۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۲
کد خبر: ۴۴۲۲۳۴
خورشید تابان ۸/ شیخ صهیب حبلی در گفت‌و‌گوی اختصاصی با رسا؛

اهل‌سنت جهان به شخصی مانند امام خامنه‌ای نیاز دارند

عالم اهل سنت لبنان تاکید کرد که سوریه سنگ محکی برای کشورهای مدعی حمایت از مقاومت بود که در این امتحان برخی از دولت‌ها و جریان‌های سیاسی که در سال 2006 همراه اسرائیل بودند امروز به دشمن حزب الله تبدیل شدند.
صهیب حبلی صهیب حبلی

خبرگزاری رسا ـ گروه بین الملل: در جولاي سال 2006 ميلادي، ارتش اسراييل به بهانه آزادي دو نظامي خود، حملات همه جانبه و گسترده‌اي را به خاك لبنان آغاز نمود كه به جنگ سي و سه روزه معروف شد. هرچند که آزادی دو اسیر بهانه‌ای برای آغاز طرحی بود که بعدها به طرح کسینجر با طرح تجزیه منطقه و تشکیل خاورمیانه جدید با محوریت اسرائیل شناخته شد. اعتماد بيش از حد اسراييل به فناوري نظامي خود كه همواره به كمك‌هاي مالي و تسليحاتي غرب و به ويژه آمريكا متكي بوده، اين بار نتوانست اين رژيم را ياري كند. از سوی دیگر حمایت همه جانبه علما و مردم از مقاومت باعث شد تا هیمنه ارتش پوشالی اسرائیل در منطقه شکسته شود. با شکست اسرائیل در جنگ تموز، پروژه جدیدی به نام داعش در دستور کار سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا قرار گرفت. هدف ایجاد جنگ در سوریه و عراق و کشاندن دامنه جنگ نیابتی به لبنان بود. این‌بار نیز اسرائیل و کشورهای مرتجع عربی در سوریه و عراق زمین گیر شدند تا بار دیگر جبهه مقاومت به دستاورد بزرگی دست یابد.

شیخ صهیب الحبلی از علمای اهل سنت لبنان و عضو تجمع علمای مسلمین در گفت‌و‌گویی با خبرنگار بخش بین الملل رسا از ابعاد مختلف جنگ 33 روزه سخن گفته است. آنچه که در ادامه می‌آید متن این گفت‌و‌گو است:

 

بعد از جنگ 33 روزه هجمه رسانه‌ای علیه حزب الله به طور چشمگیری افزایش یافت. دشمنان به دنبال تحقق چه هدفی هستند؟

هدف از جنگ تموز تحت سیطره قرار دادن مقاومت اسلامی بود  اما با عنایت الهی جنگ 33 روزه سال 2006 غلبه سحر بر ساحر بود. با وجود تمام همکاری‌های صورت گرفته میان کشورهای عربی با دولتمردان غربی در حمایت از اسرائیل اما وعده خداوند که فرمود «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن‌اللَّه» محقق شد. و این نشان دهنده آن است که تمامی سختی‌ها، جانفشانی‌ها و استقامتی که حزب الله با حمایت قاطعانه جمهوری اسلامی ایران انجام داد، تحول عظیمی در تاریخ امت اسلامی را در سال 2006 رقم زد و بار دیگر عزّت و کرامت را به امت اسلامی باز گرداند.

حزب الله لبنان هم در کنار فلسطین، سوریه، عراق، ایران و ... یکی از حلقه‌های اصلی محور مقاومت است. همانگونه که کاندولیزا رایس پیشتر اعلام کرد یکی از اهداف مهم جنگ تموز تحقق طرح خاورمیانه جدید بود از این رو حمله به کشورهای حامی فلسطین و محور مقاومت در دستور کار قرار گرفت. آنها زمانی که در طرح تجزیه منطقه و تشکیل خاورمیانه جدید شکست خوردند پروژه جدیدی را کلید زدند. در این طرح هدف آغاز جنگ در سوریه و عراق و کشاندن شعله‌های آتش به لبنان بود. جنگ سوریه برخلاف سخن برخی افراد، توان و قدرت نظامی حزب الله را بسیار بالا برد. امروز دشمن ما یکی و هدف ما هم یکی است همانگونه که طرح و نقشه دشمن نیز یکی است اما ابزارها و شیوه‌هایی که دشمن به آن تمسّک می‌کند متفاوت است.

دشمنان گاهی از حمله نظامی استفاده می‌کنند، گاهی اشخاصی را با لباس روحانیت و عمامه به عنوان حامیان اسلام معرفی می‌کنند که در ظاهر این افراد به احکام و دستورات شریعت مانند نماز پایبند هستند اما در حقیقت به اسلام ضربه می‌زنند همانگونه که رسول گرامی اسلام (ص) فرمود « يَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لَا يُجَاوِزُ تَرَاقِيَهُمْ».

لذا تمام جنگ‌ها و فتنه انگیزی‌هایی که در منطقه صورت می‌گیرد در حقیقت ادامه همان طرح تشکیل خاورمیانه جدید است. در این میان برخی از کشورهای عربی مانند اردن و مصر هم با رژیم اشغالگر قدس همکاری می‌کنند. همانطور که مستحضر هستید الان لبنان و سوریه کشورهای هم مرز با اسرائیل هستند. دشمنان وقتی از جنگ در لبنان ناامید شدند و فهمیدند که گزینه نظامی در برابر لبنان راه به جایی نخواهد برد گزینه بعدی یعنی سوریه را مورد آماج حملات تروریستی تکفیری قرار دادند. سوریه یک سنگ محکی برای کشورهای مدعی حمایت از مقاومت بود که در این امتحان برخی از دولت‌ها و جریان‌های سیاسی که در سال 2006 همراه اسرائیل بودند امروز به دشمن حزب الله تبدیل شدند.

 

با توجه به شبهه کشتار اهل سنت در سوریه و عراق، الان اهل سنت لبنان چگونه با موضوع حضور نظامی حزب الله در این دو کشور برخورد می‌کنند؟ آیا مخالفتی از سوی آنان مطرح شده است؟

 الان با هجمه شدید رسانه‌ها، کتاب‌ها و نوشته‌ها و گروه‌های سیاسی مختلف داخلی و خارجی علیه حزب الله مواجه هستیم نمونه آن هم جریان المستقبل که به مواضع همسو با آمریکا معروف است. المستقبل سخنرانان دینی اهل سنت را انتخاب می‌کند. در کنار همه این‌ها باید به نقش دلارهای سعودی هم اشاره کرد. در این میان اهل سنتی که فریب تبلیغات رسانه‌ای دشمن را نخورده و دلارهای سعودی آنان را مفتون نساخته در راه دفاع از حق ثابت قدم هستند و هزینه این جانبداری را نیز پرداخت کرده‌اند. ما زمانی که در مورد حقایق موجود در سوریه صحبت می‌کنیم سریعا به تشیّع و مزدور حزب الله و ایران بودن متّهم می‌شویم.

این حرف را فارغ از تمامی تعارف‌ها می‌گویم که الان برخی از عالمان اهل سنت منفعل و مرجعیت اهل تسنن صرفا یک مرجعیت سیاسی است. به عنوان مثال در مورد شخص اردوغان و کودتای ترکیه هم ما این دوگانگی سیاست را دیدیم. اخوان المسلمین امروز بسیار با اخوان المسلمین زمان حسن البنا تفاوت دارد. اخوان الان در مسیر وهابیت قدم برداشته و بسیار با آن اخوان المسلمین که ترویج دهنده اندیشه‌های حسن البنا است، مخالفت دارد.

 

پس قبل و بعد از ورود حزب الله به سوریه تغییر دیدگاه در اهل سنت را شاهد هستیم؟

بله. الان دیدگاه‌ها همانطور که عرض کردم به سمتی هدایت می‌شود که همگان گمان کنند که حزب الله در سوریه اهل سنت را مورد حمله قرار داده و آنان را به قتل می‌رساند. ما بیش از پنج سال است که به حزب الله توصیه کردیم که از این جریان‌ها و گروه‌ها فاصله گرفته و در تعامل با آنان جانب احتیاط را رعایت کند اما حزب الله با حسن نیت با آنان تعامل کرده و این توصیه‌ها را جدی نگرفت. به عنوان نمونه حرکت ضد مقاومتی احمد الاسیر را در نظر بگیرید که بخشی از پروژه مقابله و مبارزه با حزب الله بود. 

متاسفانه جوانان اهل سنت با بیکاری و مشکلات معیشتی و روحی زیادی مواجه اند. برخی همین جوانان را به سمت مساجد و گروه‌های مختص به خود کشانده و بعد از چند ماه شما با فردی مواجه می‌شوید که شست‌و‌شوی مغزی شده و به دشمن طراز اول تشیّع و ایران تبدیل می‌شود. اگر بتوانیم نیاز جامعه را در بخش خدمات پزشکی، آموزشی و غذایی تامین کنیم رفته رفته ظرفیت لازم برای اصلاح اندیشه‌های تکفیری و افراطی و نجات جوانان به وجود می‌آید.

 

صهیب حبلی در دیدار با رهبری

 

نقش علمای اهل سنت در جنگ تموز و بعد از آن در حمایت از حزب الله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من چندی قبل به یکی از دوستانم می‌گفتم که اگر بار دیگر جنگی مانند جنگ 33 روزه رخ دهد تمام مردم از اقشار مختلف و با اعتقادات گوناگون از حزب الله حمایت خواهند کرد. الان مانند سابق جنگ شیعه و سنی مطرح نیست. ما امروز شاهدیم که درب مدارس، مساجد، دانشگاه‌ها و سایر مراکز دولتی و مذهبی به روی تمامی ساکنان شیعه نشین جنوب لبنان باز است. شکر خدا اکنون همه شرایط عالی است و در این میان نقش علما بسیار بارز و برجسته است  درحال حاضر علمای اهل سنت به چند گروه و دسته تقسیم شده‌اند. برخی از علما مشی اعتدال را پیموده و تنها به اعمال عبادی و نصیحت و وعظ مردم اکتفا می‌کنند. برخی دیگر از علما مطیع دارالافتای لبنان هستند و موضع‌ گیری‌های خاص خود نسبت به یک جریان را همسو با دارالافتا اتخاذ می‌کنند به عنوان نمونه در بحث محاصره منطقه مضایا سوریه دارالافتای لبنان موضع شدیدی گرفت و مدعی شد که برادران اهل سنت ما در محاصره هستند و به دلیل نبود امکانات غذایی و بهداشتی در حال مرگ‌اند و همنوا با این مرکز بسیاری از علمای اهل سنت محاصره مضایا را محکوم کردند در حالیکه نسبت به محاصره فوعه و کفریا ساکت ماندند.

 

به نظر شما اتحادیه جهانی علمای مقاومت چه تاثیری در نشر گفتمان مقاومت در میان اهل سنت دارد؟

اتحادیه جهانی علمای مقاومت در عرصه واقع تاثیر چندانی را از خود به جا نگذاشته است. این اتحادیه در مورد هر حادثه‌ای تنها صدور بیانیه اکتفا می‌کند. من نسبت به شیخ ماهر حمود دبیرکل اتحادیه ارادت دارم و ایشان را انسان محترم و فاضلی می‌دانم اما سایر برادرانی که در این اتحادیه هستند در زمره علمای تاثیرگذار نیستند. نیاز امروز اهل‌سنت جهان وجود علمایی انقلابی همانند امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای است. کسی می‌تواند رهبری جامعه اسلامی را در دست بگیرد که تمامی حوادث و اتفاقات امت اسلامی را رصد کرده و به درستی در مورد آن موضع گیری کند، کسی که با شادی مسلمانان شاد و با ناراحتی آنان ناراحت باشد، کسی که تمام تلاش خود را برای اعتلای امت اسلامی به کار ببندد. الان میانگین سن بیشتر کسانی که عملیات انتحاری انجام می‌دهند بین بیست تا سی سال است و باید برای درمان این معظل یک تدبیر درستی اندیشید. جنگ نظامی هرچند که ضرورتی اجتناب ناپذیر است اما از آن مهمتر جنگ فکری و روانی است که باید در زمره اولویت‌ها قرار بگیرد.

 

راهکار مقابله با گسترش اندیشه تکفیری در میان امت اسلامی چیست؟

باید یک انقلاب فکری در کتاب‌ها و الگوهای آموزشی ایجاد شود. علما باید بیش از پیش فعال باشند. هر عالمی که حامی اندیشه مقاومت است باید پا به عرصه عمل گذاشته و دین خود را به امت اسلامی ادا کند نه آنکه در منزل بنشیند و تنها مدعی حمایت از حزب الله باشد. امروز اندیشه وهابی و تکفیری جامعه ما را تهدید می‌کند. گاها در یک خانواده برادر سنگ تکفیر به برادرش می‌زند زیرا برادرش از حزب الله حمایت می‌کند، پسر مادرش را تکفیر می‌کند تنها به این جرم که مادرش شیعه است اما پدرش از اهل سنت. علما باید به جوان‌ها کمک کنند. جوان در جامعه عربی یا بسیار افراطی و تندرو است و یا آنکه غرق در مستی و لهو و لعب. واقعا یک جوان معتدل یا کم و یا در برخی مناطق اهل سنت اصلا وجود ندارد./981/ب402/ک

 

گفت‌وگو: محمد رایجی

ارسال نظرات