۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۷:۱۰
کد خبر: ۴۹۵۷۸۲
یادداشت؛

محرومیت جامعه از عدالت اجتماعی زیان های معنوی به دنبال دارد

رییس مؤسسه معارف وحی و خرد در یادداشت «عدالت در ساحت تعاملات اجتماعی» تأکید کرده است: از نگاه قرآن محرومیت جامعه از عدالت اجتماعی گذشته از زیان‌های مادی، زیان‌های معنوی متعددی را دربر دارد.
نصیری

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، حجت الاسلام علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد و استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی با عنوان «عدالت در ساحت تعاملات اجتماعی» به بررسی این مسئله مهم اجتماعی پرداخته است که خداوند در قرآن، هدف بعثت انبیاء(ع) را برقراری قسط معرفی می کند.

از جمله ساحت‏های عدالت، عدالت در ساحت تعاملات اجتماعی است که می‏توان از آن با عنوان «عدالت اجتماعی» یاد کرد که بر اساس آن افراد و گروه‏های مختلف اجتماعی از سهم عادلانه‏ای نسبت به انواع مزایای اجتماعی بهره‏مند می‏شوند و زمینه‏ای برای فزون خواهی جمعی خاص فراهم نمی‏گردد.

فزون‌خواهی گروهی از مردم که از امکانات بیشتری برخورداراند در سه حوزه: جایگاه اجتماعی، ثروت اندوزی و تبعیض در مواجهه با قانون نمایان‏گر است و در طول تاریخ فزون خواهان هماره خواسته‏اند مناصب مهم و کلیدی اجتماعی به آنان واگذار شود هر چند شایسته‏اش نباشند؛ آنان هماره می‏خواهند که ثروت و بهره مالی‏شان از همه بیشتر باشد و اگر به پای میز محاکمه کشیده شوند همیشه حق به آنان داده شود.

در برابر چنین فزون‌خواهی، دین با ارائه شریعت مبتنی بر عدالت و پیش بینی حکومت دینی و حاکمیت عدالت به مقابله با این افزون خواهی‏ها برخاسته است. بر این اساس، عدالت اجتماعی که گاه در فرهنگ قرآن از آن به قسط یاد می‌شود، بدان معناست که تمام افراد اجتماع به میزان استحقاق خود از حقوق و امتیازاتی یکسان بهره‌مند باشند؛ به این معنا که در تقسیم حقوق و امتیازات اعم از مادی و معنوی، ملاحظات غیرارزشی همچون رنگ پوست، زبان، نژاد، قومیت، تبار، منطقه جغرافیایی یا هرگونه حبّ و بغضی دخالت نکند. پیداست که چنین عدالتی در مرحله نخست بیشتر متوجه حکومت‌ها است؛ هرچند آحاد هر ملت به ویژه آنان که به دلایلی از شرایط بهتر اجتماعی برخوردارند، می‌توانند در بسط یا جلوگیری از آن سهیم باشند. این مفهوم از عدالت به استناد قرآن از جمله اهداف رسالت پیامبران اعلام شده است؛ آنجا که قرآن آورده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ: به راستی پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.

این امر حکایت از اهمیت و جایگاه مهم عدالت اجتماعی دارد؛ زیرا مفهوم آیه آن است که خداوند برای تحقق و بسط چنین عدالتی خود پای به میدان گذاشته و با ارسال پیامبران آن را دنبال کرده است، البته با در نگریستن در سایر آیات قرآن، کاملاً به دست می‌آید که چرا عدالت اجتماعی تا این حد از اهمیت برخوردار است؛ زیرا از نگاه قرآن محرومیت جامعه از عدالت اجتماعی گذشته از زیان‌های مادی، زیان‌های معنوی متعددی را دربر دارد.

از جمله آن که فاصله طبقاتی به آنجا می‌انجامد که اشخاصی همچون فرعون زمام کار را برعهده می‌گیرند و در سایه قدرت کاذبی که بدست می‌آورند، بسان فرعون ادعای خدایی نموده و صلای «أَنَا رَبُّکمْ الْأَعْلَی»  را سر داده و در برابر پیامبران و دعوت آنان، صف‌ آرایی می‏کنند.

فقدان عدالت اجتماعی و وجود فاصله طبقاتی، در کنار پدید آمدن حاکمان ستم‌پیشه، جامعه را به دو گروه ثروتمند و فقیر، برخوردار از همه امکانات و محروم از همه امکانات و به تعبیر امروزین شمال و جنوب یا جهان اول و جهان سوم، تقسیم خواهد کرد.

قرآن از طبقه برخوردار و ثروتمند با عنوان‌های مترفان، ملأ و مستکبران  یاد کرده است. «تَرَف» به معنای تنعم و برخورداری از مال و مکنت است و «مُترِف» کسی است که از لذات و شهوات دنیا بهره‌مند است.  به عبارت روشن‌تر، مترف به کسی گفته می‌شود که امکان زندگی سرمستانه و همراه با لذایذ و خوشی‌ها برای او فراهم است.

«ملأ» از ریشه «مل» به معنای سران است که از ثروت پر و لبالب‌اند.  امروزه در عرف عامیانه می‌گویند وضع فلانی توپ است. پر و توپ بودن کنایه از آن است که انبان و خزانه و حساب‌های مالی آنان انباشته از پول و ثروت است، به‌گونه‌ای که به خود آنان و به خزانه‌شان «پر» اطلاق شده است.

از جمله کارکردهای عدالت، محیط خانه و خانواده است که رعایت آن بارها در متون دینی مورد تأکید قرار گرفته است. به‏رغم آن که اسلام به خاطر مصالح اجتماعی تعدد ازدواج را مجاز اعلام کرده، اما با این حال آن را منوط به اجرای عدالت دانسته است؛ تا آنجا که قرآن تاکید می‏کند اگر فرد بیم دارد که نتواند در برخورد با همسران خود عدالت بورزد، باید به یک همسر اکتفا کند: «فَانکحُوا مَا طَابَ لَکمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَی وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً؛ هر چه از زنان که شما را پسند افتاد، دو، سه، چهار، به زنی گیرید. پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یک ‏‏زن اکتفا کنید.»

چنان که در جایی دیگر تصریح می‏کند که اجرای عدالت میان همسران میسر نیست: «وَلَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَینَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ؛  و شما هرگز نمی توانید میان زنان عدالت کنید هر چند ‏‏[‏‏بر عدالت] حریص باشید!»

به استناد برخی از روایات هر مردی که دو همسر دارد، نخست دست بسته وارد قیامت می‏شود و اگر بتواند اثبات کند که عدالت را میان آنان برقرار کرده، آنگاه غل و زنجیر از دست او کنده می‏شود، البته معنای این سخن آن نیست که عدالت رفتاری میان چند همسر امکان ندارد، بلکه بدان معناست که عدالت مداری بس دشوار است، زیرا بر اساس آن چه در روایات اهل بیت(ع) آمده است، مراد از عدم امکان عدالت میان همسران، عدالت قلبی است؛ یعنی مهرورزی بالسویة کار دشواری است. عدالت در تعامل با فرزندان و پرهیز از هر گونه رفتار تبعیض آمیز نیز از جمله آموزه‏های مورد تاکید اسلام در زمینه اخلاق اجتماعی است.

از رسول اکرم (ص) در این باره چنین نقل شده است: «اِنَّ اللّهَ تعالی یحِبُّ اَنْ تَعْدِلُوا بَینَ اَوْلادِکُمْ حَتّی فی الْقُبَلِ: خداوند متعال دوست دارد که میان فرزندانتان حتی در بوسیدن به عدالت رفتار کنید.» بر این اساس، هنگامی که آن حضرت مردی را دید که دو پسر داشت و تنها یکی را بوسید، به اعتراض چنین فرمود: چرا مساوات را میان آنان رعایت نکردی؟!

آن حضرت در جایی دیگر بر رعایت اصل عدالت میان فرزندان در هدایایی که از سوی والدین به آنان داده می‏شود، تأکید کرده است: «ساوُوا بَینَ اَوْلادِکُمْ فِی الْعَطیةِ، فَلَوْ کُنْتُ مُفْضِلاً اَحَداً لَفَضَّلْتُ النِّساءَ: در هدیه دادن به کودکان، مساوات را رعایت کنید؛ اگر قرار بود در هدیه دادن کسی را مقدم بدارم، بی گمان زنان و دختران را مقدم می داشتم.»

نیز در جایی دیگر فرمود: «اِعْدِلُوا بَینَ اَوْلادِکُمْ فِی النِّحَلِ کَما تُحِبُّونَ اَنْ یعْدِلُوا بَینَکُمْ فِی الْبِرِّ وَ اللُّطْف؛  در هدایا میان فرزندان خود عدالت ورزید، چنان که دوست دارید که [مردم] در نیکی و لطف میانتان به عدالت رفتار کنند.»

رعایت عدالت در میان فرزندان افزون بر سیره قولی، در سیره عملی اهل بیت(ع) نیز بازتاب یافته است؛ به عنوان نمونه از عبدالله بن عباس نقل شده است که گفت: «من نزد پیامبر اکرم(ص) بودم، در حالی که آن حضرت بر زانوی راستش حسین بن علی و بر زانوی چپش ابراهیم فرزند خودش را نشانده بود؛ گاهی این را می بوسید و گاهی آن را.» معنای این رفتار آن است که آن حضرت حتی در بوسیدن میان فرزند خود؛ یعنی ابراهیم و فرزند دختر خود؛ یعنی حسین، تفاوتی قائل نشد. چنین رفتاری از آن حضرت در برخورد با حسن و حسین(ع) نیز گزارش شده است. 

از امام صادق(ع) نیز در این باره چنین نقل شده است: «پدرم فرمود: به خدا سوگند، من نسبت به برخی از فرزندانم تظاهر می‏کنم و او را بر زانویم می‏نشانم و بسیار به او محبت می کنم و بسیار از او تشکر می‌کنم، هر چند حق با فرزند دیگر من است، اما این کار را به خاطر محافظت وی از او و دیگران، انجام می‏دهم، تا کاری را که برادران یوسف با او کردند، اینان با وی نکنند.»/۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات