۱۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۲
کد خبر: ۴۸۵۹۶۲
گزارشی از اردوی جهادی گروه محمد رسول‌الله؛

اینجا مردم نان بلوط می‌خورند چون آرد گندم ندارند

فقر در توابع مسجد سلیمان، شهری که اولین چاه نفت کشور در آن کشف شد به حدی است که مردم محتاج یک گالن نفت هستند و حتی قدرت خرید نان ندارند.
محرومیت

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، گروه مدیحه‌سرایی محمد رسول‌الله(ص) در اقدامی تحسین‌برانگیز‌ برای اجرای برنامه و رسیدگی به مردم محروم در اردویی جهادی به روستای تاچل علیشیر از توابع شهرستان مسجد سلیمان و شهر اندیکا استان خوزستان سفر کردند.

ماجرای این اردو به آنجا باز می‌گردد که گروه سرود ولایت روستای تاچل متشکل از تعدادی از دانش‌آموزان مدرسه روستا سرودی را در وصف انقلاب اسلامی در روز 22 بهمن اجرا کردند و فیلم این اجرا در فضای مجازی دست بدست شد تا اینکه به دست اعضای گروه محمد رسول‌الله(ص) متعلق به بسیج رسید و اعضای این گروه تصمیم به اجرای برنامه مشترک با بچه‌های روستای تاچل گرفتند.

پس از بررسی اولیه مشخص شد که این روستا در یکی از محروم‌ترین مناطق کشور در استان خوزستان و شهرستان اندیکا قرار دارد از این رو تصمیم بر آن شد که اعضای گروه در قالب یک گروه جهادی اعزام شده  و ضمن تولید و ضبط اجرای برنامه مشترک در حد امکان کمک‌هایی هم به مردم منطقه ارائه کنند.

از این رو کاروان محمد رسول الله(ص) برای عزیمت به خوزستان به راه افتاد و پس از گذر از شهر‌های قم، اراک، بروجرد، خرم آباد، اندیمشک، شوشتر، مسجد سلیمان، اندیکا و عبور از گردنه‌های سخت رشته کوه زاگرس و مسیر جاده خاکی پس از 17 ساعت تقریباً حوالی غروب آفتاب به روستای تاچل علیشیر رسیدند.

گروه با استقبال گرم اهالی روستا به منطقه رسید و پس از سلام و علیک و استقبال، همگی در زیر سیاه‌چادر عشایری گرد هم جمع شدیم و اعضای گروه محمد رسول‌الله(ص) به جمع خوانی قرآن پرداخته و در ادامه معلم بچه‌ها شعری در وصف انقلاب اسلامی، رهبرمعظم انقلاب و شهدای انقلاب اسلامی به زبان بختیاری برای حاضران قرائت کرد.

سپس نماز مغرب به جماعت در سیاه چادر اقامه شد و پس از اقامه نماز اعضای گروه محمد رسول الله(ص) به اجرای برنامه پرداختند و پس از آن رحیم قربانی رئیس دارالقران بسیج کشور برای حاضران به سخنرانی پرداخت.

استقبال و میهمان‌نوازی اهالی روستا امری بود که اعضای گروه را غافلگیر کرد. باوجود اینکه تصورش را نمی‌کردیم این عزیزان برای میهمانان شام خوبی تدارک دیده بودند و هر خانواده برای رفاه ما در سیاه چادر بهترین فرش خانه‌اش را پهن کرده بود.

پس از صرف شام، هر کدام از اهالی ما را به خانه‌اش دعوت می‌کرد و ما هم برای اینکه عزیزان میزبان ناراحت نشوند، گروه گروه شدیم و هر کدام به منزل یکی از اهالی رفتیم.

اما این نقطه آغاز ماجرای سفر ما به این روستا بود و با حضور در منازل عزیزان روستایی متوجه فقر و محرومیتی بیش از آنچه تصور می‌کردیم در منطقه شدیم تا جایی که برخی از اهالی حتی توان تهیه نان خالی برای سیر کردن شکم فرزندانشان را نداشتند.

به دلیل کوهستانی بودن منطقه امکان کشاورزی و زراعت خصوصاً کاشت گندم برای اهالی وجود ندارد و شغل اصلی مردم دامداری است اما بسیاری از خانواده‌ها تعداد‌ دام‌هایشان کمتر از انگشتان دست است و این تعداد دام کفاف زندگی آنها را نمی‌دهد و همین امر سبب مهاجرت بسیاری از جوانان به شهر‌ها شده و کسانی هم که در منطقه باقی‌مانده‌اند با مشکلات بسیار زیاد زندگی می‌کنند.

مشکل نان در این منطقه تا حدی است که بسیاری از مردم  توان خرید آرد گندم برای پخت نان را ندارند از این رو میوه بلوط را با سختی و مشکلات فراوان آسیاب کرده و با آرد بلوط برای خود نان تهیه می‌کنند. البته برخی از مردم از کمترین فضا در زمین‌ کوهستانی منطقه برای کاشت گندم استفاده کرده بودند که حاصل چندانی برای آنها نداشت.

باور این موضوع بسیار سخت است که تنها درآمد برخی از مردم منطقه فقط و فقط مبلغ ناچیز یارانه است.

خرید یک کیسه آرد به بهای 45 هزار تومان معادل یارانه ماهانه یک نفر است و معلوم نبود سایر هزینه‌های زندگی مردمی که همه درآمدشان از چند رأس دام است، چگونه تأمین می‌شود. خصوصاً افراد سالمند، ناتوان و بی‌سرپرست.

مشکل مردم فقط نان نبود. بعضی‌ها سقفی برای زندگی نداشتند و در چادر زندگی می‌کردند. برخی هم خانه‌هایی از جنس سنگ و گل برای خود ساخته بودند و برای گرم کردن خانه از هیزم استفاده می‌کردند.

خانه‌هایی محقر که در برخی از آنها انسان و دام با هم زندگی می‌کردند.

نداشتن سوخت برای گرمایش از دیگر مشکلاتی بود که ساکنان با آن دست به گریبان بودند و برای رفع نیاز‌های خود از قبیل گرم کردن خانه، پخت و پز و ... از هیزم و آتش استفاده می‌کردند و این نکته عجیب بود که این منطقه از توابع شهرستان مسجد سلیمان یعنی محلی است که اولین چاه نفت کشور در آنجا کشف شده بود! حال در نفت‌خیز‌ترین منطقه کشور مردم محتاج یک گالن نفت بودند.

نگاه به کودکان مظلومی که خانواده آنان توان خرید کفش مناسب برای آنها را نداشتند و با پای برهنه و لباس نامناسب در هوایی بارانی و سرد و زمینی پر از سنگ و گل راه می‌رفتند، چیزی جز افسوس و خجالت برایمان به همراه نداشت و باور این مقدار محرومیت و فقر حتی با دیدن این تصاویر سخت بود.

نداشتن راه مناسب از جمله مشکلاتی بود که اهالی از لحظه نخست ورود کاروان محمد رسول‌الله(ص) به بیان آن پرداختند و یکی از اهالی از درگذشت دردناک سه زن باردار به دلیل مشکلات راه، نبود ماشین و دیر رسیدن به مرکز درمانی در یک سال اخیر می‌گفت.

مشکل ارتباط مردم فقط به نداشتن راه و جاده ختم نمی‌شد و نداشتن تلفن ثابت و همراه در کنار مشکل راه سبب آسیب‌های فراوان به مردم و حتی مرگ بسیاری از انسان‌ها در ایام سرد سال و زمان بارش برف می‌شود.

مدرسه بچه‌های روستا بنای کوچکی بود که خود اهالی با سنگ و گل آن را ساخته بودند و متأسفانه به دلیل عدم استفاده از سیمان در ساخت آن استحکام لازم را نداشت، با این حال این مدرسه که تنها از دو اتاق تشکیل شده بود تنها تا پایه ششم ابتدایی را داشت و بچه‌ها پس از فارق‌التحصیلی مجبور به ترک تحصیل بودند و چه بسا استعداد‌های درخشانی که به دلیل نبود دبیرستان ناچار به ترک تحصیل می‌شدند.

مشکل نداشتن آب آشامیدنی، نداشتن مرکز بهداشت و درمان و حتی نبود یک ماما برای زایمان زنان و مرگ مادران باردار در راه رسیدن به بیمارستان، نبود سرویس حمل و نقل در منطقه، نبود گاز طبیعی، مشکل اشتغال و ... از دیگر مشکلاتی بود که مردمان با آن دست به گریبان بودند.

اما با همه این مشکلات درخواست‌های زیادی برای ساخت مسجد و حضور روحانی و مبلغ را در منطقه داشتند.

این مشکلات درحالی به چشم می‌خورد که به گفته اهالی رهبر معظم انقلاب بارها برای رسیدگی به مردم این منطقه دستوراتی را صادر کرده‌اند و با پی‌گیری‌های معظم‌له کار برق‌رسانی و راه‌سازی چند سال قبل در منطقه آغاز شد و بخشی از منطقه برق‌دار و بخشی از راه هم ساخته شد اما گویا با تغییر دولت همه کار‌ها از جمله برق‌رسانی، راه‌سازی، رساندن سوخت به مردم و ... متوقف و گویا مردمان مظلوم این منطقه به کلی فراموش شدند.

محرومیت به حدی بود که اعضای گروه جهادی محمد رسول‌الله(ص) تا حدی از هدف اصلی خود از سفر یعنی اجرای مشترک با بچه‌های گروه ولایت فاصله گرفتند.

فصل‌الخطاب این سفر پرماجرا و عجیب، اجرای زیبا و مشترکی بود بین گروه و بچه‌های تاچل و ضبط آن توسط گروه مستندساز. با زبانی محلی که شنیدن سرود را شیرین‌تر کرده بود.

پس از آن بچه‌های گروه جهادی محمد رسول‌الله(ص) هدیا و کمک‌هایی را که برای مردم منطقه آورده بودند به آنها اهدا کردند. البته چون بچه‌های گروه ولایت روستای «تاچل علیشیر»، لباس‌ مناسبی برای اجرا و ضبط تلویزیونی نداشتند، اعضای گروه برای آنها لباس‌ خریداری کردند و با هم به اجرای برنامه پرداختند.

لحظه خداحافظی فرا رسید و این حضور در منطقه تاچل علیشیر روزنه امیدی شد برای مردم عزیز این منطقه.

ان‌شاالله در آینده با هماهنگی‌های اعضای گروه، تیم‌های مختلف جهادی برای رفع محرومیت‌های مردم به منطقه اعزام شوند. البته این به تنهایی کافی نیست و رفع محرومیت‌ها و مشکلات به عزم جدی دولت مردان نیاز دارد./1325//102/خ

ارسال نظرات