۳۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۰
کد خبر: ۴۸۷۹۴۷

فرضیه‌های مختلف حضور داعش در افغانستان

قراین و شواهد زیادی دال بر این شکل گرفته است که گروه‌هایی که به نام داعش در افغانستان فعالیت می‌کنند، اصلاً داعش نیستند.
داعش

 

به گزارش خبرگزاری رسا، ژانویه ۲۰۱۵ یعنی اندکی بیش از دو سال قبل ، داعش در افغانستان اعلام موجودیت کرد. این گروه به عنوان داعش خراسان نامیده شد و تلاش شد که آن را نماینده داعش عراق و سوریه در افغانستان معرفی کنند . اولین برخوردها، عمدتا بر انکار وجود تشکیل داعش در افغانستان بود. این تفکر هم چنان ، طرفدارانی دارد که درادامه به آن خواهیم پرداخت .

به تدریج تفکر دیگری پیرامون این گروه شکل گرفت و آن اینکه گروهی به نام داعش ، حقیقتا در افغانستان وجود دارد ولی ربطی به داعش عراق و سوریه ندارد و تنها از این برند استفاده می کند. عمده اشاره ها در مورد پشت پرده این گروه به سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان یعنی آی اس آی بر می گشت. تفکر سومی هم مطرح بوده و هست و آن اینکه این گروه رسما جزیی از داعش عراق و سوریه است و از آن جا حمایت و کمک مالی می شود و اهدافی نظیر آن گروه هم دارد.

آمریکایی ها بر این نظر تاکید دارند. ژنرال جان نیکلسون، فرمانده ارشد نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان در مصاحبه‌ با خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «پیروان داعش در افغانستان با رهبری اصلی این گروه تروریست مستقر درعراق و سوریه ارتباط های مالی، مخابراتی و استراتژیکی دارند. وی افزود: درخواست عضویت شاخه افغانستان داعش،در گروه اصلی پذیرفته شده است. آنها درخواست عضویت داده‌اند و این درخواست پذیرفته شده است. آنها آزمون‌های خاصی را گذرانده‌اند و در نشریه دابق ، متعلق به داعش ، مطلب منتشر می‌کنند.»

روسیه هم  ترجیح می دهد داعش را دارای خطری فراوان برای آسیای میانه تلقی کند تا از این رهگذر بتوانند بازگشت خود را به افغانستان برای فشار بر آمریکا و کم رنگ کردن نقش برجسته آمریکا در این کشور توجیه کنند.

علاوه بر مطالب فوق سوالهای زیاد دیگری در مورد داعش وجود دارد و این نوشتار بر این است که نکاتی را برای روشن شدن سوالهای متعدد پیرامون داعش ، ذکر کند.

سود و فایده داعش در افغانستان
ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که پدید آمدن داعش در افغانستان، برای چه بازیگرانی دارای  مفید است و از قبل آن به منافع خود خواهند رسید؟

عربستان
چند کشور از ایجاد این گروه سود می برند. اولین بهره بردار عربستان است. وجود گروه تندرویی نظیر داعش که بیشترین قرابت فکری را با وهابیت عربستانی دارد، می تواند برای عربستان، به عنوان ابزاری در بازی های منطقه ای، به کار آید و رقبای   منطقه ای عربستان، یعنی روسیه و ایران را تحت فشار قرار دهد .

پاکستان
در رابطه با بحث پاکستان پیرامون داعش ابتدا باید چند فرضیه مطرح کرد و سپس به تحلیلی پیرامون نقش این کشور در حمایت از داعش در افغانستان پرداخت.

  •  پاکستان در شرایطی قرار دارد که تحت فشار آمریکایی ها و متهم به بازی دو گانه با آمریکا در پرونده افغانستان است.
  • طالبان به عنوان گروه تحت حمایت این کشور برای پیوستن به روند صلح تحت فشار است.
  • پاکستان با عملیات ضرب عضب، گروههای فراوانی از افراطیون پاکستانی ، افغانی و کشورهای دیگر (عمدتا ازبک ، چچنی و ...)را از مناطق قبایلی بیرون کرده و به افغانستان گسیل می دارد .
  • دولت افغانستان، طالبان را گروهی مزدور پاکستان می داند و معتقد است، کلید صلح با طالبان در دست آی اس آی (اطلاعات ارتش پاکستان) است .
  • پاکستان می خواهد از این فضا خارج شود، از فشارها بکاهد و بازی را عوض کند .
  • پاکستان با درک نیاز عربستان و در حالی که اصلی ترین عنصر تشکیل دهنده این گروه، یعنی نیروی انسانی رانده شده از مناطق قبایلی را در آن سوی مرز دارد، مستقیم یا غیر مستقیم، تشکیل این گروه را تسهیل می کند و اجازه می دهد این گروه در سرزمینهای مشرقی افغانستان به فعالیت بپردازد. یعنی دقیقا در جایی  که  هیچ کس در آنجا نمی تواند بدون بهره برداری – مستقیم و غیر مستقیم - از خاک و امکانات پاکستان، علیه دولت افغانستان به فعالیت بپردازد. با توجه به فرضیات مطرح شده می توان به اهداف پاکستان از وجود داعش در افغنستان پرداخت:

نخست؛پاکستان با حمایت عملی از این گروه از یک سو و اعلام آمادگی برای مبارزه با آن از سوی دیگر ، توانسته  خود را از متهم شماره یک در ایجاد نا امنی در افغانستان ، به کشوری موثر در  یک گروه سه جانبه یا شش جانبه  برای مبارزه با تروریزم و ایجاد امنیت در افغانستان بدل کند و از فشار آمریکا بر خود بکاهد.

دوم؛پاکستان با جلب حمایتهای روسیه و چین ، جایگزینی برای کمک های آمریکا پیدا می کند و توان لابی گری و بازیگری خود را به رخ آمریکا می کشد .

سوم؛پاکستان تلاش می کند که کشورهای سه جانبه یا شش جانبه ، از دید این کشور به افغانستان نگاه کنند . نخستین  حاصل این اقدام ، نگاه متفاوت به طالبان است که خود، یک موفقیت هم برای این گروه و هم برای حامی آن – پاکستان-  است .

آمریکایی ها از ایجاد داعش در افغانستان حداقل سه بهره می برند :
اول : این پیام را به روسیه می دهندکه اگر در پرونده های دیگر نظیر اوکراین و سوریه، با آمریکا کنار نیایند، پرونده جدیدی به نام داعش در آسیای میانه برای این کشور گشوده خواهد شد .   

دوم : با این کار تلاش می کنند بین گروه داعش و طالبان درگیری ایجاد و هر دو را تضعیف کنند . اهمیتی هم ندارد که در این میانه مردم افغانستان با چه مشکلاتی مواجه می شوند . به نظر می رسد آمریکایی ها بیشتر از آن که به دنبال حل بحران افغانستان باشند به دنبال حفظ موازنه موجود بین طرف های درگیر در افغانستان و تداوم بحران و بی ثباتی البته به شکل کنترل شده هستند .

سوم : آمریکا با این کار، ضمن توجیه و تثبیت ماندگاری نیروهای خود در افغانستان و تمدید مدت استقرار این نیروها، به حضور در این منطقه و تلاش برای کنترل رقبای منطقه ای و فرا منطقه ای خود ادامه می دهد.

در نتیجه می توانیم به درک مناسب تری در مورد داعش برسیم . گروهی که عربستان برای ایجاد آن در افغانستان انگیزه دارد . پاکستان برای قرار گرفتن در مسیر کمک های عربستان به این گروه و نیز برای آن که مدیریت میدان را در افغانستان از دست ندهد ، در کنار عربستان قرار می گیرد و آمریکا نیز اجازه این اقدام را  می دهد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، آصف آشنا، فعال سیاسی در گفتگو با تلویزیون طلوع درخصوص حمله اخیر به بیمارستان نظامی کابل  اوضاع امنیتی را نشان دهنده شرایط اضطرار و تغییر تاکتیک طالبان و یافتن توان دور زدن نیروهای امنیتی می داند. این فعال سیاسی، معتقد است که چیزی به نام داعش در افغانستان وجود ندارد و اظهار می کند: «من یک سال درون حکومت وحدت ملی و در جلسات امنیتی بوده ام و به بخشی از اطلاعات سیاسی و امنیتی دسترسی دارم و هم با توجه به تحلیل وضعیت به وضوح  می توان گفت که چیزی بنام داعش در افغانستان وجود ندارد.

وی افزود: داعش،بازی و حقه ای است که از یک سو طالب ها با علم کردن آن تلاش دارند قباحت اجتماعی خود را با آن کم کنند و ستون پنجمی های درون حکومت که همسو با اهداف سیاسی طالب عمل می کنند از اقدامات تروریسی طالب استفاده سیاسی کنند و تلاش می کنند بخشی از مسولیت اجتماعی و پیامد های مردمی که طالبان انجام می دهند را با آدرس داعش عنوان کنند.

وی داعش در افغانستان را صرفا یک بازی امنیتی – استخباراتی (اطلاعاتی) می خواند و بیان می کند: کسانی در درون نهادهای استخباراتی ما پشت این بازی هستند و کسانی هم در آن سوی مرز در پاکستان پشت داعش بازی ها هستند، در حالی که هیچگونه رابطه ای میان جریان داعش که اینها مطرح می کنند با ابوبکر البغدادی وجود ندارد و نمی توان آن را داعش نامید.

فرضیه وابستگی داعش به پاکستان

با توجه به توضیحات بالا،یکی از سوالاتی که مطرح است، سوال پیرامون وابستگی داعش به افغانستان است. بنابراین این سوال مطرح می شود که آیا بین داعش و پاکستان هماهنگی وجود دارد؟

نخست؛در ابتدای ایجاد داعش درگیری های زیادی بین این گروه و طالبان بوجود آمد. ولی اکنون مدتی است که ملاحظه می شود این دو گروه توانسته اند به نوعی تفاهم اعلام نشده دست یابند و درگیری ها به شکل سابق دیده نمی شود. این امر نشانه وجود مدیریتی است که بر هر دو اشراف دارد و با مدیریت خود و تقسیم کار و وظایف و مناطق، جلوی درگیری های جدی را گرفته است. این مدیریت فقط از پاکستان بر می آید.

دوم؛ مورد دیگر گسترش داعش به مناطقی است که بدون حمایت یا حداقل تحمل و سکوت طالبان ، ممکن نبوده است. داعش تا مناطق شمالی هم خود را توسعه داده واین درحالی است که مسیر لجستیک این گروه از میان طالبان می گذرد. هم داعش و هم هر گروه دیگری که در افغانستان فعالیت می کند در واقع در فضای ایجاد شده توسط طالبان می تواند فعالیت داشته باشد. این نیز نشانه دیگری از مدیریت واحد است.

سوم؛ مساله دیگر این است که هر گروهی بخواهد علیه دولت مستقر در کشوری بجنگد به یک عقبه سرزمینی ، یک حامی مالی و لجستیکی و منابع انسانی قابل جذب نیاز دارد . با این حساب هیچ گزینه ای غیر از پاکستان وجود ندارد . مناطق قبایلی عقبه  سرزمینی این گروه است . عمده نیروهای این گروه افراطیون رانده شده از مناطق قبایلی اعم از پاکستانی، ازبک ، چچنی و ... است و پاکستان مسیر انتقال پول و امکانات به این گروه است.

داعش در افغانستان؛تمایز یا تشابه با داعش در عراق و سوریه

بعد از حمله‌ و قتل‌عامِ مردم در شفاخانۀ چهارصد بستر (بیمارستان چهارصد تختخوابی ) که مسوولیتِ آن را گروه داعش در افغانستان به عهده گرفت، این سوال مطرح شده است که آیا داعش در افغانستان همان داعش در عراق و سوریه است و یا این ‌که از داعش فقط یک نام باقی مانده است؟‌

قراین و شواهدِ زیادی دال بر این شکل گرفته است که گروه‌هایی که به نام داعش در افغانستان فعالیت می‌کنند، اصلاً داعش نیستند. آگاهان و کارشناسانِ سیاسی باور ندارند که رویدادهایی که به نامِ داعش صورت می‌گیرند، به‌راستی کارِ این گروه باشد. آن‌ها می‌گویند این‌ها (آن‌چه “داعش” خوانده می‌شود) همان شبکه‌های طالبان اند که برخی فعالیت‌های‌شان را به دستور پاکستان، به نامِ داعش انجام می‌دهند. در توجیه این مساله نیز باید گفت؛ اگر چنین نیست، چگونه ممکن است داعشی که در مرکزِ خود در عراق و سوریه از بین رفته، بتواند در افغانستان حضورِ قدرتمندانه با حملاتِ گسترده داشته باشد؟ حضور داعش زمانی می‌تواند خارج از خاورمیانه به شکلِ جبهه ایی مطرح شود که آن ساختار در خاستگاه‌شان به ‌قوت فعال باشد. اما این ‌که در زادگاه‌ شان به شکست مواجه ‌شوند و شاخه‌ هایش در کشورهای دور، نیرومندانه رهبری و هدایت شوند، هیچ منطقی را برنمی‌تابد.

البته به این اصرار روزنامه ها و برخی کارشناسان سیاسی افغانستان بر - این همانی طالبان و داعش -، می توان خدشه وارد کرد. اینها می خواهند بگویند داعش به معنای اصیل آن  که پیروان ابوبکر بغدادی است در افغانستان نیست . نگارنده نیز بر همین باور است ، ولی لازمه این باور این نیست که داعش را همان طالبان بدانیم . داعش افغانستان می تواند گروهی باشد که ایجاد  شده  تا از برند داعش استفاده کنند و منافعی را که در بالا گفته آمد برای برخی کشورها ایجاد کنند و لازمه نفی رابطه یا مدیریت شدن داعش افغانستان، توسط داعش تحت رهبری ابوبکر البغدادی ، ایجاد رابطه این همانی با طالبان نیست  و تحلیلی که هردو (طالبان و داعش افغانستان ) را به نوعی تحت  مدیریت پاکستان می داند به نظر واقعی تر می آید .

بعد از برقراری صلح میان دولت کابل و حکمتیار ، این احتمال نزد پاکستانی ها قوت گرفت که شاید روزی سود آنان، در پیوستن طالبان به روند صلح همانند ، اقدام حکمتیار باشد . در آن صورت ابزار فشار به دولت افغانستان ، باید در دست پاکستان وجود داشته باشد.داعش می تواند این نقش را بازی کند تا پاکستان در هر دو جبهه صلح احتمالی و جنگ ، دست برتر را داشته باشد .

همچنین رفتار های خشن داعش افغانستان ، مانند کشتار مخالفان با نشاندن آنها بر روی مین و منفجر کردن آنها ، سربریدنها و اقداماتشان علیه شیعیان هم ، حداقل با دو هدف انجام می شود :

یکی؛ حقیقی بودن این داعش ، باور پذیر شود و دوم؛ آن که جنگ در افغانستان به سوی فرقه ای شدن برود. چیزی که طالبان هم چندان به دنبال آن نیست. بنابراین باورپذیر بودن داعش در افغانستان موجب خواهد شد که بهره برداران از آن بتوانند این مهره را در همانجایی که می خواهند – تهدید کشورهای همسایه -و به همان شکلی که می خواهند – حربه ای برای ترساندن دیگران - به کار گیرند .

ارزیابی نهایی
اگر بپذیریم هم داعش و هم طالبان توسط پاکستان مستقیم یا غیر مستقیم اداره می شوند ، باید مراقب باشیم که در بازی منطقه ای پاکستان قرار نگیریم و ضمن آن که در اجلاس های چند جانبه حضور پیدا می کنیم و راه حل بحران های منطقه ای را هم همین تعامل کشورهای منطقه می دانیم، ولی تعریف خودمان را از بحران افغانستان و عوامل تشدید کننده آن، داشته باشیم./981/ب101/ف

منبع: پایگاه تحلیلی طنین

ارسال نظرات