۱۹ آذر ۱۳۹۷ - ۱۴:۴۰
کد خبر: ۵۸۵۵۰۶
رییس موسسه بهداشت معنوی بررسی کرد؛

گفت‌و‌گو | "عرفان" زیر تیغ یوگا و تفکر نوین

جامعه امروز ما با موضوعاتی مانند قانون جذب و تجسم خلاق رو به رو است، نزدیک به دو دهه است که این مطالب در کشور ما به شکل‌های گوناگون در قالب سمینار، دوره‌های آموزشی، کتاب و نشریات ترویج می‌شود.
مظاهری سیف

اشاره: وقتی دین با فطرت انسان‌ها گره می‌خورد، برهمگان ناگزیر است که به دامن دین بازگردند تا با خدایی یکتا و ناهمتا ارتباط عاشقانه برقرار کنند و خدای خویش را بندگی کنند. اما کسانی که با دین اسلام مشکل دارند و تلاش بر مقابله با آخرین دین الهی دارند، سعی کردند تا الگوهای جایگزین خود را بر مردم دنیا عرضه کنند و از دامن دین به عرفان‌های بدون خدا دست ببرند.

سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا در گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا مظاهری سیف به بحث پیرامون یوگا و دین نوین جهانی پرداخته است. او مسئول موسسه بهداشت معنوی است که به بررسی عرفان‌های نوظهور می‌پردازند. تفکراتی که مطرح شدند تا به مقابله با دین اسلام مشغول شوند و دین را از ساحت جامعه برکشند و تفکر نوین را جایگزین آن نمایند.

رسا ـ تفکر نوین امروز با چه شیوه‌هایی سر سفره اعتقادات مردم وارد شده است؟

جامعه امروز ما با موضوعاتی مانند قانون جذب، تجسم خلاق و ... رو به رو است، اینکه افکار شما بر روی کائنات تاثیرگذار است، بسیار مطرح می‌شود. نزدیک به دو دهه است که این مطالب در کشور ما به شکل‌های گوناگون در قالب سمینار، دوره‌های آموزشی، کتاب و نشریات ترویج می‌شود.

حتی در تلویزیون ایران نیز برنامه‌ها و فیلم‌هایی پخش می‌شود که بر روی این موضوع تاکید دارد، یعنی بر این باور است که ذهن ما می‌تواند روی کائنات تاثیر بگذارد و نه از طریق فکر کردن و خلاقیت که یک دانشمند برای روی موضوع به کار می‌بندد.  به همین خاطر ذهن ما نیروی جادویی و فوق‌العاده دارد و هر کسی با هر سطح علمی می‌تواند آرزو یا خواسته‌ای را تجسم کند و بر روی کائنات تاثیر بگذارد و در جهان واقعی به خواسته خودش دست یابد.

این افکار ریشه در باورهایی دارد که ما با آن باورها نمی‌توانیم کنار بیاییم، یعنی اگر این آموزه‌های ظاهری و سطحی را بپذیریم، البته این مطلب هم قابل نقد است ولی با آن لایه‌های الاهیاتی که پشت موضوع قرار داده‌اند، نمی‌توانیم کنار بیاییم. جامعه متدین و افراد با اعتقاد دینی بالا اعتقاد دارد که خدا در حقیقت نیروی نامحدود و خلاقیت بی پایان است.

درون ما انسان‌ها خدا وجود دارد. خداوند کسی نیست که ما در مقابلش فکر کنیم، باید زانو بزنیم و خاشع باشیم. همین نیروی درونی و خلاقیت باطنی ماست که با قدرت ذهنی‌مان می‌توانیم این خدای درون خود را فعال کنیم و در راه استفاده از چیزهایی که بدان نیاز داریم، از آن استفاده کنیم.

رسا ـ این نیروی نامحدودی که درون ما وجود دارد و با تفکر، تصور و تجسم آرزوهای ما طرف است، چیست و اعتقاد آنهایی که معتقدند که فقط باید بنشینیم و آرزو کنیم، چه چیزی می‌باشد؟

شما هم شنیده‌اید که می‌گویند با تفکر، تصور و تجسم، آرزوهایتان را می‌توانید به دست بیاورید، اینکه ذهن و افکار ما بر روی کائنات تاثیرگذار است و هر چیزی که در ذهن ما باشد، به زودی در دستانمان خواهیم داشت. حتی گاهی اوقات پا را فراتر نیز می‌گذارند و اعتقاد دارند که نیروی نامحدودی درون ما وجود دارد که هر چه بخواهیم، می‌تواند برای ما فراهم کند.

اصلا دنیایی ما در آن زندگی می‌کنیم و جهانی که درونش به سر می‌بریم، جهانی است که خودمان خلق کرده‌ایم و چون از این قدرت خلاق درون‌مان آگاه نبودیم، دنیای آشفته‌ و بی نظمی که خواسته ما نیست، خلق شده است. این تفکر که می‌گوید اگر بتوانید آنچه را که می‌خواهید، خوب تصور کنید، پس ایمان به قدرت درونی داشته باشید و نیروی نامحدودی که همه جهان را می‌تواند خلق کند.

به نظر شما نتیجه نهایی این تفکر چه خواهد شد؟ اصول و قوانین جهان هستی را اگر بهتر بفهمد و نیروی نامحدود درونش را کشف کند، خدای درونش را بشناسد و با آن ارتباط مستحکم‌تری برقرار کند، او به آرزویش خواهد رسید و رفاه و خوشی به دست می‌آورد و اگر نگاه‌مان را به سوی جامعه برگردانیم، می بینیم که دنیای امروز این تفکر را به ما می‌گوید که انسان‌های ثروتمند، مرفه و پولدار نه تنها برتری اقتصادی دارند، بلکه برتری معنوی نیز دارند.

وقتی ثروتمندان تبدیل به افراد مقدس می‌شوند

در واقع این تفکر تلاش می‌کند که انسان‌های ثروتمند و مرفه را افراد مقدس و قدیسینی معرفی نماید که توانستند رازهای بزرگ درون خودشان را کشف کنند و جهان هستی را خوب بشناسند. و در این جهان به شیوه‌ای زندگی کنند که به همه خواسته‌هایشان برسند و در این تفکر نظام سرمایه‌داری و افراد ثروتمند به شدت تقدس بخشیده می‌شود.

در روزگاری که تئوری‌های اقتصادی و سیاسی به بن بست رسیده‌اند و نظام لیبرال سرمایه‌داری دیگر وسیله‌ای برای توجیه خودش ندارد، این معنویت‌های نوظهور یا عرفان سرمایه‌داری به کمک‌شان آمده است تا مشروعیت از دست رفته خویش را برایشان برگرداند و اقتدار آنها را دوباره توجیه کند و با پذیرش افکار و این نظا فکری کاملا به ثروتمندان تقدس می‌بخشید.

یعنی وقتی نگاه ستایش‌آمیز و تقدیسی به ثروتمندان داشته باشید، دیگر یادمان می‌رود که تعدادی از اینها با ظلم، ستم، بی عدالتی و تبعیض به این ثروت و مکنت رسیده‌اند و با بازنگری بر افکار، ایده‌ها و خوراک‌هایی که به فکر ما داده می‌شود، راه درست را تشخیص داده و آن را می‌رویم تا اینکه در توهم دنیای بهتر گوشه‌ای بنشینیم و ظلم‌پذیر شویم.

رسا ـ با توجه به تفکر نوین، نگاه شما نسبت به ورزش‌هایی که ایجاد شده است و پر خطر هستند، چیست؟

بله! یوگا یکی از نمونه‌های این ورزش است. یوگا معمولا به عنوان ورزش معرفی می‌شود و کسانی که به این مسائل دامن می‌زنند، در بسیاری مواقع به یوگا گرایش پیدا می‌کنند. در مرحله اول هدفشان این است که ورزش کنند، ولی تحقیقاتی که در آمریکا انجام شده است، نشان می‌دهد که بسیاری از افراد بعد از مدتی وارد یوگا شدند و کم کم تغییر جهتی در افکار، اهداف و انگیزه‌های آنها برای ادامه یوگا به وجود می‌آید.

یعنی از فعالیت‌های ورزشی به مسائل دینی سوق پیدا می‌کنند و در حقیقت می‌توانیم بگوییم که یوگا برنامه معنوی و یک مکتب عرفانی است و سعی می ‌کند تا به نیازهای روحی و روانی افراد پاسخ بدهد، اما چه پاسخی از طریق یوگا به معنویت داده می‌شود و چه معنویتی اینجاست؟

سوال مهمی که به وجود می‌آید، اینجاست که آیا معنویتی که یوگا ارائه می‌دهد و آن راحتی که به اصطلاح عرفان و خودشناسی پیش کشیده می‌شود، مبتنی بر آموزه‌های دینی است یا اینکه با بررسی‌های بیشتر این موضوع مشخص می‌شود که ریشه در افکار و تفکرات یوگا در ادیان هندی دارد؟ یعنی آئین‌های مشرکانه‌ای که برای ارتباط با خدایان گوناگون در هند طراحی شده، این آئین‌ها امروز به عنوان ورزش معرفی شود.

مرحله اول این ورزش ویترینی است که به شکل ورزش برایش درست کرده‌اند، یعنی بخشی نشان داده می‌شود که معمولا به اسم حرکات بدنی است ولی غیر از این بخش که آسانا نامیده می‌شود، هفت بخش دیگر نیز در یوگا است که وقتی وارد یوگا می‌شوند، به آنها معرفی می‌کنند و از هنرجویان می‌خواهند که آن قسمت‌ها را نیز تجربه کنند و به این ترتیب ابتدا با ورزش جلو می‌آیند و آرام آرام تبدیل به گرایشی منعطف به عرفان‌های مشرکانه کشیده می‌شود که ارتباط با خدایان و بت‌های گوناگون هندی دارد که در تمام اینها شرک و بت پرستی نمایان است.

رسا ـ یعنی با توجه به تعریفی که از یوگا به عنوان ورزشی آرام شده است، اینگونه نیست و یک عقبه تئوریک و پر از مشکلات و عواقب معنوی دارد؟

یوگا به عنوان ورزش معرفی می‌شود، بخشی در یوگا به نام آسانا است که وضعیت‌های بدنی خاصی را تجربه می‌کنند. جالب است که خود مربیان یوگا نمی‌گویند که این ورزش یا تمرینات بدنی است، بلکه وضعیت‌های بدنی برای این است که آساناها را انجام بدهند. معمولا حالت‌های ثابت و بدون تحرک وضعیت‌هایی است که در آن شخص به شکل ویژه‌ای می ‌ایستد، یا می‌نشیند یا به فرم خاصی در می‌آیند که در هر کدام از اینها بدن تغییرات خاص خودش را پیدا می‌کند.

افراد باید در این وضعیت ثابت مدتی بمانند و وقتی که پیش می‌روند، آرام آرام از آنها خواسته می‌شود که ساعت‌های متمادی در آن وضعیت آسانا باقی بمانند. یعنی با این مسئله دیگر از حالت ورزش بودن کامل خارج می‌شود و شاید اگر ما چهار تا پنج دقیقه در یک حالت بمانیم، تا حدودی بدن با به سمت حرکت کشیده شود ولی وقتی پیش برود، دیگر ورزش نیست. برای آشنایی بیشتر با آسیب‌هایی که حتی در حوزه پزشکی انجام یوگا برسر ما می‌آورد به سایت آسیب شناسی یوگا مراجعه کنید و ترجمه مقالات و منابع اصلی را از این سایت می‌توانید ملاحظه کنید.

رسا ـ یوگا برای رسیدن به چه چیزی تلاش می‌کند و سعی دارد که چه چیزی را نمایان کند؟

 مهمترین هدف یوگا توقف تفکر است، یعنی یوگا می‌‌‌خواهد افراد را به نقطه‌ای برساند که همه کنش‌ها و واکنش‌های فکری و ذهنی آن فرد متوقف شود و به حالت بی ذهنی و بی فکری برسد. برای رسیدن به این مرحله، مراحلی را تعریف کردند. از همه مهمتر این است که می‌گویند اگر راه‌های ارتباطی‌مان را با محیط قطع کنیم، آرام آرام ذهن‌مان متوقف می‌شود و برای همین به حالتی می‌رسند که ارتباط‌شان با محیط قطع می‌شود.

در حالت پیشرفته سعی می‌کنند که اگر در جای سردی هستند، به صورت عریان یا نیمه عریان بمانند یا خودشان را در معرض گرمای شدید قرار بدهند و این مراحل در هشت بخش رخ می‌دهد که برای تمامی آنها در یوگا ذکر مثال‌هایی صورت گرفته است. آنها باید این حالت‌ها را در بدن‌هایشان انجام بدهند تا ارتباط جسمی‌شان با محیط کم شود و وقتی ارتباط جسم با محیط کم شد، یعنی ورودی‌های ذهن در حال کاهش است و در نتیجه آنها می‌توانند به وضعیت سم یمَ یعنی وضعیتی که می‌رود تا فکر را متوقف کند و به حالت بی ذهنی برسد.

پس در نتیجه هدف یوگا توقف تفکر است تا به جای فکر و اندیشه و درک واقعیت و تشخیص محیط، تحیلات به سوی آنها هجوم بیاورد و برای همین در بعضی از مراحل یوگا از بعضی گیاهان استفاده می‌شود که امروزه به آن توهم‌زا یا روان‌گردان می‌گویند. توصیه شده تا گیاهانی مانند رسایانا استفاده شود و در منابع یوگا استفاده از این گیاه توسط یک یوگی توصیه شده است.

استفاده از این گیاه توسط یک یوگی برای این است که ورودی‌های ذهنی را ببندد و به جای آن در ذهنش پدیده‌هایی را خلق کند و ذهن به آن فرمان می‌دهد و نه اینکه حس به ذهن فرمان بدهد و داده‌هایی را برایش ارسال کند. اگر شما با کسانی که پنج یا شش سال از یوگا به صورت حرفه‌ای استفاده می‌کنند، بپرسید، معولا ادعا می‌کنند که با فرشتگان و خدایان در ارتباط اندو

این وضعیت نشانه همان چیزی است که اینها به صورت طبیعی طی کردند و در روان‌شناسی به این پدیده محرومیت حسی گفته می‌شود. به همین خاطر است که توهمات به فرد هجوم می‌آورد و فرد را به ورطه نابودی می‌کشاند./۹۱۸/گ۴۰۲/س

ارسال نظرات