۰۸ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۲
کد خبر: ۸۵۱۹۲
رمضان در شعر فارسی (1)

این دهان بستی دهانی باز شد ...

سید محسن طاهری
ماه رمضان - شب قدر - سوره قدر
هیچ ماهی به اندازه‌ی رمضان در میان مسلمانان اهمیت ندارد و تنها ماهی است که در قرآن از آن سخن رفته است. این اهمیت نه تنها در متون دینی (قرآن و روایات)، که در متون ادبی نیز بارها و بارها انعکاس یافته است؛ از جمله ادبیات فارسی ـ نظم و نثر ـ که پر است از سروده‌ها و نوشته‌هایی با مضمون رمضان. این‌همه از آن روست که مسلمانان رمضان را مجال تأمل و بازسازی، و سکّوی اوج‌گیری می‌دانند و ارج و قربی ویژه برای آن قائلند.

به همین دلیل، افزون بر اشارات و تلمیحات بی‌شمار و استعاره‌ها و کنایه‌هایی که فی‌المثل دیدار معشوق را به «پایان رمضان و رسیدن عید»، یا بوسه بر محبوب را به «افطار رطب» تشبیه کرده‌اند، با متون و اشعار فراوانی روبه‌رو می‌شویم که به طور مستقل به مفاهیمی چون فرا رسیدن ماه رمضان،فلسفه و آداب روزه، شهادت علی(ع) در رمضان و عید فطر پرداخته‌اند. در یکی از رساله‌های اخوان‌الصفا می‌خوانیم:
«... و اما روزه و نماز، برای آن بر شما واجب شده است که گناهان شما را همچون غیبت و سخن‌چینی، سخنان یاوه، لهو و لعب و هذیان بپوشاند. و پیامبران شما را بوسیلۀ این داروها معالجه می‌کنند، زیرا شما از گناهان بیمار شده‌اید، و جانهای شما از خوردنی‌های گناه و نوشیدنی‌های سخن‌چینی و غیبت، که عبارت از خوردن گوشت برادران باشد، پر شده است. از این روی شریعت به پرهیز از خوردنی‌های زیانمند دستور می‌دهد، و آن پرهیز، عبارت از روزه گرفتن است، زیرا "پرهیز کردن آغاز درمان است، و شکم‌پروری سرچشمۀ دردهاست." ». [1]

در کتاب‌های اخلاقی همچون کیمیای سعادت و اخلاق ناصری هم آداب روزه بیان شده است، اما ادبیات منثور رمضان، بحری ناپیدا کَران است وپرداختن به آن را به فرصتی فراخ‌تر باید واگذارد. از این رو من در این یادداشت‌ها صرفاً به بخشی از اشعار مربوط به رمضان و مفاهیم مربوط به آن خواهم پرداخت.
شاعران بسیاری ذوق خود را در این عرصه آزموده‌اند و شاید بیشتر و بهتر از همه مولانا. هرچند آوردن همه‌ی آنچه مولانا در این باب سروده، کتابی مستقل می‌طلبد، اما می‌توان در این مختصر به اندکی از آنچه هست، اشاره کرد.

دیوان شمس، ابیات فراوانی را با موضوع رمضان و روزه و شب قدر و عید فطر در خود دارد؛ از آن جمله است شادمانی و شادباش‌گوییِ مولانا به مناسبت رسیدن ماه رمضان:

مبارک بادآمد ماه روزه
رهت خوش باد ای همراه روزه
شدم بر بام تا مه را ببینم
که بودم من به جان دلخواه روزه
نظرکردم کلاه از سر بیفتاد
سرم رامست کردآن شاه روزه
مسلمانان سرم مست است ازآن روز
زهی اقبال و بخت وجاه روزه
... (غزلیات شمس،غزل شماره ۲۳۴۴)

...
ماه رمضان آمد،آن بند دهان آمد
زد بر دهن بسته،تا لذت لب بیند
آمد قدح روزه، بشکست قدح‌ها را
تا منکر این عشرت، بی‌باده طرب بیند
سغراق معانی را برمعده‌ی خالی زن
معشوقه‌ی خلوت راهم چشم عزب بیند
خامش کن وکمترگو بسیارکسی گوید
کوجاه وهوا جویدتانام ولقب بیند
(دیوان شمس، غزل شماره ۶۳۴)

مولانا خودِ رمضان را عید می‌داند:

آمد رمضان وعید با ماست
قفل آمدوآن کلید با ماست
بربست دهان ودیده بگشاد
وان نورکه دیده دید باماست
آمد رمضان به خدمت دل
وانکَش که دل آفرید باماست
در روزهاگر پدید شدرنج
گنج دل ناپدید با ماست
کردیم ز روزه جان ودل پاک
هرچند تن پلید باماست
روزه به زبان حال گوید
کم شوکه همه مرید باماست

(دیوان شمس، غزلشماره ۳۷۰)
...


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشاره به سخن معروفِ «ظالبطنة رأس کل داء و الحمیة رأس کل دواء» که از احادیث نیز به شمار رفته ولی گویا حدیث نیست و کلام برخی از اطباست. گزیدۀ رسائل اخوان‌الصفا، ترجمه و توضیح: دکتر علی‌اصغر حلبی، ص254و255.


ی/703/ح
ارسال نظرات