۲۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۱
کد خبر: ۵۸۹۰۸۴

یادداشت | مهندسی تغذیه غربی و تغافل متولیان

یادداشت | مهندسی تغذیه غربی و تغافل متولیان
کاهش نرخ رشد جمعیت جامعه رقیب که مسلمانان باشند، بسیار چشمگیر است.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در قرآن کریم مهم‌ترین مولفه برای غذا، پاک و حلال بودن آن است، یسئلونک ماذا اُحِلَّ لَهُم قل اُحِلَّ لکم الطیّبات. یعنی از تو سؤال می‌کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده است.[1]»

همچنین در جای دیگری می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ[2] یعنی ای پیامبران! از غذاهای پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید که من به آنچه انجام می‌دهید آگاهم. در دین اسلام بعضی چیزها حرام است، مانند سگ و خوک و بعضی حیوانات از نظر فقهی مکروه هستند مانند گوشت الاغ، اسب و ...،

اما یک اصل کلی درباره تغذیه وجود دارد و آن اصل چنین است که هر غذایی که به انسان ضرر برساند، حرام است، این مسئله در ذیل قاعده فقهی لاضرر و لاضرار مطرح می‌شود. مهمترین سوالی که امروز برای ما مطرح می‌شود، این است که آیا هر فردی با مسئولیت شخصی نسبت به خود و خانواده‌اش تا چه اندازه به این موضوع توجه داشته است.

نگاهی راهبردی به مقوله غذا

مفهوم سبک زندگی برگرفته از عنوان سبک زندگی آمریکایی American Lifestyle است و اغلب سهل و ممتنع می‌نماید، از دید برخی صاحب‌نظران موضوعی پیچیده و مبحثی غامض است. روان‌شناسان، جامعه‌شناسان، پزشکان، هنرمندان، و عالمان دین هر یک از منظر تخصص خود به استیل زندگی پرداخته‌اند و آن را مفهوم آشنای حوزه تخصصی خود معرفی می‌کنند. اما منظر متفاوتی نیز وجود دارد: منظر علوم استراتژیک.[3]

چیزی که مسئله سبک زندگی و تغذیه را تا اندازه یک مساله راهبردی بالا می‌برد، نگاهی است که امروز در بعد پنجم جنگ و در حوزه جنگ شناختی نسبت به آن توجه می‌شود. قواعد اقدام تا چه اندازه در مسیر تصمیم‌گیری قرار می‌گیرد و اندیشه و اجرا تا کجا با هم همراه هستند.

سبک زندگی غربی گاهی آنقدر در ساختار و محتوای زندگی مسلمانان نفوذ می‌کند که وقتی خود متفکران و حتی مردم غرب از مسیری که رفته‌اند، به صورت پشیمان برمی‌گردند، باز عده‌ای حضور دارند که کاسه داغ‌تر از آش می‌شوند تا برای مردم ما نسخه تجویز کنند.

چرا باید به سمت کاهش رشد جمعیت برویم؟

کاهش نرخ رشد جمعیت جامعه رقیب که مسلمانان باشند، بسیار چشمگیر است، بر این اساس در کدام چارچوب و با چه روشی جلو می‌روند؟ با روش دستکاری مواد غذایی، یعنی کاهش نرخ باروری جمعیت کشورهای مسلمان، استراتژی جدی برای رقبای ما، یعنی اروپایی‌ها و برای دشمنان ما یعنی آمریکایی‌ها و رژیم صهیونیستی است.[4]

بحث دوم زمانی است که سبک زندگی انسان موجبات ساختن ایدئولوژی را ایجاد کند، در عین ناباوری تغذیه مک دونالدی را به ارمغان می‌آورد که مسیری جز زندگی فست فودی را در مقابل انسان قرار می‌دهد. متخصصان تغذیه می‌گویند: رشد آمار سرطان‌های معده، روده در طی سال‌های اخیر به طور عمده به علت استفاده بی رویه از ساندویچ بوده است.

ترکیبات نمک و سایر مواد نگه دارنده، در این نوع غذاها سلامت شما را تهدید می‌کند. افراد سوداگر، سود خویش را در کاهش کیفیت مواد غذایی و منفعت بیشتر می‌دانند. این است که بهداشت و سلامت مردم برای آنها اهمیتی ندارد.[5]

غذا، چیزی که نباید فراموش کرد

عواقب استفاده از این نوع تغذیه جز بیماری نیست، پیتزا به خاطر داشتن سوسیس و کالباس موجب بیماری‌های صعب‎العلاج می‌گردد. خمیر پیتزا چون از آرد سه صفر تهیه می‌شود، بعد از مصرف، در درون تبدیل به قند شده و الکل تولید می‌کند و در نتیجه موجب بروز بیماری میگرن می‌شود، از نظر پزشکی نوین، این بیماری درمان ندارد، از دیگر عوارض ناشی از این غذا، یبوست است که خود عوارض بس خطرناکی را به دنبال دارد، مانند هموروئید (بواسیر)، شقاق مقعد و نیز بیماری لاعلاج کولیت یا قولنج روده و ...[6]

سبک زندگی مصرف گرایانه که به عبارتی کانسیومرکراسی[7] نامیده‎ می‌شود، انسان را مطابق با مهندسی رضایت مصرف‌گرا بار می‌آورد و انسان ایده‌آل فردی است که مصرف بیشتری داشته باشد.[8] این نکته برای گسترش و پروار شدن شرکت‌های بزرگ مورد اهمیت بود و همه را آماده رویارویی بزرگ در عصر آخرالزمان می‌کرد.

شرکت‌های صهیونیستی و افراد مهم یهودی در تغذیه چه کردند؟

شرکت‌های غول آسا انحصارات بیوتکنولوژی، همچون «مونسانتو»، «دوپوینت»، «پایونیرهای برید»، «سینگتا»، «گروه بین‌المللی تحقیقات کشاورزی» (CGIAR) و حامیان مالی و جهانی آن، خاندان‌های خود برگزیده‌ای همچون راکفلرها، روچیلدها، فوردها، هریمن‌ها، بیل‌گیتس‌ها و نهادهای جهان، همچون «بانک جهانی»، «صندوق بین‌الملل پول»، «سازمان بهداشت جهانی» دولت «آمریکا»، به عنوان متروپلیتن شرکت‌های غول آسای غذایی، دارویی و تولید کننده مواد شیمیایی و جنایت‌کاران نظامی، همچون دونالد رامسفلد از سهام‌داران بزرگ شرکت داروسازی «Gilead sciences» می‌باشند.[9]

کیسینجر در سال 1974 از طرحی موسوم به NSSM پرده برمی‌دارد؛ او «انرژی» و «غذا» را دو اهرم کاربردی کنترل ملتها معرفی کرد و به آمریکایی‌ها اعلام کرد که اگر نفت را کنترل کنند، دولت‌ها را تحت کنترل در می‌آورند و اگر غذا را کنترل کنند، مردم را تحت سیطره خواهند گرفت.[10]

مونسانتو یکی از شرکت‌های جدی و مهم که در تولید، تکثیر و توزیع محصولات تراریخته نقش جدی دارد و از طریق دانشگاه خود، نیروهایش را از کشورهای مختلف جذب می‌کند. عمده کسانی که در دانشگاه فیلیپین وابسته به مونسانتو تحصیل کرده‌اند، از آنها بیم جاسوسی برای این شرکت می‌رود.

در همین مسیر دونالد رامسفلد سیاستمدار معروف آمریکایی سهام‌دار عمده شرکت داروسازی «گایلید ساینستز» است. بنیاد راکفلر از حامیان اصلی چندین شرکت بزرگ دارویی و آزمایشگاه‌های آنها، از جمله آزمایشگاه‌های «ابوت» و شرکت‌های  پتروشیمی«اکسون موبیل»، «بریتیش پترولیوم» و «شورون» است. روبرت مرداک مالک غول‌های بزرگ رسانه‌ای، از کلان سهامداران شرکت‌های دارویی دنیاست. به این فهرست می‌توان جری اسپریر، رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا را نیز افزود و از اعضای فراوان گروه‌های لابی‌گر دیگر در نهادهای مالی و سیاسی، ارتش آمریکا، رسانه‌های جمعی و ... صرف نظر کرد.[11] /۹۱۸/ی۷۰۲/س

 مهدی کمالی

منابع

[1] سوره مائده، آیه4، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی

[2] سوره مومنون، آیه 51، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی

[3] http://andishkadeh.ir/

[4]  مجموعه مقالات بیوتروریسم، مجموعه نویسندگان، ص98

[5]  بیوتروریسم در طب غربی، دکتر محمد دریایی، ص 246

[6]  بیوتروریسم در طب غربی، دکتر محمد دریایی، ص 250

[7] حاکمیت توده مصرف‌کننده

[8] «هوور» رئیس جمهور آمریکا در دهه ۱۹۲۰ از این دکترین فرهنگی – اقتصادی استقبال کرد و شعار «مصرف‌گرایی، موتور محرک اقتصاد آمریکا» را مطرح نمود. کورتیس از این دوره، به عصر تبدیل دموکراسی به کان‌سیومرکراسی یاد می‌کند، یعنی عصری که در آن مفهوم رایج «حاکمیت توده مردم»، جای خود را به «حاکمیت توده مصرف‌کننده» می‌دهد. آلفرد کینزی در دهه بعد، یعنی در دهه ۱۹۳۰ بر پایه ترکیب تلقی فروید با تلقی داروین از حیات، نوع دوم مهندسی امیال و خواهش‌های توده‌های انسانی را ارائه می‌کند: مهندسی مناسبات جنسی. کینزی، دو مجلد کتاب هنجارشکنانه می‌نویسد: مناسبات جنسی مردان و مناسبات جنسی زنان. او با یک نمونه‌گیری گسترده شش هزار نفری در سطح آمریکا، روابط جنسی آحاد جامعه آمریکایی را طبقه-بندی می‌کند؛ اقدامی که راه را برای انقلاب جنسی در آمریکای دهه ۱۹۶۰ هموار کرد.

[9]  مجموعه مقالات بیوتروریسم،  مقاله آرمگدون بیوتکنولوژیک، مصطفی امیری، ص 75

[10] https://www.mouood.org/component/k2/item/40985

[11] بیوتروریسم در طب غربی، دکتر محمد دریایی، ص77

ارسال نظرات