۰۷ آذر ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۴
کد خبر: ۵۸۶۳۴۱
کارشناس باستان‌گرایی و تاریخ ایران تبیین کرد؛

گفت‌و‌گو | ریشه‌های انحراف از یک واقعیت تاریخی

کوروش کدام حکومت را به هم ریخت؟ مردوک به کوروش دستور داد تا به حکومت حضرت دانیال حمله کند. یعنی با کاهنین و بت‌پرستان علیه حضرت دانیال دست به یکی کرده بود.
عزیزی باستان گرایی باستان گرایی باستان گرایی باستان گرایی باستان گرایی باستان پرستی باستان گرایی

اشاره: باستان‌گرایی ریشه در تعصب بیش از حد نسبت به ایران‌ دارد. وقتی جغرافیا سر به ایدئولوژی بگذارد، نگاه‌های تند متعصبانه ایجاد می‌شود. توجه به تاریخ قبل از اسلام، تکیه بر این تفکر بوده است و تلاش می‌کند تا اسلام را در مقابل ایران قرار دهد. در نتیجه با گسترش و شیوع این اندیشه در میان گروهی از افراد جامعه باعث شد تا بر یک تاریخ موهوم بدون سند باور پیدا کنند.

سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا قصد دارد تا به بررسی این رخنه تاریخی بپردازد و بخشی از حقایق را ورق بزند. از این رو گفت‌وگویی با حجت الاسلام علی عزیزی، کارشناس باستان‌گرایی و تاریخ ایران ترتیب دادیم تا در این زمینه به بحث و گفت‌وگو بپردازیم.

رسا ـ به عنوان سؤال اول امروز جریان باستان‌گرایی در کشور ما با چه بهانه‌ای فعالیت می‌کند؟

ابتدا به مناسبت هشتم آبان به شیراز می‌رفتند که البته به تازگی به روز هفت آبان منتقل کرده‌اند. دلیل این کار هم روز آزادسازی یهودیان است. هفت آبان سالروز ورود کوروش به بابل و صدور منشور است، چون به محض ورود به بابل دستور آزادسازی یهودیان داده شد و تاجگذاری هم کردند.

ناصر پورپیرار که به خاطر مواضع خاصش او را به عنوان یک ایران‌ستیز مطرح کردند و حتی به او پان ترکیست هم می‌گویند، با جریان باستان پرست مخالف است. او کتاب‌های زیادی منتشر کرده است و بنده با توجه به جلد اول، دوم و سوم کتاب ایشان، معتقدم که باستان‌پرستی تا کجای تاریخ رفته است.

هفده مهرماه روز فتح بابل است و قبل از این اتفاق، از بیست شهریور به مدت یک ماه آب را بر روی مردم می‌بندند، هرودوت نیز این مسئله را نقل می‌کند. شهریور ماه، اوج خرماپزان تابستانی در جنوب عراق با چه وضعیتی روبرو هستند. رزمندگان دفاع مقدس خودمان می‌گفتند که وقتی در جنوب و خوزستان، صبح برایمان یخ می‌آمد، این یخ دیگر برای یک ساعت هم نمی‌ماند و تا زمانی که شب شود و کمی خنک شویم، می‌مردیم و زنده می‌شدیم.

رسا- یعنی قبل از ورود کوروش به بابل یک ماه آب را بر روی مردم بسته بودند؟

بله. در این بیست روزی که بابل فتح می‌شود، یهودیان از داخل نیز خیانت می‌کنند و نقش بسزایی دارند. مطالبی وجود دارد که از کشتار اوپیس خبر می‌دهد. در کتاب تورات این نقل بیان شده است که به حیواناتشان نیز رحم نکردند و حمام خون به راه انداختند. شما یک بار درباره فتح بابل صحبت می‌کنید و یک بار از ورود کوروش سخن می‌گویید. مشخص است که کوروش با مهربانی و دوستی وارد شد ولی بعد از بیست روز کشتار و پاکسازی در منطقه اوپیس که نهایت جنایت را در این شهر می‌توان مشاهده کرد.

کشتار وسیع اوپیس قبل از ورود کوروش به بابل

یکی از مشکلات تاریخ این است که بر روی تبعیدی‌ها، نام اسیر می‌گذارند. بعضی از نکات باید اصلاح شود و در تاریخ اینها اسارت بابلی می‌گویند، در حالی که تبعید بابل شکسته شد. وقتی در منشور می‌بینیم که می‌گوید: مردوک به من گفته است و اینجا را گرفتم. همه می‌دانیم که سنگ حرف نمی‌زند و به وحی نیز وصل نیست، پس مسئله چیست؟ او با همکاری کاهنان آمد و مردم را قتل عام نمود و این شهر را گرفت. مردوک به او گفته است. مردوک به یهودی یعنی مردوخ که همان گوساله سامری بود و پسر خورشید نیز به او می‌گفتند.

وقتی به گذشته تاریخ نگاه می‌کنیم، برخی تفکرات اعتقاد دارند که ما باید به گذشته احترام بگذاریم. بعضی در این میان به افراط رفته‌اند و برخی دیگر نیز تفریط کرده‌اند. اما باید در نظر داشت که روز هفت آبان را چرا باید جشن گرفت و برخی چرا جشن می‌گیرند؟ وقتی ما با درگیری اوپیس مواجه هستیم، آیا واقعا خوشحالی دارد؟

در واقع مرکز امپراتوری مدافع ایران از بین رفت، دشمنان ایران آزاد شدند و جریان دشمن به قدرت دست پیدا کرد. ایرانیان را در فاجعه دیگری قتل عام کردند و جمعیت و تمدن ایرانی رو به سقوط رفت. مشکلی که برخی از راویان و سخنرانان دارند و نسبت به این شخصیت ذوالقرنین لقب می‌دهند و از تورات سند می‌آورند که بله؛ او یهودیان را نجات داده است و یهود دین خدا بود و قوم خدا را می‌خواست نجات بدهد، که با توجه به همان تاریخ، این نگاه غلط است.

در تاریخ بزرگترین مشکل از جایی شروع می‌شود که جای خوب و بد عوض می‌شود. همانطور که رهبر انقلاب فرمودند گاهی جای شهید و جلاد را عوض می‌کنند.

رسا ـ منظورتان از این مسئله چیست و در واقع چه اتفاقی در تاریخ افتاد که جای خوب و بد تغییر کرد؟

در تاریخ شخصیتی به نام بختیار یا بخت النصر داریم که در کتاب یهودیان از او تمجید کرده‌اند و از او به عنوان کسی که مامور انتقام الهی است، یاد می‌کنند. بخت النصر وقتی یهودیان را قتل عام می‌کند، به مومنین آنها کاری ندارد. این مسئله همان نکته‌ای است که برخی بدان توجه ندارند، مثلا وقتی ارمیا برای ترور بخت‌النصر می‌رود، البته او را برای این کار فرستاده بودند.

هر دو نوجوان هستند و ارمیا از طبق نشانه‌های الهی بخت‌النصر را پیدا می‌کند، جبرئیل نازل می‌شود و از او می‌پرسد که چه می‌کنی؟ پاسخ می‌دهد که می‌خواهم کسی را بکشم که می‌خواهد قوم خدا را بکشد. در واقع ایشان می‌خواهد تا قصاص قبل از جرم کند و به قولی دفاع قبل از وقوع حتمی یک اتفاق را صورت دهد. جبرئیل از او سوال می‌کند که از کجا می‌دانی، قومی را که می‌کشد، قوم برگزیده خدا است؟

ارمیا از این سخن جبرئیل به تردید می‌افتد و برمی‌گردد. این مطلب یکی از آن مطالبی است که ریشه تاریخی دشمنی یهودیان با جبرئیل به حساب می‌آید. البته همین مسئله نشان از اهمیت شخص ارمیا دارد و از طرفی با بخت‌النصر دوستی می‌کند و با هم پیمان و قرارداد می‌بندد.

یهودیان به دنبال قتل ارمیا

بعد از اینکه یهودیان متوجه می‌شوند که ارمیا کار را تمام نکرده است، با او نیز دشمن می‌شوند و در ماجرایی همین یهودیان شورش می‌کنند و ارمیا را به زندان می‌اندازند. بخت النصر نیز او را از زندان بیرون می‌آورد و به عنوان ریاست اورشلیم منصوب می‌کند.

بخت‌النصر یهودیان را تبعید می‌کند و پیامبران را از زندان بیرون می‌آورد. بخت النصر مردان را کشته است و زنان و کودکان را به تبعید می‌آورد. برخی پیامبرزادگان من جمله حضرت دانیال را نیز به آنجا می‌آورد. شهرکی را درست می‌کند و در کنار پایتختش که اوپیس نام دارد، آنها را سکنی می‌دهد و نام آن را بابل می‌گذارد. بابل یک منطقه کاملا یهودی نشین است که در خود اوپیس قرار دارد.

رسا ـ کوروش هم به اینجا حمله کرد و یهودیان را نجات داد، این مطلب غیر از آن چیزی است که در تاریخ بیان می‌شود؟

کوروش مرکز شهر و مرکز سیاسی حکومت یعنی اوپیس را قتل عام می‌کند و به مرکز یهودیان با افتخار وارد می‌شود. البته بابل منطقه‌ای است که بخشی از آن بابل معروف قرار دارد. بابل نامی یهودی است که معنای آن دروازه خدا (باب ایل) می‌باشد.

آرام آرام با حضور برخی پیامبران و مومنین در حکومت نفوذ کردند و پادشاه نیز به آنها ایمان آورد. اینها جریان توحیدی به راه می‌اندازند و نکته مهم اینجاست که به دست حضرت دانیال می‌رسد. شهر اوپیس به این دلیل شهر موحدان شد که پنجاه سال حضرت دانیال صدراعظم این شهر بود و کارهای اجرایی در دست او قرار گرفت. پادشاه عملا مشغول کار خودش شد و چون مورد اعتماد پیامبر هم بود، چند تا اعجاز اتفاق می‌افتد که حضرت دانیال در آنها حضور داشت.

رسا ـ حضرت دانیال دقیقا چه برنامه‌ای را جلو برد تا بتواند حکومت موحدان را در بابل ایجاد نماید؟

حضرت دانیال با صدراعظم دست به یکی می‌کند تا دین را نگاه دارد. چند جوان که در معبد برای گرفتن درجه نظامی حاضر می‌شوند، رسم سجده بر بت‌ها را زیر پا می‌گیرند و سجده نمی‌کنند. از اینجا اختلاف بختیار با کاهنان روشن می‌شود و کاهنان فشار می‌آورند تا اینکه این جوان‌ها را به آتش بیاندازند. یعنی حکم اعدامشان در یک مراسم جدی برای انداخته شدن در آتش برگزار ‌شود.

اما این سه نفر از آتش زنده بیرون می‌آیند و حضرت دانیال در کنار چند پیغمبر دیگری که همراهشان بودند، از این اتفاق استفاده می‌کنند و بلایی بر سر معبد می‌آورند که کار به جایی می‌رسد تا معبد درخواست اعدام همه آنها را می‌دهد و شورش می‌کنند، آنها شهر را به هم می‌ریزد و نیروهایشان را جمع آوری می‌کنند. این طرف هم جناب دانیال و پیامبران حاضر می‌شوند.

بختیار زرنگی می‌کند و با اینکه دلش به سمت حضرت دانیال بود، ولی این اتفاقات را بهانه می‌کند تا به طریقی بت پرستی را جمع نماید، تصمیم می‌گیرد که هر دو طرف را اعدام می‌کند و هر طرف که زنده ماند، دین آنها را به عنوان دین رسمی معرفی کند.

آتش بر جان دشمنان بت‌پرستی به کار نمی‌آید

دفعه قبل آتش بر افراد حضرت دانیال اثر نکرده بود، به همین خاطر راه دیگری را پیشنهاد کردند و آن قفس شیرها بود. کاهنان فشار می‌آورند تا ابتدا حضرت دانیال وارد قفس شیرها شود که در پائین یک گودالی بود. بختیار نیز تا صبح حضرت دانیال را در قفس نگه می‌دارد، در تورات هست که او نخوابید و صبح اول وقت در سحر بلند شد و به دنبال دانیال رفت و حضرت دانیال سالم ماند، بعد از آن کاهنان را به پائین فرستاد و به لحظه‌ای در مقابل شیرهای گرسنه نتوانستند مقاومت کنند و همه‌شان توسط شیرها خورده شدند.

نتیجه این اتفاق مشخص است، با از بین رفتن سران بت‌پرست، معابد به کلی نابود شدند و بت پرستی در بابل رسما از هم گسسته می‌شود تا زمانی که پسر بخت النصر با توطئه بر سر قدرت می‌آید، حضرت دانیال در کنار شاه به فعالیت خودش ادامه می‌دهد.

رسا ـ پس سوال مطرح می‌شود که کوروش کدام حکومت را به هم ریخت؟

دقیقا سوال ما هم همین است که کوروش کدام حکومت را به هم ریخت؟ مردوک به کوروش دستور داد تا به حکومت حضرت دانیال حمله کند. یعنی با کاهنین و بت‌پرستان دست به یکی کرده بود تا علیه حضرت دانیال کاری را پیش ببرد. ما در ادامه این داستان عاقبت را هم می‌دانیم که واقعه پوریم رخ می‌دهد و قتل عام دیگری در اواخر عمر کوروش اتفاق می‌افتد که حضرت دانیال هم در این قتل عام به شهادت می‌رسد و اینجاست که کوروش حکومت توحید را به هم زد.

سوال ما درباره آزادی چیست؟

آنها به آزادی ادیان اعتقاد دارند، البته باید درباره کدام آزادی ادیان توضیح بدهند؟ شما دروازه‌های معابد توحید را بستید و معابد بت پرستی را بازگشایی نمودید، بت‌پرستی را آزاد اعلام کردید. این نوع نگرش دقیقا همان نگاهی است که الان در غرب حاکم می‌باشد، مدام می‌گویند که همه طرف آزاد هستند و در عمل به اسم آزادی حجاب، با حجاب‌ برخورد می‌کنند و در عمل آزادی بی حجابی شعار اصلی اینهاست.

شعار آزادی که از منشور درآمده است و برخی اعتقاد دارند که شعار قرن بیستمی است. سوال داریم که تعبیر آزادی در اینجا چه بود؟ یهودی‌ها که اسیر نبودند تا آزاد بشوند. یهودیان کار می‌کردند، ثروت داشتند، زن و بچه برای خودشان دست و پا کرده بودند و وقتی کوروش آنها را بر می‌گرداند، تورات می‌نویسد که نزدیک به پنجاه هزار برده با خود بردند و از خودشان طلا و ظروف بسیاری همراه داشتند.

کوروش با خداپرستی مقابله کرد و معابد بت‌پرستان را بازگشایی کرد

کوروش در واقع حکومت مومنان را به هم ریخت. حضرت دانیال کاری کرده بود که با بت پرست‌ها درگیر ‌شود ولی یهودیانی را به سرکار می‌آورد که مومن بودند، البته در آن دوران همه یهودیان توبه کردند و راه پیامبران را پیش گرفتند. در زندگی کوروش و واقعه پوریم عکس ماجرای ایمان یهودیان را متوجه می‌شویم و در منشور هم می‌گوید که در معابد را باز می‌کند و جریان بت‌پرستی که حضرت دانیال به هزار زحمت و با دو بار اعدام از بین برده بود، دوباره کوروش رسمیت می‌بخشد.

رسا ـ یعنی ابتدا واقعه اوپیس و کشتار وسیع در این شهر رخ می‌دهد و بعد منتج به کشتار پوریم می‌شود؟

پوریم در اواخر حکومت کوروش رخ می‌دهد و کتب یهودیان از هفتاد هزار تا هفتادوهفت هزار نفر گفته‌اند. البته می‌تواند این عدد بیشتر هم باشد، چرا که کتاب تورات یک دفاعیه نامه از یهود بت پرست است و نه یهود به معنای جریان دینی که پیامبران بنی اسرائیل در آن حضور داشتند. کتاب تورات فعلی نیز به دست بت پرستان ویرایش شد و در این کتاب از هیچ پیامبری نگذشتند و برای همه عیبی تراشیده‌اند.

ایرادتراشی علیه پیامبران در کتب مقدس یهودیان

برای هر پیامبری ایرادی پیدا می‌کند تا به گردنش بگذارد. حضرت آدم به خدا خیانت می‌کند، زنش با شیطان هم دست می‌شود و از درخت می‌خورد. سلیمان بتپرست است و داود به زن مردم خیانت می‌کند. موسی بدون لباس زیر و عریان مادرزاد در خیابان‌ها می‌گردد و مهمترین نکته در کوبیدن تمام پیامبران است.

این کتاب از جریان بت پرستی تمجید می‌کند و از عیسو که برادر حضرت یعقوب بود، دفاع می‌کند. این کتاب از کوروش تمجید می‌کند، تمام پیامبران را می‌کوبد و خودتان تا انتهای داستان را بخوانید. این جماعت پانصد سال است که خاورمیانه را به خاک و خون کشیده‌اند و ایرانیان آنها را به زور سرجای خودشان نشانده‌اند. اینها بعد از کوروش توبه نکردند بلکه جریان جنایتشان اتفاق افتاد و داخل حکومت نفوذ کردند. /۹۱۸۴۰۱/س

خبرنگار:‌مهدی کمالی

ارسال نظرات