۲۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۴
کد خبر: ۶۶۲۲۸۹
نقد و بررسی عملکرد دولت‌ها؛

غفلت از مبانی دولت اسلامی؛ از توسعه اقتصادی تا اعتدال التقاطی

غفلت از مبانی دولت اسلامی؛ از توسعه اقتصادی تا اعتدال التقاطی
مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی ضمن نقد و بررسی عملکرد دولت‌ها و تبیین علت روی آوردن آنها به مواضع اپوزسیونی‌، شاخصه‌های دولت جوان و انقلابی را تشریح کرد.
اشاره: رهبر معظم انقلاب در دو سال گذشته در دیدار با جوانان دانشجو و آرمان خواه در پاسخ به مشکلات و برخی نقدها که با تایید ایشان نیز همراه شد، راه حل بر آمدن «دولت جوان حزب اللهی» را بیان کردند و به شاخص‎های دولت جوان انقلابی پرداختند؛ رهبر معظم انقلاب، امسال نیز به روشنی مشخص کردند که مقصود از دولت جوان حزب اللهی یک منش و اعتقاد و باور در اداره کشور است؛ بنابراین جریان انقلاب باید توان خود را برای تبدیل کردن این مسأله به مطالبه عمومی و شناخت و تبیین ویژگی های چنین دولتی اختصاص دهد.
 
از این رو، حجت الاسلام مهدی قربانی، مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی و مدیر دایرة المعارف فلسفه سیاسی مؤسسه امام خمینی(ره) در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا به بررسی و ارزیابی و نقد دولت های مختلف پس از انقلاب و شاخص ها و چگونگی ایجاد دولت جوان و انقلابی پرداخته است؛ متن این گفت‌وگو بدین شرح است:

رسا ـ  نقد دولت‎های در چه زمانی و با چه شاخص­‌هایی باید صورت بگیرد؟

نقد یکی از الزامات فعالیت‎های اجتماعی سیاسی است، تا در عین کمک به بهبود وضعیت موجود، هزینه­ های تصمیم سازی و تصمیم­ گیری­ ها را به حداقل برساند.

دولت­ ها هم از این قضیه استثناء نیستند و حتی در مقایسه با سایر نهادهای اجتماعی سیاسی نیاز بیشتری بدان دارند؛ چراکه تصمیم­ ها و برنامه ­های آنها طیف وسیعی از جامعه را با خود درگیر می­ کند. بنابراین اگر نقد برای بهبود شرایط و کاهش هزینه هاست، بایستی از آغاز فعالیت دولت‌ها توسط کارشناسان، جریان­ های سیاسی و حتی در مواردی توسط عموم مردم مورد اهتمام قرار گیرد و دولت­ ها هم باید آن را فرصتی مناسب برای بهبود عملکردشان قلمداد نموده و مورد استقبال قرار دهند.

با این توضیح، بنده نقد دولت­ ها را امری مستمر و دائمی و از آغاز فعالیت تا پایان آن می ­دانم و به همین دلیل نقد دولت را در زمان انتخابات و یا پس از پایان عمر آن، چندان مفید و حائز اهمیت نمی­ بینم و بیشتر در قالب رقابت های سیاسی تعریف می کنم تا نقد دولت.

البته برای اینکه نقدهای انجام شده دستاوردی برای کشور و عموم مردم داشته باشد باید واجد برخی شرایط باشد و در غیر این صورت عاملی برای اختلاف و ایجاد شکاف ­های اجتماعی و سیاسی خواهد بود. نخست اینکه، نقد دولت باید مبتنی بر نگاه کارشناسانه باشد نه بر مبنای حب و بغض­ های شخصی یا جریانی و رقابت­ های سیاسی مرسوم که معمولاً در لیبرال ­ها دموکراسی مرسوم است؛ شرط دوم رعایت انصاف در نقد دولت است. باید نقاط قوت و ضعف ها باهم مورد توجه قرار بگیرد؛ شرط سوم اینکه باید هدف نقد، اصلاح امور کشور باشد نه تخریب دولت؛ شرط چهارم این است که باید مصالح ملی در اولویت اصلی قرار بگیرد.

هرگونه نقدی که برخلاف مصالح اصلی باشد به هر نیتی که صورت بگیرد قابل دفاع نیست؛ در نهایت باید اصول و چارچوب ­های اخلاقی مد نظر قرار داده شود. حکومت اسلامی حکومت اخلاق و فضیلت است و لذا در هیچ شرایطی پذیرفتنی نیست که نسبت به ارزش ­های اخلاقی بی توجهی شود.

اگر نقد دولت با رعایت این شرایط انجام شود و در آن شاخص ­های عدالت، مصلحت و اخلاق مورد توجه قرار بگیرد، مسلماً هم با استقبال دولت مواجه می­ شود و هم می­ تواند عاملی برای ایجاد همدلی و انسجام ملی و اجتماعی در جامعه باشد.

رسا ـ دولت اسلامی، مجری سازوکارها و نهادسازیهای لازم برای ایجاد جامعه اسلامی در عرصههای مختلف است؛ آیا دولتهای ما در این زمینه موفق بودهاند؟

ترجیح می دهم برای پاسخ به این سؤال از فرمایشات رهبر معظم انقلاب استفاده کنم که متکی بر دانش و بینش عمیق سیاسی ایشان است.

ایشان در تبیین مراحل پنج گانه تحقق اهداف انقلاب اسلامی، بر پنج مرحله تأکید دارند: مرحله‌ اول در این فرآیند، شکل‌گیری انقلاب اسلامی است و پس از آن و در مرحله دوم باید بلافاصله نظام اسلامی تشکیل شود که توسط امام خمینی(ره) و با تأسیس جمهوری اسلامی محقق گشت.

مرحله سوم را که اکنون در آن قرار داریم، مرحله تشکیل دولت اسلامی است؛ یعنی تشکیل دولتی بر اساس الگوها و معیارهای کاملاً اسلامی؛ به عبارتی هم نظام ها و سیستم های نظری عملی، برآمده از مبانی دین اسلام باشند و هم الگوی رفتاری دولتمردان از آموزه ­های دین اسلام تبعیت نماید.

نکته مهم این است که تا وقتی این مرحله به طور کامل محقق نشود، نوبت به مرحله تشکیل جامعه اسلامی نمی‌رسد هرچند اسلامی سازی دولت می تواند تأثیر مثبتی در حرکت به سوی جامعه اسلامی داشته باشد. بنابراین تا قبل از تحقق دولت اسلامی هر سخنی از جامعه اسلامی تنها در سطح گفتمان سازی باقی می ماند و به سبک زندگی اسلامی منجر نمی شود.

روشن است گام نهایی در مراحل پنجگانه اهداف انقلاب اسلامی که تحقق تمدن اسلامی می باشد نیازمند طی مراحل قبلی است و بدون تحقق آنها در عمل دستاورد چندانی حاصل نمی شود.

بنابراین دو مرحله انقلاب اسلامی و نظام اسلامی پشت سر گذاشته شده است و اینک در مرحله دولت اسلامی قرار داریم. با این شرایط با تأسف باید اظهار کنم که هنوز پس از این همه سال ورود جدی به جامعه سازی اسلامی نداشته ایم چراکه مرحله قبل از آن یعنی دولت اسلامی به صورت کامل محقق نشده است. دولت اسلامی متولی اصلی هدایت جامعه به سوی ارزش های اسلامی است و تا زمانی که خود آن به صورت کامل اسلامی نشود نمی تواند جامعه را هم به طور کامل اسلامی سازد.

البته همان طور که اشاره کردم در مرحله دولت سازی اسلامی، به هر میزان که دولت، اسلامی گردد جامعه نیز اسلامی می شود و ما همزمان با اسلامی سازی بخشی دولت، بخشی از جامعه را هم به سوی اسلامی سازی هدایت می کنیم. با وجود این برای رسیدن به نقطه مطلوب باید گام‌های اساسی برداشته شود و متأسفانه هنوز فاصله زیاد است.

رسا ـ  چقدر عملکرد دولتها در عرصه سیاست داخلی و خارجی با آرمان­‌های انقلاب مطابقت دارد؛ چرا در نهایت دولتمردان به اپوزیسیون نظام تبدیل میشوند؛ مشکل کجاست؟

برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید مروری بر آرمان های انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف داشته باشیم. مهمترین آرمان­ های انقلاب اسلامی عبارت اند از: الف) طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب و تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلامی؛ ب) محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی و تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون؛ ج) فراهم نمودن زیرساخت‌های لازم برای نقش آفرینی مردم در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یعنی همان مردم سالاری دینی.

اینها مهمترین آرمان های انقلاب اسلامی است که در شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی تجلی یافته و سایر آرمان ها در ذیل آنها قرار می­ گیرند. انطباق عملکرد دولت های پس از انقلاب با این آرمان­ ها باهم متفاوت است.

البته با توجه به ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران و وجود ولی فقیه در ارکان تصمیم گیری­ های نظام اسلامی، امکان انحراف کامل از آرمان های انقلاب اسلامی وجود ندارد و به همین دلیل به رغم فراز و نشیب های موجود، حرکت کلی دولت­ ها منطبق بر آرمان های انقلاب و قابل دفاع است. البته هم سرعت حرکت دولت ها و هم اولویت آنها یکسان نبوده است. برای برخی دولت ها استقلال در اولویت قرار داشت؛ ولی برخی با شعار تنش زدایی، استقلال را از اولویت خارج کرده، بیشتر به آزادی های سیاسی و مردم سالاری توجه کرده ­اند.

م/// نباید با دغدغه رهبرانقلاب درباره دولت جوان کلیشه ای و سطحی برخورد کرد

مشکل اصلی در این خصوص، فقدان جامع گرایی است؛ بدین معنا که دولت ها نتوانسته ­اند میان آرمان های انقلاب اسلامی تعادل و توازن برقرار کنند و حتی دولت اعتدال نیز که با این شعار به قدرت رسیده است در این زمینه توفیق چندانی نداشته است، بلکه بیشتر گرفتار التقاط سیاسی شده، تا اعتدال.

بخش دوم سؤال شما بسیار مهم و پاسخ آن نیز دقیق است. این امر ریشه در عوامل متعددی دارد. هرچند معمولاً رؤسای جمهور از محدود بودن اختیارات خود می­ گویند ولی بنده بر این باورم که یکی از عوامل مهم تبدیل آنها به اپوزسیون نظام اختیارات زیادشان است.

اختیارات گسترده در کنار رأی مردم، این توهم را به وجود می ­آورد که رییس جمهور از استقلال کامل در تصمیم ­گیری و عمل برخوردار است و به همین دلیل، در مواردی اصول و چارچوب های نظام را نادیده می گیرند که استمرار این توهم، پس از پایان ریاست جمهوری در قالب اپوزسیون ظاهر می­ شود.

در کنار این عامل، عامل دیگری نیز وجود دارد که به تشدید این وضعیت منجر می ­شود. متأسفانه هنوز در جمهوری اسلامی ایران فرهنگ تکثر به اندازه کافی جا نیفتاده است. هرچند مردم­ سالاری دینی که تکثر نیز از ارکان آن محسوب می ­شود از آرمان های انقلاب اسلامی است، ولی در عمل جریان­ های سیاسی اهتمام چندانی نسبت به آن نداشته ­اند و علاقه ای برای پذیرش رقبای سیاسی خود نشان نمی دهند. این امر به ایجاد اختلاف و شکاف میان آنها منجر شده که در مواردی به دلیل عدم رعایت مصالح عمومی و اصول اخلاقی، به خروج یک طرف از قطار انقلاب منجر می­ شود.

یک نکته را نیز بنده بی تأثیر نمی­‌دانم و آن هم روحیه شهرت ­طلبی و قدرت­ طلبی است. معمولاً دولت ­ها دوری از قدرت را برنمی­ تابند و وقتی به صورت رسمی از قدرت دور می‌­شوند، تلاش می­ کنند از طریق مخالفت با نظام همچنان خود را به عنوان عنصری فعال و تأثیرگذار در تحولات سیاسی نشان دهند. البته عوامل دیگری هم وجود دارد که نیازمند فرصت و بحث بیشتری است و در این مجال نمی­ گنجد.

رسا ـ  بعد از گذشت چهل و یک سال از انقلاب اسلامی چرا هنوز باید دولتها بدون نظریه و نقشه راه باشند و مردم طعم سیاستهای غلط آنها را تحمل کنند؟

رویکرد سؤالات شما عموماً آسیب شناسانه است و این امر باعث شده تا در پاسخ های ما هم آسیب ها بیشتر برجسته شود. آنچه در این سؤال مطرح شده یکی دیگر از آسیب های دولت‌هاست که ریشه در دو عامل ساختاری و رفتاری دارد.

منظور از عامل ساختاری، همان نظام ریاستی دولت جمهوری اسلامی ایران است. نظام ریاستی برای هدایت سیاست‌مداران به سوی پوپولیسم زمینه مناسبی دارد. در نظام ریاستی رییس جمهور همیشه خود را در فضای انتخابات می ­بیند و به همین دلیل در این نظام­ ها، نظریه، نگاه کارشناسی و برنامه­ ای چندان کارساز نیست؛ بلکه مهم تأمین نظر عموم مردم است و تنها در این صورت استمرار قدرت دست یافتنی خواهد بود. تصمیم­ های غیر کارشناسی و پر هزینه در ذات نظام ریاستی است و هرکس دیگری هم در این جایگاه قرار بگیرد به این پیامد نظام ریاستی گرفتار می ­شود و در غیر این صورت، به احتمال قوی باید از صحنه قدرت خداحافظی کند.

برای اینکه بتوانیم با دولت های واجد نظریه و نقشه راه مواجه شویم باید آنها را در مقابل گروهی از کارشناسان و متخصصان پاسخگو سازیم نه عموم مردم. دولتی که سرنوشت آن به دست عموم مردم باشد نمی­ تواند با نظریه سخن بگوید و عمل کند. بنابراین بنده عبور از نظام ریاستی به نظام پارلمانی را برای حل این معضل، حیاتی می­ دانم و بدون آن، برای اصلاح این وضعیت امید چندانی ندارم.

م/// نباید با دغدغه رهبرانقلاب درباره دولت جوان کلیشه ای و سطحی برخورد کرد

عامل بعدی فقدان نظریه و نقشه راه در دولت ­ها، رفتاری است. منظور از عامل رفتاری شیوه عمل و رفتار سیاسی سیاستمداران می ­باشد. متأسفانه رفتاری سیاسی سیاستمداران در جمهوری اسلامی ایران فردی است و در چارچوب یک نظام حزبی منسجم و استاندارد شکل نمی ­گیرد.

نظریه و نقشه راه در درون احزاب استاندارد می­ تواند شکل بگیرد. مگر یک یا چند نفر چقدر توان علمی و قدرت برنامه‌ریزی دارند که بتوانند برای اداره یک کشور و حل مشکلات آن، نظریه و نقشه راه تولید کنند.

رسا ـ  مبانی دولت اسلامی چیست و چرا برای این مفاهیم، در متون علوم سیاسی، مفهوم سازی، تصویر سازی و ادبیات سازی درست صورت نمی گیرد؟

مبانی دولت اسلامی بحث مفصلی است و در اینجا نمی ­توان به طور تفصیلی به آن پرداخت. از این رو به برخی از مبانی مهم اشاره می کنم.

ربوبیت و حاکمیت الهی، وجود حقایق ثابت و امکان دستیابی به آن، منبع معرفت بودن وحی، کرامت ذاتی انسان، دو ساحتی بودن انسان از جمله مبانی دولت اسلامی هستند که برنامه ها و اهداف دولت اسلامی کاملاً متأثر از آنهاست.

اما اینکه چرا برای این مفاهیم ادبیات سازی درست در متون علوم سیاسی صورت نمی ­گیرد به وضعیت علوم سیاسی در ایران برمی­ گردد. واقعیت این است که علوم سیاسی در ایران وارداتی و ترجمه ای است و اکثر اساتید و محققان علوم سیاسی با چنین دانش سیاسی تحصیل کرده اند و لذا آشنایی چندانی با مبانی اسلامی ندارند.

از سوی دیگر، دانش سیاسی ترجمه ای مبتنی برای مبانی خاصی است که در بیشتر موارد با مبانی اسلامی ناسازگار می باشد و به همین دلیل باعث تضعیف مبانی اسلامی در نگاه برخی از دانش آموختگان علوم سیاسی شده است.

بنابراین دو عامل در این امر تأثیر دارد: نخست ناآشنا بودن اساتید و محققان علوم سیاسی رایج با مبانی اسلامی و دوم اعتقاد نداشتن برخی از اساتید دانش سیاسی به مبانی اسلامی. البته در سال‌های گذشته تلاش های خوبی صورت گرفته و برخی از مراکز عملی با استفاده نیروهای مؤمن و انقلابی در صدد تولید علوم سیاسی مبتنی بر ارزش ­های اسلامی و ایرانی هستند که به طور حتم در آینده نزدیک دستاوردهای مناسبی برای جامعه علمی و ایران اسلامی خواهند داشت.

رسا ـ با توجه به مبانی دولت در اسلام اعم از حکومت به مثابه امانت و حرکت در جهت تحقق عدالت، نسبت دولتها را با اسلام تبیین کنید.

برای پاسخ به این سؤال ابتدا مناسب است هدف اصلی هر یک از دولت ها را مشخص کنیم و در مرحله بعد نسبت این اهداف با اسلام و جایگاه آنها را در میان آموزه های اسلامی مشخص نماییم. اگر از دولت زمان جنگ تحمیلی به دلیل شرایط خاص کشور صرف نظر کنیم، اولین دولت پس از جنگ، دولت سازندگی است. دولت سازندگی هدف اصلی خود را توسعه اقتصادی قرار داد و برای دستیابی به آن حتی برخی از ارزش­ های سیاسی در اندیشه اسلامی را هم نادیده گرفت.

بعد از دولت سازندگی، نوبت به دولت اصلاحات رسید. این دولت برخلاف دولت قبلی بر توسعه سیاسی متمرکز شد و ارزش­ هایی همچون آزادی را در اولویت خود قرار داد و حتی در مواردی به نام آزادی برخی از ارزش های دینی هم زیر سؤال برده می ­شد.

دولت سازندگی و اصلاحات از سوی برخی جریانات سیاسی به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. آنها بر این باور بودند که دولت سازندگی با تأکید بر توسعه اقتصادی و بی توجهی به عدالت، شرایط زندگی را برای طبقات پایین جامعه سخت تر و شکاف میان غنی و فقیر را عمیق تر کرده و دولت اصلاحات در فرآیند توسعه سیاسی ارزش های دینی را تضعیف نموده است.

نقد مشترک به این دولت ها، بی توجهی به عدالت به عنوان یکی از مهمترین ارزش ­های اسلامی در درون جامعه اسلامی بود. از درون چنین نزاعی، دولت عدالت متولد شد. این دولت برخلاف دو دولت قبلی، اولویت خود را بر عدالت گذاشت و سعی نمود با نقد توسعه اقتصادی دولت سازندگی و توسعه سیاسی دولت اصلاحات، بهبود شرایط زندگی گروه‌های کمتر برخوردار و فقیر جامعه را در اولویت خود قرار دهد و با اقداماتی همچون مسکن مهر و سهام عدالت فاصله میان طبقات بالا و پایین جامعه را کمتر کند.

در سیاست اسلامی، عدالت ما در تمام فضایل سیاسی است و به نظر می ­رسد دولت عدالت در مقایسه با سایر دولت ها به درک درست تری از سیاست اسلامی رسیده بود ولی کم توجهی به توسعه اقتصادی و سیاسی در این دولت مشکلاتی را به وجود آورد.

به نظر می ­رسد مهمتر از عدالت، جمع میان آن با توسعه اقتصادی و سیاسی بود که دولت عدالت در این عرصه خیلی موفقیت آمیز عمل نکرد.

با توجه به توضیحاتی که ارائه شد روشن است که علاقه مندی این دولت ­های به حفظ ارزش­ های اسلامی یکسان نبوده است. چالش میان توسعه و عدالت در این دولت ها وجود داشت تا اینکه دولت اعتدال از فرصت و انتظار پیش آمده استفاده و خود را در جایگاه پیروز انتخابات قرار داد.

این دولت تأکید داشت که می­‌توان از طریق اعتدال و با دوری از افراط و تفریط، کاستی­ های موجود در دولت­ های گذشته را جبران و با استفاده از توان حداکثری موجود در جریان ­های سیاسی مختلف، دستاوردهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قابل توجهی را حاصل کرد.

با وجود این دولت اعتدال در عمل به جای حرکت در مسیر اعتدال، راه التقاط سیاسی را در پیش گرفت و به همین دلیل بسیاری از آسیب­ های موجود در دولت های قبلی را در این دولت یکجا می­ بینیم. البته اعتدال حقیقی که خود عین حق و حقیقت و از ارزش های بنیادی اسلامی است که می ­تواند ما را به سوی دولت منطبق با آموزه های اسلامی هدایت نماید ولی آنچه مشاهده می ­شود چیزی غیر از اعتدال است.

رسا ـ راهکار ایجاد دولت جوان و حزب اللهی مورد نظر رهبری چیست؟

هر چند جوان حزب اللهی معمولاً با انگیزه، پر تلاش، با نشاط و دارای شجاعت مدیریتی بالایی است. تحول­ گرا، عدالت­ خواه، پایبند به اصول و ارزش ­های دینی و مبانی جمهوری اسلامی می ­باشد، اما برای مدیریت و آن هم در سطوح بالایی همچون دولت، در کنار جوانی و حزب اللهی بودن، به تجربه هم نیاز است. بنابراین باید تدبیری اندیشیده شود که جوانان حزب اللهی در عین جوانی صاحب تجربه بالای مدیریتی نیز باشند. دولت جوان حزب اللهی در صورتی که همراه با دولتمردان با تجربه باشد، می ­تواند برای جامعه اسلامی فایده و دستاورد داشته باشد.

این امر نیازمند صرف زمان و حوصله است و نباید شتاب‌زده و احساسی عمل کرد. باید جوانان را سطوح و لایه های میانی به کار گرفت تا در همان دوران جوانی بتواند کوله باری از تجربه را نیز به همراه داشته باشند و با مرور زمان به لایه های بالای مدیریتی منتقل شوند. آنچه بیان گشت گام اول در ایجاد دولت جوان است تا جوانان از این طریق قابلیت دولتمردی را پیدا کنند.

م/// نباید با دغدغه رهبرانقلاب درباره دولت جوان کلیشه ای و سطحی برخورد کرد

در گام بعدی باید پیشکسوتان عرصه سیاست بپذیرند که واگذاری میدان سیاست به جوانان، هم برای خودشان و هم برای مردم و تأمین مصالح عمومی مفید است و آنان بایستی در اتاق ­های فکر نظام اسلامی ایفای نقش کنند. البته این موارد صرفاً با توصیه و خواهش عملی نمی شود بلکه در کنار فرهنگ ­سازی، نیازمند قانون گذاری متناسب با این ضرورت هستیم تا شرایط برای نقش آفرینی جوانان در لایه های مختلف تدبیر امور جامعه اسلامی فراهم گردد.

لازم است تأکید کنم که با این دغدغه مقام معظم رهبری نباید کلیشه ای و سطحی برخورد کرد. معنای دولت جوان حزب اللهی این نیست که تنها یک جوان در رأس دولت قرار بگیرد بلکه دولت یک مفهوم فراگیری است که با وجود سیاستمداری کهنه در رأس آن، باز می تواند جوان باشد و یا ممکن است با وجود یک فرد جوان در رأس دولت، همچنان پیر باشد./998/گ401/ف

گفت‌وگو از میثم صدیقیان

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
یا رب الارباب
Iran, Islamic Republic of
۲۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۰
نقد دولتها در این مصاحبه بیشتر دنبال شود.
0
0