عملکرد ناصواب عده‌ای در لباس روحانیت ممکن است کاری کرده باشد که روحانیت را به اینجا رسانده باشد!

لذا یکی از راه‌های پیشروی روحانیت این است که خود را از این گونه روحانیون جدا کند و به صراحت از این رفتارهای خلاف زی‌طلبی آنها اعلام برائت کند.

روحانیتی که به طور قاطبه، علیرغم دفاع از نظام اسلامی، میل به قدرت ندارد و چنانچه در سیل اخیر، ملت دیدند که با اخلاص و تواضع کمر به خدمت برای مردم بسته است و این یکی از بالاترین جلوه‌های استیفای حق مردم است .

البته روشن است مردم به‌خوبی روحانیت با رویکرد اسلام آمریکایی و روحانیت اصیل را تشخیص می‌دهند و غالبا حساب این دو را از هم جدا می‌کنند.

به نظر می رسد نویسنده محترم به جای آن سوال ابتدایی خوب است به این سوال پاسخ دهد اگر روحانیت وضع مطلوبی هم ندارد، چه کسانی با عملکرد خود روحانیت را به این وضع کشانده‌اند؟/918/د101/س

مهدی عامری

منبع: روزنامه رسالت

ارسال نظرات