۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۴
کد خبر: ۵۸۹۱۴۸
اخلاق و رسانه(۱)

گفت‌و‌گو | "تربیت انسان بصیر" هدف اصلی رسانه عصر انقلاب

کارشناس حوزوی هدف رسانه را ساختن و هدایت انسان عنوان کرد و گفت: یک انسان متشرع و مؤمن به طور کامل تحت سیطره رسانه‌ها قرار نمی‌گیردو اجازه نمی‌دهد که رسانه‌ها بر او مسلط باشند.
مهدی بنکدار کارشناس حوزوی رسانه مهدی بنکدار کارشناس حوزوی رسانه مهدی بنکدار کارشناس حوزوی رسانه

اشاره: ارتباط ميان اخلاق و رسانه و نحوه تعامل آنها از جمله موضوعات محوري است كه در چند دهه اخير اذهان محققان را به خود معطوف داشته است. امروزه تعامل ميان اين دو واقعيت، دو متن، دو نهاد و دو عنصر فرهنگي و تكنولوژيكي، دست‏مايه بررسي‏‌هاي علمي و تأمّلات محققانه واقع شده و نقطه تلاقي‏ اين دو، از منظرهاي گوناگون جامعه‏شناسي، جامعه‌شناسي و دانش ارتباطات، اخلاق، فرهنگ و... مورد بحث و مداقّه قرار گرفته است. اين تعامل، با چرخه سوم يعني «فرهنگ» نيز رابطه دارد. در واقع، فرهنگ بستر وقوع انواع ارتباط، از جمله ارتباط اخلاق و رسانه است. دو مفهوم تركيبي پربسامد «اخلاق رسانه‏‌اي» و «رسانه اخلاقي» از رهگذر توجه به نحوه تعامل اخلاق و رسانه پديد آمده‏اند.

همایش اخلاق و رسانه گامی مهم برای تولید ادبیات در این حوزه موضوعی به شمار می رود. سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا در همکاری خود با همایش اخلاق و رسانه برای تببین ابعاد مختلف این عرصه با مهدی بنکدار، کارشناس حوزوی عرصه رسانه به گفت‌وگو نشسته است که متن آن پیش روی مخاطبان محترم قرار دارد.

رسا ـ نسبت رسانه‌های نوین با معارف دینی را چگونه می توان تبیین کرد؟

یکی از برجسته‌ترین مظاهر تمدن جدید غرب، رسانه آن است؛ بعد از سال‌های رنسانس و اختراع صنعت چاپ، بحث رسانه تحول عظیمی پیدا کرد؛ معارف دینی بحثی به عنوان اخلاق دارند؛ در رسانه‌های جدید که حالا اگر بگوییم بحث سینما، روزنامه، تلویزیون، و همینطور تا فضای مجازی که این روزها داخل آن هستیم، نیاز به ارتباط بین انسان‌ها و نیاز به ابلاغ پیام یک نیاز فطری و ذاتی بشر است در تمدن جدید این تحول پیدا کرده است؛ نظام سرمایه‌داری راهکاری را انتخاب کرد تا به طبقه متوسطی که می‌خواهد کنترل کند پیام‌های انتخاب شده خود را برساند.

نگاه ما در نسبت معارف اسلامی به رسانه‌های جدید همان نگاه معارف به تمدن جدید است؛ یعنی نگاه ما نه منفعلانه و نه به طور کامل سلبی است، بلکه از یک طرف باید ذات این رسانه و ماهیت این رسانه‌ها را بشناسیم و از طرف دیگر احاطه و اشراف به خود معارف داشته باشیم؛ کسی که می‌خواهد با رسانه‌های جدید زندگی و با آن‌ها کار کند، باید حس معرفتی خود را داشته باشد؛ یک دیندار و یک مسلمان باشد؛ بنابراین باید رسانه را خوب بشناسد و بفهمد که هر رسانه‌ای چه کارایی، ماهیت و لوازمی دارد؛ این شناخت باید از لحاظ‌های فنی، محتوایی و ماهیتی باشد.

دوم اینکه خودش به عنوان یک انسان متدین، متشرع و دین‌دار، ماهیت دین خود را بداند؛ ازاین‌رو خود به خود، نسبتی بین خود با دنیای جدید برقرار می‌کند؛ به طور کامل تحت سیطره این رسانه‌ها قرار نمی‌گیرد و از سوی دیگر اجازه نمی‌دهد که رسانه‌ها بر او مسلط باشند؛ بلکه معارف خود را از منابع اصلی و آنچه که به آن اعتقاد دارد کسب می‌کند، در عین حال یک گوش او به رسانه‌ها است، انتخاب و تحلیل می‌کند و یک مصرف‌کننده صرف نیست.

سفارش امیرالمؤمنین این است که «تو در میان مردم باش، اما از آن‌ها نباش»؛ شهید آوینی در کتاب خود می‌گوید ما باید در دامنه آتشفشان خانه را بنا کنیم؛ پس این باید خانه طوری باشد که آتش بر آن اثر نکند؛ در بحث دنیای ارتباطات جدید که امروزه همه آن را درک و حس می‌کنند، ارتباطات است که دنیا را می‌سازد و این رسانه‌ها هستند که واقعیات را به خورد مردم می‌دهند.

معارف ما اینقدر باید انسان متدین را مسلح کند، معرفتش را بالا ببرد و نگاه و شناختش را تقویت کند که در طوفان رسانه‌ها و ارتباطات جدید اجازه ندهد زندگی را بسازند، و برای او نقش پیامبری بازی کنند، بلکه پیامبرش و آن کسی که پیام اصلی را می‌دهد در اصل ذات خودش باقی بماند و آن نگاه به رسول الله است.

خلاصه اینکه معارف دینی در این عرصه و در کل تاریخ انبیا و تاریخ اسلام بر این تأکید دارد که یک انسان مؤمن در نسبت با محیط اطراف خودش در نسبت با رسانه‌ها منفعل نباشد و از سوی دیگر نگاه سلبی هم ندارد؛ بلکه یک انسان دیندار در حضورش در عرصه ارتباطات جدید و حفظ دیانت و تشرعی که دارد باید نگاه معقولانه، عاقلانه، فعلانه داشته باشد.

 

 

رسا ـ تعریف شما از یک رسانه اخلاق‌مدار چیست؟

بحث اخلاق بسیار  ریشه‌دار و دامنه‌دار است؛ ما در فلسفه‌های مضاف مانند فلسفه علم، فلسفه تاریخ و فلسفه‌های دیگر، فلسفه‌ای به نام فلسفه اخلاق داریم؛ به این فلسفه در معارف و منابع دینی ما هم پرداخته شده است و در منابع غربی و تاریخ فلسفه غرب هم بحث اخلاق از افلاطون و ارسطو گرفته تا فلاسفه یونان و جدیدشان دنبال شده است؛ در فلسفه اخلاق به دنبال این هستند که تعریف اخلاق چیست؟ چه چیزی خوب است؟ چه چیزی بد است؟ آیا اخلاق نسبی یا ذاتی است؟ این بحثی پر دامنه و اصیل است که به همه حیطه‌های فلسفه وجودی بر می‌گردد و در مکاتب مختلف اخلاقی وجود دارد.

از نگاه آنچه که ماحصل و چکیده بحث فلسفه اخلاق در غرب است، بویژه لیبرالیسمی که در سده‌های اخیر جریان دارد، اخلاق را نسبی می‌دانند، یعنی با انحاء و اشکال مختلف و در مکاتب مختلف، اخلاق را نسبی و زاییده تفکر بشری می‌دانند؛ همانطور که رنسانس آمد و انسان را جای خدا نشاند، انسان را در جوامع مختلف موظف به تعیین و تعریف اخلاق می‌دانند؛ یعنی خود انسان بگوید که این فعل خوب یا بد است، شر یا خیر است و اخلاق را در نسبت با خود بشر و ساخته خود بشر می‌دانند.

اما در نگاه دینی ریشه و چکیده مباحث فلسفه اخلاق تعریف خیر و شر است؛ آنچه که خیر است اخلاق نیک و آنچه که به شر نزدیک است، اخلاق شر و بد نامیده می‌شود؛ بنابراین در این نگاه اخلاق یک چیز نسبی زاییده بشر نیست؛ اخلاق در ذات خودش تعریف شده و از منبع لایزال وحی است؛ خداوند در قرآن می‌فرماید که ما عندالله خیر و ما عندکم؛ قریب به این مضمون که آنچه که در نزد خدا هست و از منبع وحی خداوند صادر می‌شود خیر مطلق و هر چه که از غیر آن باشد شر مطلق است و همینطور در سلسله مراتب اخلاق تعریف می‌شود که اخلاق ذاتی است و نسبی نیست؛ ثابت است و هر فعلی که نسبتش با ذات خداوند، ذات وحی و ذات دین نزدیک‌تر باشد، اخلاقی است و غیر آن غیر اخلاقی است.

پس فلسفه اخلاق در رسانه‌ها به مسائل دینی بر می‌گردد؛ یعنی یک رسانه اخلاقی، رسانه‌ای است که موازین، ماهیت و هویت دینی خود را حفظ کند.

رسا ـ به نظر شما آیا ارتباطی میان اخلاق مداری اهالی رسانه با تولیدات رسانه ای وجود دارد؟

تا اهالی رسانه به عنوان شخص، متخلق به اخلاق الهی نباشند، نفسشان مهذب نباشد، خودشان متخلق نباشند، کارشان نیز اخلاق مدارانه نخواهد بود؛ باید بدانند که صادقانه رفتار کردن چیست؟ کذب چیست؟ این‌ها همه به آن مبحث فلسفه اخلاقی می‌رسد که در نگاه غربی در تمدن جدید، اخلاق، صدق و کذب ذیل همان نسبیت مطرح می‌شود، اما در نگاه دینی آنچه که به معارف دینی ما نزدیک باشد.

اخلاق را باید در متن قرآن کریم، روایات و سنت پیامبر جستجو کرد، این‌ها اخلاق نیک و اخلاق خوب می‌شود و یا به قولی متخلقانه می‌گوییم و رسانه‌ها باید از این منابع استفاده کنند؛ اصلاً تفکیک بین اخلاق و رسانه و اینکه آیا اخلاق در رسانه باشد، این‌ها یک نگاه اخلاق‌مدارانه است.

اخلاق در رسانه تفکیک‌ناپذیر از اهالی رسانه یا کسی است که رسانه را توزیع می‌کند؛ اگر خودش متخلق باشد، نیت و فعالیتی که می‌کند صادقانه و با خلوص باشد و در راه و هدف پاکی قدم بردارد، لاجرم اخلاق در او وجود خواهد داشت؛ همه این‌ها تفکیک ناپذیر است؛ لذا فلسفه اخلاق در رسانه از نظر نگاه معارف دینی یک چیز تفکیک‌ناپذیر با عمل اخلاقی و فعالیت فرد است.

در سینما، تلویزیون، روزنامه و فضای مجازی، رسانه‌ای اخلاقی است که اهالی آن خود را ساخته باشند؛ خودشان را به اخلاق الهی متعهد کرده باشند؛ ازاین‌رو اثرش هم یک اثر اخلاقی و دینی خواهد بود.

 

 

رسا ـ فرمودید که رسانه‌های جدید مردم را به سمت و سویی که می‌خواهند هدایت می‌کنند؛ هدف غایی رسانه‌های اخلاق‌مدار کجاست؟

در تاریخ در جریان پر شتاب دنیای غرب که همه چیز در ذیل آن شکل می‌گرفت و تعریف می‌شد، انقلاب اسلامی جریانی خلاف آن را رقم زد. با نهضت امام خمینی و شروع انقلاب اسلامی دوباره یک نگاه الهی به عالم شکل گرفت که در سیاست، فرهنگ و هنر به آن فطرت الهی انسان رجوع شد و امام درباره سینما فرمود «ما با سینما مخالف نیستیم بلکه با فحشا مخالف هستیم»؛ از این ظاهر شعار گونه می‌توان کتابی نوشت که انقلاب اسلامی مانند فرقه‌های نوظهور مانند تکفیری، داعشی و طالبان با تمام ظواهر تمدن غرب و رسانه‌های آن مخالف نیست.

یک فرهنگ و یک حکومت لاجرم رسانه دارد؛ در انقلاب اسلامی همه این‌ها در خدمت هدف اصلی است، همان هدفی که امام خمینی (ره) در اولین حضورش فرمود «ما می‌خواهیم به سمت و سوی الله برویم و پرچم را به دست پرچمدار آن بدهیم و زمینه‌ساز ظهور و حضور انسان کامل شویم».

این نظام که حضرت امام مبتنی بر دین و معارف دینی و فقه تعریف کرد، ارکانی دارد؛ ارکان آن فرهنگ، سیاست، دفاع و مانند این‌ها است؛ رسانه از اساسی‌ترین بخش‌های رکن فرهنگ است؛ امام خمینی (ره) درباره تلویزیون نیز فرمودند «تلویزیون باید دانشگاه آدم‌سازی و انسان‌سازی باشد».

هدف از رسانه‌ها در تراز انقلاب اسلامی باید ساختن انسان‌ها و هدایت آن‌ها به سمت و سوی هدف متعالی باشد که حضرت امام ترسیم کردند و رهبر معظم انقلاب نیز به طور مرتب بویژه در بحث‌های مختلف فرهنگی در سال‌های اخیر تأکید داشتند که هدف نهایی رسانه‌های جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی و یک رسانه در تراز انقلاب اسلامی، انسان‌سازی و رساندن یک انسان به سمت و سوی آن هدفی است که برای آن آفریده شده است.

البته اهداف جنبی هم وجود دارد که بعضی مواقع به آن‌ها انتقاداتی هم وارد می‌شود؛ سرگرمی بخشی از رسانه است؛ جذابیت، سرگرمی و بحث‌های دیگری وجود دارد که به سمت و سوی هدف اصلی نرفته است.

در بعضی موارد هم رسانه به ابزار تبدیل شده است؛ دولتمردان از آن برای رفع دغدغه‌های خود و حل مسائل استفاده کرده‌اند، اما انسان‌سازی هدف عالی، نهایی و ایده‌آل رسانه جمهوری اسلامی است، این انسان‌سازی می‌تواند با ساخت فیلم، گزارش، حتی خبر یا روزنامه‌ای باشد تا در مجموع یک انسان در جمهوری اسلامی بتواند در احاطه خبرها حق را از باطل تشخیص دهد و بصیرت پیدا کند.

یکی از مهمترین اهداف رسانه‌ها در انقلاب اسلامی انسان‌سازی و ساختن یک انسان بصیر است نه اینکه فقط یک طرفه به آن حقنه کند که این باید باشد و آن نباید باشد؛ بلکه باید مجموعه معارف، خبرها و فرهنگ‌ها را به نوعی برای مخاطب ترسیم کند که مخاطب بصیرتش بالا برود و در این دنیای پر از رسانه، ماهواره و خبرهایی که حتی خلوت‌های ما را در کنج خانه‌ها اشغال کرده است، تشخیص حق از باطل پیدا کند.

امروز هنگام خواب هم از فضای جدید رسانه‌ای رهایی ندارید؛ این رسانه در زوایای زندگی ما نفوذ کرده است؛ حالا اگر هدف رسانه‌های ما این است که بتوانند یک مخاطب را به حدی از بصیرت، اطلاعات و معارف برسانند که قدرت تشخیص حق از باطل داشته باشد، خود به خود وقتی در این فضا قرار می‌گیرد مسیر درست را می‌رود.

امروز نمی‌توانیم همه رسانه‌ها را مسدود کنیم، ببندیم و فیلتر کنیم، امروزه امکان این کار هم نیست، درست هم نیست؛ بلکه باید بصیرت افراد را بالا ببریم، مخاطبان را به تناسب مدیومی که در اختیار دارند واکسینه کنیم؛ مخاطبی که در نظام جمهوری اسلامی هنوز ماهیت و هویت خود را حفظ کرده است.

 

 

رسا ـ در بعضی موارد بعضی از رسانه‌ها با شکستن مرزهای اخلاقی دست به جذب مخاطب می زنند؛ این مسأله را چطور ارزیابی می‌کنید؟

این بحث انفعالی است که رسانه‌ها می‌توانند دچار آن شوند؛ آنچه که ما تا به حال بحث کردیم، آن ایده‌آلی بود که باید باشد و آن چیزی که یک رسانه مطلوب باید داشته باشد.

اما همه دوره‌ها با ضرورت‌های مختلف، با بهانه‌های مختلف، بحث‌های اقتصادی، جذب مخاطب، گاهی هدف شدن وسیله‌ها مشکلاتی را ایجاد می‌کند؛ این غفلت از رسالت حقیقی است؛ گاهی بی‌اخلاقی‌ها در رسانه‌ها خیلی بروز می‌کند؛ هر قدر ما از آن اهداف نهایی فاصله بگیریم با این موارد بیشتر مواجه می‌شویم؛ هر قدر اهالی رسانه از تهذیب نفس و اخلاق فاصله بگیرند، هر قدر دنیازدگی، غرب‌زدگی و اضمحلال در دنیای جدید در مسئولان و مدیران رسانه‌ها قوت بگیرد، ضرورت‌هایشان را بنا بر ذائقه‌های مردم ترسیم می‌کنند.

وقتی هدف بالا رفتن مخاطب شد، آن وقت وسیله هدف می‌شود و برای رسیدن به آن هدف هر کاری را انجام می‌دهیم؛ هر پیام، فیلم و سریالی را تولید و پخش می‌کنیم، یا در تلویزیون، به ضرورت بحث تبلیغات تلویزیونی هر تبلیغی را پخش می‌کنیم که این‌ها آسیب‌هایی است که ما در رسانه داریم؛ این بی‌اخلاقی‌ها از فاصله گرفتن اهالی و مسئولان رسانه از اخلاق ناشی می‌شود.

تقدم دنیازدگی، دنیاطلبی، حفظ پست، مقام یا ثروت بر اهداف نهایی و هر چیزی که ما را از هدفی که انقلاب اسلامی بر اساس آن شکل گرفته است دور کند، انفعال است؛ وقتی شما دچار انفعال شدید رسانه بر شما مسلط می‌شود، آنگاه رسانه تکلیف می‌کند که تو باید به این عمل غیر اخلاقی متوسل شوی.

وقتی بالا رفتن تیراژ روزنامه هدف باشد، سردبیر از اخلاق فاصله می‌گیرد تا جایگاه خود را حفظ کند؛ حاضر است تهمت بزند و آبروریزی کند تا تیراژ روزنامه خود را بالا ببرد؛ تلویزیون هم وقتی با هدف بالا بردن مخاطب کار می‌کند برای رسیدن به این هدف به هر چیزی مانند هزل، لغو، لهو و مانند آن‌ها متوسل می‌شود.

شاید بعضی از مسئولان اینگونه توجیه کنند که اگر این کارها را انجام ندهیم مردم به سراغ ماهواره می‌روند؛ این‌ها بیشتر توجیه است؛ وقتی ما کم کاری کنیم، به رسانه، تیم‌سازی، برنامه‌سازی مسلط نباشیم، مطالعه نداشته و عمیق نباشیم، مطلب قابل استفاده‌ای به مخاطب نرسانیم، دچار روزمرگی و آسیب می‌شویم و این‌ها آسیب‌هایی است که همه رسانه‌ها در همه سطوح گرفتارش هستند و قابل توجه است.

رسا ـ حفظ مخاطب باید به چه صورتی انجام شود؟

حفظ مخاطب یک وسیله برای ابلاغ هدف نهایی است، اگر این‌ها جایشان عوض شود و وسیله خودش هدف شود آسیب‌ها می‌رسد؛ ما مخاطب را برای این می‌خواهیم که چیزی که به ما رسیده است را به او ابلاغ کنیم و هم مخاطب را رشد دهیم.

برخی می‌گویند وقتی حضرت امام خمینی (ره) از پاریس به ایران آمدند، همه مردم درود بر خمینی، درود بر خمینی می‌گفتند؛ حضرت امام (ره) در بیان نکته‌ای کلیدی می‌فرماید «اگر همه این‌ها که می‌گویند درود بر خمینی، بگویند مرگ بر خمینی من باز کار خودم را می‌کنم» این وظیفه‌محوری است.

بهتر است اینگونه فکر کنیم که ما یک هدف نهایی و الهی داریم که باید محقق شود، در تاریخ انقلاب اسلامی بویژه در سینما و تلویزیون، بچه مسلمان‌های ما به جای اینکه بروند مدیوم را بشناسند، ماهیت آن را بشناسند، و یاد بگیرند که چگونه باید با این رسانه حرف بزنند راه اشتباهی را رفتند؛ امروزه ما باید به تکنیک به معنای عام مسلط شویم؛ منظورم نحوه قصه‌گویی، نحوه فیلم‌سازی به طوری است که مخاطب معارف را با جان و دل بپذیرد.

انسان بالفطره قصه را دوست دارد و قرآن هم برای بیان معارف خود به مثل‌ها و قصه‌ها می‌پردازد و خودش به طور صریح می‌گوید که «نضرب الامثال لناس، برای مردم مثل می‌زنیم».

اگر اهالی رسانه ما، بچه مسلمان‌های ما، آن‌ها که در ابتدا یا در دوران مختلف سوار بر رسانه شدند، متأسفانه سواد خود رسانه را نداشتند و فکر می‌کردند که یک ابزار است که ما صرفاً باید محتوا را در آن بریزند و ابلاغ کنند، لذا جذابیت نداشت، تکنیکی نبود، دفع می‌کرد و دفع می‌کند، هنوز هم این را داریم؛ یک بحث ما هدف نهایی است و یک بحث دیگر عدم تسلط بر مدیوم‌ها و تکنیک‌ها و ماهیت رسانه‌های مختلف است؛ اینکه من روزنامه را با تلویزیون، تلویزیون را با سینما، سینما را با خطابه‌خوانی و یا منبر مخلوط کنم، عوارضی در پی دارد.

بعضی وقت‌ها طلبه‌هایی که می‌خواستند به بحث رسانه ورود پیدا کنند می‌گفتند که منبر قدیمی شده است و ما باید فیلم بسازیم؛ این نخستین اشتباه است؛ منبر رسانه‌ای است که هیچ چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد؛ هیچ سخنرانی تلویزیونی نمی‌تواند جای صحبت یک روحانی بر منبر رسول الله و ارتباط چهره به چهره او با مردم را بگیرد؛ یا قصه‌ای که یک روحانی روی منبر برای افراد می‌گوید گرچه محدود است اما اثر خود را دارد؛ بنابراین جایگاه و ماهیت آن باید حفظ شود.

شما یا من طلبه که می‌خواهم به عرصه سینما یا تلویزیون ورود پیدا کنم باید بفهمم که چه قصه و معارفی را می‌توانم با این مدیوم بیان کنم که اثر داشته باشد؛ من اگر می‌خواهم یک حرف دینی بزنم، آیا می‌توانم این را درشت درشت در این قصه بیاورم؟ یا باید قصه‌پردازی کنم؟ باید بفهمم که این مدیوم را چگونه به کار گیرم تا مخاطب را جذب کند؛ این مدیوم باید قصه بگوید، جذاب باشد؛ در عین حال حرف خود را هم بزند.

در روزنامه‌نگاری و فضای مجازی، ما همیشه یک قدم عقب بوده‌ایم؛ پدیده‌ای آمده است و همه جامعه را گرفته است و بعد اهالی حوزه یا ما طلبه‌هایی که دغدغه داریم خواسته‌ایم آن را حل کنیم، یعنی همیشه انفعالی و جلو نبوده‌ایم؛ الان شناخت فضای مجازی یک رسالت مهم است که من چه چیزهایی را می‌توانم در این فضا بگویم و چه چیزهایی را نمی‌توانم بگویم؛ چطور با مخاطب ارتباط پیدا کنم. این آسیب‌هایی بوده است که اگر به این‌ها توجه نکنیم لطمات بیشتری را متحمل خواهیم شد.

رسا ـ حوزه‌های علمیه در پشتیبانی نظری از تولیدات رسانه ای صدا و سیما موفق بوده‌اند؟

این را باید قبول کنیم که حوزه‌های علمیه جدیت این قضیه را دیر متوجه شدند؛ الان وضعیت خوب است و در مرکز حوزه‌های علمیه بحث‌های رسانه‌ای جدی گرفته می‌شود، اما شاید تا یک دهه قبل اینگونه نبود.

حالا باید ببینیم که نقطه ضعف کجاست؟ قبل از انقلاب اسلامی نفوذ حوزه‌ها با اینکه هیچ رسانه‌ای دستشان نبود و تبلیغات مسمومی ضد روحانیت و معارف دینی می‌شد اما شاید نفوذ روحانیت در جامعه بیشتر بود؛ دلیل این بود که تبلیغ در آن زمان به طریق سنتی حوزه‌ها در سراسر کشور به خوبی انجام می‌شد و روحانیان در سطح کشور حضور چشمگیری داشتند.

بعد از انقلاب اسلامی حضور رسانه‌ها با آن موقع قابل قیاس نیست؛ چرا به نظرمان می‌آید که آن دین مداری در جامعه نیست؟ دلایل مختلفی هست؛ اما حوزه‌های علمیه همان محتوا و پتانسیلی که بود را با توسل به رسانه‌های جدید نتوانستند و یا دیر به آن اقدام کردند؛ هنوز که هنوز است آن رسانه‌های جدید را در دست ندارند که بخواهند تأثیرگذار باشند و آن‌ها هم آنقدر شدت گرفته است و مانند طوفانی شده است که بر نسل جدید می‌وزد و شاید در بعضی موارد آن‌ها را از دست داده‌ایم.

به نظر می‌رسد که اگر حوزه‌ها بخواهند غفلت چندین ساله خود را جبران کنند باید چندین برابر به این موضوع بپردازند؛ البته به کار بردن معارف دینی به صورت خام کار درستی نیست؛ این بحث‌های رسانه‌ای باید در سطح اساتید بالای حوزه جدی گرفته شود و در آن‌ها هزینه شود؛ اتاق‌های کارگروهی بیشتر، بهتر و متناسب‌تری تشکیل شود و به این موضوع بپردازند تا شاید بخشی از این عقب ماندگی جبران شود.

اگر تا حدود پانزده سال پیش طلبه‌ای در کنار درس حوزه، سینما یا بحث‌های این چنینی را پیگیری می‌کرد، یک مقدار از حوزه طرد می‌شد؛ اما الان این مسائل تا متن حوزه پیش آمده است؛ الان در حوزه معاونت رسانه و معاونت فرهنگی هست؛ متأسفانه حوزه‌های علمیه بعد از انقلاب اسلامی، به دو دلیل حضور در حاکمیت و بحث‌های سیاسی و جنگ و مانند این‌ها، اهتمامی که باید را به رسانه در مدیوم‌های مختلف نداشتند و یا از اساس جدی نمی‌گرفتند؛ اما الان وقت درنگ و تأمل نیست، طوفانی آمده است که اگر دیر حرکت کنیم ما و نسل جدید را خواهد برد.

از این رو حوزه‌های علمیه باید خیلی جدی‌تر و راسخ‌تر به بحث‌های رسانه در مدیوم‌های مختلف بپردازند؛ ورود پیدا کنند، نظریه بدهند تا چاره‌ای برای به روز شدن حوزه‌های علمیه در این عرصه باشد.

رسا ـ به نظر شما وظیفه حاکمیت در اخلاق‌مدار کردن رسانه‌ها چیست؟

اگر حاکمیت را به معنای نظام تعریف کنیم، نظام بر اساس یک پدیده اخلاقی شکل گرفته است، یعنی انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی، اخلاقی و دینی است و همه زوایای آن باید دینی و معرفتی باشد؛ اما اگر منظور از حاکمیت دولت‌ها و مسئولان و آن‌هایی که کارهای اجرایی رسانه را بر عهده دارند، تا وقتی که خودشان اخلاق‌مدارانه حرکت نکنند، رسانه‌ها هم اخلاق‌مدار نخواهند شد.

وقتی می‌توانیم اخلاق‌مداری را در عرصه رسانه‌ها و مردم گسترش دهیم که اخلاق‌مداری را در خود حکومت‌داران و حاکمیت ببینیم، و این چیزی است که امیرالمؤمنین (ع) هم در سخنان خود می‌فرماید «الناس علی دین ملوکهم»، در اینجا اگر رسانه‌ها را از رعایا بگیریم که از حاکمیت تغذیه می‌شوند، به این نتیجه می‌رسیم که اگر حکومت‌داران و مسئولان ما بحث‌های اخلاق‌مدارانه خود را رعایت کنند، خود به خود این مباحث به رسانه‌ها تسری پیدا می‌کند و رسانه‌ها هم اخلاق‌مدار می‌شوند.

وقتی می‌توان اخلاق‌مداری را در رسانه‌ها سریان و جریان داد که اخلاق‌مداری دیده و حس شود و مردم و رسانه‌ها این را به صورت تعاملی با یکدیگر برقرار کنند.

ازاین‌رو تا آن اخلاق از سرچشمه شکل نگیرد به بقیه جریان‌های جامعه نفوذ پیدا نکرده است، بویژه رسانه‌ها که خودشان اخلاق‌ساز هم هستند و این اخلاق‌مداری باید در اهالی رسانه با اولویت بیشتری پیگیری شود و با کسی که غیر اخلاقی عمل می‌کند باید با شدت بیشتری برخورد شود یعنی هم سلبی و هم ایجابی باشد تا مخاطبان، اهالی رسانه و دولت‌مردان جامعه از یک نظام اخلاقی کامل و جامعی برخوردار شده و دیگران را به سمت و سوی هدف نهایی هدایت کنند./۸۳۶/گ۴۰۲/س

ارسال نظرات