۲۲ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۰
کد خبر: ۵۹۳۳۴۰
چهل سالگی انقلاب اسلامی؛

یادداشت | ترابط عدالت و معنویت

یادداشت | ترابط عدالت و معنویت
محصول «معنویت منهای عدالت» چیزی جزء محافظه­ کاری که غایت آن «سرمایه ­داری پینه بر پیشانی بسته» است نمی ­تواند باشد.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، «عدالت» جزء ماهوی انقلابی بوده و هست که امروز در آستانه چهلمین سال از عمر خویش است و همواره مورد مطالبه اقشار و اصناف مختلف واقع گشته. حرکتهای عدالتخواهانه حق طبیعی همه آحاد است اما آنچه که مداقّه در آن باید مسبوق بر هر حرکت عدالتخواهانه باشد کاویدن، تبیین و تفهیم مفهوم عدالت و مشخص گشتنِ نسبت آن با دیگر مفاهیم ارزشی دیگر است.

اهمیت این کاوش حول مفهوم و ترابط عدالت با دیگر مفاهیم مثبت در جایی مشخص می­ گردد که توهّم تقابل برخی مفاهیم مثبت با عدالت همچون امنیت، عقلانیت، مصلحت، معنویت، سیاست و... بلکه پندار تفوّق آن مفاهیم بر عدالت، همواره تکلّف­زا و در بسیاری از موارد مانعی جدی در راه مطالبه عدالت بوده و مطالبات عدالت‌خواهانه را با ناهمواری­‌ها و ناملایماتی همراه ساخته است.  

البته سخن درباره اهمیت موضوع و چرایی عدالت پژوهی بسیار است که در این مختصر قابل طرح نیست، اما آنچه که سطور پیش­رو سعی در تبیین آن دارد، چیستی نسبتی است که بین عدالت و معنویت، با نگاه به منظومه فکری امامین انقلاب، برقرار است. از این ­رو در حد مجال و به طور اختصار این نوشتار را در سه گفتار پیش خواهیم برد.

گفتار نخست: چیستی معنویت

معنویت عبارت است از اصالت دادن به عالم معنا در مقابل عالم ماده. امام خمینی(ره) عالم وجود را دارای  دو لایه­ مادی و معنوی یا ظاهری و باطنی می­داند. همچنین انسان را به مثابه نسخه کوچک و عصاره عالم وجود دارای دو بُعد می‌­دانند: «انسان دو جنبه دارد: جنبه معنوى، و جنبه ظاهرى. جنبه ظاهرى همين است كه مى‏بينيد، و همين دنياست كه مى‏بينيد، و همين ماديت است كه مشهود است. و جنبه معنوى جنبه ديگرى است كه ماوراى اين عالم است؛ در انسان است».[1]‏ آنگاه که انسان اصالت را به جنبه معنوی و ماورائی خویش دهد و نظر به ماوراء افکند معناگرا خواهد بود، در این صورت خواهد بود که تمامی افعال و کنش‌های وی بر مبنی و در جهت بعد معنویش قرار خواهد گرفت.

اخلاص و تلکیف مداری جزء لازمِ ماهیتِ کنش انسان معنوی است و نگاه او به عالم ماده نگاهی ابزاری و در راستای سیر استکمالی «خود عالی» وی است.

در اندیشه امام خمینی(ره) معنویت یک عامل مهم قدرت و پیشرفت است که نبود آن منجر به انحطاط می­‌گردد همچنانکه در مورد رفتن مارکسیسم به موزه­های تاریخ این اتفاق افتاد و امام در نامه تاریخی خویش به گورباچف عدم معنویت را باعث انحطاط مارکسیسم قلمداد می‌­کند.[2] 

معنویت در نظام اندیشه‌­ای اسلام حقیقتی کامل و جامع است به گونه‌ای که توأمان به عالم درون و برون نظر می ­افکند و همان طورى كه به روحيات نظر دارد و تربيت دينى و نفسانى مى ‏كند، به ماديات نیز به همان گونه نظر دارد و مردم را تربيت‏ مى‏ كند. اسلام ماديات را همچو تعديل مى‏ كند كه به الهيات منجر مى‏ شود، و در ماديات به نظر الهيات نظر مى‏‌كند، و در الهيات به دیده ماديات، اسلام جامع ما بين همه جهات است.[3]

گفتار دوم: چیستی عدالت

بحث­‌های بسیاری در بین علما و حکمای مسلمان و غیر مسلمان درباره دامنه، ماهیت عدالت و چگونگی تحقق معیار آن بیان شده است همچنین تعاریفی در باب چیستی عدالت بیان شده که البته طرح همه آن مباحث در این مختصر نه امکان پذیر است و نه ضرورتی دارد.

داورزنی و عدالت در اجتماعات انسانی پیشینه‌ای به درازای عمر بشر دارد و همواره در طول تاریخ، اذهان اندیشمندان را به خود معطوف کرده است. در واقع، عدل همان قانون عام و فراگیری است که نظام خلقت بر محور آن استوار شده.[4]

از لحاظ اصطلاحی، در مورد عدالت چهار تعریف کلی عنوان شده: «برابری و تساوی»، «تناسب و توازن»، «عطاء حق به صاحب حق»، «حد وسط افراط و تفریط»[5] که حضرت امام و رهبری معظم انقلاب به برخی از آنان عنایت داشته­‌اند.

عباراتی که از حضرت امیر مومنان(ع) همچون «العدلُ یَضَعُ الاُمورَ مَوَاضِعَها ...»[6] در باب عدالت وارد شده در مقام بیان تعریف ماهیت و چیستی عدالت نیست بلکه متوجه بیان غایت عدالت است، یعنی غایت عدالت عبارت است از قرار گرفتن امور در مواضع خویش. بنابراین گزینش یکی از تعاریف چهارگانه فوق برای عدالت با توجه به این فرمایش حضرت غلط است.

از فرمایشات حضرت امام این گونه ظاهر است که ایشان به معنای «عطاء حق به صاحب حق» و «حد وسط افراط و تفریط» در باب عدالت توجه داشته­اند، همچنانکه وقتی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان عدالت را به «اعطای حق هر یک از قوایی که دارای حقی است و قرار دادن آن در جایگاهی که شایسته آن است»[7] تعریف می­ کنند به آن دو تعریف مذکور توجه داشته­‌اند.                                                                                                                                                                                                                                                                                             

امام خمینی(ره) عدالت را «حد وسط بين افراط و تفريط»[8] تعریف می ­کنند و در جایی دیگر نتیجه جاری گشتن احکام عادلانه اسلامی در جامعه را رسیدن مستضعفین به حقوق خودشان و ریشه کن شدن ظلم عنوان می­ کنند.[9]ظاهر این دو کلام حضرت امام گویای این است که ایشان به دو تعریف «عطاء حق به صاحب حق» و «حد وسط افراط و تفریط» در باب عدالت توجه داشته­اند. دیگر عبارات امام در بیان عدالت همچون «صراط مستقیم انسانی»[10] نیز در قالب آن دو تعریف قابل طرح و جمع هستند.

همان گونه که پیشتر نیز بیان شد در باب چیستی و ماهیت عدالت ابحاث گوناگون، آراء مختلف و سخن بسیار است که در این مختصر نمی­گنجد از این ­رو در این نوشتار به همین اندازه اکتفاء می­ شود.

گفتار سوم: ترابط عدالت و معنویت

معنویت حقیقتی است که هیچ گونه نقطه عطفی با ظلم ­پذیری ندارد. براین اساس انسان معنوی کسی است که در مقابل طاغوت و ظلم سر سازش فرود نمی آود بلکه به مبارزه با نظام سلطه و طاغوت برمی­ خیزد، چراکه معنویت اصیل و حقیقی در ذات خود ظلم ­ستیزی و ناسازگاری با طاغوت را همراه دارد؛ امام خامنه­ای می ­فرمایند: «آدم معنوى‌ایى که با ظلم مى‌سازد، با طاغوت مى‌سازد، با نظام ظالمانه و سلطه مى‌سازد، این چطور معنویتى است؟ این‌گونه معنویت را ما نمى‌توانیم بفهمیم»[11] این عبارات، بیانگر تفاوت ماهوی و تعریفی «معنویت» در منظومه فکری مقام معظم رهبری –یا به عبارتی نظامِ اندیش ه­ای توحیدی اصیل- با انواعی از «معنویت»های غیراصیل و سازشکاری است که از درون تفکرات التقاطی و سازشگرایان ه­ای چون انجمن حجتیه و غیره پدید می ­آید.

محصول «معنویت منهای عدالت» چیزی جزء محافظه­ کاری که غایت آن «سرمایه ­داری پینه بر پیشانی بسته» است نمی ­تواند باشد و هیچ سنخیتی با معنویت اصیل اسلامی که ظلم ­ناپذیری جزء مختصات آن است، ندارد. همچنانکه ساری گشتن «عدالت منهای معنویت» در جامعه بنیان معنویت را ویران خواهد کرد و در نهایت به یک «شعار توخالی تبدیل خواهد گشت که بیشتر جنبه‏ ی سیاسی و شکلی دارد»[12]و دنیا نمونه آن را در هیبت مارکسیسمی تجربه کرد که امام امت خبر به موزه رفتنش را چند سال قبل از شنیدن شکستن استخوان­ های مارکسیسم توسط جهانیان داده بود. در حقیقت منطق اسلام بر اين است كه معنويت و عدالت را توأمان با يكديگر مى ‏خواهد.

«معنویت» با معیارهای مذکور همانند «عقلانیت» در مفهوم انقلابی­ گری قابل تعریف است[13] و با عدالت ترابط معنایی دارد. چراکه از شاخصه­ های عدالت در نگاه اسلام سکوت نکردن در مقابل ظلم و استبداد و طاغوت است و در این رابطه احادیت و آیات بسیاری وارد شده است که برای نمونه به حدیثی از حضرت علی(ع) که خود اسطوره و اسوه کامل معنویت، عدالت و عقلانیت توأمان است اشاره و اکتفاء می­ کنیم: «‌اَحسَنِ العَدلِ نصرة المظلوم؛ بهترين عدالت يارى مظلوم است» و بسیار واضح است که یکی از مهم ترین ارکان یاری مظلوم، ظلم ­ستیزی و مبارزه با ظالم  است.

همچنین انسان معنوی در تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی همواره رضای خالق و اجر الهی را در نظر دارد و برای چیزی جزء امر الهی به کوشش در جهت تحقق عدالت در پی عدالت نیست. عدالت و ظلم ­ستیزی حقیقی، تنها و منحصرا در صورتی محقق می ­شود که فرد، خالصانه و برای رضای حق متعال به دنبال آن باشد چراکه در غیر این صورت به شعارهایی ظاهرگرایانه، تصنعی و انحرافی تبدیل خواهد شد کما اینکه در نظام هاى کمونیستى که شعارشان عدالت بود این اتفاق افتاد./918/ی701/س

داود موذنیان

منابع

[1] - صحیفه امام، ج 8، ص 254

[2] - همان، ج 21، ص 222

[3] - همان، ج‏6، ص: 468

[4] - منظومه فکری امام خمینی، عبدالحسین خسروپناه و جمعی از پژوهشگران، ص 809

[5] - ر.ج: همان، ص 811 الی 814

[6] - نهج البلاغه، حکمت 437

[7] - تفسیر المیزان، ج 1، ص 371

[8] - جنود عقل و جهل، امام خمینی، ص 147

[9] - صحیفه امام، ج 6، ص 525

[10] - جنود عقل و جهل، امام خمینی ، 152

[11] - بیانات مقام معظم رهبری، مورخ: 8/6/1384

[12] - همان، مورخ: 16/6/1388

[13] - مقام معظم رهبری در سخنرانی به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد رحلت امام خمینی عقلانیت را در انقلابیگری تعریف کردند.

داود مؤذنیان
ارسال نظرات