۰۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۸
کد خبر: ۵۱۴۷۳۱
دلنوشته نویسنده حوزوی؛

سوگواره بنیتا

حجت الاسلام عبداللهی واگویه دل را در سوگواره بنیتا که مرگ انسانیت را به تصویر می کشد، در ظرف احساس ریخته و واژه ها را در دامن اندوه به دست امواج بیقراری شاعرانه می سپارد.
بنیتا

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، داغ بنیتا سوگواره ای شده است در دل دردمندان و شعله های آه این داغ جگرسوز، سر بر آسمان غم می ساید.

ابرهای غصه در غروب محبت و عاطفه اشک حسرت می ریزند و دست‌های بیچارگی بر سر تقدیر می کوبند.

هنوز داغ جدایی و فراق پدر از فرزند دلبندش به سردی نگراییده و هرم سوزان چشم های منتظر مادر، بر گهواره ای خالی اما مالامال از یاد فرشته کوچکش، خیره مانده و نغمه عاشقانه لالایی شبانه خواب را بر چشمانش حرام کرده است.

حجت الاسلام حامد عبداللهی واگویه دل در این سوگواره که مرگ انسانیت را به تصویر می کشد، در ظرف احساس ریخته و واژه ها را در دامن اندوه به دست امواج بیقراری شاعرانه می سپارد.

ما هم با شما، همه گوش می شویم و چشم و هم نوای «سوگواره بنیتا» می شویم.

«سوگواره بنیتا»

باز «بأی ذنب قتلت» نازل شد!

وقتی دوباره سائلی «عذاب واقع» را طلب کرد

آن هودج آهنین شیشه دار،

گهواره نه!

کابین مرگ شد

دو پایی زاده قابیل، شرافت را به سرقت برد!

نازنین بنیتای بابا! تو پاره های جگر من هم شدی، با آنکه نمی شناختمت

اما سوختم در هروله گرما و تشنگی و کابوسم پژواک بی رمق صدای کودکی است که چه شیرین مادرش را «ماما» صدا می کرد

ای وای انسان!

ای وای انسان!

خدا هم از دست تو شاکی است

اما غم مخور، خدا اگر برای همه قاضی است

برای دخترکان مظلوم عالم دادستان است!

چه محشر می شود روزی که خدا داد تو را می ستاند!

می شنوی؟

در آسمان، فرشته ها تو را «رقیه» صدا می زنند!/872/ت۳۰۲/س

 

ارسال نظرات