۲۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۲
کد خبر: ۵۱۷۹۰۰
مقاومت اسلامی(۱)

ولایت محوری الگوی مقاومت اسلامی در تقابل با نظام سلطه است

ولایت و امامت اساسی‌ترین محور مقاومت اسلامی است که تغییر رویه در آخرین نظریات علوم سیاسی نشان می‌دهد که نظام سلطه ادبیاتی دیگر برای تقابل خود انتخاب کرده است.
مقاومت اسلامی

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا،مقاومت اسلامی؛ الگویی از احیای ارزش‌های الهی است که به‌راستی می‌توان آن را گزینه‌ای ناچار کننده در معادلات سیاسی برای نظام سلطه عنوان کرد؛ برای درک این حقیقت لازم است برمدار هویت این ترکیب از واژگان برخی از اساسی‌ترین گزاره‌های منشوری این مفهوم را مورد کاوش قرار داده تا پس‌ازاین گذار علمی بتوان با درک نسبی از هویت و اصالت این عنوان به ترسیم اطلس معیار مقاومت اسلامی و افق‌های آن پرداخت.

 

 

تأملی کوتاه در پیشینه مفهومی و تاریخی الگوی مقاومت اسلامی در برابر نظام سلطه

در روزگاری که آدم ذبیح‌الله (ع) برمدار الگوی خلقتش در زمین مأمور به رسالتی شد، عنوانی در عرش برای او قرار داده شد که تحلیل حقیقت برخی از مفاهیم سیاسی عصر حاضر در تأمل در عمق معانی آن‌ها نهفته است؛ چنانکه ملائک مقرب در انتخاب این عنوان فساد و خون‌ریزی این مخلوق جدید آفریده‌شده را دلیلی بر عدم صلاحیت وی در زمین عنوان داشته و از پیشگاه باری‌تعالی طلب مغفرت به معنای سلب رسالت خلیفه الهی آدم کرده تا جایی که عزازیل برمدار برخی از مفاهیمی که تا آن زمان با الگوی ریا درون سُلب خود محفوظ داشت نسبت به چنین جایگاهی حسادت ورزید و عزازیل خطیب اهل مجردات ساحت عزلی را به ابلیس مهلت یافته بدل ساخت.

شاید برای یک یادداشت آن‌هم با قلم روزنامه‌نگاری که قرار است با مفاهیم عالم سیاست این عنوان را تحلیل کند ادبی به نظر رسیده و شائبه تحلیل درون گفتمانی ایجاد شود؛ اما باید توجه داشت که تأمل بر پیشینه‌های مفهومی عناوینی همچون «مقاومت اسلامی» می‌تواند گره‌گشاترین کلیدواژه‌ها را در اختیار تحلیل‌گر و مخاطب قرار داده تا برمدار آن با الگویی تعاملی متکی بر انصاف بهتر ابعاد موضوع موردبحث بررسی شود.

منابع ثقلین گواه داده‌اند که رسالت تبلیغی 124 هزار نبی و رسول در مسیر احیاء معانی آموخته‌شده به آدم ذبیح‌الله (ع) صورت پذیرفته است؛ تا جایی که تاریخ در اسناد خود ذکر کرده است که تاریکی جهل و ظلمت پس از عروج عیسی روح‌الله (ع) همه بشریت را فراگرفت، تاریکی که سایه آن برآمده از جهلی بود که انسان آن زمان با تکیه‌بر مفاهیم غریزی نفس خود همگام با شیاطین به فجیع‌ترین جنایات تاریخ خود دست زد تا جایی که زنده‌به‌گور کردن دختران کمترین اقدامی است که در تاریخ اسلام از آن یادشده است.

زمانی تاریکی جهل همه بشریت را فرامی‌گیرد که انسان در الگوی تفکرش تمام دریافت‌های خود را معطوف به کرنش‌های فیزیکی جسمی خود می‌داند و در تمام کنش‌های خود به دنبال مرگ زودهنگام اساسی‌ترین محور استواری خود یعنی روح انسانی خود است.

باید توجه داشت که (بشر درزمانی که رسول گرامی اسلام در ظلمت محض آن به تهذیب نفس پرداخت تا پاکی روحش تمام جان او را سیراب سازد) در اولین گام از دستاوردهای علمی قرار داشت تا جایی که می‌توان تصریح داشت که تابه‌حال هنوز لوازم ورود به دومین گام علمی را برای خود فراهم نیاورده است؛ این حقیقت نشان از حقیقتی دیگر است چنانکه این نشانگر به اهل تأمل می‌فهماند که تاریکی جهل براثر نداشتن علم کافی برای تفکر در پدیده‌ها نبود؛ چراکه رسول گرامی اسلام (ص) در همین جامعه می‌زیست و خود را برمدار آموخته‌های ابراهیمی برای دریافت عظیم‌ترین مبانی نجات بشر آماده می‌ساخت.

جهل مدرن پیشینه 5 هزارساله دارد

جهل مدرن؛ جهالت مدرن موضوعی است که برخی از سرمقاله‌ها را به خود اختصاص می‌دهد درحالی‌که کتاب‌ها برمدار آن نگاشته شده چنانکه این جهل را می‌توان نتیجه افسارگسیختگی انسان‌هایی دانست که در ذیل حکومت طاغوتی از حقیقت معانی ساحت علم محروم مانده و متکی با قواعد طاغوت سبک زندگی خود را استوار ساخته این در حالی است که می‌توان الگوی مواجه رسول اکرم (ص) و اطرافیان حضرت همچون امیرالمؤمنین (ع) و حضرت خدیجه (س) با این الگوی جهالت را رفتاری از جنس مقاومت اسلامی عنوان کرد.

آغاز داستان مقاومت دینی از کجا شروع شد؟

 

 

لحظاتی که تاریخ در جهل محض فرومی‌رفت تا هویت همه معانی به یادگار مانده از آدم ذبیح‌الله که از عرش برای او تحفه آورده بودند نور اسلام ظهور کرد و رسالت رسول گرامی اسلام (ص) آغاز شد در برخی از منابع که عموم امت اسلام بر اسناد آن اجماع دارند آمده است در چنین لحظاتی عزازیل که امروز هویتش با تکیه‌بر اوصافی همچون حرص و طمع با چاشنی حسادت به ابلیس شهرت یافته بود مشت بر سر می‌کوبد و اظهار شکست قطعی در مقابل مقاومت اسلامی می‌کند.

اما تحلیلی گذرا بر آنچه گذشته بود و ابلیس شکست را برای مقاومت قطعی توصیف می‌کرد.

خداوند متعال در آیه 13 سوره شورا الگوی رسالت انبیاء الهی را چنین توصیف فرموده است که «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَینا إِلَیکَ وَ ما وَصَّینا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیهِ اللَّهُ یجْتَبی إِلَیهِ مَنْ یشاءُ وَ یهْدی إِلَیهِ مَنْ ینیبُ؛ برای شما (جامعه بشری) از دین (آسمانی) همان را تشریع کرد که به نوح (اولین پیامبر صاحب‌شریعت) توصیه کرده بود و آنچه را که بر تو (آخرین صاحب‌شریعت) وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی (صاحبان شرایع فی‌مابین) توصیه نمودیم، (و هدف از تشریع) اینکه این دین را (به اجتماع و وحدت) برپا دارید و در آن متفرق نشوید. بر مشرکان آنچه به‌سوی آن دعوتشان می‌کنی (یک خدا و یک رب و یک دین) دشوار و گران است. خداوند هر کس را بخواهد (و شایسته بیند) به‌سوی خود (و به‌سوی این دین) جلب می‌نماید و هر که را که (با پذیرش دین توحیدی) به‌سوی او بازگردد به‌سوی خود، هدایت می‌کند.»

این آیه شریفه در حقیقت الگوی مقاومت اسلامی را برای جهان بشری تبیین می‌کند؛ بر این اساس لازم است در این فراز این آیه با ادبیاتی متفاوت حقیقت الگوی مقاومت اسلامی با تکیه‌بر مبانی ثقلین مورد تحلیل قرار گیرد.

در مبانی دین مبین اسلام آمده است که در بین 124 هزار نبی و رسول، پنج‌تن از این فرستادگان الهی اولوالعزم نامیده می‌شوند، چنانکه الگوی این چهارچوب در آیه 13 سوره شورا نیز رعایت شده است؛ بر این اساس لازم است به این نکته صراحت شود که تأمل در الگوی رسالت و هدف رسالت این انبیاء الهی گره‌گشاترین الگوی تحلیل را در معادلات سیاسی زمان ما به وجود خواهد آورد.

علم امروزی بشر پشتوانه‌ای 5 هزارساله دارد / بشر همچنان در اولین حرف از 27 حرف علم قرار دارد

برای درک این حقیقت باید توجه داشت که جهان کفر در طول تاریخ رسالت این پنج‌تن از انبیاء الهی الگویی از فتنه‌هایی پنج‌گانه را برای نفوذ و تأثیرگذاری بر مجامع بشری انتخاب کرده است که اساس ساختاری این فتنه‌ها نشان از تمدن‌های اصیلی است که از دانش و تکنولوژی‌های مدرنی برخوردار بودند برخلاف آنچه تابه‌حال در علوم تاریخی برای ما نقل کرده‌اند.

 

 

جهان کفر با تغییر سبک زندگی به فروپاشی تمدن‌های اصیل می‌اندیشد

آنچه از آیات قرآن کریم برمی‌آید در دوران طولانی عمر مبارک حضرت نوح نبی (ع) جهان کفر به دنبال نفوذ فراگیر در جوامع مؤمن بود تا جایی که در این دوران ایجاد نظام طبقاتی به سبک طاغوت اولین حربه مهلک جهان کفر بود؛ بر این اساس قرآن کریم در آیه 28 سوره هود این حقیقت را چنین روایت کرده است که «قَالَ یا قَوْمِ أَرَأَیتُمْ إِنْ کنْتُ عَلَی بَینَةٍ مِنْ رَبِّی وَآتَانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیتْ عَلَیکمْ أَنُلْزِمُکمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا کارِهُونَ؛ نوح گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید: اگر من بر دلیل روشنی از سوی پروردگارم متکی باشم و مرا از نزد خود رحمتی عطا کرده باشد که بر شما مخفی مانده [بازهم نبوّت مرا تکذیب می‌کنید؟] آیا [درصورتی‌که اجباری در پذیرش دین نیست] می‌توان شمارا به پذیرش آن دلیل روشن درحالی‌که آن را خوش ندارید، وادار کنیم؟»

 این واکنش حضرت نوح (ع) در شرایطی بود که اشراف قوم نوح به این دلیل که تهی ستان در زمره یاران و ایمان آورندگان به نوح بودند دعوت وی را نپذیرفته و نفی هویت فقرا از سوی حضرت نوح (ع) شرط اشراف برای ایمان آوردن بود.

با تأمل مختصری در این جملات کوتاه تاریخ می‌توان دریافت که در زمان حضرت نوح مؤمنان از موقعیتی مناسب برخوردار بوده تا جایی که کفر بانفوذ خود در اندیشه‌ها شرایط این موقعیت را تغییر داده و قوم مؤمن را به اقلیتی ضعیف بدل ساخته این در حالی است که اشراف با تکیه‌بر آموزه‌های انبیاء قبل هنوز سبک زندگی خود را در حوزه دین دیده و سعی بر آن داشتند که مبانی شرع را برای تضمین منافع خود تغییر دهند چنانکه در آیه 13 سوره شورا به این حقیقت تصریح‌شده است که «آنچه در این وحی (قرآن کامل‌ترین الگوی تمدن ساز بشر) دریافت می‌کنید آموزه‌هایی است که ما به دیگر پیامبران اهل کتاب آموزش دادیم.»

جهان کفر شرایط را مطلوب می‌بیند و تلاش دارد که برای قوم نوح (ع) زمینه‌ای دفاعی باقی نگذارد بر این اساس در لا بلای آیات قرآن کریم تغییر معنادار الگوهای مواجهه نوح نبی (ع) را می‌توان مشاهده کرد چنانکه در آیه 3 سوره نوح خداوند متعال می‌فرماید «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ؛ (و از راه خیرخواهی به شما می‌گویم) که خدای را به یکتایی بپرستید و از او بترسید و پرهیزکار باشید و مرا پیروی کنید.» و همچنین در آیه 9 سوره نوح چنین امت به ایمان و خویشتن‌داری دعوت می‌شوند چنانکه آیه مبارکه فرموده است «ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا؛ باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت [و] پوشیده نیز به ایشان گفتم.» این آیات نشان می‌دهد که اوضاع اجتماعی قوم نوح نبی (ع) دیگر در حال فروپاشی عقیدتی قرارگرفته و دعوت نوح نبی (ع) ادبیاتی دیگر به خود می‌گیرد چنانکه در آیات 117 و 118 سوره شعرا رهبری امت که چندی است الگوی مقاومت را زیبنده تبلیغ خودکرده به گواه قرآن چنین به محضر معبود می‌رسد که «قَالَ رب إِنَّ قَوْمِی کذَّبُونِ* فَافْتَحْ بَینِی وَبَینَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِی وَمَنْ مَعِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ؛ گفت: پروردگارا! همانا قوم من مرا تکذیب کردند * پس میان من و آنان چنانکه سزاوار است داوری کن و من و کسانی که از مؤمنان با من هستند از چنگ آنان نجات ده»

سرانجام در این دوران طولانی ملت نوح در سبک زندگی اشرافی خود غرق شدند چنانکه رهبری مقاومت در چنین لحظاتی فقط عذاب را نتیجه درخواستی خود از پیشگاه عزلی می‌دانست؛ بر همین مدار برگ‌های تاریخ ورق خورد تا آنکه ابراهیم خلیل (ع) در میان موحدان عالم پا به عرصه وجود گذاشت.

 

 

کنش‌های زور و تزویر طاغوت پس از اشرافی کردن امت حلول می‌کند

آنچه مسلم است بر اساس مستندات معتبر تاریخی بل اخص قرآن کریم حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) در الگویی پیچیده‌تر از فتنه به احیاء ارزش‌های مقاومتی پرداختند چنانکه می‌توان دوران این دو رسول الهی را دوران خفقانی دانست که این بار قبل از هریک از این دو پیامبر الهی برمدار الگوی تفویض اشرافی گری و ایجاد نظام‌های پیچیده طبقاتی ایجادشده بود؛ بنابراین به‌طور کل می‌توان اشرافی گری، بدعت گزاری، برتری‌طلبی، بهانه‌جویی، تجاوزگری، تحریف گری، توطئه‌گری، جهل و حس‌گرایی، ذلت و خواری، زیان‌کاری و سفاهت، ظلم و ستم، عصیان، فراموش‌کاری، فسق، قساوت قلب و سنگدلی، کوردلی، گمراهی و نژادپرستی، حسادت، حق‌ستیزی، اسراف گری، فساد و افساد، التقاط‌گرایی، تنوع‌طلبی و دنیاخواهی، شخصیت گرایی، پیمان‌شکنی، گستاخی، توقع و درخواست بی‌جا و آواره سازی هم‌کیشان اساس منشور اخلاقی بنی‌اسرائیل را شکل داد.

آنچه در این منشور اخلاقی بیشتر به چشم می‌خورد آن است که تمام این مفاد معطوف بر حفظ پایگاه‌های فکری حکومت‌های طاغوت است؛ پایگاه‌های که در زمان تولد حضرت ابراهیم (ع) برای محو مهم‌ترین رهبری که قرار بود با اساس آن تقابل کند فرزندان دنیا ندیده را از شکم مادران بیرون کشیده شده و سر از تن آنان جدا می‌ساخت در خفقانی با این اوصاف دیگر مستضعفان دست‌آویزی برای حفظ پایگاه‌های عقیدتی و سبک زندگی خود ندارد و تاریکی جهل به معنای مقبول بودن پایگاه‌های فکری طاغوت بیش از نیمی از کره زمین را فراگرفته بود.

 

 

تبلیغ فراگیر توحید آهنگ مقاومتی به خود می‌گیرد

آنچه تاریخ نقل می‌کند ابراهیم خلیل (ع) در غار رشد و نمو یافت؛ مقاومت در حال شکل‌گیری بود چراکه رسالت دیگر مبانی خود را به‌درستی نمی‌توانست به امت‌ها منتقل کند بر این اساس در این دوران سخت الگویی خاص از راهبری امت به پیروان دین مبین آموخته شد آن‌چنان‌که در دین اسلام تعیین مصداق این الگو برای قرآن نشان از اکمال دین شد.

امامت ابراهیم خلیل الگویی بود که فتنه دوشاخ طاغوت را در هم می‌شکست فتنه طاغوت این بار بر بستر دو محور سبک زندگی اشرافی و ترک امربه‌معروف و نهی از منکر با همراهی ملت‌ها استوارشده بود و دیگر ادبیات تبلیغ نمی‌توانست به‌تنهایی پاسخگوی انتقال مفاهیم اصیل عالم معنا باشد؛ همه معادلات تاریخ ابراهیم خلیل (ع) از ولادت تا دعوت نزدیک‌ترین خیشان او به توحید و همچنین از بت‌شکنی و احیای کعبه تا مقام امامت او نشان از شرایطی است که بستر برای قیامی فراهم می‌شود بستری که در مسیر آن ابراهیم خیل (ع) در مقام امامت امت با ادبیات مقاومت توحید را برای امت‌ها بازگو می‌کند. چنانکه خداوند متعال در آیه 14 سوره بقره فرموده است «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتی قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ؛ (به خاطر آورید) هنگامی‌که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود؛ و او به‌خوبی از عهده این آزمایش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قراردادم!» ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!) خداوند فرمود: پیمان من، به ستمکاران نمی‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقام‌اند)»

همراهی سبک زندگی با الگوی زور زمینه‌ها را برای تزویر بنی‌اسرائیل فراهم آورد تا جایی که قرآن کریم آیات متعددی را به بیان احوال بنی‌اسرائیل و الگوی مواجه موسی کلیم‌الله (ع) پرداخته است؛ رفتارهای بنی‌اسرائیل که در قرآن از آن بسیار سخن به میان آمده است نشان می‌دهد که این بار فتنه اصلاحات در سبک زندگی و همراه کردن تفکر اشرافی گری با زر، زور و تزویر عرصه را بر محورهای مقاومت که این بار در خانه زکریا رشد می‌یافت تنگ‌تر کرد تا آن‌که عیسی روح‌الله پا به عرصه مقاومت ایمانی گذاشت؛ خلاصه آنکه در تاریخ عروج او و مغلوب شدن مسیحیت آمده است که باتدبیر حاکمیت طاغوت با ظواهر دینی اعتبارات اجتماعی تمام آموخته‌های انجیل را تحریف کرده و بار دیگر مبانی دینی حاکم بر افکار را برای تأمین و تضمین منافع خود بازآرایی می‌کند؛ بر این اساس جاهلیت مدرن آن زمان هرلحظه تاریکی خود را در پهنه گیتی می‌گستراند، بنابراین این الگوی جهل، جاهلیتی که از ناشی از کمبود علم دین برای بشر باشد نبود چنانکه برخی از اکتشافات تاریخی حقیقتی مدرن از این تمدن‌ها را نشان می‌دهد.

 

 

نتیجه اجمالی پیشینه پژوهی مقاومت اسلامی

 بابیان این پیشینه اختصاری می‌توان در نمای تحلیل الگوی فتنه را دقیق‌تر ترسیم کرد چنانکه با توجه به سبک رسانه‌ای این اثر تلاش شد با ادبیاتی اختصاری ولی با نگاهی متفاوت حربه اشرافی گری (سبک زندگی ناهنجار) به‌عنوان زر در دوران نوح نبی (ع)، طاغوت در مفهوم زور در دوران ابراهیم خلیل‌الرحمن (ع)، جهل و حس‌گرایی به‌عنوان تزویر در دوران موسی کلیم‌الله (ع) و حاکمیت اعتبارات اجتماعی به‌جای ارزش‌ها در زمان حضرت عیسی روح‌الله (ع) از فتنه‌های مهلک شیاطین در جریان تثبیت انسان وحشی به‌جای خلیفه‌الله شکل گرفت این در حالی است که تغییر ادبیات تبلیغی که برمدار آیات قرآن کریم کاملاً شیب تندی را به‌سوی ادبیات مقاومت دارد نشان از آن است که در دوران حضرت ابراهیم و حضرت موسی علیهم‌السلام دیگر نوایی ضعیف از تبلیغ شنیده می‌شد که حلقه‌های مقاومت آن را شکل می‌دادند در چنین شرایطی خداوند متعال امامت را الگوی جریان مقاومت قرار داد هرچند اعتبارات اجتماعی در تلاش بود زمینه درهم شکستن این الگو را در زمان حضرت عیسی (ع) فراهم کند و تا حدودی این حقیقت به‌سوی تثبیت شدن پیش رفت؛ اما آنچه مسلم است الگوی امامت همان رمزی را در خود نهفته دارد که خداوند متعال در پاسخ به فرشتگان امین خود فرمود من چیزی میدانم که شما بر آن آگاه نیستید چنانکه این حقیقت در آیه 62 سوره اعراف چنین تصریح‌شده است که «أُبَلِّغُکمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَأَنْصَحُ لَکمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ پیام های پروردگارم را به شما می‌رسانم و برای شما خیرخواهی می‌کنم و از سوی خدا حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»

باید توجه داشت در دوران پیامبران اولوالعزم جهان سلطه در تلاش بود که با مدرنیته پوشالی چهار محور فتنه‌ای را شکل دهد که اساساً بشر هیچ راه بازگشتی در آن نداشته باشد؛ بر این اساس در چنین فضایی مفهوم مقاومت اسلامی معنای بیشتری یافت چراکه اکثریت اجتماع انسانی در مقابل دین‌داری به تاریکی‌ها جهل تمکین کرده و برمدار خرافات صحنه‌هایی را رقم می‌زدند که پیش‌بینی ملائک را محقق می‌ساخت.

در پایان اولین بخش لازم است به این نکته نیز توجه شود که مفهوم مقاومت زمانی معنا می پذیر که سایه‌های جهل بام کوه‌ها را درنوردید و به بام خانه همسایه رسیده به این معنی که باید برای نجات بشریت بر محورهای خاص تکیه زد تا با تبلیغی چهره به چهره ضمیر غفلت زده آزادی خواهان جهان را روشن و انقلابی هدفمند شکل‌پذیر بر این اساس در آخرین کلمات این بخش می‌توان افق مقاومت اسلامی را تشکیل حکومت عدل جهانی توصیف کرد.

از بررسی پیشینه این مفهوم در زمان ائمه معصوم به دلیل خارج بودن میزان عناوین از حوصله بحث پرهیز شد؛ اما آنچه لازم است به آن توجه جدی شود این است که پیشینه‌های مقاومت اسلامی به مجاهدت‌های انبیاء و اوصیاء الهی می‌رسد؛ بر این اساس در دومین بخش این یادداشت به بررسی افق‌ها، محورها و چرایی مقاومت به‌عنوان صراط اصیل مقاومت اسلامی پرداخته‌شده تا برخی از گزاره‌های سیاسی نظام سلطه بهتر برای مخاطبان نمایان شود./837/ ۷۰۲/ص

پایان‌بخش اول

 

محمد جعفری
ارسال نظرات