۱۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۵
کد خبر: ۵۴۱۵۴۵
دبير جامعه روحانيت كاشان:

صلح حديبيه فتح بزرگ پيامبر اكرم بود

دبير جامعه روحانيت كاشان، گفت: ويژگي صلح حديبيه اين بود كه مشركين با اين تفاهم نامه پيامبر را به رسميت شناختند و اين فتح بزرگي براي پيامبر بود.
حجت الاسلام شاه فضل

به گزارش خبرنگار خبرگزاري رسا در كاشان، حجت الاسلام عليرضا شاه فضل، يكشنبه شب در مسجد امام خميني(ره)  در ادامه تفسيرسوره مباركه توبه، گفت: منطقه تبوك در شام فاصله زيادي تا مدينه داشت و سپاه مقابل كه سپاه روم بود خيلي قدرتمند بود و پيامبر اكرم از همان ابتدا هشدار داده بود نبرد سختي است و نياز به سپاه زياد و امكانات و تجهيزات زيادي است.

وي افزود: برخي از مسلمانان كه حال جنگ نداشتند و اعتقادات آنها ضعيف شده بود و منافق هم در بين آنها زياد شده بود به بهانه هاي مختلف از حضور در جنگ خود داري كردند و در آيه 39 نيز خداوند آنها را تهديد كرد كه اگر در جنگ شركت نكنيد خداوند شما را عذاب خواهد كرد.

حجت الاسلام شاه فضل، گفت: خداوند در آيه 42 سوره مباركه توبه مي فرمايد ‹‹لَوْ کانَ عَرَضاً قَريباً وَ سَفَراً قاصِداً›› اگر سفر كوتاهي بود و جنگي بود كه در آن غنائم زياد بود ‹‹لاَتَّبَعُوکَ›› حتما تبعيت مي كردند و در جنگ شركت مي كردند ‹‹وَ لکِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ›› اما به دليل سختي هايي كه در اين جنگ است براي آنها سخت است كه در اين جنگ شركت كنند ‹‹وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ›› منافقان به دروغ قسم به خدا مي خوردند ‹‹لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَکُمْ››  نمي توانيم در جنگ شركت كنيم كه اگر مي توانستيم شركت مي كرديم.

وي ادامه داد: از اين آيه نتيجه مي گيريم به قسم انسانها نمي توان اعتمادكرد و كسي كه منافق شد قسم خوردن برايش آسان است، از اين رو در سوره مباركه توبه كه بيشتر در زمينه منافقين است در سه يا چهار جا بحث ‹‹ سَيَحْلِفُونَ›› را دارد و مي‌گويد كه منافقين مكرر قسم مي خورند كه نمونه آن همين آيه است و در پنج آيه ديگر همين سوره بحث قسم خوردن منافقان مطرح شده است و خداوند مي فرمايد به قسم هاي آنها اعتماد نكنيد ‹‹وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ›› و خداوند مي داند كه اينها دروغگو هستند.

دبير جامعه روحانيت كاشان، افزود: آنها وقتي نزد پيامبر آمدند و قسم خوردند نمي توانند در جنگ شركت كنند، پيامبر گفت اشكالي ندارد برويد در خانه بنشيند، خداوند در آيه 43 سوره مباركه توبه مي فرمايد ‹‹عَفَا اللَّهُ عَنْکَ›› خداوند از تو بگذرد ‹‹ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ›› چرا به آنها اجازه دادي ‹‹حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَکَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبينَ›› در حالي كه اگر اجازه نداده بودي براي تو مشخص مي شد چه كساني به تو راست و چه كساني به تو دروغ گفتند.

حجت الاسلام شاه فضل، گفت: وقتي كه پيامبر به آنها اجازه مي دهد در جنگ شركت كنند خداوند خطاب به پيامبر مي فرمايد، چرا به آنها اجازه دادي در حالي كه اگر به آنها اجازه نمي دادي مشخص مي شد چه كسي راست و چه كسي دروغ مي گويد.

وي افزود: اگر پيامبر اكرم به آنها اجازه نمي داد درجنگ شركت كنند، قطعا آنها نيز در جنگ شركت نمي كردند و اگر در جنگ شركت نمي‌كردند مردم متوجه مي شدند اينها كساني هستند كه با وجود اينكه پيامبر اكرم به آنها اجازه داده بود در جنگ شركت كنند اما نيامدند و عدم شركت آنها در جنگ در اصل مخالفت آنها با پيامبر اكرم بود و مردم متوجه مي شدند.

دبير جامعه روحانيت كاشان، ادامه داد: اين بحث مانند اين است كه خداوند به پيامبر اكرم بگويد، اي كاش به آنها اجازه نمي دادي در جنگ شركت كنند تا براي همه مشخص شود چه كسي راستگو و چه كسي دروغگو است.

حجت الاسلام شاه فضل، گفت: اهل سنت از اين آيه اينگونه برداشت مي كنند كه پيامبر نيز اشتباه مي‌كند و به همين دليل در اين آيه گفته ‹‹عَفَا اللَّهُ عَنْکَ››  خدا گناه تو را ببخشد.

وي افزود: خداوند در آيه 117 سوره مباركه توبه نيز در همين زمينه مي فرمايد ‹‹لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَي النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ›› خداوند پيامبر و مهاجرين و انصار را هم بخشيد و اين بخشيدن زماني رخ مي دهد كه گناهي رخ داده شود.

دبيرجامعه روحانيت كاشان، گفت: خداوند در آيه فتح نيز مي فرمايد ‹‹إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ›› تا خداوند گناه شما را ببخشد، اين آيه مربوط به ماجراي صلح حديبيه است كه اجازه ندادند پيامبر حج به جا بياورد و پيامبر با اهل مكه عهد نامه اي را امضا كرد مبني بر اينكه پيامبر امسال حج به جا نياورد و به جاي آن سال بعد مشركين اجازه بدهند چند روز مسلمانان در مكه حج به جا بياورند، اين صلح از فتح مكه مهم تر بود و دليل آن نيز اين بود كه نگاه مردم حجاز به مكه بود تا ببيند مكه به عنوان ام القرا و زادگاه پيامبر چه رفتاري با پيامبر خواهند داشت، اگر او را قبول كردند، بقيه هم پيامبر را قبول كنند، بنابراين ويژگي صلح حديبيه اين بود كه مشركين با اين تفاهم نامه پيامبر را به رسميت شناختند و اين فتح بزرگي براي پيامبر بود.

حجت الاسلام شاه فضل، ادامه داد: آيات زياد ديگري نيز وجود دارد كه دلالت براين دارد كه پيامبر نيز گناه مي كند و دليل اينكه اهل سنت اصرار دارند كه پيامبر هم گناه مي كند، اين است كه هر سه خلفاي آنها قبل از اسلام مشرك و بت پرست بودند و بعد از آوردن اسلام نيز مرتكب گناهاني شدند و در دوران خلافت خود نيز مرتكب گناه شدند، از اين رو ما معتقد هستيم كسي كه يك زماني مشرك بوده و  اهل گناه و فساد باشد نمي تواند خلافت مسلمين را داشته باشد حتي اگر پدران آنها هم مشرك باشند نمي تواند خلافت مسلمين را داشته باشند.

وي افزود: آنها چون نمي توانند بگويند معصوم بودند براي اينكه كار خلفاي خود را توجيه كنند، مي گويند اگر خليفه ما اشتباه كرده است، پيامبر و حضرت عيسي هم اشتباه كرده و پدر حضرت ابراهيم نيز مشرك بوده است و اين درحالي است كه پدر حضرت ابراهيم مشرك نبوده بلكه عمو ايشان مشرك بوده است.

ديبر جامعه روحانيت گفت: اگر بخواهيم بحث عصمت را در آيات قرآن دنبال كنيم نمي توانيم به نتيجه برسيم، اما با تمسك به روايات و تمسك به عقل، عصمت را اثبات مي كنيم و بعد آيات قرآن را در راستاي آنها توجيه مي كنيم.

وي به دلايل معصوم بودن پيامبر اشاره كرد و گفت: اگر پيامبر معصوم نباشد، براي پيامبري نيز مناسب نخواهد بود و هيچكس نمي تواند پيامبر باشد و عصمت نداشته باشد و مرتكب گناه شود، بنابراين اگر پيامبري معصوم نباشد نمي توان به حرف و قول او اعتماد كرد و همه چيز زير سؤال مي رود.

حجت الاسلام شاه فضل، گفت: ما بايد تعدادي معصوم داشته باشيم تا هر كار و هر حرفي را با معصومين مقايسه كنيم، نه تنها پيامبر بلكه همه پيامبران بايد معصوم باشد، بنابراين پيامبر به عنوان الگو بايد خوب و اسوه باشد.

وي ادامه داد: عصمت پيامبران را از بيرون اثبات مي كنيم اما آياتي كه مقداري الفاظ مشكوك دارد را معنا مي كنيم كه خداوند مي فرمايد ‹‹عَفَا اللَّهُ عَنْکَ›› خدا از تو بگذرد ‹‹لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ›› چرا به آنها اجازه دادي ‹‹حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَکَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبينَ›› تا مشخص شود چه كسي راستگو و چه كس دروغگو است.

وي افزود: آيت الله خراساني،  اين عبارت را اينگونه تفسير مي كرد كه خداوند به پيامبر مي فرمايد تو چه انسان مهربان و دلسوزي هستي كه حتي منافقين را هم نخواستي معرفي كني، چرا آنقدر مهرباني كردي تا معلوم نشود چه كسي باطل و چه كسي حق است و در حقيقت  انتقاد خداوند از پيامبر، تعريفي در قالب يك انتقاد است كه ظاهر آن انتقاد است اما باطن آن تعريف است./1307/پ۲۰۲/ب۲

ارسال نظرات