۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۴
کد خبر: ۴۹۶۴۰۹

نقد و بررسی نظریه «اعتدال در اخلاق اسلامی» برگزار شد

نویسنده کتاب نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی با بیان این که حکمای اسلامی فلسفه اخلاق را با تأثیر از ارسطو نوشته اند، گفت: نظریه اعتدال به معنی کسب فضیلت از طریق میانه روی در عمل و عاطفه است.
حسین اترک و محسن جوادی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی نقد کتاب نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی با ارائه حسین اترک، نویسنده کتاب و عضو هیأت علمی گروه فلسفه و اخلاق دانشگاه زنجان و نقد محسن جوادی، عضو هیأت علمی گروه فلسفه اخلاق دانشگاه قم، عصر امروز در خانه اخلاق پژوهان جوان قم برگزار شد.

در ابتدای این نشست اترک در معرفی اجمالی کتاب نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی، ابراز داشت: به طور کلی با توجه به فلسفه اخلاق در یونان باستان فلاسفه اسلامی مباحث فلسفه اخلاق را با تأثیر از افلاطون و ارسطو دنبال کرده اند و فقط در برخی موارد ابتکاراتی از خود به آن افزوده اند.

وی با توجه به قاعده اعتدال هر فضیلت اخلاقی را حد وسط میان افراط و تفریط دانست و ابراز داشت: برای رسیدن به فضیلت باید در عمل و عاطفه به میانه روی دست پیدا کرد و افراط و تفریط در هر عمل درستی منجر به رذیله اخلاقی خواهد شد.

عضو هیأت علمی گروه فلسفه و اخلاق دانشگاه زنجان با اشاره به تفاوت های فلسفه اخلاق در افلاطون و ارسطو گفت: در فلسفه افلاطون ما چیزی تحت عنوان قاعده اعتدال نمی بینیم ولی در ارسطو ما قاعده اعتدال را می بینیم و آن چیزی که در افلاطون است و علمای اسلام را تحت تأثیر قرار داده است بحث قوای نفسانی است و که به رعایت اعتدال در شهوت و غضب تأکید دارد.

وی خاطرنشان کرد: تعریف افلاطون از عدالت به معنی معرفت نفس است و می گوید عادل کسی است که قوای نفسش تعادل داشته باشند ولی ارسطو بحث سعادت را مطرح می کند و معیار سعادت اخلاقی اعتدال است و برای رسیدن به سعادت باید عدالت را در اعمال و عواطف رعایت کنیم.

اترک با بیان این که در نگاه اول  قاعده اعتدال یک معیار کمی است، گفت: مقصود ارسطو از اعتدال اعم از کمی و کیفی است و عدم رعایت کیفیت درست عمل هم منجر به رذیله خلاقی می شود؛ ارسطو معیارهای اعتدال و رعایت اخلاق را  زمان، موضوع، اشخاص، علت، روش و مقدار  می داند که پنج معیار کیفی و تنها یک معیار اخر کمی است.

وی با اشاره به عمومیت قاعده اعتدال ابراز داشت: برخی گفته اند که خیلی از فضایل مانند ایمان و یا فروتنی در حد اعتدال نیستند و از این جهت عمومیت این قاعده مورد مناقشه است ولی نظر من این است که رعایت اعتدال اگر درست فهمیده شود در همه موارد عمومیت دارد زیرا متعلق قاعده اعتدال عمل و عاطفه است و در عملی مانند گذشتن از حق هم اگر افراط شود صورت خوشی ندارد و اگر تفریط هم کنیم رذیله است؛ بنابراین اعتدال در صفتی مانند تفضل هم معنا می دهد.

نویسنده کتاب نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی افزود: همین طور بیان حقیقت اگر معتدل باشد راستگویی است و اگر افراط در راستگویی بکنیم هم بد است و اگر تفریط هم بکنیم می شود دروغ گویی که رذیله اخلاقی است؛ ولی در رابطه با فضیلت بودن رعایت اعتدال در حکمت و دانش باید گفت که قاعده اعتدال مربوط به فضایل اخلاقی است نه فضایل علمی.

وی تصریح کرد: ما نمی توانیم اعتدال را معیار درستی یا نادرستی اعمال بدانیم بلکه معیار فضیلت و حد کمال است و بنابراین قاعده اعتدال مخصوص اعمال درست است و این اشکال که عدم رعایت اعتدال در اعمالی مانند قتل بر عمومیت آن خدشه وارد می کند نادرست است زیرا در اعمال نادرست دست یازیدن به کم آن هم غلط است.

عضو هیأت علمی گروه فلسفه و اخلاق دانشگاه زنجان با بیان این که فلاسفه اسلامی یا شارح فلسفه افلاطون و ارسطو و یا مؤسس فلسفه اخلاق و یا تابعان هستند، ابراز داشت: ابن مسکویه، ابن سینا، راغب اصفهانی، غزالی،  و خواجه نصیر از مؤسسان فلسفه اخلاق هستند که هر کدام ابداعاتی را در فلسفه افلاطون و ارسطو داشته اند.

وی خاطرنشان کرد: ابن مسکویه فضائل و رذائل ارسطو را جدول بندی کرد، ابن سینا مسائلی مانند حکمت خلقی را وارد فلسفه اخلاق ارسطو کرد، راغب اصفهانی چهار فضیلت قرانی و توفیقی را به چهار فضیلت افلاطون اضافه کرده است.

اترک افزود: غزالی تأییدات نقلی برای قائده اعتدال آورد و آیات و روایات زیادی را در تأیید قاعده اعتدال بیان کرد و خواجه نصیر هم کیفی بودن اعتدال را در قاعده اعتدال می گنجاند و مفهوم ردائت را طرح می کند به عنوان انحراف کیفی در اعمال است و تعریف جدیدی از عدالت بر اساس تقسیم بندی ابن سینا ارائه می کند.

وی اظهار داشت: نظریه اعتدال به خاطر سادگی و این که با عموم مردم ارتباط برقرار می کند نیاز به اثبات ندارد و نظریه مفید و کارآمدی است و مهمترین اشکال آن این است که تشخیص حد وسط بسیار سخت است و در تعارضات اخلاقی این نظریه کارآمد نخواهد بود.

در ادامه جوادی در جایگاه ناقد با بیان این که این کتاب بسیار پر مطلب است و انسان احساس می کند که نکته جدیدی در این کتاب وجود ندارد و انسان را خسته می کند، گفت: از توجه به نکاتی که تأمل برانگیز است در این کتاب غفلت شده است.

عضو هیأت علمی دانشگاه قم با بیان این که باید در این کتاب به فلسفه اخلاق در شرق هم پرداخته می شد، خاطرنشان کرد: قبل از افلاطون و ارسطو در یونان باستان کنفسیوس هم به این موضوع پرداخته است؛ همچنین در فلسفه اسلامی فخر رازی هم از فلاسفه برجسته ای است که در این کتاب به او اشاره ای نشده است./843/پ201/س

ارسال نظرات