۲۷ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۰
کد خبر: ۷۰۷۲۰۰

یاغی‌های سبزوار از درون رمان «دشت شوریده» بیرون خزیدند

یاغی‌های سبزوار از درون رمان «دشت شوریده» بیرون خزیدند
رمان «دشت شوریده» نوشته کامبیز حضرتی، روایتی از زندگی مردمان سبزوار در دهه ۲۰ خورشیدی و کنار رفتن رضاشاه پس از موج التهاب جنگ جهانی دوم است.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، این رمان شرح زندگی اهالی سبزوار و روستاهای آن در اوایل دهه ۲۰ است. پس از خروج رضاشاه و شروع سلطنت شاه جوان، صمصام روستازاده سربه‌راه و خسته از ظلم خان‌ها، ناخودآگاه خان روستای بفره را می‌کشد. این ترور در را به روی او باز می‌کند تا از خان روستای زعفرانیه انتقام بگیرد و بدین ترتیب او را به شورشی علیه دولت مرکزی تبدیل می‌کند.

اوایل دهه‌ ۲۰ خورشیدی صمصام، یاغی مشهور، خان روستای زعفرانیه را کشته و قرار است در پاسگاه ژاندارمری سبزوار به مجازات برسد. این اولین‌بار نیست که او از مجازات مرگ قسر در می‌رود... و آخرین‌بار هم نیست. گردن‌کشی صمصام سر از حوادث بسیاری درمی‌آورد تا او با یاغیان سبزوار در آن دوران از جمله صولت‌السلطنه قشقایی و گل‌ممد دیدار کند. سه‌بار رفتن تا پای جوخه اعدام و خلاص شدن از مکافات صمصام را به یک یاغی گردن‌کلفت بدل کرده که کسی جلودارش نیست، اما دشمنی‌ها از جایی که نمی‌شود به آن فکر کرد بالا می‌گیرد. 

«دشت شوریده» رمانی است که به زندگی پرتحرک و پرجنب‌ و جوش مردمان خراسان در یک برهه‌ تاریخی توجه دارد و پای باورها، خرافات، ترس‌ها و خودخواهی‌ آدم‌ها را به داستان باز می‌کند. این رمان به شیوه‌ واقع‌گرا و با حال‌ و هوای داستان‌های جاده‌ای سیر روایت خود را پیش می‌برد تا تصویری قابل درک و ملموس برای طیف‌های مختلف مخاطبان به دست دهد. 

در بخشی از این رمان آمده است: «ژاندارم با دست چپ به در درشکه‌ی زنجیر شده‌اش حس یک اسیر واقعی را داشت. یک زندانی با ذهنی آشفته که بین ماموریت سخت و دلسوزی گیر افتاده است. با این حال نمی‌خواست به هیچ عنوان با صمصام کنار بیاید. مگر چقدر باید به یک یاغی کمک کند؟ چرا چیزی نمی‌گوید؟ 

احساس کرد تنها و بی‌کس در این کویر سوت و کور سرگردان است و باید تا ابد دور خودش بچرخد. آن‌هم با دست‌های بسته. شغلش را از او می‌گیرند و سرجوخه جبار او را در زاویه.ی ژاندارمری حبس می‌کند تا موهایش مثل دندان‌هایش سفید شود. موهای تُنُکش سفید بود اما نه سفید یکدست و دندان‌هایش زرد بود. نه! در پاسگاه جای کافی برای نگه داشتنش نیست، دست بالا یک هفته نگهش می‌دارند و بعد بی‌شغل و آواره اخراجش می‌کنند تا کنار دست خیرالنسا بنشیند تا از او زنجموره و سرکوفت بشنود. از رفتاری که می‌خواستند نسبت به او روا بدارند دلزده شد. گورپدرشان کرده... حالا مگر نظام چه گلی به سرم زده؟ حالا بیایند و این درجه‌های بلند بالای منو بکن و ببرند. مفت چنگ خودشان. صمصام دهنه‌ی اسب را کشیده بود. پیاده شد و نزدیک او آمد.»

کامبیز حضرتی دانش‌آموخته فلسفه هنر است و «دشت شوریده»، نخستین رمان او محسوب می‌شود. پیش از این ترجمه کتاب معمای کلبه سپید اثر مارجری آلینگهام از او منتشر شده است.

این کتاب با ۳۷۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۴ هزار تومان از سوی نشر روزگار منتشر شده است.

احسان قنبری نسب
ارسال نظرات