۱۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۷
کد خبر: ۴۲۹۹۰۶

فرزندآوري وجمعيت از ديدگاه اسلام

     ميزان جمعيت در طول تاريخ بشري، همواره مورد مناقشه بوده است چرا که جمعيت بر مسائلي چون نشاط اجتماعي ـ اقتصادي، اقتدار سياسي وشکل گيري نظام هاي اخلاقي و تربيتي موثر است؛ کشورهاي اسلامي و غير اسلامي در موضوع جمعيت مطالعات بسيار انجام داده و بر اساس مطالعات خود، سياست هاي جمعيتي را اتخاذ کرده اند البته اگر چه ميزان جمعيت منحصر در اجتماع نبوده و خانواده را نيز در اين موضوع مديريتي وارد مي کند اما حکومت ها با بدست داشتن ابزارهاي مختلف بسيار بر روي ميزان جمعيت هر خانواده تاثيرگذار هستند.
فرزند آوري

بسم لله الرحمن الرحيم


چکيده
     ميزان جمعيت در طول تاريخ بشري، همواره مورد مناقشه بوده است چرا که جمعيت بر مسائلي چون نشاط اجتماعي ـ اقتصادي، اقتدار سياسي وشکل گيري نظام هاي اخلاقي و تربيتي موثر است؛ کشورهاي اسلامي و غير اسلامي در موضوع جمعيت مطالعات بسيار انجام داده و بر اساس مطالعات خود، سياست هاي جمعيتي را اتخاذ کرده اند البته اگر چه ميزان جمعيت منحصر در اجتماع نبوده و خانواده را نيز در اين موضوع مديريتي وارد مي کند اما حکومت ها با بدست داشتن ابزارهاي مختلف بسيار بر روي ميزان جمعيت هر خانواده تاثيرگذار هستند.
     در مقدار جمعيت سه رويکرد قابل تصور است: رويکرد افزايش جمعيت، رويکرد کاهش جمعيت و رويکرد تحديد نسل که به معناي کنترل ميزان رشد جمعيت است.
     در اين مقاله سعي شده ديدگاه اسلام نسبت به ميزان جمعيت که مطلوب بودن افزايش جمعيت مسلمان است، مورد بررسي قرار گرفته و آراي فقهاي و علماي بزرگ شيعه مطرح شود. منابع استفاده شده در اين پژوهش قرآن، روايات و کتب فقهي است.

مقدمه
   موضوع جمعيت يک مساله فردي و اجتماعي به شمار مي رود به اين معنا که کميت و کيفيت جمعيت، موثر بر زندگي جامعه و افراد است، جمعيت رگ حيات يک جامعه بوده و پويايي و جوان بودن آن امري کاملا مطلوب براي جوامع است و يکي از معرف هاي ملت ها تعداد و ميزان جمعيت آن هاست.
   بر اين اساس افراد و نيز مسئولان يک اجتماع، که وظيفه تاثيرگذاري و سياست گذاري بر روي جامعه و در نتيجه افراد را دارند بايد پيرامون اين موضوع که موثر بر زندگي دنيوي و اخروي آن ها است تصميم گيري کنند اما آنچه که در موضوع کميت و کيفيت جمعيت ضروري به نظر مي رسد توجه به نگاه ديني و برگرفته از قرآن و احاديث در اين مساله است چرا که هرگونه نگاه مادي گرايانه به جمعيت، بدون نظر به منويات شارع مقدس و يا نگاه مادي توام با تفسير ديني مرتبط با اين نگاه، موجب خسران و زيان يک جامعه مترقي مسلمان مي شود بنابراين در موضوع جمعيت و تصميم گيري در مورد آن، شايسته است مانند ساير مسائل اجتماعي به دين و مذهب رجوع کرد.
   بايد همه آنچه که در مورد تحديد نسل، افزايش جمعيت و کنترل آن چه در ابعاد فردي و چه در ابعاد اجتماعي مطرح مي شود منطبق با نظر شارع مقدس طرح شده و شعار هايي مانند فرزند کمتر زنگي بهتر و يا فرزند بيشتر زندگي شادتر نيز با دريافت ديدگاه اسلام نسبت به جمعيت، ساخته شود.
   قابل اذعان است همواره يکي از علت هاي پرداختن به مساله جمعيت و اجرا کردن سياست هاي موثر بر آن، نگرش اقتصادي به موضوع جمعيت بوده که با مطرح شدن نظريه هاي همچون انفجار جمعيت به اوج جنجال خود رسيد البته اين مساله منحصر به عصر کنوني نيست بلکه نگرش اقتصادي به موضوع جمعيت ريشه در تاريخ گذشته ي ملت ها دارد، بنابراين مي توان رابطه اقتصاد و جمعيت را با يکديگر از منظر قرآن و روايات مورد بررسي و تحقيق قرار داد.
   حال که موضوع جمعيت در ايران که در طول تاريخ کشور، بسيار مورد و محل مناقشه بوده، چندي است مجددا بر سر زبان ها افتاده است و کشور پس از ساليان سال، اجراي سياست هاي کاهش جمعيت و تحديد نسل اقدام به اتخاذ سياست هاي افزايش جمعيتي کرده است بايد تاکيد داشت حکومت ديني نمي تواند در طرح موضوعات اجتماعي و اقتصادي نسبت به معيارهاي ديني بي تفاوت باشد بلکه آگاهي دولتمردان و قانون گذاران از آنچه در متون ديني به ما رسيده است يک امر بديهي است و قابل تاکيد است که اين موضوع جز با ورود کارشناسان حوزه دين قابل حل و فصل نخواهد بود.
   با بررسي تفصيلي عقلي و شرعي در مساله جمعيت مي توان خاطر نشان کرد که افزايش جمعيت در يک جامعه نه تنها تهديد نبوده بلکه مقابله با بسياري از تهديدهايي است که امکان دارد جامعه را تضعيف کنند.
   اين مقاله بر آن است که ديدگاه اسلام را پيرامون کميت جمعيت، مورد بررسي قرار داده و نيز آراء و نظرات فقها و علماي بزرگ شيعه را در اين باره مطرح کند اما لازم است در بررسي کيفيت جمعيت با کميت آن تفاوت قائل شد به اين معنا که کيفيت جمعيت، فرع کميت آن است بر اين مبنا بايد جمعيتي وجود داشته باشد تا در مورد کيفيت آن بحث شود از اين رو اشتباه برخي مشخص مي شود که کيفيت فرزندان را (مانند مقيد کردن افزايش جمعيت به لزوم صالح بودن فرزند) داخل در بحث کميت فرزندان مي کنند در حالي که پيش از تولد فرزند صالحيت آن قابل تشخيص نيست.
01 کثرت جمعيت خود يک برتري است
   کثرت جمعيت در اسلام معيار برتري و قوت شمرده شده است از اين رو خداوند در قرآن کريم اشاره به زماني مي فرمايند که مسلمانان پيش از هجرت در مکه با تعداد جمعيت اندک خود محصور بودند و از مشرکان هراس داشتند:
   و به خاطر بياوريد هنگامي كه شما گروهي كوچك و اندك و ضعيف در روي زمين بوديد آنچنان كه مي‏ترسيديد مردم شما را بربايند ولي او شما را پناه داد و ياري كرد و از روزي هاي پاكيزه بهره مند ساخت تا شكر نعمتش را به جا آوريد (انفال، 26). 
   مسلمانان مکه پيش از هجرت پيامبر به مدينه همواره مورد اذيت و آزار و شکنجه مشرکان بودند لذا با سفارش و تدبير پيامبر به صورت فردي يا دسته جمعي به ديگر مناطق هجرت مي کردند برخي به حبشه، برخي به يمن و طائف و بعضي ديگر به شعب ابي طالب رفتند و پيوسته در ترس و اضطراب بودند (قرائتي، ١٣٨٨، ج ٣، ص298). با نگاه به آيه شريفه مذکور مي توان گفت همانگونه که جمعيت کثير دشمن مي تواند موجب هراس مسلمانان شود، جمعيت کثير مسلمانان نيز مي تواند رعب و وحشت در دل دشمنان بيافکند.
   ساموئل هانتينگتون که صاحب نظريه برخورد تمدن هاست در مصاحبه اي در پاسخ به علت چالش تمدن اسلام با تمدن غرب در آينده مي گويد:
   "يکي از مشکلات ما در مقابل کشورهاي مسلمان، زاد و ولد زياد در اين کشورها است؛ جنبش‌هاي اجتماعي را آن‌ها به وجود مي‌آورند. بنابراين تا چند سال ديگر که ما کشورهاي غربي اُفت جمعيتي خواهيم داشت، اين براي ما يک تهديد بزرگ است. 
   وي ادامه مي دهد: تمدن اسلامي تمدني است که چالش آن تا حدودي متفاوت از ديگر چالش‌هاست، چراکه اين تمدن اساساً ريشه در نوعي پويايي جمعيت دارد. رشد بالاي زاد و ولد که در اکثر کشورهاي اسلامي شاهد آن هستيم، اين چالش را متفاوت کرده است. امروزه بيش از ۲۰ درصد از جمعيت جهان اسلام را جمعيت بين ۱۵ تا ۲۵ سال تشکيل مي‌دهد که اين خطر بزرگي براي اهداف غرب به حساب مي‌آيد."( قراگز لو،1383، ص40).
   آنچه که هانتينگتون از رشد جمعيت اسلام به ويژه جمعيت جوان ابراز نگراني مي کند و از آن به عنوان چالش براي تمدن غرب ياد مي کند همان چيزي است که اسلام به دنبال تحقق آن بوده است به اين معنا که رو به رشد بودن جمعيت مسلمانان موجب جوان شدن جمعيت و کثرت آن مي شود که همواره مورد توصيه قرار گرفته است. لذا يکي از مهم ترين مقاصد در نزد شارع مقدس ،تکثير نسل مسلمانان و آبادي زمين به دست  جمعيت مسلمان در جهت رفع شرک و فساد بر روي زمين است. 
   با نگاهي گذرا به تاريخ جنگ ها و درگيري ها در جهان نيز مي توان دريافت که کشورهايي که همواره مورد تهديد بوده اند در انديشه افزايش جمعيت خود بوده اند از اين جهت امپراتوري روم از شعار مردان زياد به معناي فتوحات بيشتر بهره مي بردند (سميعي نسب، ۱۳۸۹، ص 29)
خداوند تبارک و تعالي در جايي ديگر مي فرمايند: به ياد آوريد روزي را که اندک بوديد و بسيارتان کرديم(اعراف، 86).  اين جمله مردم را به ياد يكى از نعمت هاى بزرگ خدا مى اندازد، و آن مساله ازدياد نسل است براى اينكه انسان بر خلاف ساير انواع حيوانات زندگيش اجتماعى است ، و آن كمالاتى كه براى اين نوع ميسر و متوقع است و خلاصه ، سعادت عاليه اى كه انسان را از ساير انواع حيوانات متمايز مى كند و حساب او را از آنها جدا مى سازد اقتضاء مى كند كه اين موجود داراى ادوات و قواى مختلف و تركيبات وجودى خاصى بوده باشد كه با داشتن آن نمى تواند مانند ساير حيوانات بطور انفرادى زندگى نموده و همه حوائج ضرورى خود را تاءمين نمايد، بلكه ناگزير است از اينكه در تحصيل خوراك ، پوشاك ، مسكن ، همسر و ساير حوائج با ساير افراد تشريك مساعى نموده و همه با كمك فكرى و عملى يكديگر حوائج خود را تامين نمايند.
   پر واضح است كه براى چنين موجودى كثرت افراد، نعمت بسيار بزرگى است ، زيرا هر چه بر عدد افراد اجتماعش افزوده شود نيروى اجتماعيش ‍ بيشتر و فكر و اراده و عمل آن قوى تر مى گردد و به دقايق بيشتر و باريك ترى از حوائج پى برده در حل مشكلات و تسخير قواى طبيعت راه حل هاى دقيق ترى را پيدا مى كند.
   روى اين حساب مساله ازدياد نسل و اينكه عدد افراد بشر به تدريج رو به فزونى مى گذارد خود يكى از نعمت هاى الهى و از پايه ها و اركان تكامل بشر است . آرى ، هيچ وقت يك ملت چند هزار نفرى نيروى جنگى و استقلال سياسى و اقتصادى و قدرت علمى و ارادى و عملى ملت چندين ميليونى را ندارد (علامه طباطبايي، 1375،ص 193).
   امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دعاي افتتاح از کمي تعدادشان شکايت مي کنند: خداوندا ما از فقدان پيامبرمان (صلي الله عليه و آاله)و غيبت ولي خود و نيز کثرت دشمنان و کاستي تعدادمان به سوي تو شکوه مي کنيم(سيد بن طاووس، 1376، ص 127)؛ پر واضح است زماني که دشمن در صدد افزايش جمعيت خود است مسلمانان نيز بايد به اين مساله نگاه ويژه اي داشته باشند.
   به طور کلي اسلام، جمعيت کثير را محترم مي شمارد در بسياري از روايات مربوط به آداب سلام کردن مسلمانان به يکديگر، توصيه مي شود که جمعيت کم بر جمعيت بسيار سلام کند در اين مورد فصلي تحت عنوان "کساني که بايد آغاز کننده سلام باشند" در کتاب اصول کافي و مرآه العقول (علامه مجلسي، 1363، ج12، ص543) نوشته شده است:
   امام جعفر صادق (عليه السلام) مي فرمايند: بايد کوچک بر بزرگ و عابر بر نشسته و جمعيت کم بر جمعيت زياد سلام کنند(شيخ کليني، 1387، ج4، ص632).
02 تحديد نسل، جاهليت مدرن
   در طول تاريخ همواره موضوع اقتصاد خانواده و جامعه بر روي افزايش و کاهش جمعيت تاثير مستقيم داشته است.در کشور ما نيز موضوع اقتصاد يکي از انگيزه هاي اجراي سياست هاي کاهش جمعيتي بود که به بهانه هاي اتمام غذا و دارو، قحطي و ... در صورت افزايش جمعيت اجرا گرديد شهيد مطهري در اين باره مي گويد:
   "يکي از موضوعاتي که در اروپا سر و صدا راه انداخته و به همين جهت، گفته‌اند: دين‌ به‌طور مطلق پاي بند زندگي است و با مقتضيات و شرايط زمان تطبيق نمي‌کند، مسأله ازدياد نفوس است. اين مسأله يکي دو قرن است که براي بشر مطرح است؛ ازدياد نفوس از يک حد معيني را براي بشريت خطر مي‌شمارند لهذا پيشنهاد مي‌کنند که جلوي مواليد گرفته بشود اين يک مسأله جديدي است.
   ولي اين را توجه داشته باشيد که مسأله ازدياد نفوس که اسمش را مي‌گذارند (بمب جمعيت) و آن قدر هم گفته‌اند که يک حس تنفر از بچه در اين مردم ايجاد کرده‌اند، در کشور ما صادق نيست، يعني کشورهاي اسلامي، هنوز به حد نصاب جمعيت نرسيده است اين يک نيرنگ استعماري است که غربيان به کار مي‌برند….درباره ايران اين طور مي‌گويند که: استعداد ۶۰ ميليون جمعيت را دارد که نان بدهد، در صورتي که اکنون حداکثر ۲۵ميليون نفر است.
   اسلام هرگز جلوي راه بشر يک چيزي نگذاشته است که با مقتضيات ضروري که در زمان پيش مي‌آيد بجنگد، يعني با ضرورت‌هاي اجتماعي و اقتصادي بشر بجنگد." (شهيد مطهري، 1378،ج1، ص78).
   همانگونه که اشاره شد هراس از بچه دار شدن به دلايل اقتصادي درگذشته و زمان جاهليت نيز وجود داشته است؛ از اين رو خداوند متعال مي فرمايند: فرزندان خود را از ترس تهيدست شدن و از بين رفتن سرمايه نکشيد زيرا ما آن ها را روزي مي دهيم و به تحقيق کشتن آن ها گناهي بزرگ است (اسراء، 31).


سعدي درباره اقتصادي نگريستن به فرزندآوري اين گونه مي سرايد:
يکي طفل دندان برآورده بود                                                                             پدر سر به فکرت فرو برده بود 
که من نان و برگ از کجا آرَمَش؟                                                                            مروّت نباشد که بگذارمش 
چو بيچاره گفت اين سخن پيش جفت                                                                   نگر تا زن او چه مردانه گفت 
مخور گول ابليس، تا جان دهد                                                                     هر آن کس که دندان دهد نان دهد (ذوالفقاري، 1385، ج2، ص860)
   بنابراين اگر عرب جاهلي به دليل ترس از فقر فرزندان خود را مي کشتند اکنون نيز ترس از فقر، موجب عدم بچه دار شدن مي شود اگر در آن زمان راه ها و لوازم جلوگيري از بارداري مانند امروز به وفور يافت مي شد چه بسا افراد در آن زمان دست به قتل نمي زدند و بوسيله همين ابزار از تولد فرزندان جلوگيري مي کردند بر اين اساس شايد بتوان گفت جاهليت به پايان نرسيده بلکه جاهليت در روزگار ما مدرن شده است.
   خداوند در جاي ديگري از قرآن نيز کشتن فرزند را به دليل خوف اقتصادي تقبيح مي کنند : و در آن هنگام كه از دختران زنده به گور شده سؤال شود، كه به كدامين گناه كشته شدند؟ (تکوير، 9)؛ عرب جاهلي از خوف املاق دختران خود را نيز مي کشتند (شيخ طبرسي،1372، ج ١٠، ص 672) به اين معنا که کشتار دختران به سبک زنده به گور کردن به دلايل اقتصادي بود چرا که فرزندان پسر، به جهت توانايي انجام کار و درآمد زايي، صرفه اقتصادي براي عرب داشتند.
   بكر بن صالح مي گويد: براى امام هادى عليه السّلام نوشتم: پنج سال است كه از بچه‌دار شدن اجتناب كردم، چون‌كه همسرم فرزند نمى‌خواهد و مى‌گويد: چون‌كه اموالى نداريم تربيت فرزند مشكل است، چه كنم؟ ايشان در جواب نوشت: فرزند بخواه كه خداوند عزّ و جلّ روزى او را مى‌دهد (شيخ طبرسي، 1389، ج1، ص423).
   شايد بتوان گفت تحديد نسل با ديدگاه اقتصادي نوعي سوء ظن به خداوند باشد چنانچه در روايتي از امام صادق (عليه السلام) مى‌خوانيم: كسى كه از ترس خرج ومخارج زندگى ازدواج نمى‌كند، در حقيقت به خدا سوء ظن دارد(شيخ حر عاملي، ج20، ص42)؛ گويا خيال مى‌كند اگر تنها باشد خدا قادر است رزق او را بدهد، ولى اگر همسر داشته باشد، خدا قدرت ندارد. اين سوءظن، مورد نهى است. 
   ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه خود روايت مرفوعي نقل مي کند که اشاره دارد هر چه نان‌خورها بيش‌تر شوند، رزق و روزي بيش‌تري مي رسد (ابن ابي الحديد، 1385، ج18، ص337).
شارع مقدس همانگونه که براي نطفه شانيت قائل است و سقط آن را جايز نمي داند در مورد عزل نيز نکاتي را مطرح مي فرمايند؛ از رسول خدا در مورد عزل پرسيده شد و ايشان فرمودند: اين کشتن و قتل پنهان است (شيخ طبرسي،1372، ج ١٠، ص 672) تا جايي که گفته مي شود کسي که زن و شوهري را در هنگام آميزش بترساند و اين کار وي منجر به عزل شود بايد ديه اي به ميزان ده دينار به آن ها پرداخت کند (محقق حلي، 1366، ج4، ص265).
03 تکثير نسل هدف ازدواج
   اسلام ازدواج را مستحب موکد اعلام کرده است و توصيه هاي فراواني نسبت به ازدواج ايراد داشته است فقهاي اسلام نيز وجوه و عللي براي استحباب ازدواج ذکر کرده اند که يکي از موضوعات مهم آن تکثير نسل به وسيله ازدواج است بر اين اساس تکثير نسل از اهداف عالي ازدواج در اسلام به شمار مي رود. 
   محقق کرکي پس از نقل رواياتي در فضيلت ازدواج در کتاب خود ، يکي از جهات استحباب نکاح را تکثير نسل و بقاي نسل انسان دانسته است که مي تواند موجب تولد فرزند صالح شود (محقق کرکي، 1429، ج12، ص9). وي همچنين غرض اصلي از نکاح را تکثير نسل بيان مي کند(محقق کرکي، 1429، ج12، ص148).
   علامه فيض کاشاني نيز ازدواج را از آن جهت که موجب تکثير نسل مي شود مستحب مي داند. (علامه فيض کاشاني، 1401، ج2، ص232). 
   شيخ يوسف بحراني در کتاب حدائق خود تکثير نسل را يکي از دلايل استحباب ازدواج نقل مي کند و مي گويد براي کثرت نسل فوائدي در اخبار ذکر شده است مانند مباهات رسول خدا و شفاعت پدر از سوي فرزند (شيخ يوسف بحراني، 1363، ج23، ص10). شيخ نيز مانند ساير فقها غرض اصلي از نکاح را تکثير نسل مي داند (شيخ يوسف بحراني، 1363، ج23، ص254).    
   شهيد اول در کتاب خود، مقصود ذاتي در ازدواج را تکثير نسل بيان مي کند (شهيد اول، ج2/ف ص62) و ميرزاي قمي مانند ساير فقها يکي از مقاصد ازدواج را تکثير نسل ذکر مي کند (ميرزاي قمي، 1385، ج2، ص934).
   شيخ حر عاملي 12 مورد، از ازدواج مستحب را ذکر مي کند که يکي از آن ها ازدواج به جهت اراده تکثير نسل و تحصيل فرزند است (شيخ حر عاملي، 1412، ج7، ص74) و شهيد ثاني از اين جهت که در نکاح تکثير نسل و بقاء نوع است ازدواج را مستحب بيان مي کند (شهيد ثاني، 1413، ج7، ص10).
   علامه ابن فهد حلي يکي از فوائد ازدواج را فرزند آوري ذکر مي کند و مي گويد نکاح براي آن وضع شده است زيرا مقصود بقاي نسل است و لازم است جهان از انسان خالي نشود چرا که انسان اشرف مخلوقات است (علامه ابن فهد حلي، 1407، ج3، ص158).
   از ديگر فقهايي که تکثير نسل را يکي از مقاصد ذاتي ازدواج مي داند فاضل مقداد است. (فاضل مقداد، 1361، ج1، ص363) و صاحب جواهر، تعدد ازدواج را مستحب مي داند که يکي از دلايل استحباب تعدد زوجه را تکثير نسل بيان مي کند (صاحب جواهر، 1362، ج29، ص35).
   آيت الله سيد محمد کاظم يزدي، صاحب عروه در کتاب خود استحباب ازدواج را در اطفاي شهوت منحصر نمي داند و مي گويد تکثير نسل و کثرت گويندگان لا اله الا الله از ديگر فوايد ازدواج است (صاحب عروه، 1380، ج1، ص961).  
   بايد توجه داشت زماني که هدف و غايت ازدواج تکثير نسل ذکر مي شود مي توان گفت همه دلايل و مستندات موکد و مشوق ازدواج، تکثير نسل را نيز تاکيد و تشويق مي کنند چرا که ازدواج وسيله اي براي تکثير نسل است.
04 ولود بودن از معيار انتخاب همسر
   در دين مبين اسلام بر مساله ازدواج بسيار تاکيد شده و ويژگي ها و خصوصيت هايي براي انتخاب همسر معرفي شده است يکي از ويژگي هايي که در روايات از آن به عنوان معيار در انتخاب همسر ياد مي شود ولود بودن زن به معناي بسيار فرزند آور بودن است؛ زن ولود به زني که اولاد بسيار دارد اطلاق مي شود، به گونه اي که پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) مي فرمايند با دختران باکره و بسيار فرزندآور ازدواج کنيد نه با زيبا روي نازا، چرا که من به شما در روز قيامت افتخار مي کنم (شيخ حر عاملي، 1387، ج7، ص25).
   هم چنين در روايتي ديگر جابر بن عبدالله انصاري مي گويد در محضر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بوديم که فرمودند: بهترين زنان شما کسي است که بسيار فرزند بياورد ... شيخ حر عاملي، 1387، ج7، ص238) ايشان مي فرمايند: حصير پيچيده شده در گوشه خانه بهتر از زن نازا است (ابن ابي جمهور، 1362، ج3، ص288).
   از روايات مذکور بدست مي آيد که زن ولود نسبت به حتي زن زيبا روي اما نازا برتري دارد چرا که اين زن منبع کثرت و تکثير نسل است؛ همان تکثير نسلي که مطلوب شارع مقدس است.
05 استحباب تکثير اولاد
   برخي از فقها و بزرگان استيلاد و تکثير اولاد را مستحب دانسته و فصلي براي اين موضوع در کتاب هاي خود اختصاص داده و بيان رواياتي در اين مساله پرداخته اند.
   شيخ حر عاملي در کتاب هدايه الأمه إلي أحکام الأئمه عليهم السلام (شيخ حر عاملي، 1412، ج7، ص303) و نيز در کتاب تفصيل وسائل الشيعه إلي تحصيل مسائل الشريعه (شيخ حر عاملي، 1416، ج21، ص355) تکثير اولاد را مستحب دانسته و رواياتي در اين باب نقل مي کنند.
   محدث نوري نيز در کتاب مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل همانند شيخ حر عاملي فصلي در مورد  استحباب تکثير اولاد دارد. (محدث نوري، 1408، ج15، ص111).
   ملا محمدصالح مازندراني قائل به ثواب در تکثير اولاد بوده که داراي منافع دنيوي و اخروي است (ملا محمدصالح مازندراني، 1383، ج1، ص198) و ملا صدرا هم در کتاب شرح اصول الکافي خود تکثير اولاد را داراي فضيلت بيان مي کند که موجب مباهات رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) است (ملا صدرا، 1366، ج1، ص372).
06 فرزند موهبت، رحمت و امداد الهي
   داشتن فرزند، بسيار ارزشمند و گرانقدر است به گونه اي که حضرت ابراهيم (ع) پس از اعطاي اسماعيل و اسحاق از سوي خداوند به حمد خداوند مي پردازد (ابراهيم، 39) و زكريا (ع) به هنگام پيرى در محراب عبادت از حضرت حق درخواست فرزند مي کند (مريم، 5) همچنين خداوند پس از موفقيت حضرت ايوب (ع) در آزمون سخت الهي فرزندان از دست رفته اش را به وي موهبت کرد و تعداد آنها را دو برابر نمود که اين رحمت خداوند بر بنده صبورش بود.(ص، 43) بنابراين افزون شدن تعداد فرزندان، رحمت خداوند بر بندگان اش است.
   فرزند مهم ترين بازو و ابتدايي ترين وسيله در خدمت جامعه انساني جهت برآورده کردن احتياجات حياتي به شمار مي رود(علامه طباطبايي، 1417، ج20، ص33) خداوند متعال اعطاي فرزند و امداد به وسيله آن را نوعي ريزش دائمي روزي و رحمتي براي خلق مي شمرد و آن را پاداش استغفار و آمرزش خواستن قرار مي دهد. (نهج البلاغه، خطبه 143)
   اعطاي فرزندان به انسان گاهي امداد الهي است همانگونه که خداوند در قرآن کريم مي فرمايند: از پروردگار خود آمرزش بخواهيد که آمرزنده است، برکات خود را از آسمان بر شما فرو مي بارد و با بخشش اموال فراوان و فرزندان شما را ياري مي دهد و باغستان ها و نهرهاي پرآب در اختيار شما مي گذارد (نوح، 10-12).
   داشتن فرزند يک موهبتي الهي است چه افتخاري بالاتر از اينکه فرزندان انسان، زمين خداوند را از تسبيح خداوند سنگين کنند(شيخ حر عاملي، 1387، ج7، ص679). همچنين از سعادت هر فردي است که فرزندان نيکوکار داشته باشد. (شيخ کليني، ج10، ص362)
   زماني که پسران پيامبر از دنيا رفتند عاص بن وائل پدر عمروعاص پيامبر بزرگ اسلام (صلي الله عليه و آله) را ابتر خواند که خداوند متعال کوثر را به پيامبر اعطا فرمودند.
   در مورد کلمه کوثر در سوره مبارکه کوثر، مفسران معاني بسياري را ذکر کرده اند اما به قرينه آيه سوم سوره مبارکه کوثر مي توان مدعي شد کوثر در آيه مربوط به نسل است و مورد آيه، فردي است که از او کثرت حاصل مي شود. بنابراين کوثر شي کثير نيست بلکه به معناي چيزي است که در شان اش کثرت است (شيخ طوسي، ج10، ص417) به ديگر سخن فاطمه (سلام الله عليها) کوثر است چون موجب کثرت نسل و ذريه پيامبر است و از ولادت حضرت فاطمه (سلام الله عليها) کثرتي حاصل مي شود که شمارش پذير نيست (شيخ طبرسي، 1372، ج10، ص836) به موجب همين اعطاي مبارکه از سوي خداوند است که پيامبر بايد نماز به جاي آورده و قرباني کند.
07 پاداش براي صاحب فرزندان
   اسلام همواره با انديشه جاهلي مذموم بودن فرزند دختر مقابله کرده و جايگاه فرزند دختر را در خانواده ارج نهاده است.
در اين راستا رواياتي وجود دارد که از آنها هم مي توان بر برکات فرزند دختر استفاده کرد و نيز به تشويق اسلام در تکثير فرزندان اشعار داشت.
   در منابع اسلامي به محدود کردن نسل مسلمانان اشاره نشده بلکه از بسياري از اخبار مي توان استفاده کرد تکثير اجتماع مسلمين مقصود حق تبارک و تعالي بوده است.
   از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) نقل شده است که فرمودند: هر کس دو يا سه فرزند دختر داشته باشد با من در بهشت خواهد بود (محدث نوري، 1408، ج15، ص115).
   همچنين ايشان مي فرمايند: هر کس سه فرزند دختر بياورد سه روضه از رياض بهشت به او اعطاء مي شود که هر روضه از دنيا و آنچه که در دنياست وسيع تر است(محدث نوري، 1408، ج15، ص115).
   در اخباري ديگر از ايشان آمده است هر کس يک فرزند دختر داشته باشد خداوند آن فرزند دختر را براي او ساتري در برابر آتش قرار مي دهد، اگر دو فرزند دختر داشته باشد به واسطه اين دو، او را وارد بهشت مي کند و هر کس سه يا بيشتر داشته باشد جهاد و صدقه از او برداشته مي شود(محدث نوري، 1408، ج15، ص116).
   از روايات مذکور چيزي به عنوان کاهش جمعيت و کنترل جمعيت عايد نمي شود بلکه تنها در مورد فرزند اناث، تعدد برداشت مي شود در مورد فرزند ذکور مسکوت است؛ به ديگر سخن روايات مشوق  چند فرزندي آن هم از نوع فرزند دختر هستند و براي تعداد فرزندان پاداش قرار داده اند. 
   بر اين اساس است که علامه طباطبايي در تفسير الميزان به مساله مهم بقاي نسل مي پردازد و مي نويسد خداوند انسان را با قرار داد جوايز، ترفيع درجات و ساير مشوق ها به تکثير اولاد فرامي خواند (علامه طباطبايي، 1375، ج15، ص18).
08 دعاي فرزند براي پدر و مادر
   به طور کلي دعاي فرزند در حق پدر و مادر مفيد بوده و پدر و مادر در حسنات فرزندان شريک هستند و تعدد فرزندان نيز در اين امر مي تواند موثر باشد به اين معنا که صاحب فرزندان بيشتر از اين نعمت به صورت فزون تر بهره مند خواهند بود حتي فرزند سقط شده نيز در روايات آمده است که که پدر و مادر خود را شفاعت مي کنند.
   پيامبر مي فرمايند: اگر مومن از دنيا برود منقطع از عمل مي شود مگر اينکه ولد صالحي داشته باشد که براي او دعا کند (علامه مجلسي، 1403، ج2، ص22).
   همچنين از پيامبر روايت شده است که فرزندان در عرش براي پدرانشان استغفار مي کنند (علامه مجلسي، 1403، ج12، ص14). 
   براين اساس بايد گفت فرزندان باقيات الصالحات براي والدين خود به شمار مي روند همانگونه که خداوند در قرآن مي فرمايند: زنان شما، محل بذرافشاني شما هستند، پس هر زمان كه بخواهيد، مي‏توانيد با آنها آميزش كنيد. و اثر نيكي براي خود، از پيش بفرستيد (البقره، ٢٢٣ ).
09 شفاعت پدر و مادر از سوي فرزندان
   خداوند متعال براي فرزندان، در حق پدر و مادر، حق شفاعت قرار داده است از اين رو  فرزندان مي توانند قبل از ورود به بهشت، پدر و مادر خود را به آنجا ببرند.
فرزندان مسلمانان اگر در سنّ کودکى از دنيا بروند نزد خداوند بخشيده مى ‏ شوند و شفاعت کننده هستند (شيخ کليني، 1387، ج11، ص330).
فرزند جگرگوشه مومن است. اگر پيش از والدين بميرد، برايشان شفاعت مي كند و اگر بعد از آنها بميرد، برايشان استغفار مي كند و خداوند در اثر استغفار فرزند، والدين را مي بخشد (محدث نوري، 1408، ج15، 112).
   از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله آمده است: روز قيامت موقع حساب، خداوند به جبريل دستور مي‏دهد كه بچه ‏هاي مؤمنين را به بهشت وارد كند ولي آنان مقابل در بهشت مي‏ايستند و از پدران و مادران خود سؤال مي‏كنند، فرشتگان پاسخ مي‏دهند كه آنها مانند شما نيستند، براي آنها ذنوب و بدي هايي است که براي ان ها مورد مواخذه قرار مي گيرند، آنگاه اطفال مؤمنان فرياد مي‏كشند و گريه مي‏كنند، خداوند از جبرئيل در مورد اين فريادها سؤال مي‏كند، و جبرئيل عرض مي‏كند: خداوندا تو آگاهي، اين صداي فرزندان مؤمنان است كه بدون پدران و مادرشان وارد بهشت نمي‏شوند، در نتيجه خداوند به جبرئيل فرمان مي‏دهد كه به رحمت خداوند، از ميان مردم دست والدين آنها را بگيرد و با آنها داخل بهشت كند(علامه مجلسي، 1403، ج79، ص123).
   زماني كه روز قيامت فرا مى‌رسد فرزند مسلمانان در حالي كه شراب بهشتی بر دست دارند از بهشت خارج مي شوند. مردم به آنها مى‌گويند: به ما نيز بنوشانيد، به ما نيز بنوشانيد. آنها در پاسخشان به صورت مکرر مي گويند اين شراب از آن پدر و مادر ماست (شهيدثاني، ص24). 
010 سنگين شدن زمين از تسبيح خداوند
   غايت خلقت انسان عبادت خداوند است (ذاريات، 56) و اساسا علت بعثت همه انبياء و رسالت آنان نيز ،دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است (نحل ، 36). 
   بر اين اساس تکثير اولاد با هدف خداوند متعال مبني بر تحقق هدف آفرينش سر سازش دارد و چه سعادتي بالاتر از اينکه انسان وسيله توليد نسل مسلماني شود که به عبادت خداوند بپردازد در نتيجه تکثير اولاد و ازدياد نسل آدمي، مي تواند موجب کثرت عبادتي شود که غايت در خلقت انسان است.
   امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند: زماني که يوسف برادرش را ديد به او گفت: چگونه توانستي پس از من ازدواج کني؟ که برادرش پاسخ داد: پدر مرا امر فرمود. حضرت يوسف گفت: اگر مي تواني ذريه اي داشته باشي که زمين را به تسبيح خداوند سنگين کنند اين کار را بکن (شيخ حر عاملي، 1416، ج21، ص356).
   پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايند: چه چيزي مانع مؤمن از ازدواج مي شود، چه بسا خداوند به او فرزندي عطا كند كه زمين را با گفتن ذكر لااله‌الا‌الله سنگين كند (ابن ابي جمهور، 1362، ج3، ص288). 
   به طور کلي هر آنچه که در آسمان ها و زمين است از نباتات و جمادات گرفته تا اشرف مخلوقات، تسبيح خداوند را مي گويند؛ از حضرت سليمان (عليه السلام) روايت شده است که روزي شنيد گنجشکي به زوج اش مي گفت بيا و نزديک من شو تا با يکديگر مجامعت کنيم شايد خداوند فرزندي به ما عطا کند که ذکر خداوند را بگويد و ما به اين واسطه بزرگ شويم، در اين حال سليمان (عليه السلام) تعجب کرد و فرمود: اين قصد و نيت از همه ملک سليمان برتر است(علامه مجلسي، 1403، ج14، ص95). حال بايد انديشيد زماني که انديشه گنجشکي مبني بر سهيم بودن در ازدياد ذاکر خداوند در زمين از ملک سليمان نبي برتر است، ارزش و قيمت اين انديشه در انسان که اشرف مخلوقات است به چه ميزان خواهد بود؟
011 جلب محبت پيامبر با فرزندآوري
   فردي که صاحب فرزند مي شود علاوه بر اين که مقصود خداوند از بقاي نسل انسان را لبيک مي گويد، محبت و رضايت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) را به خود جلب مي کند بر اين اساس از اخبار وارد شده از پيامبر به دست مي آيد که تکثير نسل مورد مرضي ايشان بوده است.
   پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايند ازداواج کنيد و تکثير نسل کنيد که شما امت، در روز قيامت مايه مباهات من هستيد، اگرچه به فرزند سقط شده‌اى باشد(علامه مجلسي، 1403، ج110، ص220). همچنين ايشان مي فرمايند: فرزند متولد شده در امتم را از آنچه که خورشيد بر آن طلوع مي کند بيشتر دوست مي دارم. (ابن ابي جمهور، 1362، ج3، ص286). 
نتيجه
   با تتبع در منابع اسلامي بدست مي آيد تکثير نسل و افزايش جمعيت در اسلام مطلوبيت ذاتي دارد و با هدف آخرين دين الهي و ارسال خاتم پيامبران مبني بر پر شدن زمين از يکتا پرستي سازگار است و اساسا مايه و پشتوانه قدرت اسلام در برابر دشمنان است؛ همانگونه که ميزان جمعيت شرکت کننده در انتخابات، سبب استحکام يک حکومت مي شود کثرت جمعيت يک حکومت نيز ايجاد اقتدار سياسي مي کند و موجب گسترش فرهنگ ايثار و خودباوري در ميان خانواده ها و در نتيجه جامعه مي شود.
   همپنين بايد توجه داشت طبق پژوهش انجام شده نگاه اوليه به ميزان جمعيت، بايد حداکثري باشد و نگرش تخصيصي به موضوع جمعيت مانند لزوم افزايش فرزندان صالح موجب دور شدن از هدف اوليه و مقصود شارع از بقاي نسل است و غير منطقي به نظر مي رسد چرا که پيش از تولد فرزند، صالح و غير صالح بودن آن قابل تشخيص نيست در نتيجه بايد مسلمانان به افزايش جمعيت اهتمام داشته باشند و همچنين تربيت فرزندان را با موازين اسلام سر لوحه کار خود قرار دهند.
همچنين با بررسي محتواي روايات مي توان دريافت ديدگاه اقتصادي نسبت به فرزندآوري امري اشتباه بوده و نمي تواند معياري براي اجراي سياست تحديد نسل و کاهش جمعيت باشد و چه بسا اين نوع نگرش نوعي سوء ظن به خداوند باشد چرا که خداوند روزي فرزندان را تضمين کرده است.
   در پايان بايد خاطر نشان کرد هر فرد مسلماني وظيفه دارد به تکثير نسل مسلمانان کمک کرده و با پر کردن زمين از ذکر لا اله الا الله مقدمات ظهور منجي موعود (عج) را فراهم کنند.

نویسنده: ميثم دولتي


منابع و مآخذ
ابن ابي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله (1385). شرح نهج البلاغه. قم: کتابخانه حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره).
ابن ابي جمهور (1362). عوالي اللئالي العزيزيه في الأحاديث الدينيه. قم: سيد الشهداء.   
ابن دريد، محمد بن حسن (1987). جمهره اللغه. بيروت: دار العلم للملايين.  
امام خميني، روح الله (1379). تحرير الوسيله. قم: دار العلم.
ذوالفقاري، حسن (1385). داستانهاي امثال. تهران: مازيار.  
سميعي نسب، ترابي، ۱۳۸۹، شاخص ها و سياست هاي جمعيتي در ايران، برداشت دوم، ش 11 و 12، ص 29.
سيد ابن طاووس، علي بن موسي (1376). الإقبال بالأعمال الحسنه فيما يعمل مره في السنه. قم: مکتب الاعلام الاسلامي.
شهيد اول، محمد بن مکي (1368). القواعد و الفوائد. قم: کتاب فروشي مفيد.
شهيد ثاني، زين ‎الدين بن علي (1413). مسالک الأفهام إلي تنقيح شرائع الإسلام. قم: موسسه المعارف الاسلاميه.
شهيد ثاني، زين ‎الدين بن علي (1370). مسکن الفؤاد عند فقد الأحبه و الأولاد. قم: بصيرتي. 
شهيد مطهري، مرتضي (1378). خاتميت. تهران: صدرا.  
شيخ بحراني، يوسف بن احمد (1363). حدائق الناضره في احکام العتره الطاهره. قم: موسسه النشر الاسلامي التابعه لجماعه المدرسين.
شيخ حر عاملي، محمد بن حسن (1412). هدايه الأمه إلي أحکام الأئمه عليهم السلام. مشهد مقدس: آستانه الرضويه المقدسه.
شيخ حر عاملي، محمد بن حسن (1416). تفصيل وسائل الشيعه إلي تحصيل مسائل الشريعه. قم: موسسه آل البيت عليهم السلام لاحياء التراث.
شيخ طبرسي، فضل بن حسن (1372). مجمع البيان في تفسير القرآن. تهران: ناصر خسرو.  
شيخ طبرسي، فضل بن حسن (1389). مکارم الاخلاق. قم: صبح پيروزي. 
شيخ طوسي، محمدبن حسن (1404). التبيان في تفسير القرآن. بيروت: داراحياء التراث العربي.
شيخ کليني، محمد بن يعقوب (1387). اصول کافي. قم: قائم آل محمد (عج).
شيخ کليني، محمد بن يعقوب (1387). الکافي. قم: موسسه علمي فرهنگي دار الحديث.
صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر (1362). جواهر الکلام في شرح شرائع الإسلام. بيروت: دار احياء التراث العربي.
صاحب عروه، يزدي، محمد کاظم بن عبد العظيم (1380). العروه الوثقي. تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره).
علامه ابن فهد حلي، احمد بن محمد  (1407). المهذب البارع في شرح المختصر النافع. قم: موسسه النشر الاسلامي التابعه لجماعه المدرسين بقم.
علامه طباطبايي، محمد، حسين (1375). الميزان في تفسير القرآن. بيروت - لبنان: موسسه الاعلمي للمطبوعات.
علامه فيض کاشاني، محمد بن شاه مرتضي (1401). مفاتيح الشرايع. قم: کتابخانه آيت الله مرعشي نجفي. 
علامه مجلسي، محمدباقر بن محمدتقي (1403). بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار (عليهم السلام). بيروت: دار احياء التراث العربي.
علامه مجلسي، محمدباقر بن محمدتقي (1363). مرآه العقول في شرح أخبار آل الرسول. تهران: دار الکتب الاسلاميه.
فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله (1361). نضد القواعد الفقهيه علي مذهب الإماميه. قم: کتابخانه حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره).
قرآن کريم.
قرائتي، محسن (١٣٨٨). تفسير نور. تهران: مرکز فرهنگي درسهايي از قرآن. 
قراگز لو، محمد، 1383، نقد و بررسي همه جانبه ايده برخورد تمدنها، مجله اطلاعات سياسي - اقتصادي، ش201 و 202، صص40 -57.
محدث نوري، حسين بن محمد تقي (1408). مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل. بيروت: موسسه آل البيت عليهم السلام لاحياء التراث.
محقق حلي، جعفر بن حسن (1366). شرايع الإسلام. قم: اسماعيليان.
محقق کرکي (1429). جامع المقاصد في شرح القواعد. قم: موسسه آل البيت عليهم السلام لاحياء التراث.
ملا صالح مازندراني، محمدصالح بن احمد (1383). الکافي: الأصول و الروضه. تهران: المکتبه الاسلاميه.
ملاصدار، صدرالدين شيرازي، محمد بن ابراهيم (1366). شرح اصول الکافي. تهران: موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي.
ميرزاي قمي، ابو القاسم بن محمد حسن (1385). رسايل الميرزا القمي. قم: بوستان کتاب قم.
نهج البلاغه./917/د101/ص

 

ارسال نظرات