۲۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۷
کد خبر: ۴۷۸۶۱۶
کنکاشی پیرامون بایسته‌های حوزه انقلابی تحول‌گرا؛

مدیریت فرهنگی در حوزه علمیه؛ از آنچه هست تا آنچه باید

یکی از آسیب‌های فعالیت فرهنگی به‌ ویژه در حوزه فرهنگ دینی، کم‌توجهی به مقوله مخاطب‌شناسی است، این موضوع کمترین و البته مهم‌ترین ابزاری است که می‌تواند مبلّغان و فعالان فرهنگی را به سمت ارائه برنامه‌های کارساز فرهنگی بکشاند.
مدیریت فرهنگی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، امروزه یکی از چالش‌های فراروی نظام فرهنگی و توسعه فرهنگ اسلامی، عدم توجه علمی به شیوه‌های مؤثر در فعالیت‌های فرهنگی است.

در شرایط کنونی جامعه ایران با چهار سطح از فرهنگ شامل سطح جهانی، ملی، دینی و قومی ـ محلی مواجه است، علاوه بر این فرهنگ در سطح ملی خود به سطوح فرعی نظیر جوانان و زنان طبقه‌بندی می‌شود که هر کدام از این سطوح از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ ازاین‌رو عدم هماهنگی بین این سطح و یا به فراموشی سپردن هرکدام به‌ویژه عدم توجه به انتخاب شیوه‌های فرهنگی متناسب در هر سطح می‌تواند نابسامانی‌هایی را در دوران گذار از ساخت سنتی به مدرن پدید آورد.

از سوی دیگر غرب تاکنون با شیوه‌های فرهنگی متنوع در جهان در پی جذب و تأثیرگذاری بر مخاطبان بوده و در این مسیر از اصول علمی سود جسته است؛ لکن طراحی و گزینش شیوه‌ فرهنگی مبتنی بر اهداف اسلامی و دینی از تجربه‌های نادر است؛ به همین دلیل پرداختن به آن از ضرورت‌های فرهنگی امروز است.

مقاله حاضر به همین منظور تهیه شده و در پی پاسخ به این سؤال هست که فعالیت‌های فرهنگی چیست، شیوه‌های انجام فعالیت‌های فرهنگی کدام هستند و چه مدیریت فرهنگی می‌تواند برای تربیت طلاب جوان در حوزه‌های علمیه مؤثر واقع شود؟

مقدمه

فرهنگ به‌ عنوان روح و ساخته وجودی جامعه، نقطه عزیمت در عرصه حیات اجتماعی است، فرهنگ‌ها در مواجهه با محیط بیرونی شیوه‌های فراوانی را به محک آزمون گذاشته‌اند که بعضاً اثرگذاری خود را از دست داده‌اند؛ اما شیوه‌های مبتنی بر فطرت الهی انسان‌ها همچنان ژرفای وجودی انسان و زیست فرهنگی او را تحت تأثیر خود قرار داده و می‌دهد.

آنچه مسلم است اینکه با وجود تنوع نهادها و عوامل مؤثر در جامعه‌پذیری، هماهنگی فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه سبب همگرایی نسبی پیام فرهنگی آنها و به‌ تبع آن شکل‌گیری هویت اجتماعی افراد شده است.

مسلّم است که هر گونه واگرایی و تفرق در این زمینه می‌تواند تناقضات و بحران‌های فردی و اجتماعی را در جامعه پدید آورد؛ به همین دلیل شیوه‌های فعالیت فرهنگی باید به‌گونه‌ای باشد که تنش‌ها و تعارض‌ها و به دنبال آن مسائل اجتماعی را به کمترین حد ممکن کاهش دهد و از سوی دیگر منجر به افزایش کارکرد فرهنگ شود.

به طور کلی شیوه‌های بی‌شماری برای فعالیت فرهنگی متصور بوده و از آنجا که اثرات این شیوه‌ها متفاوت بوده و هر یک با محدودیت مواجه است بایستی با مبانی و اصول مرتبط با فضای حوزوی خود درباره آن مطالعه و گزینش کنیم.

بر همین اساس این مقاله با آسیب‌شناسی نوع نگاه فعلی بر مسائل فرهنگی حوزه‌های علمیه به بیان مؤلفه‌های اثربخش، شوق‌آفرین و ترسیم‌کننده وضع مناسب مقولات فرهنگی پرداخته است.

بیان مسأله

مدیریت فرهنگی به معنای سازمان‌دهی و اداره امور و فعالیت‌های فرهنگی بوده و نظیر هر نوع مدیریت دیگر الزامات خاص خود را دارد؛ بنابراین در مدیریت فرهنگی تمامی وظایف مدیریت شامل؛ سیاستگذاری، برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هدایت هماهنگی، نظارت و ارزیابی در قلمرو امور و فعالیت‌های فرهنگی صورت می‌گیرد.

اگرچه وقتی نظاره‌گر گذشته می‌شویم شاهد آن هستیم که کتاب‌هایی در مورد مدیریت فرهنگی در جامعه اسلامی نگاشته و یا ترجمه شده که از آن جمله می‌توان به کتاب‌های «مدیریت فرهنگی سازمان» ترجمه ناصر میر سپاسی، «درآمدی بر شناخت دانش و مهارت مدیران فرهنگی کشور» تدوین شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... اشاره کرد؛ اما متأسفانه در مورد کیفیت و ضرورت مدیریت فرهنگی در حوزه‌های علمیه کتابی نیافتیم و چه‌بسا گاهی طلاب جوان الگوی کاملی برای فعالیت‌های فرهنگی ندارند.

البته جای شکر آن باقی است که با توجه به فضای معنوی حوزه‌های علمیه، این خلأ سبب آسیب‌زایی و بروز خطرات فرهنگی نشده است.

اما در هر صورت با توجه به اینکه فرهنگ زیربنای هر کار بوده و شیوه زندگی مردم به آن وابسته است، مدیران فرهنگی حوزه بایستی قابلیت ایجاد فضای فرهنگی را داشته باشند؛ زیرا در فضاسازی فرهنگی می‌توان بسیاری از آموزه‌های فرهنگی را نهادینه کرد و به کار بست.

یکی از عواملی که به ایجاد و ترویج فرهنگ کمک می‌کند وجود فضای فرهنگی است، زمانی که جامعه هدف در فضای فرهنگی قرار گرفت آن فضا اثرهای تشویقی داشته، یادگیری فرهنگی به‌صورت عادت درآمده و جزو ساختار کلی و شخصیت آنها می‌شود.

می‌دانیم که در نظام اعتقادی ما رضایت خداوند یک ارزش بنیادین است، این می‌تواند به‌ صورت خدمت به مردم در لایه‌ میانی فرهنگ جلوه کند، به‌ صورت ارزش «خدمتگزار مردم بودن» در لایه دوم فرهنگ مطرح بوده و صورت سوم این ارزش‌ نحوه برخورد ما دیگران و مراجعین باشد.

ما در هر موقعیتی قرار داشته باشیم که موضوع خادم و مخدوم در آن مطرح باشد برخی وظایف را انجام می‌دهیم که در راستای خدمت به مردم و در مسیر کلی کسب رضای خدا است؛ بنابراین اگر در لایه اول دقت کنیم می‌فهمیم که این لایه سطح اصلی فرهنگ بوده و لایه سوم یک سطح ظاهری و نمادین است که برگرفته از سطوح اول و دوم است.

رهبران فرهنگی اثربخش، از راه ساختن شخصیت خود قابلیت نفوذ در فرهنگ دیگران را کسب کرده و زمینه‌های به‌کارگیری آموزه‌های فرهنگی دیگران را فراهم می‌سازند.

ضرورت و اهمیت موضوع

بررسی شیوه‌های فعالیت فرهنگی در ارتباط با توسعه فرهنگ و نظام جامعه‌پذیری از چند بعد دارای اهمیت است:

1. پایبندی به اصول و مبانی ایرانی و اسلامی ایجاب می‌کند که در بکارگیری شیوه‌های فرهنگی بازنگری و گزینش کنیم.

با توجه به تحولات وسیع و سریع در حوزه‌های علم، فناوری و ارتباطات و تأثیر آن بر حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی ضرورت پرداختن به شیوه‌های فرهنگی بیش از پیش آشکار می‌شود.

2. زندگی در «دهکده جهانی» نیازمند به دگرگونی‌ و ساماندهی در شیوه‌ها و تنوعات فرهنگی است.

3. لازمه حضور فعال و پیشرو در مجامع فرهنگی در سطح جهانی، توانایی در انتخاب مناسب شیوه‌های فرهنگی به‌ویژه برای رایزنی و تعاملات فرهنگی در اقصی نقاط جهان است.

4. عدم تدبیر در گزینش شیوه‌های فرهنگی می‌تواند به‌نوعی ازهم‌گسیختگی فرهنگی و نوعی تضاد در فعالیت‌ها و مدیریت فرهنگی را به همراه داشته باشد.

5. کم بود چنین مطالعاتی در حوزه فرهنگ ما را بر این می‌دارد که دقت و بررسی بیشتری را در این زمینه داشته باشیم.

بررسی مفاهیم

1 ـ فرهنگ

اندیشمندان تاکنون تعاریف متعددی از فرهنگ ارائه داده‌اند. تایلر فرهنگ را مجموعه پیچیده‌ای می‌داند که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق و قوانین و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به‌عنوان عضو جامعه از جامعه خود فرا می‌گیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد.1

شهید محمدجواد باهنر فرهنگ را مجموعه برداشت‌ها، اندیشه‌ها، موضع‌گیری‌های فکری (هنر، ادبیات، آداب، سنن و رسوم) و روابط حاکم اجتماعی تعریف می‌کند و معتقد است آنچه در حوزه جهان‌بینی اسلام نسبت به فرهنگ بیشتر تکیه می‌شود یکی اندیشه‌ها که شامل؛ ایدئولوژی، اعتقاد، نوع تفکر و مکتب است و دیگری خصلت‌ها بوده که شامل خلق و خوی حاکم بر جامعه از قبیل امانت‌داری، وفاداری، صداقت، گذشت، نوع‌دوستی، شجاعت و...است.2

رهبر معظم انقلاب هم فرهنگ را مجموعه دستاوردهای ذهنی در جامعه می‌دانند که شامل؛ دانش، اخلاق، سنن، آداب و چیزهایی است که از این سرچشمه می‌گیرد.3

در جمع‌بندی تعریف فوق می‌توان فرهنگ را مجموعه‌ای منسجم و نظام‌یافته از اهداف عقاید، باورها، ارزش‌ها و شیوه‌ها هنجارهای مربوطه به یک جامعه تعریف کرد.

2- فعالیت فرهنگی

فعالیت فرهنگی در معنای عام آن به هر نوع کاری که در مدیریت فرهنگی انجام می‌گیرد اطلاق می‌شود. از این منظر هریک از مراحل فرآیند مدیریت فرهنگی، حتّی برنامه‌ریزی، می‌تواند نوعی فعالیت فرهنگی باشد؛ اما در معنای خاص آن فعالیت‌هایی از قبیل برگزاری نشست، میزگرد، نمایش، شب شعر، روزنامه دیواری، نشریه، مسابقات علمی و کارهایی از این نوع است.

در واقع فعالیت‌های فرهنگی قسمت ملموس، محسوس و عینیت یافتۀ برنامه‌های فرهنگی هستند که در راستای دستیابی به اهداف موردنظر از این برنامه طراحی و اجرا می‌شود، بدیهی است وجه تمایز یک فعالیت فرهنگی از یک برنامه فرهنگی جدا از آنچه گفته شد در تشخیص و تعیین بیشتر، زمان‌بری محدودتر، اهداف جزئی‌تر و هزینه‌های کمتر هم هست.

در واقع نسبت برنامۀ فرهنگی به فعالیت فرهنگی مانند نسبت نرم‌افزاری فرآیند مدیریت فرهنگی به سخت‌افزار است، به‌ ویژه در محیط‌های حوزوی برنامه‌ها و فعالیت‌ها بسیار متمایز از یکدیگر هستند.

3 ـ شیوه‌های فرهنگی

یک فعالیت فرهنگی مشتمل بر روش‌های گوناگونی است که آن فعالیت‌ها را شکل می‌دهند، در واقع روش‌ها اجزای تشکیل‌دهندۀ یک فعالیت فرهنگی هستند؛ مثلاً برگزاری یک نقد فیلم می‌تواند به دو شیوه طرح سؤال به‌ صورت شفاهی یا با اخذ سؤالات کتبی، نقد فیلم بدون ارائه بخش‌هایی از آن یا با ارائه بخش‌هایی از آن، نقد فیلم با حضور چندین بازیگر برجسته آن فیلم یا بدون حضور آنها، همراه با قرائت متن‌های مشخص از سخنان برخی از بزرگان و صاحب‌نظران در ارتباط با فیلم و سینما یا بدون آن و یا با خواندن متنی حاوی یک شعر یا یک پیام اخلاقی و... صورت گیرد.

هر یک از این شیوه‌ها تأثیرات خاصی بر مخاطبان دارد، تأثیرگذاری یک فعالیت فرهنگی بسته به میزان کارآمدی و اثربخشی روش‌های اجرایی آن فعالیت است، هر قدر یک فعالیت از روش‌های متنوع‌تر و بیشتری برخوردار باشد جذاب‌تر و دل‌نشین‌تر خواهد بود، مخاطبان بیشتری را به خود جذب می‌کند و تازگی و طراوت آن همچنان باقی خواهد بود. 4 اما متأسفانه در حال حاضر اجرای این‌گونه فعالیت‌های فرهنگی آرزویی کمتر تحقق یافته است.

در گزینش یک برنامه برای رسیدن به اهداف فرهنگی باید کوشید در وهله نخست برنامه‌ها، فعالیت‌ها و روش‌های متعدد و گوناگونی مورد شناسایی قرار گیرد و از میان آنها بر حسب معیارهایی چون جدید و تکراری نبودن، ارزشی بودن و همخوانی بیشتر با اصول مدیریت فرهنگی مطابق با حوزه علمیه یکی را برگزید.

گزینش یک برنامه از میان برنامه‌های متعدد و پس از گزینش فعالیت‌های خاص بایستی بر اساس اصل «ضرورت» صورت گیرد؛ اما با دقت در فعالیت‌ها و برنامه‌های موجود در حوزه علمیه متوجه می‌شویم که به دلیل مشاهده فعالیت‌های مشابه این اولویت فکری و احساس نیاز مبرم رنگ باخته است.

انواع فرهنگ

یکی از تقسیم‌بندی‌هایی که در مورد فرهنگ وجود دارد تقسیم آن به دو بُعد مادی و معنوی است، فرهنگ مادی شامل مجموعه پدیدهای محسوس و ملموس و قابل‌اندازه‌گیری با موازین کمی و علمی است؛ مانند فنون، ابزارهای کاربردی و تولیدی مثل ماشین‌آلات موجود در کارخانه‌ها و کشاورزی، داروهای شیمیایی و فنون پزشکی، وسایل موتوری، ابداعات برقی و... .

اما فرهنگ غیرمادی یا معنوی به مجموع افکار، اندیشه‌ها، عقاید، دین، علم، ارزش‌ها، فلسفه، حقوق، ادبیات و آداب ‌و رسوم اجتماعی که هرچند ملموس و محسوس نیست اما در همه جوامع وجود دارد، اطلاق می‌شود.5

باید گفت مراد از فرهنگ در نوشتار حاضر بُعد غیرمادی فرهنگ است.

اصول و مبانی انتخاب روش یا شیوه فرهنگی

 پس از آشنایی با پیش‌نیازهای مفهومی فرهنگ ازجمله تعریف، لایه‌ها و سطوح فرهنگ و نیز آشنایی با مکانیسم پیدایش فرهنگ، اکنون مهم‌ترین اصولی که می‌تواند شیوه‌های فعالیت فرهنگی در حوزه علمیه را به سمت رشد متوازن و تکامل واقعی و پایدار رهنمون سازد، مورد توجه قرار می‌دهیم:

1 ـ شناخت وضعیت موجود

هرگونه فعالیت فرهنگی باید مبتنی بر شناخت تحلیلی، عمیق، دقیق و همه‌جانبه از وضعیت موجود باشد، به هر میزان وضعیت موجود بیشتر و بهتر شناخته شود امکان طراحی و اجرای مطلوب برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی مناسب، بیشتر خواهد بود.

در شناخت وضعیت موجود مؤلفه‌های مهمی باید مدنظر قرار گیرد که اهم آنها مخاطب شناسی و موقعیت‌شناسی است.

در حوزه‌های علمیه مخاطبان فعالیت‌های فرهنگی، طلاب هستند. شناخت طلاب در واقع شناخت روحیات، نیازها، قابلیت‌ها، توانایی‌ها ویژگی‌های آنها است، البته مراد از مخاطب شناسی تنها شناخت شناسنامه‌ای مخاطبان نیست، گرچه اطلاع از سن و گستره سنی مخاطبان، نوع خانواده و اموری از این دست تا حدی راهگشای مدیران فرهنگی در طراحی و اجرای برنامه‌های فرهنگی است؛ اما آنچه از مخاطب‌شناسی مدنظر است چیزی بسیار فراتر از این است.

درواقع مراد شناخت مخاطبان، تطبیق مباحث انسان‌شناسی و روان‌شناسی بر آنها و یافتن دقیق ویژگی‌ها، نیازها، توانایی‌ها، روحیات و استعدادهای آنها است تا از این منظر اولاً برنامه متناسب با این ویژگی‌ها طراحی شود و ثانیاً مشارکت مخاطبین در اجرای برنامه‌ها امکان‌پذیر شود.

این امر حتی در فعالیت‌های جزئی فرهنگی هم ضرورت دارد، به‌ عنوان نمونه تا یک سخنران نداند که برای چه کسانی سخن می‌گوید نمی‌تواند محتوای سخن خود را تنظیم کرده و شیوه‌ درست ارائه آن را انتخاب کند.

یک مبلّغ و سخنران مذهبی هم باید از میزان فهم و درک و توانایی فکری و نیز نوع نیازهای مخاطبان خود به‌خوبی آگاه باشد تا بتواند یک سخنرانی یا نشست علمی موفق را ارائه دهد.

متأسفانه از جمله آسیب‌های جدی در فعالیت‌های فرهنگی به‌ ویژه در حوزه فرهنگ دینی، بی‌توجهی به این مهم بوده است. تهیه شناسنامه فرهنگی که بخشی از آن به مخاطب‌شناسی اختصاص داشته باشد، کمترین و البته مهم‌ترین ابزاری است که می‌تواند مبلّغان و فعالان فرهنگی را به سمت ارائه برنامه‌های کارساز فرهنگی بکشاند نه آنکه همواره مستمعین با سخنرانی‌های تکراری و خسته‌کننده و گاه متضاد مواجه باشند!

در واقع مخاطب شناسی یافتن پاسخی برای اولین پرسش مهم فعالیت‌های فرهنگی بوده و آن پرسش این است که برنامه‌ها برای چه کسانی به اجرا درمی‌آید و چه گروهی از طلاب از آن بهره می‌برند؟

توجه داشته باشیم که یک برنامه فرهنگی هنگامی می‌تواند مؤثر و موفق عمل کند که بر اساس توانایی‌ها و نیازهای مخاطبان در حال و آینده تدوین شده باشد.

دومین گام در فعالیت فرهنگی درباره مکان و موقعیتی است که برنامه فرهنگی در آن اجرا می‌شود؛ به بیان دیگر موقعیت‌شناسی، یافتن پاسخی برای دومین پرسش مهم است؛ «برنامه در چه موقعیتی به اجرا درمی‌آید؟»

این مکان شامل سالن مطالعه، سالن ورزشی، مدرسه و یا هر موقعیت فیزیکی و جغرافیایی دیگر می‌شود، مراد از موقعیت علاوه بر مکان فیزیکی خاص اجرای یک برنامه فرهنگی، شامل محیط طبیعی و جغرافیایی که دربردارندۀ آن محیط ویژه است هم می‌شود.

به‌عنوان مثال اجرای طرح فرهنگی پاسخ به سؤالات طلاب حوزه علمیه شهر راز یا بجنورد شامل موقعیت مدارس و البته در گستره موقعیتی هر شهر است، در اینجا شناخت امکانات وضعیت مدارس و در دست داشتن شمایی کلی از هر شهر حائز اهمیت است.

بدیهی است که صرف خصوصیات فیزیکی یک موقعیت مدنظر نیست؛ بلکه شامل آثار صبغه و سبقه فرهنگی، تأثیرات فرهنگی، تعداد ایثارگران و... هم می‌شود. از این نظر موقعیت‌شناسی علاوه بر شناخت جغرافیایی، جامعه‌شناسی و فرهنگ شناسی آن موقعیت را هم شامل می‌شود؛ ازاین‌رو شناخت شخصیت‌ها، امکان، آداب ‌و رسوم و... ازجمله مؤلفه‌های موقعیت‌شناسی است.

2 ـ شناخت وضعیت مطلوب

دومین مرحله در فعالیت‌های فرهنگی شناخت کامل وضعیت مطلوب مراد است، مراد از وضعیت مطلوب در واقع همان هدف‌ها و مقاصد فرهنگی است؛ یعنی می‌خواهیم به کجا و به چه چیزی برسیم؟

برای این کار مجری فرهنگی باید اهداف خویش را بشناسد، این اهداف معمولاً در دو دسته اهداف اصلی و فرعی قرار می‌گیرند، البته اهداف اصلی معمولاً در اساسنامه سازمان‌ها و مراکز ارائه می‌شود و اگر هم چنین نباشد معمولاً دورنمایی از آنها در اذهان غالب مدیران موجود است؛ اما مهم‌تر از اهداف اصلی، اهداف جزئی است که معمولاً تعیین و تبیین آن کار دشوار و سختی است.

چشم‌اندازی کلی از مطلوب خود داشتن امر سختی نیست؛ اما آنگاه که این امر قالب تشخیص و جزئی بودن به خود می‌گیرد و بایستی ابعاد و زوایای آن روشن شود دشواری و صعوبت آن آشکار می‌شود.

بدیهی است هرچقدر بیشتر و بهتر بدانیم مطلوب ما چیست انگیزه ما از فعالیت بیشتر می‌شود، کار سمت و سوی خود را بهتر می‌یابد و از اتلاف هزینه‌ها و منابع و خستگی‌ها کاسته می‌شود.

3 ـ شناسایی شیوه‌ها

پس از شناخت وضعیت موجود و مطلوب، حال نوبت به بررسی و گزینش شیوه‌های متناسب فعالیت فرهنگی می‌رسد.

در اینجا است که سه مقوله برنامه‌ها، فعالیت‌ها و روش‌های فرهنگی ظاهر می‌شود، هر برنامۀ فرهنگی مشتمل بر یک یا چند فعالیت و هر فعالیت با استفاده از روش‌های گوناگون و متنوعی قابل اجرا است، درست مانند برنامه درسی که مشتمل بر عناوین درسی و آنها خود شامل سرفصل‌ها و موضوعات خاص‌اند که با فنون و شیوه‌های مختلف قابل ارائه هستند.

اجرای این مرحله که از اهمیت بسیاری برخوردار است و البته عینیت و نمود خارجی هم دارد نیازمند دانش، تجربه و ذوق هنری است، به هر میزان مدیر از دانش بیشتری در حوزه فرهنگی برخوردار باشد، مطالعات تطبیقی داشته باشد، بیشتر بتواند از یافته‌های دیگران بهره‌مند شود و خود هم تجربه کاری مناسبی در حوزه فرهنگی داشته باشد بیشتر می‌تواند روش‌های ابتکاری و نوعی را در راستای دستیابی به اهداف فرهنگی به کار گیرد.

به این منظور علاوه بر اینکه دوره‌های آموزشی مستمر برای مدیریت‌های فرهنگی ضروری است، ارائه نشریات اطلاع‌رسانی از فعالیت‌های فرهنگی گذشته و حال در جوامع و فراهم کردن امکان تبادل تجربیات برای مدیران فرهنگی یک امر حیاتی است.

البته اصل مهم «مشورت» هم در این مرحله جایگاه خاصی دارد، ضمن آنکه نباید به دور از انصاف روحیه مشورت دهی و مشورت گیری را که بحمدالله در حوزه علمیه وجود دارد کتمان کرد.

نکته مهم در این مرحله این است که یک مدیر فرهنگی باید بتواند طیف گسترده و متنوعی از فعالیت‌ها، برنامه و روش‌ها را در ابتدا پیش‌بینی کند آنگاه بر حسب میزان تطابق با وضعیت موجود و لحاظ مسائل مبنایی و ارزشی دیگر راهکار مناسب را برگزیند.

مثال: به‌ منظور افزایش باورهای دینی طلاب پایه اول و التزام عملی هر چه بیشتر آنها به آموزه‌های دینی برنامه‌ای با عنوان «سفر به آسمان معنی» در سه‌ ماهه تابستان از طرف معاونت فرهنگی حوزه علمیه در اردوگاه شهید هاشمی نژاد مشهد مقدس، با هزینه‌ای بالغ بر 10 میلیون تومان با مشارکت طلاب برگزار می‌شود که شامل فعالیت‌های ذیل است:

 

• کلاس‌های آموزشی در موضوعات مرتبط (روزانه سه ساعت)

• اردوها (مجموعاً سه اردو)

• نشست علمی (شش نشست)

• میزگرد (مجموعاً پنج میزگرد)

• پرسش و پاسخ با مسؤولان فرهنگی حوزه

• دیدار با فرهیختگان

• برگزاری مراسم معنوی هفتگی

انشاء الله در بخش بعدی این نوشتار به انواع شیوه‌های فرهنگی و راهکارهای ارتقای تأثیرگذاری برنامه‌های فرهنگی در حوزه‌های علمیه می‌پردازیم./9314/703/ب2

ادامه دارد ....

نگارش: حجت‌الاسلام علیرضا احمدی

پی‌نوشت‌ها:

1- مبانی انسان‌شناسی (گرد شهر با چراغ)، محمود روح‌الامینی، (تهران، عطار،1368 ه.ش)، ص 147.

2- فرهنگ انقلاب اسلامی، محمدجواد باهنر، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1371 ه.ش)، ص 318.

3- بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)، مورخ 1360/5/12 ه.ش. روزنامه اطلاعات.

4- اصول طراحی برنامه‌های فرهنگی، فرهاد بخشنده، مجید محسنی، (تهران، انتشارات علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السلام) 1378 ه.ش)، ص 25.

5- مردم‌شناسی فرهنگی، مهدی زند وکیلی، (قم، زمزم هدایت، 1383 ه.ش ص 19).

6- بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)،11/10/ 1369 ه.ش. روزنامه جمهوری اسلامی.

7- هنر و معنویت اسلامی، سید حسن نصر، ترجمه رحیم قاسمیان، (تهران، انتشارات سوره، 1375 ه.ش) ص 188.

8- همان، ص 194.

9- قابلیت هنر قدسی در هویت بخشی به حوزه ایران فرهنگی، محبتی عطار زاده، (همایش بین‌المللی فرهنگ ایران، موسسه مطالعات ملی، 1387 ه.ش)، ص 282.

10- بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)، 21/8/ 1368 ه.ش. روزنامه قدس.

11- الحدیث، ج 2، محمدتقی فلسفی، (تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368 ه.ش)، ص 137.

12- صحیفه امام (ره)، 16، تاریخ سخنرانی: 60/12/16، ص 81.

کتاب‌نامه:

1. اصول طراحی برنامه‌های فرهنگی، فرهاد بخشنده، مجید محسنی، (تهران، انتشارات علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السلام) 1378 ه.ش).

2. الحدیث، ج 2، محمدتقی فلسفی، (تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368 ه.ش).

3. روزنامه اطلاعات، بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)، مورخ 1360/5/12 ه.ش.

4. روزنامه جمهوری اسلامی، بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)،11/10/ 1369 ه.ش.

5. روزنامه قدس، بیانات مقام معظم رهبری (مدظله)، 21/8/ 1368 ه.ش.

6. صحیفه امام (ره)، 16، تاریخ سخنرانی: 60/12/16.

7. فرهنگ انقلاب اسلامی، محمدجواد باهنر، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1371 ه.ش).

8. قابلیت هنر قدسی در هویت بخشی به حوزه ایران فرهنگی، محبتی عطار زاده، (همایش بین‌المللی فرهنگ ایران، موسسه مطالعات ملی، 1387 ه.ش).

9. مبانی انسان‌شناسی (گرد شهر با چراغ)، محمود روح‌الامینی، (تهران، عطار،1368 ه.ش).

10. مردم‌شناسی فرهنگی، مهدی زند وکیلی، قم، زمزم هدایت، 1383 ه.ش.

11. هنر و معنویت اسلامی، سید حسن نصر، ترجمه رحیم قاسمیان، (تهران، انتشارات سوره، 1375 ه.ش).

ارسال نظرات