۱۴ مهر ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۳
کد خبر: ۵۸۰۵۱۸
بخش دوم و پایانی؛

فلسفه و پیشینه لباس روحانیت |از قبا و لباده تا عبا و عمامه

لباس روحانیت علاوه بر بهره‌های اجتماعی، از ارزش و قداستی ویژه برخوردار است به طوری که امروزه ‏لباس روحانیت به عنوان نماد دین شناخته می‌شود و مردم به‌گونه‌ای دیگر به دارنده این لباس ‏می‌نگرند. ‏
مراسم عمامه گذاری در بیوت حضرات آیات صافی گلپایگانی  و نوری همدانی

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، در بخش نخست این نوشتار گفتیم که لباس روحانیت به دلیل پیوندی که با دین، رسول خدا و ائمه هدی (ع) دارد، تداعی‌کننده دعوت به خدا، اخلاق و معنویت است. این تداعی از سویی به‌منظور غفلت‌زدایی و ایجاد حالت توجه و تذکر در تربیت انسان ارزش فراوان داشته و از سوی دیگر منجر به جلب بهره‌های معنوی و عنایت‌های ویژه می‌شود.

آنچه در پی می آید بخش دوم و پایانی این مبحث است:

دیدگاه علماء:

«ان‌شاءالله این تلبّس به لباس دعوت و تبلیغ و علم دین، بر شما برادران عزیز مبارک باشد. تقارن این حادثه با ولادت با سعادت حضرت ولىّ‌امر و امام زمان (عج) که روز عید بزرگی است و غیر از این برکت بزرگ، برکات عظیم دیگری هم دارد، یقیناً برای شما حادثه‌ای مهم و شیرین و مایه‌ فال نیک در زندگی است. ان‌شاءالله همیشه در خط آن بزرگوار و در این جهت حرکت کنید.

ما غالباً به این دوستانی که عمامه سرشان می‌گذارند، می‌گوییم که عمامه‌ای شما وزن کمی دارد و بیش از چند سیر نیست؛ اما در معنا اگر انسان بخواهد متحمل این بار - به معنای واقعی کلمه - بشود، بسیار بسیار سنگین است. امروز که قوام حرکت دینی و اسلامی در دنیا به جمهوری اسلامی است و قوام جمهوری اسلامی هم به علمای دین و پرچم‌داران فقه دینی و اسلامی است، نقش این عمامه‌ها و ذوالعمامه‌ها، خیلی بیشتر از سابق هست.

من قاطعاً می‌گویم که علمای دینی و جامعه‌ روحانی ما در طول این هزار و صد سالی که ما به عنوان علمای دین آن‌ها را می‌شناسیم، هیچ‌وقت نقششان به اهمیت امروز نبوده و هیچ‌وقت در یک عصر و دوره، به قدر امروز خدمت نکرده و به‌اندازه‌ امروز در وضع دنیا و جامعه‌ خودش مؤثر نبوده است. روحانیت شیعه، الآن این‌گونه هست. هم در ایران چنین است و هم در دنیایی که حرکت اسلامی در آن آشکار شده، همین‌گونه هست و اگر این‌طور باشد، حرکت‌ها به نتیجه خواهد رسید و اگر نباشد، به نتیجه نخواهد رسید. لذا در افغانستان و لبنان و آذربایجان و کشمیر و در بسیاری از مناطق دیگر که مسلمین حرکتی را شروع کرده‌اند، عماد و قوام این حرکت، علمای دین هستند. اگر علمای دین باشند، در آن حرکت امید پیروزی وجود دارد؛ والّا یا پیروز نمی‌شود و یا منحرف می‌گردد. این نقش روحانیت است.

درس را باید خیلی خوب خواند، آقایان! شما با چنین اهمیتی، وارد این صحنه و عرصه شده‌اید، به آن توجه داشته باشید. درس را باید خیلی خوب خواند. بی‌مایه فطیر است و فایده‌ای ندارد. کسی که خیال کند حالا درس نخوانیم، اما خدمت کنیم، برای دین نتیجه‌ای ندارد. بدون درس خواندن نمی‌شود این خدمت را انجام داد. حالا ممکن است خدمات دیگری کرد؛ ولی این خدمت، متوقف به علم است. باید خوب درس خواند و از درس مهم‌تر، آن معنویت و روحانیتی است که درون خود ما باید باشد تا ان‌شاءالله «من نصب نفسه للنّاس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» (22). ان‌شاءالله این معنا تحقق پیدا بکند و این اقدام بر شما مبارک باشد و ان‌شاءالله خداوند توفیقتان بدهد.» (23)

خداوند ان‌شاءالله شروع مرحله‌ جدید زندگی شما را مبارک کند. هرچند که ورود در رشته‌ تحصیل علوم دینی و طلبه شدن، یک مرحله‌ سرنوشت‌ساز و مهمی محسوب می‌شود و طلبه‌ با عمامه و بی عمامه، هر دو گونه‌اش را داریم؛ لیکن نفس تلبّس به لباس روحانیت و اهل علم دینی و گذاشتن عمامه هم خودش مرحله‌ای است و بسیار حائز اهمیت هست. تا شما عمامه سرتان نیست، مردم یک طور از شما توقع دارند اما وقتی عمامه بر سر گذاشتید، این توقع طور دیگری خواهد شد.

این لباس، هزار سال است که لباس علم هست. نمی‌گوییم که فقط علما این لباس را داشتند نه هزار سال است که زىّ اهل علم در روحانیت شیعه، از زمان شیخ مفید و شیخ طوسی تا حالا، محور و مرکز امید مردم برای امور بوده است. یکی از آن‌ها عبارت از تبیین مسائل دینی است؛ یعنی مردم در طول این هزار سال همواره از علمای دین توقع داشتند که برایشان مسائل اسلامی را تبیین کنند.

یکی دیگر از چیزهایی که مردم امید و انتظار داشتند این بوده که این‌ها خودشان به آن چیزهایی که می‌دانند و به مردم یاد می‌دهند، عامل‌ترین باشند؛ یعنی چیزی را که ما به مردم می‌گوییم، بایستی خود عمل کرده باشیم. این، انتظار مردم است.

حالا آن چیزهایی را که درواقع تکالیف الهی است و انتظارات اصل دین از ماست، بیان نمی‌کنم. انتظار مردم این است. ما فقط به مردم نمی‌گوییم که نماز بخوانید و روزه بگیرید؛ ما به مردم می‌گوییم که تقوا و ورع و زهد داشته باشید، دل‌بستگی به مال دنیا و مقام نداشته باشید، هدفتان در همه‌ امور خدا باشد. ما این را به مردم می‌گوییم. پیام دین که به وسیله‌ شما و همه‌ روحانیون به مردم داده می‌شود، این‌هاست دیگر، بنابراین خود ما بایستی عامل‌ترین باشیم.

انتظار دیگری که مردم همواره در طول تاریخ از ما داشتند، این بوده که ما حرّ و آزاد باشیم؛ یعنی قدرت‌ها و رودربایستی‌ها و تحمیل‌ها و امثال این‌ها ما را اسیر خودشان نکنند. این در روحانیت شیعه یک اصل است. البته، روحانیت دیگر برادران مسلمان ما هم از جهت آن دو انتظارِ اول با ما شریک‌اند؛ لیکن در آن‌ها این انتظار نبوده است و مردمشان آن‌ها را تابعی از قدرت و حکومت - هر کس می‌خواهد باشد - می‌دانستند؛ اما در شیعه این‌طور نیست و همیشه مردم از علمای دین انتظار داشتند که آن‌ها زیر چتر و شعاع نفوذ قدرت‌های مادّی و دنیایی و نابه‌حق قرار نگیرند و از طبقه‌ مظلوم و مستضعفان و طبقات پایین جامعه حمایت بکنند. غالباً هم علمای دین از همین طبقات بوده‌اند؛ مثل خود شما، الّا ما شذّ و ندر. غالباً کسانی که در کسوت علم هستند، منشأ خانوادگی‌شان، یک منشأ اعیانی و اشرافی و خانی نیست. البته، موارد خیلی کمی هم بوده است که آن موارد کم هم شخصیت‌های بزرگ و برجسته و خوبی بوده‌اند نه این‌که بخواهیم قدحی در آن‌ها بکنیم - لیکن اغلب این‌گونه بوده و لذا توقع مردم هم از ما همیشه این بوده است. (24)

علمای دین در طول تاریخ، غالباً به وظیفه‌ خود عمل کرده‌اند و هر جا که بوده‌اند، تابع ظلم و قدرت‌ها نشدند، از یک دِه و کدخدای فرضاً ظالم آن بگیرید تا سطح کشور و جهان. امروز برای ما مسأله، مسأله‌ جهان است، مسأله‌ کشور دیگر نیست. بحمداللَّه کشور با یک حکومت مردمی و الهی اداره می‌شود؛ یعنی آن‌هایی که کشور را اداره می‌کنند، مثل خود شمایند، روستایی زاده و از مردمان مستضعف و طبقات پایین هستند.

شما آقایانی که این عمامه را سرتان گذاشتید، از لحاظ مادّی و فیزیکی چند سیر بیشتر جِرم و ثقل ندارد. البته بعضی از عمامه‌ها الآن که من دست می‌زدم، خیلی سفت و وزن‌دار بود اما بعضی از آن‌ها این‌طور نبود. خود عمامه، یک چند متر پارچه است که اگر در ترازو بگذاریم چند سیری بیشتر نمی‌شود اما ثقل معنوی این عمامه خیلی زیاد است. حقیقتاً یک گردنِ کلفت و قوی معنوی لازم دارد که بتواند زیر این تاب بیاورد. بعضی از گردن‌ها زیر بار عمامه می‌شکنند بعضی هم اصلاً آن‌قدر تخدیر می‌شوند که آن بار را احساس نمی‌کنند. این‌ها درست نیست. بایستی ما واقعاً از لحاظ معنوی خودمان را قوی کنیم. بنیه‌‌ معنوی قوی لازم دارد.

ان‌شاءالله که شما آقایان موفق باشید. درستان را خوب بخوانید تا عالم بشوید و بتوانید جواب نیازهای مردم را بدهید. در کنار درس از اوضاع عالم و کشور و مسائل سیاسی مطلع باشید که اگر بی‌اطلاع باشید به درد پاسخگویی به نیازهای مردم نخواهید خورد؛ این را صریحاً به شما می‌گویم. باید بدانید که در مملکت و در دنیا چه می‌گذرد و نیازهای مردم چیست. عالم هم باشید تا آن وقت مفید باشید والاّ مفید نخواهید بود. بعد هم «من نصب نفسه للنّاس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» (25). خودمان، خودمان را بایستی تک‌تک تأدیب و تربیت کنیم تا ان‌شاءالله مفید باشیم. (26)

مدیریت مرکز خراسان در مورد لباس روحانیت تذکر خوبی دادند. آن‌هایی که درسشان یک قدری پیش رفته لباس روحانیت بپوشند اما بدانند لباس طلبگی پوشیدن، بار سنگینی است. این عمامه‌ای چند سیری که شما روی سرت می‌گذاری، خیلی سنگین است. به مجردی که دیدند شما عمامه داری، سیل سؤال و اشکال و این‌ها وارد می‌شود. اگر آنچه نمی‌دانی، گفتی نمی‌دانم، بعد رفتی آن را تحقیق کردی و دانستی و احیاناً آمدی به او گفتی، این خوب است اما اگر آنچه نمی‌دانی، به شکل غلط جواب دادی یا چون نمی‌دانستی عصبانی شدی که چرا این را از من سؤال کرد این دیگر خوب نیست. اگر بناست آدم این جور باشد، نبودن بهتر است. (27)

واعظ شهید آقای سید حسن حائری می‌فرمودند: من بارها تجربه کرده‌ام هرگاه عمامه بر سر دارم مشمول عنایات ویژه امام عصر هستم و در پاسخگویی به سؤالات آمادگی بیشتری دارم لذا اگر در منزل باشم و کس از نزدیکان سؤالی بپرسند یا تلفنی از من درخواست مشاوره شود اول عمامه بر سر می‌گذارم سپس پاسخ نهایی را می‌دهم بسیاری از روحانیان خصوصاً در سال‌های نخست معمم شدن تجربه‌ای از این قبیل را به یاد می‌آودند (28)

شهید مطهری: من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم آن هم همین عمامه و عباست. (29)

امام خمینی (ره): باید دانست که مشکل‌ترین امور و سخت‌ترین چیزها دین‌داری است در لباس روحانیت اهل علم و تقوا و حفظ قلب نمودن است و باید اهل علم طلاب وقتی ملبس به لباس روحانیت هستند اولین چرایی که باید در نظر بگیرند این باشد که باید خود را اصلاح کنند (30)

آیت‌الله جوادی آملی:

اما آیا روحانیت باید جامه خاص بپوشند یا نه؟ پوشیدن یک کسوت مخصوص شرط نیست، لکن برای اینکه شناخته شود و جامعه به این‌ها دسترسی داشته باشند یک جامه خاصی را هم در بر کنند و در حقیقت روحانیت و در قوام روحانیت این اخذ نشده است، بودند بعضی از بزرگانی که تا پایان عمر جامه خاصی نپوشیدند همان لباس عادی خود را در برداشتند لکن برای سهولت دسترسی به عالمان دین و شناختن آن‌ها این جامه را می‌پوشند این یک علامتی است نظیر اینکه ارتشی‌ها لباس خاصی دارند.

پزشکان در بیمارستان‌ها یک لباس مخصوصی دارند تا بیمار وقتی‌که به بیمارستان مراجعه کرد به سراغ یک شخص معین برود به سراغ دیگری نرود آن جامه مخصوص که پزشک می‌پوشد یا لباس خاصی که ارتشی در بردارد این مقدم آن طبیب یا آن ارتشی نیست کار طبیب درمان نفوس و کار ارتش برقراری امنیت است اما این جامه را برای این می‌پوشند که دیگران این‌ها را بشناسند و آسان‌تر به سراغ آن‌ها بروند. (31)

مسأله لباس ابداً یک امر سطحی وبی اهمیت نیست. مسلمین با توجه و تکیه‌ای که در طول قرن‌ها بر تعالیم شریعت در باب متانت و سادگی داشته‌اند و با عنایت به سرمشق‌های مستقیم پیامبر اکرم (ص) و اهل‌بیت ایشان، بالأخره بر اساس نیازها و ضرورت‌های اقلیمی، مشرب‌ها و ذوق‌های قومی، انواع گوناگونی از لباس‌های زیبای مردانه و زنانه ابداع کرده‌اند. لباس‌های مردان همواره مردانه و مردسالارانه بوده‌اند و لباس‌های زنان همواره زنانه و نجیب.

علاوه بر این لباس‌های مردانه و زنانه همواره به نحوی طراحی و دوخته می‌شده که شأن و شرافت ظاهر اندام و حرکات بدن بشر به عنوان مخلوق خدا و به عنوان خلیفه خدا در روی زمین کاملاً ملحوظ و محفوظ باشد و ضمناً مایه زیبایی حرکات در طی نمازها و نیایش‌ها بشود که عملاً با غایب شدن این لباس‌های سنتی، دیگر چنین زیبایی‌هایی در این اعمال مشهود نیست.

مشخصه لباس‌های اسلامی مردانه، عمامه است که حدیثی در باب آن می‌فرماید: جامعه اسلامی مادام که مردان آن عمامه بر سر داشته باشد، گمراه نخواهد شد. این حدیث درحالی‌که نماد دین یا سمبولیک است به خوبی اهمیت عمامه را که یکی از زیباترین پوشاک‌های سر در جهان است، نشان می‌دهد.

بر سر گذاشتن عمامه به یک معنا کنایه از این است که باید گردن فراز داشت و از وظیفه‌ای که به عنوان خلیفه خداوند بر دوش انسان است، غافل نبود. مشکل می‌توان با در تن داشتن لباس‌های سنتی اسلامی، اعم از این‌که که «عبا» یا «عبایه» بوده باشد یا «جلابه» یا «شلوار» و یا اشکال و اجزاء دیگر نظایر آن لاادری یا ملحد بود؛ زیرا این لباس‌ها درواقع به معنای ظهور یا اظهار این وظیفه روحانی است که انسان نماینده خداوند بر روی زمین است. کنار گذاشته شدن لباس‌های سنتی اسلامی به معنای ضایعه و خسرانی بزرگ برای تمامیت و جامعیت تمدن اسلامی است که مسلمین از ابتدای تاریخ اسلامی در بطن و آغوش آن زیسته و تنفس کرده‌اند. (32)

 

نقد و بررسی دیدگاه‌ها

اولاً: در صدر اسلام تا اواخر قرن دوم صنفی به عنوان روحانیت در جامعه وجود نداشت و برای هیچ یک از متصدیان امور حکومتی به معنی خاص هم لباس مخصوص و یونیفرمی وجود نداشت. در اواخر قرن دوم بود که هارون رشید با مشاهده روحانیون سایر ادیان مانند یهودیت، نصرانیت و مجوست که هر کدام لباس و عمامه یا کلاه مخصوصی به تن داشتند درصدد تخصیص لباس مخصوصی برای قضات برآمد و در زمان‌های بعد که تدریجاً صنفی به عنوان عالم دینی در جهان اسلام شکل گرفت، این لباس به آن‌ها هم سرایت کرد.

تدریجاً در بین شیعیان، عمامه به شکل فعلی درآمد و در دو رنگ جا افتاد. سیاه برای کسانی که خود را از جانب پدر منسوب به حضرت فاطمه (س) می‌دانند و سفید برای دیگران. با اینکه مسلم است که حضرت رسول (ص) ملتزم به رنگ خاصی نبوده و از پارچه به رنگ‌های مختلف برای عمامه استفاده می‌کرده است. به طوری که در تاریخ آمده رنگ سیاه شعار؛ یعنی یونیفرم بنی‌عباس بوده و رنگ سبز یونیفرم آل ابی‌طالب.

در قرون بعد که خلافت بنی‌عباس منقرض شد و بازماندگان آن‌ها تدریجاً از شعار خود صرف‌نظر کرده‌اند کسانی که خود را از جانب پدر منسوب به حضرت فاطمه (س) می‌دانسته‌اند برای حفظ هویت قومی خود از عمامه سیاه استفاده کرده‌اند البته این امر در بین کسانی از آن‌ها رواج دارد که پیرو مذهب شیعه هستند و شیعیان آن‌ها ملتزم به رنگ خاصی نیستند.

لازم به تذکر است که تا دوره رضاشاه اصناف دیگری غیر از روحانیون مانند تجار و پزشکان و اهل ادب و سالمندان مذهبی و غیر این‌ها هم این لباس را البته با اندکی تفاوت در رنگ یا کیفیت می‌پوشیدند که با تصویب و اجرای قانون لباس متحدالشکل توسط رضاشاه در سال 1307 این لباس به مراجع و علمائی که اجازه اجتهاد داشتند اختصاص یافت و لذا این لباس از همان اول فقط به روحانیون اختصاص نداشت.

ثانیاً: لازمه تقید به این لباس با این خصوصیات به‌ خود بستن این القاب و عناوین متعارف است، القابی که نه برنامه حساب‌شده‌ای دارد و نه سازمانی برای کنترل و تنظیم وظیفه‌بندی آن. بلکه مانند علف هرزه و خودرو و در محیط آلوده سر برآورده و تدریجاً بر شاخ و برگ آن افزوده شده است و بدتر از هر چیز لازمه پوشیدن آن تقدس به خود بخشیدن و شخصیت به خود گرفتن و توقع تعظیم و احترام و سلام داشتن است که علمای اخلاق این حالات را از مخرب‌ترین عوامل فساد و تباهی نفس و اخلاق و اخلاص و تواضع و توحید می‌دانند که نفس را به تباهی و فساد می‌کشاند. فسادی که نجات از آن میسر نیست مگر برای قهرمانان مبارزه با نفس و خودسازی که هم بسیار کمیاب و اندک‌اند و هم در محیط اجتماعی، ظهور و بروز و نفس سرنوشت سازی در جامعه ندارند.

ثالثاً: این لباس با اسراف‌کاری فراوانی همراه است و اگر بررسی و مقایسه کنیم هیچ صنفی از اصناف و هیچ آخوندی از آخوندهای مذاهب و ادیان عالم این همه پارچه به خود نمی‌پوشند، لباس روحانیت شیعه با این خصوصیات که مضافاً بر پیراهن و شلوار که لباس اشخاص معمولی در غیر فصل سرما است، قبا و عبا و عمامه هم می‌پوشند، چندین برابر لباس افراد معمولی به پارچه نیاز دارد (عمامه معمولی حدود شش متر عمامه بزرگ حدود 9 متر، خیلی بزرگ حدود 12 متر و گاهی هم بیشتر، قبا به‌اندازه یک کت و شلوار عبا تقریباً دو برابر قبا) و این از مصادیق بارز اسراف و تکلف است.

از حضرت رسول اکرم (ص) روایت شده که فرمودند: «انا واتقیاء امتی برآء من التکلف؛ من و پرهیزکاران امتم از تکلف بیزاریم». به طوری که در نهج‌البلاغه آمده امام علی (ع) خطاب به نماینده خود در بصره عثمان بن حنیف می‌فرماید: «...الاوان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه ومن طعمه بقرصیه الا وانکم لا تقدرون علی ذلک ولکن اعینونی بورع واجتها وعفه وسداد...؛ امام شما از دنیای خود به دو تکه لباس کهنه و به دو قرص نان اکتفا کرده است، البته شما قدرت بر این مقدار قناعت ندارید ولی تا می‌توانید با پرهیز و تلاش و عفت نفس با من همکاری کنید». (33)

سیره حضرت رسول اکرم (ص) و امامان (ع) در این رابطه به‌طور مکرر گفته و نوشته می‌شود و برای همگان روشن است و نیازی به ردیف کردن روایات دراین‌باره نیست. (34)

سخن پایانی

بنا بر آنچه در این نوشتار ذکر شد می‌توانیم بگوییم:

اولاً: لباس روحانیت لباسی است که از همان ابتدای اسلام، بیشتر مردم از آن استفاده می‌کردند و لذا آن زمان مخصوص شخص خاصی نبوده، بلکه به مرور زمان به ویژه در زمان فعلی مخصوص روحانیون شده و دانش‌آموختگان علوم دینی پس از چند سال تحصیل در حوزه در غالب پوشش ویژه و متفاوت از سایر مردم به لباس روحانیت در می‌آیند.

ثانیاً: این لباس علاوه بر بهره‌های اجتماعی، از ارزش و قداستی ویژه برخوردار است به طوری که امروزه لباس روحانیت به عنوان نماد دین شناخته می‌شود و مردم به‌گونه‌ای دیگر به دارنده این لباس می‌نگرند. رفتار و اعمال یک روحانی بیش از دیگران در چشم مردم است و آن‌ها این لباس را لباس انبیاء و اولیا می‌دانند و از صاحب آن، انتظارات ویژه‌ای دارند.

ثالثاً: این لباس، لباسی است که مردم عالمان دینی را با این لباس می‌شناسند و در این هیأت و لباس است که آنان را مرجع و ملجأ خود در موضوعات مذهبی و علمی و فرهنگی و سیاسی می‌دانند و در سایر مشکلات خود از آنان چاره‌جویی می‌کنند، به آنان اعتماد داشته و انتظار انسان‌های معصوم را از آن‌ها دارند.

رابعاً: برای حفظ حرمت و شأن لباس روحانیت به جز رعایت تقوای عمومی، مواردی وجود دارد که یک روحانی آن‌ها را نیز باید رعایت کند. داشتن وقار و متانت، پرهیز از کارهای خلاف مروت، اهتمام به شعائر مذهبی ازجمله نماز اول وقت، نماز جمعه، نماز جماعت، زیارت، قرائت قرآن و...، داشتن تواضع و پرهیز از ادعاهای واهی معنوی، اخلاقی، عرفانی و علمی، برخورداری از حسن سابقه و مقبولیت اجتماعی در محیط زندگی، جمع دوستان و حوزه و رعایت آداب در ابعاد فردی نظیر غذا خوردن، خوابیدن، نظافت و... از اهم این موارد هستند./9314/ی۷۰۳/ج

نگارش: حجت الاسلام حسین رضایی

فهرست منابع و مآخذ:

1. پرسش‌های دانشجو سایت تاریخچه روحانیت 8/9/93 www.lebaserohaniat.ir.

2- عالم زاده نوری، لباس روحانیت، چراها و بایدها ص 19.

3- بگو با همین خشمی که دارید بمیرید (آل‌عمران /119).

4- عالم زاده نوری، لباس روحانیت، چراها و بایدها ص 21.

5- همان ص 22.

6- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل ص 40.

7- توبه /120.

8. تاریخ پوشاک ایرانیان، محمدرضا چیت‌ساز ص 22.

9. ر. ک اکمال‌الدین، شیخ الصدوق ج 1 ص 159.

10. وسائل الشیعه، محمدبن حسن حر عاملی ج 5 ص 58 روایت 5898 ر. ک اکمال الدین، شیخ الصدوق ج 1 ص 159.

11- تاریخ پوشاک ایرانیان، محمدرضا چیت‌ساز ص 360 -278.

12- تاریخ دانشگاه‌های بزرگ اسلامی عبدالرحیم غنجه، ترجمه نورالله کیایی.

13- وسائل الشیعه محمدبن حسن حر عاملی ج 5 ص 57.

14- کنز العمال، متقی هندی ح 41148 و 41142.

15- مناقب امیرالمؤمنین 2/382.

16. بحارالانوار محمدباقر علامه مجلسی ج 2 ص 110.

17- وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج 5 ص 57 روایت 5894.

18- وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج 5 ص 57 روایت 5893.

19- مستدرک الوسائل، میرحسین نوری، ج 3 ص 279.

20- وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج 5 ص 57 ح 5897.

21- اصول کافی، شیخ کلینی ج 3 باب الصلوة ص 394.

22- 1 بحارالانوار، علامه مجلسی ج 2، ص 56.

23- بیانات رهبری در حوزه‌های علمیه تهران در مراسم عمامه‌گذاری گروهی از طلاب 1368/12/22. www.khamenei.ir.

24- بیانات رهبری در حوزه‌های علمیه تهران در مراسم عمامه‌گذاری گروهی از طلاب 1368/10/26. www.khamenei.ir.

25- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 2، ص 56.

26- بیانات رهبری در حوزه‌های علمیه تهران در مراسم عمامه‌گذاری گروهی از طلاب 1368/10/26. www.khamenei.ir.

27- بیانات رهبری در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی، ۱۳۹۱/۰۷/۱۹، http://farsi.khamenei.ir/.

28- حماسه حسینی استاد مطهری ج 2 ص 289.

29- همان ص 289.

30- چهل حدیث حضرت امام خمینی ص 379-378.

31- خلاصه‌ای از سخنان آیت جوادی آملی درباره موضوع آسیب‌شناسی روحانیت www.javadiamoli.ir.

32- جوان مسلمان و دنیای متجدد، حسین نصر، ترجمه مرتضی اسعدی، ص 163.

33- نهج‌البلاغه امام علی (ع) نامه 45 خطاب به عثمان بن حنیف.

34- سایت نقد بر لباس روحانیت وب‌سایت ابراهیم منهاج دشتی 9/9/93 menhajdashti.ir.

35- قرآن کریم.

36- حماسه حسینی استاد مطهری، انتشارات صدرا، جلد 2.

37- چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره)، ناشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1387.

38- نهج‌البلاغه امام علی (ع)، دشتی،1 جلدی، انتشارات دارالهجره، قم.

39- ثقة الاسلام کلینی، کافی 8 جلدی دارالکتاب الاسلامیه تهران، 136.

40- علامه مجلسی، بحارالانوار،110 جلدی موسسه الوفاء بیروت، لبنان،1404.

41- عبدالرحیم غنیمه، تاریخ دانشگاه‌های بزرگ اسلامی، ترجمه نورالله کسایی، تهران، ناشر یزدان.

42- جوان مسلمان و دنیای متجدد، حسین نصر، ناشر فیروزه، ترجمه مرتضی اسعدی، 1382.

43- کنزالعمال، متقی هندی، بیروت، موسسه الرساله، 1409 ق.

44- مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، انتشارات موسسه آل بیت، 1319.

ارسال نظرات