۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۰
کد خبر: ۷۰۸۰۳۱

فشار های بیرونی عامل به هم ریختگی خانواده

فشار های بیرونی عامل به هم ریختگی خانواده
لابد بارها شنیده‌اید که گفته‌اند و می‌گویند خانواده یا به قول جامعه‌شناس‌ها «نهاد خانواده»، مهم‌ترین نهاد جامعه محسوب می‌شود. البته همین نهاد مهم خانواده، در روزگار ما دچار چالش‌ها زیادی شده است اما چیزی که به‌شدت سبک زندگی خانواده‌ را به خطر انداخته، تحت‌ تأثیر قرار گرفتن توسط فشارهای بیرونی است.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از جام جم آنلاین، مشکلات اقتصادی، مسائل و مشکلات اجتماعی پیش‌آمده و ... باعث شده است تا خانواده‌ها نیز دچار نوعی تنش و افسردگی و اطمینان نداشتن به آینده شوند، اما در این میان چه باید کرد؟

اتفاقی که جهانی است

بیشتر جامعه‌شناس‌های ایرانی البته درباره تغییراتی که پیرامون خانواده ایرانی اتفاق افتاده، نظر واحدی دارند. اصغر مهاجری، جامعه‌شناس در این مورد به جام‌جم می‌گوید: «البته اتفاقی که درباره خانواده ایرانی افتاده، در کل جهان و درباره همه خانواده‌های موجود در کشور‌های دیگر هم افتاده است، ولی در ایران این تغییرات به‌رغم این‌که دیرتر اتفاق افتاده، ولی عمیق‌تر بوده است. در ایران شاهدیم که نهاد خانواده، هم دچار تغییرات ساختاری و هم تغییراتی کارکردی شده است. به لحاظ ساختار شاهدیم که نهاد خانواده، از مدل خویشاوندی و گسترده به مدل خانواده هسته‌ای تغییر شکل داده یا در این مسیر در حال رفتن است. البته شاید برخی جامعه‌شناس‌ها معتقد باشند ما به سمت خانواده نیمه‌هسته‌ای حرکت می‌کنیم، ولی از حیث مکانی و تعداد فرزندان و ... اکثر شهروندان ایرانی درگیر با خانواده‌های هسته‌ای هستند.»

خانواده، هسته‌ای جداافتاده

شاید برای خوانندگان مطرح شود که خانواده هسته‌ای دیگر چیست؟ اساسا به خانواده‌هایی که تقریبا مستقل از یک نظام بزرگ‌تر فامیلی و خویشاوندی زندگی می‌کنند و ارتباط کمتری نسبت به گذشته با دیگر خویشاوندان خود دارند، هسته‌ای گفته می‌شود. البته در این میان و به گفته این پژوهشگر مسائل اجتماعی، شاهدیم که تغییرات کارکردی خانواده هم اتفاق افتاده است؛ به این شکل که کارکرد‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خانواده‌ها حذف شده یا در آستانه حذف‌شدن است و از این پس کارکرد‌های عاطفی، روانی، جنسی و ... در اختیار خانواده‌ها خواهد بود.

موزائیکی شده‌ایم

اصغر مهاجری، استاد دانشگاه همچنین درباره وضعیت موزائیکی‌شدن اعضای خانواده نیز چنین می‌گوید: «الان رسانه‌های تعاملی به‌شدت گسترده شده‌اند. در نتیجه با مدلی از خانواده‌ها روبه‌رو هستیم که اعضای آن مثل موزائیک‌ها کنار هم نشسته‌اند، ولی اساسا ارتباطی با هم ندارند و همه ارتباطاتی که دارند، از طریق رسانه‌های تعاملی و شبکه‌های اجتماعی مجازی است. قبلا خانواده در جایی مثل هال یا یک اتاق بزرگ دور هم جمع می‌شدند و گپ می‌زدند و می‌گفتند و می‌خندیدند و تصمیم می‌گرفتند، الان چنین وضعیتی نیست و هرکسی در لاک خود است. به این ترتیب اعضای خانواده نه دیگر توسط خانواده، که توسط نهاد‌های عمومی بیرون از خانواده پایش و کنترل می‌شوند. امروزه پایش و مونیتورینگ اعضای خانواده دیگر کار سختی است و مثل گذشته نیست.»

مصرف‌گرایی و اثرات تلخ خانوادگی آن

البته این جامعه‌شناس درباره یک اتفاق مهم دیگر هم در این حوزه صحبت می‌کند؛ نوعی چرخش فرهنگی. همان چیزی که تحت عنوان مصرف‌گرایی مطرح شده است. البته این چرخش دو سده پیش در غرب اتفاق افتاده و سپس جهانی شده و حالا ترکش‌های آن دارد به ما هم اصابت می‌کند. این چرخش باعث شده تا رویکرد مصرف و همچنین لذت‌جویی و دریافتن لحظه‌ها به‌شدت فراگیر شود. اتفاقی که این رویکرد در خانواده‌ها ایجاد کرده، آن است که شاهد فرزندان جوان و نوجوانی هستیم که جذب بازار کار نمی‌شوند و تا سال‌ها در خانواده زندگی کرده و پول توجیبی می‌گیرند. این موارد در ادامه، به ایجاد اتفاقاتی دیگر، چون زندگی‌های مجردی و وابسته نبودن به تعهد خانوادگی و... منجر می‌شود؛ که ناشی از همان غلبه روحیه مصرف‌گرایی و لذت‌جویی است.

خانواده، واقعا مظلوم است

این استاد دانشگاه بحث‌ها درباره تأثیراتی که خانواده‌ها از تغییرات و حال‌وهوای عمومی می‌گیرند، چنین دنبال می‌کند: «حقیقت امر این است که جامعه و نهاد‌های قدرت و عمومی باید به شدت به فکر خانواده باشند. خانواده واقعا مظلوم است. باید با عقلانیت دنبال ایجاد فرآیند‌هایی برای حمایت از خانواده و اصلاح این روند باشند؛ نه با قوانین آمرانه و دستورات سفت و سخت. برای نمونه سن بلوغ در دختران و پسران کم شده و سن ازدواج آن‌ها به ۲۸ و ۳۰ سال رسیده‌است. این‌ها همه به وجود آورنده مسائل اجتماعی بوده و تنش‌زاست. من نمی‌خواهم بگویم به طور مطلق همه خانواده‌های ایرانی به این سمت می‌روند. البته باید متوجه باشیم موج حرکت به این سمت و سو بوده و خانواده ایرانی در برابر این موج‌های گسترده خلع سلاح است و باید فکری برایش کرد.»

از صورت مسأله تا راه‌حل‌های خواسته و ناخواسته

تا به اینجا همه صحبت‌های ما در حوزه تبیین، تشریح و تفسیر وضعیت موجود طی شده و صورت مسأله را به خوبی درک کرده‌ایم. با این وصف درک این صورت‌مسأله چه کمکی به ما می‌کند؟ آیا اساسا خانواده، در برابر جامعه خود یا در برابر یک فرهنگ جهانی شده، واقعا خلع سلاح است و توانی ندارد؟ البته این جامعه‌شناس نگاهی دیگر به این ماجرا دارد. او معتقد است خانواده‌ها خواسته یا ناخواسته، راهکار‌ها و راهبرد‌هایی به این منظور در نظر می‌گیرند؛ جدا از این‌که بخواهیم درباره آن‌ها ارزشگذاری کنیم.

یکی از این راهبرد‌ها آن است که اعضای خانواده از برخی ارزش‌های مطلقی که تا دیروز به آن پایبند بوده‌اند، عدول کرده یا با آن کنار آمده‌اند؛ که در حوزه پوشش شاهد چنین تغییراتی هستیم. در واقع خانواده‌ها در حال کنار آمدن با ارزش‌های ملی و حتی جهانی در این حوزه هستند. دیگر راهبردی که خواسته یا ناخواسته، خانواده‌ها در پیش گرفته‌اند، محدود کردن فرزندآوری است. این اتفاق هم، یکی از آثاری است که مشکلات و تنش‌های اجتماعی، اقتصادی و... عمومی، بر خانواده‌ها می‌گذارد و خانوار‌ها به این طریق، سعی می‌کنند عواقب چنین تنش‌هایی را کنترل کنند.

راز و رمز تنش در خانواده‌های سنتی

اصغر مهاجری، بحث‌های خود در این مورد را البته با دو نکته دیگر به پایان می‌رساند: «یکی از راهکار‌های موجود که البته آسیب‌های خاص خودش را هم دارد، ایستادگی برخی خانواده‌های سنتی در برابر این تغییرات و مشکلات است. این ایستادگی دو مشکل ایجاد می‌کند. گاهی اعضای خانواده را به انزوا و گوشه‌گیری بیشتر می‌کشاند. مشکل دوم این است که خانواده‌ها را به سمت پرخاشگری و خشونت می‌برد. در واقع بسیاری از پرخاشگری‌هایی که در خانوار‌ها می‌بینیم، از همین دریچه قابل تحلیل است. یعنی بخش سنتی خانواده پایدار است و بخش غیرسنتی هم به راه خودش می‌رود و تعارض ارزش‌ها در این مورد، خودش را یا در قالب پرخاش یا در قالب گوشه‌گیری و انزوا نشان می‌دهد.»
​​​​​​​
کورسوی امید

اما همه این موارد ناامیدکننده به نظر می‌رسد. یعنی واقعا هیچ راه‌حلی از حیث جامعه‌شناختی وجود ندارد؟ البته این استاد دانشگاه، ما را ناامید نمی‌کند و راه‌حل نهایی را این‌چنین با ما به اشتراک می‌گذارد: «البته یک راهبرد دیگر هم وجود دارد، با این‌که راهبردی است که عمومیت ندارد، ولی در حال پیشرفت و توسعه بوده و به نظرم در آینده قابل سفارش کردن به خانواده‌هاست؛ نوعی گفتمان رواداری که والدین باهوش و حواس‌جمع به سمت آن می‌روند. آن‌ها سعی می‌کنند به یک گفت‌وگوی بدون تکیه بر ارزش‌های خاص خودشان با فرزندان بپردازند و در نهایت، به توافقی جمعی در خانواده برسند. یعنی وضعیت را به سمتی می‌برند که بیشتر همدیگر را ببینند و بیشتر با هم صحبت کنند. آن‌ها با درکی که از تغییرات و پیامد‌ها دارند، سعی می‌کنند گفتگو‌ها را از منظر باور‌های سفت و سخت خودشان پیش نرود. در چنین خانواده‌هایی خشونت و تعارض کمتر است و خدمات خانواده بیشتر تضمین می‌شود و تصمیم‌ها مشترک است و قدرت تصمیم‌گیری که قبلا در اختیار والدین بود، با دیگر اعضای خانواده و فرزندان به اشتراک گذاشته می‌شود. در واقع من این رو نوعی مدل دموکراتیک خانواده می‌دانم که بهترین مدل است و باید نظام قدرت و نظام رسانه‌ای ما، این را به شدت درک و ترویج کند.»

عیسی محمدی گروه جامعه / روزنامه جام جمش
ارسال نظرات