۳۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۱
کد خبر: ۷۲۹۷۷۶
حجت الاسلام باقرزاده در پاسخ به اظهارات سروش محلاتی تبیین کرد؛

تلاش های خوارجی برای سلب مشروعیت از نظام و رهبری

تلاش های خوارجی برای سلب مشروعیت از نظام و رهبری
استاد حوزه گفت: اگر آقای سروش محلاتی اهل اجتهاد هستند بهتر است به منابع متقن و صحیح مراجعه کنند و بدیهیات انقلاب و اسلام را به مسلخ ظنیات و توهمات نبرند.

حجت الاسلام محمدرضا باقرزاده عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در گفت‌وگو با خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا با اشاره به اظهارات اخیر سروش محلاتی {1} گفت: برخی از ایراداتی که در مقابل مواضع اسلامی نظام و رهبری در امور فرهنگی می شود انسان را به یاد مشکلاتی می اندازد که حضرت امیرالمومنین(ع) با خوارج داشتند.

وی افزود: آن حضرت قبل از جنگ نهروان با خوارج محاجه هایی دارد که مرور آنها برای شناخت ریشه های فکری جریان معارض با حاکمیت اسلامی مفید است. برخی از انتقاداتی که خوارج به امام علی(ع) می کردند ناشی از جهل و نادانی بوده و برخی از انتقادات ناشی از دلخوری آنها از اطاعت نکردن محض امیرالمومنین(ع) از اینها و تابع نشدن آن حضرت از تحلیل های خام و سطحی این افراد خشک فکر و فاقد تحلیل عمیق این دسته بوده است. خوارج به شدت ناراحت بودند که حضرت استنتاجات نادرست آنها را ملاک حکومت اسلامی قرار نمی داد.

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه این خصلت خوارج گونه هیچگاه در دل تاریخ از بین نرفته است، اظهار کرد: این سخن که امروز چون ما به بازی گرفته نشده ایم یا حرف ما به کرسی ننشسته است پس اجتهاد در امور فرهنگی وجود ندارد و باب اجتهاد در امور فرهنگی مسدود است از همان خصلت خوارج ناشی می شود.

ماموریت سروش محلاتی برای ادامه خاطرات هاشمی

حجت الاسلام باقرزاده با اشاره به استنادات آقای سروش محلاتی به خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی تصریح کرد: باتوجه به مواردی از نقدهایی که در مورد صحت برخی از این خاطرات وجود دارد، جای این سوال هست که آیا اینگونه نقل ها و خاطرات یک طرفه قابل استناد است؟!

عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ادامه داد: اگر آقای سروش محلاتی اهل اجتهاد هستند بهتر است به منابع متقن و صحیح مراجعه کنند و بدیهیات انقلاب و اسلام را به مسلخ ظنیات و توهمات نبرند. آقای محلاتی در مقولات فرهنگی خوب است به سیره غیر قابل تشکیک حضرت امام رحمت الله علیه در واجب القتل اعلام کردن سلمان رشدی توجه کند و بگوید که با توجه به مخالفت هایی که با این اقدام امام راحل وجود داشت آیا امام از حکم خود کوتاه آمد؟ آیا امام باب اجتهاد در امور فرهنگی را مسدود کرده بود؟

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه خیرخواهی برای نظام اسلامی خلاف آن چیزی است که برخی با نقل خاطرات انجام می دهند، خاطرنشان کرد: ای کاش این باب باز نمی شد که عده ای در جامعه بگونه ای خاطره گویی کنند که گویا رهبر واقعی انقلاب آنها بودند البته شاید تلاش هم برای همین باشد که به اثبات برسانند ما واقعاً انقلاب را رهبری و هدایت می کردیم نه حضرت امام خمینی(ره) و در پشت صحنه ما تصمیمات امام را هدایت کرده ایم و این سخنان نشانگر مظلومیت حضرت امام(ره) است که حتی پس از رحلت ایشان نیز از طرف کسانی که خود را یار امام و انقلاب می دانستند، وجود دارد.

وی ادامه داد: هم اکنون هم ادامه دهندگان این سیره زشت سیاسی به رهبری نظام و انقلاب تعریض می زنند و این بداخلاقی های سیاسی در تاریخ ثبت خواهد شد و تاریخ قضاوت خواهد کرد که مخالفان اندیشه حضرت امام و رهبری چگونه برای اثبات ملاحظات شخصی خودشان با آبروی نظام اسلامی بازی کرده و می کنند.

همان انتقاداتی که خوارج به امیر مومنان داشتند، امروز با ادبیاتی دیگر به رهبری می شود

حجت الاسلام باقرزاده با اشاره به اینکه امروز مقام معظم رهبری در مورد حکم مسلم خدا با کسی مماشات ندارد، ابراز کرد: همان انتقاداتی که خوارج علیه امیر مومنان (ع) مطرح می کردند تا ایشان را از اجرای حکم الهی منصرف کنند و بعد از تحمیل عقاید خود به مرز تکفیر حضرت هم رسیدند امروز با ادبیاتی دیگر به رهبر انقلاب می شود و از کوتاه نیامدن رهبری در رابطه با حکم حجاب گلایه دارند تا ایشان قانون مسلم الهی را ملغی کند و بعد از آن که رهبری کوتاه بیاید فریاد کنند که چرا در حکم الهی کوتاهی کرده است. این تلاش های خوارجی برای سلب مشروعیت از نظام و رهبری است که راه به جایی نخواهد برد.

وی خاطرنشان کرد: یک نمونه پایداری رهبر انقلاب بر خطوط قرمز نظام اسلامی را باید در اصرار ایشان بر حفظ اقتدار نظامی و امنیتی و موشکی و محافظت از صنعت و دانش هسته ای دید که در برابر کسانی که می گفتند ما را چه به موشک و چه به هسته ای و باید مثل ژاپن خلع سلاح شویم چون دنیای امروز دنیای گفتمان و بدون موشک است؛ اگر رهبر انقلاب در مقابل این شعار ذلت آفرین ایستادگی نمی کرد امروز کشور ما از این اقتدار نظامی برخوردار نبود.

رهبر انقلاب باب اجتهادات سقیفه ای، خوارجی، بنی امیه ای و بنی عباسی را مسدود کرده است

حجت الاسلام باقرزاده در ادامه گفت: اگر این کوتاه نیامدن از ارزشهای اصیل انقلابی و اسلامی به معنای انسداد باب اجتهاد در مسائل مربوط به نظام است، ما رهبری را تحسین می کنیم که باب اجتهادات سقیفه ای، خوارجی، بنی امیه ای و بنی عباسی را مسدود کرده است و اجتهاد مستمر را بر اساس اعمال دیدگاه اصیل انقلابی و اسلامی و بهره مند از نظرات کارشناسان بصیر و زمان شناس و موضوع شناس، مبنای استمرار انقلاب اسلامی قرار داده به مصداق آیه «فاذا عزمت فتوکل علی الله» تصمیم نهایی را براساس مصالح نظام و احکام الهی و مسلمات فقه اسلامی اتخاذ می کنند.

استاد حوزه و دانشگاه با ابراز اینکه خوارج زمان توقع دنباله روی از خط لیبرالیسم و مصالحه با استکبار جهانی را دارند، بیان کرد: توقع به رسمیت شناختن اسرائیل غاصب و کوتاه آمدن در مقابل زورگویی های آمریکا خیال واهی و خامی است که خوارج زمان در سر دارند و ان شاء الله هیچ وقت محقق نخواهد شد و اگر قرار بود رهبری در برابر برخی به اصطلاح عقلاء قوم کوتاه بیایند و نظرات نادرست آنان را بپذیرند امروز ما نه صنعت هسته ای، نه موشکی و نه هنر مقابله با یکجانبه نگری آمریکا را داشتیم.

وی ادامه داد: اگر امروز می توانیم اینگونه در دنیا سرافراز باشیم که در برابر یکجابه گرایی آمریکا محور ائتلاف شرق علیه نظام سلطه شویم از برکات تدابیر داهیانه مقام معظم رهبری است که پیامبر گونه علیه مخالفان خط اصیل اسلامی ایستادگی کردند و مصالح ملت را بر منافع یک عده خواص بی بصیرت نا آگاه به مبانی اسلامی ترجیح داده اند.

 

{1}: ما در سالهای نخستین انقلاب می توانستیم بر مشکلات فرهنگی فائق آییم اما امروز نمی توانیم. چرا دیروز می توانستیم ولی امروز نمی توانیم؟ دلیل آن این است که نظام در دهه اول، اجتهاد در مسائل فرهنگی را پذیرفته بود. اینکه باید موضوعات فرهنگی مورد بازبینی رهبران جامعه قرار گیرد هم، مورد قبول بود. لذا وقتی جامعه با مشکل جدیدی مواجه می شد و پرسش تازه ای مطرح می کرد، بلافاصله پاسخ جدیدی را از رهبری دریافت می کرد.

ما در شرایطی بودیم که امام در همان ابتدای پیروزی انقلاب، نسبت به موسیقی موضع داشتند و برای حذف موسیقی از صداوسیما نظر می دادند. ولی این مسأله بعد مدتی حل شد. به دو دلیل، یکی به این علت که امام، فقیه و مجتهدی بود که می توانست شجاعانه، چنین موضوعاتی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد و به صورت محکم، آرای خود را ارائه کند. لذا اگر کسی با او در این زمینه ها گفت وگو می کرد، می پذیرفت. این خاطره را مرحوم هاشمی رفسنجانی در اردیبهشت سال۶۰ ثبت کرده که مرحوم حاج احمدآقای خمینی اطلاع داد که امروز بناست دستوری از حضرت امام در اخبار ظهر پخش شود که «هرگونه پخش موسیقی حتی توام با سرود ممنوع باشد»و از من خواست که همراه آقای بهشتی به خدمت ایشان برویم و مانع پخش این دستور شویم. آقای هاشمی نوشته اند که من به دلایلی نپذیرفته و نرفتم، اما آقای بهشتی رفتند و نتیجه هم گرفتند و دستور مذکور منتشر نشد.

امام از لحاظ فقهی راه را باز می گذاشتند تا اگر کسی می خواست با ایشان وارد بحث شود، راهش هموار باشد. چنانکه در سالهای اول انقلاب، به صراحت با موسیقی مخالفت کرده بودند. ولی مبنای فقه امام، اجازه داد که موسیقی غیرلهوی در جامعه منتشر شود و آلات موسیقی هم مورد استفاده گرفت. تا جایی که همین ابزار موسیقی را به حسینیه جماران بردند و برای پخش سرود مورد استفاده قرار دادند.

امام در اجرای احکام اسلامی، به ظرفیت های جامعه و آمادگی های مردم توجه داشتند. حتی حکمی که به لحاظ مبانی دینی روشن بود و جایی برای اجتهاد در آن نبود، در مرحله اجرا به باور امام، نباید منجر به تنفر جامعه از دین می شد. همین مبنا، کار را در مسائل فرهنگی آسان می کرد.

متأسفانه با ارتحال امام خمینی، به طور کلی در باب فرهنگ، این دو نکته مغفول ماند و این باب مسدود گردید. به جرات می گویم که در طول ۳۴ سالی که از رحلت امام گذشته است، ما در هیچ موضوع فرهنگی در جمهوری اسلامی، رای و نظر جدیدی که کارگشا بوده باشد، نداشته ایم.

در همین مسأله حجاب، که در ماه‌های اخیر مورد بحث قرار گرفت، بار اول نیست که چنین موضوعی مطرح می شود. انقلاب که به پیروزی رسید، امام راهی قم شدند و گفتند «حجاب باید در همه جا و اداره جات رعایت شود» و از صحبت ایشان، اجبار و الزام استشمام می شد. اما شخصیت بزرگواری چون شهید مطهری، بلافاصله پس از شنیدن نظر امام در این رابطه، تصمیم گرفت که با امام صحبت کند و ایشان را از عوارض جدی این تصمیم برحذر بدارد. مرحوم محمدرضا حکیمی تعریف کرده که آقای مطهری با وی تماس می گیرد و قرار بر این بوده که باهم به خدمت امام بروند. ولی می گوید مانعی برایش پیش آمده که نتوانسته به آن جلسه برود. اما آقای احمد جلالی می گوید پس از اینکه آقای مطهری با او تماس گرفته، به قم نزد امام رفته اند تا با ایشان صحبت کنند. در همین رابطه، مرحوم طالقانی نیز وارد شدند و صحبت کردند. این ها نشان می دهد که به هر حال راهی وجود داشت تا دلسوزان بتوانند انتقادات خود نسبت به نظر امام را بیان کنند و چه بسا پس از این اقدامات، حتی مسائلی هم که صراحتا اعلام شده بود، تغییر پیدا می کرد. کما اینکه بارها چنین هم شد.

ارسال نظرات