۱۲ آبان ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۲
کد خبر: ۷۲۲۹۶۹

امام عسکری و ایجاد شبکه جهانی

امام عسکری و ایجاد شبکه جهانی
رهبر معظم انقلاب در کتاب انسان ۲۵۰ ساله: ائمه معصومین علیهم السلام در طول این ۲۵۰ سال امامت همانند یک انسان زندگی کردند؛ تمام کارهای ائمه در طول این دویست و پنجاه سال، کار یک انسان با یک هدف، با یک نیت و با تاکتیک‌های مختلف است.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، به مناسبت میلاد با سعادت امام یازدهم شیعیان به بازخوانی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در کتاب انسان ۲۵۰ ساله درباره این امام همام می‌پردازیم: «حضرت عسکری علیه‌السلام در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود توانسته بودند با یک شبکه‌ی عظیم تبلیغاتی و تعلیماتی این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند. فقط این نبود که مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام» با همان معنای اسلامى خودش  قرار میگرفتند و با مردم حرف میزدند.» ۱۳۸۲/۰۲/۲۰

باید به این نکته در زندگی ائمه(ع) توجه داشته باشید که این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند؛ مبارزه‌ای که روحش سیاسی بود. زیرا کسی هم که در مسند حکومت نشسته بود، مدّعی دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه می‌کرد. حتّی، گاهی اوقات نظر دینی امام(ع) را هم می‌پذیرفت. (مثل قضایایی که در مورد «مأمون» شنیده‌اید که صریحاً نظر امام(ع) را قبول کرد.) یعنی ابایی نداشتند که گاهی نظر فقهی را هم قبول کنند. چیزی که موجب می‌شد این مبارزه و معارضه با اهل بیت وجود داشته باشد، این بود که اهل بیت، خودشان را «امام» می‌دانستند. می‌گفتند: «ما امامیم». حضرت باقر علیه‌السّلام، در منی که رفته بود، فرمود: «إِنَ‌ّ رَسُولَ اللهِ کانَ الْاِمامُ» و همه را یک به یک برشمرد تا به خودش رسید و فرمود: «من امامم.» اصلاً بزرگترین مبارزه علیه حکّام همین بود. چون کسی که حاکم شده بود و خود را امام و پیشوا می‌دانست، می‌دید شواهد و قرائنی که در امام لازم است، در حضرت هست و در او نیست و این موجود را برای حکومت، خطرناک می‌شمرد؛ چون مدّعی است. حکّام، با این روح مبارزه می‌جنگیدند و ائمّه علیهم‌السّلام هم مثل کوه ایستاده بودند. بدیهی است که در این مبارزه، معارف، احکام فقهی و خُلقیّات و اخلاقیّاتی که ائمّه ترویج می‌کردند، جای خود را دارد. تربیت شاگردِ بیشتر و ارتباطات شیعی، روزبه‌روز گسترده‌تر شد. شیعه را اینها نگهداشت. شما مرامی را در نظر بگیرید که دویست و پنجاه سال علیه آن حکومت شده است! اصلاً باید هیچ چیزیش نماند؛ باید به‌کل از بین برود؛ ولی شما ببینید الان دنیا چه خبر است و شیعه به کجا رسیده است!

این نکته را باید در اشعاری که درباره‌ی امام صادق، امام هادی و امام عسکری علیهم‌السّلام خوانده می‌شود، به خوبی دید. اینها مبارزه می‌کردند و برای همین مبارزه هم جانشان را از دست دادند. راهی است که رو به هدفی مشخّص ادامه دارد. گاهی یکی برمی‌گردد، یکی از این طرف می‌رود؛ اما هدف یکی است ، این بزرگواران از امام حسین(ع) که پایه گذاشت، موفق‌تر بودند، چون بعد از شهادت امام حسین(ع) «ارتّد الناس بعد الحسین الا ثلاثه» هیچ کس نماند، اما در زمان امام هادی(ع) شما نگاه کنید، تمام دنیای اسلام را ائمه(ع) زیر قبضه گرفته بودند، حتی بنی‌عباس هم درماندند، نمی‌دانستند، چه کار کنند، رو به شیعه آوردند.

یکی از خلفای بنی‌عباس نامه‌ای نوشت و دستور دارد که در خطبه‌ها نام اهل بیت(ع) را بیاورند و بگویند که حق با اهل بیت(ع) است، این نامه در تاریخ ثبت شده است، نوشته‌اند وزیر دربار، خود را به سرعت به خلیفه رساند و گفت: چی کار می‌کنی؟! جرأت نکرد بگوید حق با اهل بیت(ع) نیست! گفت: الان در کوه‌های طبرستان و جاهای دیگر، عده‌ای با شعار اهل بیت(ع) قیام کرده‌اند، اگر این حرف تو همه جا پخش شود، آن وقت لشکری پیدا می‌کنند و به جان خود تو می‌افتند، خلیفه دید که راست می‌گوید، گفت: بخشنامه را پخش نکنید، یعنی اینها بر حکومتشان می‌ترسیدند، عقیده هم اگر پیدا می‌کردند، حب حکومت و دنیا و همین سلطنت مانع اعتقاد قلبی‌شان می‌شد. ۱۳۸۰/۰۶/۳۰

امام عسکری و ایجاد شبکه جهانی

این‌که آن بزرگوارها در غربتِ زیادی بودند، واقعاً همین‌طور است؛ دور از مدینه و دور از خاندان و دور از محیط مألوف؛ اما در کنار این، درباره‌ی این سه امام - از حضرت جواد تا حضرت عسکری - نکته‌ی دیگری وجود دارد و آن این است که هرچه به پایان دوره‌ی حضرت عسکری جلوتر می‌رویم، این غربت بیشتر می‌شود. حوزه‌ی نفوذ ائمه و وسعت دایره‌ی شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر شاید ده برابر است؛ و این چیز عجیبی است. شاید علت این‌که اینها را این‌طور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین موضوع بود.

بعد از حرکت حضرت رضا(ع) به طرف ایران و آمدن به خراسان، یکی از اتفاقاتی که افتاد، همین بود. شاید اصلاً در محاسبات امام هشتم (علیه‌السّلام) این موضوع وجود داشته. قبل از آن، شیعیان در همه‌جا تک و توک بودند؛ اما بی‌ارتباط به هم، نا امید، بدون هیچ چشم‌اندازی، بدون هیچ امیدی؛ سلطه‌ی حکومت خلفا هم که همه جا بود؛ قبلش هم هارون بود با آن قدرت فرعونی. حضرت که به‌طرف خراسان آمدند و از این مسیر عبور کردند، شخصیتی در مقابل مردم ظاهر شد که هم علم، هم عظمت، هم شکوه، هم صدق و هم نورانیت را جلوی چشم آنها می‌گذاشت؛ اصلاً مردم مثل چنین شخصیتی را ندیده بودند. قبل از آن، چقدر از شیعیان می‌توانستند از خراسان حرکت کنند و به مدینه بروند و امام صادق را ببینند؟ اما در این مسیر طولانی، همه جا امام را از نزدیک دیدند؛ چیز عجیبی بود؛ کأنّه انسان پیغمبر را مشاهده کند. آن هیبت و عظمت معنوی، آن عزت، آن اخلاق، آن تقوا، آن نورانیت و آن علم وسیع - که هرچه می‌پرسی و هرچه می‌خواهی، در دستش هست؛ چیزی که اصلاً مردم آن را ندیده بودند - ولوله‌یی راه انداخت.

امام به خراسان و مرو رسیدند. مرکز هم مرو بود، که در ترکمنستانِ فعلی واقع شده است. بعد از یکی دو سال هم که شهادت حضرت بود و مردم داغدار شدند. هم ورود امام - که نشان دادن جلوه‌یی از چیزهای ندیده و نشنیده‌ی مردم بود - و هم شهادت آن بزرگوار - که داغ عجیبی بنا کرد - در واقع تمام فضای این مناطق را در اختیار شیعه قرار داد؛ نه این‌که حتماً همه شیعه شدند، اما همه محب اهل بیت شدند.

در این فضا، شیعیان ریخته‌اند کار کنند. شما می‌بینید ناگهان سر و کله اشعریین در قم پیدا می‌شود. این‌ها چرا آمدند؟ اشعریین که عربند. این‌ها پا شدند به قم آمدند و بساط حدیث و معارف اسلامی را در قم پهن کردند و آن‌جا را پایگاه قرار دادند. در ری هم امثال کلینی بلند شدند. کسی مثل کلینی ابتدا به ساکن از شهری بلند نمی‌شود؛ باید محیط شیعه باشد، باید محیط معتقد باشد تا بتواند جوانی را با این خصوصیات پرورش دهد که بعد او بشود کلینی.

بعد همین‌طور که این حرکت ادامه پیدا کرده، شما ببینید شیخ صدوق(ره) تا هرات و خراسان و جاهای دیگر رفته و برای شیعه حدیث جمع آوری کرده؛ این خیلی مهم است. محدثین شیعه در خراسان چه کار می‌کنند؟ محدثین شیعه در سمرقند چه‌کار می‌کنند؟ در سمرقند چه کسی هست؟ شیخ عیاشی سمرقندی. عیاشی سمرقندی در همان شهر سمرقند بوده که گفته این در بیانات شیخ کشّی هست. خود شیخ کشّی، سمرقندی است. بنابراین حرکت امام ؛ کان بیته مرتعاً لشیعة و لعلماء و بعد شهادت مظلومانة آن‌بزرگوار کاری کرد که این فضا دست ائمه علیهم السلام افتاد؛ ائمه هم بنا کردند به استفاده کردن.

نامه نگاری ها و رفت و آمدهایی که صورت می گرفت، به شکا عادی اتفاق نمی افتاد؛ همه اش در زیر پوششی از پنهان کاری اتفاق می افتاد؛ والا اگر آشکار بود، می گرفتند دست و پای افراد را قطع می کردند. مثلا با شدت عملی که متوکل داشت و رفتن به کربلا را ممنوع کرده بود، آیا اجازه می داد، مسائل مردم را راحت خدمت امام بیاورند، بعد جواب ها را به مردم برسانند؛ وجوهات را بگیرند و خدمت امام بیاورند، بعد رسید بگیرند و به مردم بدهند؟ اینها نشان دهنده شبکه عظیم تبلیغاتی و تعلیماتی این سه امام بزرگوار (امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام عسکری(ع))است.

بعد از امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکری (علیهم‌السّلام) چنین حادثه‌یی اتفاق افتاده. حضرت هادی و حضرت عسکری در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود - یک شهر بزرگِ آن‌چنانی نبود؛ پایتخت نوبنیادی بود که «سُرّ من رأی»؛ سران و اعیان و رجالِ حکومت و به قدری از مردم عادی که حوایج روزمره را برطرف کنند، در آن جمع شده بودند - توانسته بودند این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند. وقتی ما ابعاد زندگی ائمه را نگاه کنیم، می‌فهمیم اینها چه‌کار می‌کردند. بنابراین فقط این نبود که اینها مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام» - با همان معنای اسلامیِ خودش - قرار می‌گرفتند و با مردم حرف می‌زدند. به‌نظر من این بعد در کنار این ابعاد قابل توجه است. شما می‌بینید که حضرت هادی را از مدینه به سامرا می‌آورند و در سنین جوانی - چهل و دو سالگی - ایشان را به شهادت می‌رسانند؛ یا حضرت عسکری در بیست و هشت سالگی به شهادت می‌رسند؛ اینها همه نشان‌دهنده‌ی حرکت عظیم ائمه (علیهم‌السّلام) و شیعیان و اصحاب آن بزرگوارها در سرتاسر تاریخ بوده. با این‌که دستگاه خلفا، دستگاه پلیسیِ با شدت عمل بود، درعین‌حال ائمه (علیهم‌السّلام) این‌گونه موفق شدند. غرض، در کنار غربت، این عزت و عظمت را هم باید دید. ۱۳۸۲/۰۲/۲۰

در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتی  شیعه در سرتاسر دنیای اسلام، مثل زمان حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری علیهم السلام نبوده است. وجود وکلا و نواب و همین داستان هایی که از حضرت هادی و حضرت عسکری نقل می کنند – که مثلا کسی پول آورد و امام معین کردند چه کاری صورت بگیرد- نشان دهنده این معناست. یعنی علی رغم محکوم بودن این دو امام بزرگوار در سامرا،  و قبل از آنها هم حضرت جواد به نحوی، و حضرت رضا سلام الله به نحوی، ارتباطات با مردم همین طور گسترش پیدا کرد. این ارتباطات، قبل از زمان حضرت رضا هم بوده. منتها آمدن حضرت به خراسان، تاثیر خیلی زیادی در این امر داشته است. ۱۳۸۴/۰۵/۱۸

ائمه معصومین (علیهم السلام) ما در طول این 250 سال امامت- از روز رحلت پیامبر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) تا روز وفات حضرت عسکری  (علیه السلام) 250 سال است- خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیتشان دل ها و عواطف را به خود متوجه کرده است، اما این مظلوم ها غلبه کردند؛ هم مقطعی غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان.۱۳۸۵/۰۰۵/۳۰

منبع: khamenei.ir
ارسال نظرات