۲۷ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۵
کد خبر: ۵۷۹۵۹۸

یادداشت| آیا حمایت رهبر انقلاب به معنای تأیید کار دولت است؟

حمایت رهبر انقلاب از دولت به مفهوم تأیید كار دولت نیست بلكه نتیجه اجبارى شرایطى است كه در آن به ‌سر مى‌بریم؛ بنابراین به نظر مى ‌رسد پاسخ به این پرسش كه این شرایط چیست و چه ویژگى‌هایى دارد، ضرورى است که در این یادداشت سعی شده به این سؤالات پاسخ داده شود.
دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت با مقام معظم رهبری

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، بروز برخى رفتارهاى نامتعارف، شتابزده و غیرقابل پیش ‌بینى از سوى جامعه نشان مى‌دهد افكار عمومى كشور تحت تأثیر فضاى روانى و رسانه‌اى دستخوش عوارض و اختلالاتى قرار دارد كه ادامه آن مى‌تواند مدیریت كلان كشور را در شرایط خاص با مشكلاتى مواجه كند و غفلت از این مسأله مى‌تواند به انقلاب، به كشور و ملت، ضربه وارد سازد.

اهمیت این موضوع به اندازه‌اى است كه رهبر معظم انقلاب در جمع نمایندگان مجلس خبرگان رهبرى مى‌فرمایند: «اگر مردم و نخبگان به ‌ویژه نخبگان از این شرایط غفلت كنند ضربه خواهیم خورد و ضرر خواهیم كرد.»

علت طرح این موضوع در جمع فوق بیانگر اهمیت مسأله و غفلت نخبگان از آن است. علائم این غفلت هم زیاد است؛ انتقادات مبالغه‌ آمیز، بزرگنمایى در مشكلات، دامن زدن به مطالبات، زمان‌نشناسى در طرح انتقاد، اقدامات افراطى، شعارهاى هنجارشكن، سخنان غیرمسؤولانه و ناآگاهانه نشانگان این غفلت‌ها هستند.

آن چه روشن است عدم درك شرایط كنونى براى بسیارى از خواص، نخبگان و بعضا نیروهاى انقلابى است. این‌كه عده‌اى به رهبرى ایراد مى‌گیرند چرا از دولت حمایت مى‌كنید؟ چرا در افكار عمومى و جلو دوربین به رییس جمهور تشر نمى‌زنید؟ نكته‌اى كه رهبر معظم انقلاب در همین سخنان اخیرشان متعرض آن شده و فرمودند: «حالا به بنده گاهی میگویند شما چرا به دولت تشر نمیزنید؛ مرادشان لابد تشر در معرض عام است، وَالّا از جلسات خصوصی ما که خبر ندارند! بنده اقلّاً ده برابر آن مقداری که در رسانه‌ها بعضی جلسات ما منعکس میشود، جلسات دیگر داریم با مسؤولان مختلف خب از آنها که مطّلع نیستند، دلشان میخواهد که بنده در معرض عام تشر بزنم. خب فایده‌ی این تشر چیست؟ فایده‌ی این تشر این است که دلِ شما خنک میشود، همین، یعنی بیش از این فایده‌ای ندارد؛ امّا ضررهای بزرگی دارد؛ این ضررها را باید بسنجید»

این سؤالات سوالاتى است كه موید عدم درك شرایط است. یعنى عده‌اى بدون توجه به شرایط، صرفا به حمایت رهبرى از دولت نگاه مى‌كنند و آن‌ را به‌ مثابه تأیید یا توجیه رفتار دولت تعبیر و تفسیر مى‌كنند اما علت حمایت، ملاحظه و مصلحت در دفاع از دولت را متوجه نمى‌شوند. باید این دسته از افراد را متوجه كرد كه حمایت به مفهوم تأیید كار دولت نیست بلكه نتیجه اجبارى شرایطى است كه در آن به ‌سر مى‌بریم؛ بنابراین به نظر مى‌رسد پاسخ به این پرسش كه این شرایط چیست و چه ویژگى‌هایى دارد، ضرورى است.

الف) شرایط حساس چیست؟

این شرایط چیست و چه ویژگى‌هایى دارد كه عدم درك آن سبب ضرر به كشور و یا انقلاب خواهد شد؟ رهبر معظم انقلاب در پاسخ به این پرسش تأكید مى‌كنند كه «شرایط فعلى شرایط حساسى است» و سپس اذهان را متوجه علت این حساسیت كرده و مى‌فرمایند: «چرا؟»

منظور ایشان در طرح این سؤال آن است كه نفس فهم علت حساسیت شرایط فعلى مهم است و اگر در تشخیص علت حساسیت اشتباهاتى صورت گیرد، ممكن است به نتایج غلط و تصمیمات غلط ترى برسیم. لذا اشاره مى‌فرمایند كه این حساسیت به‌ خاطر قدرت و قوت دشمن نیست. زیرا همه حكام فعلى كشورهاى متخاصم و مخالف انقلاب اسلامى از آمریكا، اسرائیل تا عربستان و سایر كشورها به نسبت گذشته ضعیف‌تر شده‌اند. وقتى آن‌ها كه قوى بودند و انقلاب هم نوپا و نهال بود، نتوانستند كارى بكنند این‌ها حتما نخواهند توانست.

پس حساسیت شرایط فعلى به‌ خاطر چیست؟ مى‌فرمایند: «به‌خاطر این است كه انقلاب اسلامى چهل سال خلاف جریان و خواست نظام سلطه و جریان استكبار حركت كرده است.»

تأكید رهبر معظم انقلاب اسلامى بر این نكته آن است كه علت خصومت دشمن درستى راهى است كه ما پیموده ایم. توانایى ما و قوت ما در پیمودن این ‌راه است و مقصود دشمن زدن نقاط قوت و سد كردن راه ماست. نتیجه این تحلیل، كاملا برعكس تصور كسانى است كه فكر مى‌كنند مشكلات فعلى نتیجه قوت دشمن و ضعف ماست. در حالی كه آنچه امروز دشمن انجام مى‌دهد از روى ضعف و درماندگى است. روزى كه ما ضعیف بودیم و آن‌ها فكر مى‌كردند از جهات مختلف نظامى، امنیتى، اقتصادى و سیاسى داراى نقاط قوت بسیارى هستند نتوانستند به اهدافشان برسند حالا كه ما قوى شده‌ایم و توان رویارویى با ما را ندارند چگونه مى‌خواهند اهداف خود را تأمین كنند. درك این علت براى مردم و جوانان از این جهت اهمیت دارد كه تنها امید دشمن به تحلیل غلط و نشناختن موقعیتى است كه در آن قرار دارند. چنانچه انسان‌ها دقیقاً زمانى شكست مى‌خورند كه نمى‌دانند چقدر به هدف نزدیك شده‌اند.

رهبر فرزانه انقلاب در ادامه مى‌فرمایند: دشمنان انقلاب اسلامى با همین تحلیل دو جنگ را به ما تحمیل كرده اند؛ یكى اقتصادى است؛ جنگى همه‌جانبه كه به شكل دائمى، با دقت با تمام ابزارهاى مورد نیاز، از مامور و ستاد تا امكانات و منابع مالى دنبال مى‌شود.

جنگ دوم؛ جنگ رسانه‌ای، فضاسازى عمومى و جنگ تبلیغاتى است. این مسأله مهمى است. بسیار مسأله حساسى است. مى‌خواهند فضاى عمومى به گونه‌اى باشد كه:

۱) مردم دچار اضطراب باشند.

۲) مردم دچار نومیدى باشند.

۳) مردم دچار بدبینى باشند.

به عبارت روشن، دشمن مى‌خواهد با این فضاسازى رسانه‌اى - تبلیغاتى، مردم تحت تأثیر ترس، یاس و بدگمانى قرار گرفته و رفتارهاى مورد نیاز آن‌ها را از خود بروز دهند. زیرا كنش‌هاى انسان در سایه اضطراب و ترس، نومیدى و سوءظن با سایر شرایط متفاوت است. اینكه این حالت هر كدام چه تأثیرى بر رفتار فردى و اجتماعى افراد مى‌گذارد پرسشى است كه پاسخ آن به این سؤال نیز كمك مى‌كند كه چرا رهبرى مى‌فرمایند عدم درك این شرایط می تواند به كشور ضرر وارد كند؟

 

ب) چرا ضرر خواهیم خورد؟

اضطراب، نومیدى و بدبینى سه مفهوم روانى مرتبط با یكدیگر هستند و روى یكدیگر تأثیر گذاشته و همدیگر را تكمیل مى‌كنند. جامعه‌اى كه تحت تأثیر این عامل روانى قرار گیرد، دست به كنش‌هایى خواهد زد كه مدیریت آن ساده نیست. معلوم مى‌شود كه هدف دشمن از جنگ اقتصادى، هیاهوى نظامى و تهدیدات امنیتى به ‌دنبال ساختن فضایى است كه مردم در مسیرى خلاف سیاست‌هاى نظام حركت كرده و كنترل و مهار آن براى كشور در حال تحریم دشوار باشد.

براى فهم بهتر تأثیر این فضا و غلبه ترس، یاس، بدبینى بر رفتار مردم باید این مباحث را از منظر روانى، روان‌شناسى اجتماعى و جامعه ‌شناسى مورد بررسى قرار داد:

1) ترس و اضطراب:

ترس امرى روانى و درونى است اما ریشه، علت و منشا آن بیرونى است چون در شرایط احساس خطر نسبت به یك چیزى شكل مى‌گیرد بنابراین با «فوبیا» فرق دارد. ترس علت دارد و منطقى است اما فوبیا دلیل منطقى ندارد.

ترس زمینه آمادگى براى مقابله با خطر را ایجاد مى‌كند و راهى براى مصونیت از خطر است اما كسانى بیشتر مى‌ترسند كه نمى‌خواهند ریسك كنند.

نكته مهم این است كه خطرى كه ترس را ایجاد مى‌كند، ممكن است واقعى نباشد، زخمى، خیالى، تصویرسازى، جعلى، خواب و رویا باشد به هر دلیل ترس شكل مى‌گیرد و دشمن از همین استفاده مى‌كند یعنى خطرسازى مى‌كند و وانمود مى‌كند خطر در راه است. خطر جدى است و اگر دشمن موفق بشود چنین تصویرى ایجاد كند یك جامعه، یك كشور، یك ملت در معرض خطر است، خطر جنگ، خطر گرسنگى، خطر فقر، بدبختى، جامعه دچار ترس و استرس جمعى شده و براى مصونیت و كاهش هراس خود دست به اقدامات جمعى خواهد زد. احتكار خانگى، انباركردن كالا، هجوم به بازار براى انباشت كالاى مورد نیاز یا تلاش براى جلوگیرى از فقیرشدن با توسل به هر ابزارى، از پیامدهاى این ترس در جامعه كنونى است.

2) بدبینى :

بدگمانى و سوء ظن امرى روانى است كه بخشى از آن غیر ارادى و خارج از اختیار انسان است اما بخش دیگر آن كه در واقع در ادامه آن قرار مى‌گیرد در اختیار آدمى است و مطابق با دستورات دینى باید كنترل شود.

از آن‌جا كه تأثیر اجتماعى بدبینى بسیار زیاد بوده و گفته مى‌شود هیچ چیز به اندازه بدبینى در همبستگى و وحدت جامعه اثر منفى ندارد، قرآن كریم تصریح دارد كه بسیارى از ظن و گمان‌ها گناه هستند. پیامبر گرامى اسلام(ص) نیز فرمایند: «راه مقابله با بدبینى این است كه تصدیقش نكنى.» بنابراین بدبینى علل و عواملى دارد كه توجه به آن‌ها مى‌تواند در كاهش آن مؤثر باشد.

1. خوب و بد دانستن مطلق شخصیت‌هاى سیاسى‌

2. مقایسه نیات و اعمال خود با دیگران‌

3. حس انتقام و كینه جویى‌

4. ناتوانى در برخورد با دیگران‌

5. خود برتربینى نسبت به دیگران‌

6. قضاوت زودهنگام و پیش داورى‌

7. همنشینى با افراد بدگمان‌

3) یاس و نومیدى‌

در خصوص چیستى و تعریف ناامیدى گفته مى‌شود: «ناامیدى در یك شخص زمانى رخ مى‌دهد كه نسبت به ارزشمندى خود احساس تردید داشته باشد.» در تعریفى روانشناختى از نومیدى به «احساس فرد از عدم دستیابى به وضعیت مطلوب در آینده» اشاره دارد. هم‌چنین ناامیدى را حالتى دانسته‌اند كه «فردانگیزه خود را براى پیشرفت، حل مسأله، روابط اجتماعى، موفقیت، تحول، یادگیرى، دستیابى به اهداف زندگى و به‌طور كلى جنبه‌هاى مثبت از دست مى دهد.»

بنابه توصیفى كه افلاطون از جامعه كرده و مى‌گوید «جامعه همان فرد است كه با قلم درشت نوشته شده است.» توان با تعمیم تعاریف فوق در توصیف نومیدى اجتماعى گفت: «ناامیدى اجتماعى زمانى شكل مى‌گیرد كه جامعه احساس ‌بى‌هویتى كرده و امیدى براى رسیدن به وضع مطلوبش را ندارد. بدیهى است چنین جامعه‌اى ‌انگیزه كافى و لازم براى توسعه، تعامل جهانى، میدان‌دارى در عرصه‌هاى مختلف، سبقت گرفتن، تحول و تغییر را ندارد.»

نكته مهم در بحث امید و نومیدى كنونى این است كه این وضعیت در یك فرایند طبیعى شكل ‌گرفته یا پروژه‌اى است كه دشمنان این ملت آن ‌را با برنامه‌ریزى و هزینه‌هاى مالى و تبیلغاتى صورت مى‌دهند. پروسه‌اى یا پروژه‌اى بودن نومیدسازى مردم نشانگانى دارد كه مى‌توان آن‌ها را در كمیت و كیفیت آن مشاهده كرد. كمیت در پروژه نومیدسازى بسیار بیشتر از آن‌ چیزى است كه واقعیت دارد و به تصویر كشیده مى‌شود و دشمنان انقلاب اسلامى تلاش مى‌كنند در این زمینه، بزرگنمایى حداكثرى از مشكلات نظام را انجام دهند چراكه هر اندازه تصویر ذهنى جامعه از نومیدى بیشتر باشد به عمق و گستره آن كمك كرده و مى‌تواند آن‌ها را كاملا ناامید سازد.

نشانه دیگر، كیفیت ناامیدى است. كیفیت نومیدى به ابعاد آن مربوط مى‌شود یعنى این‌كه نومیدى از چه چیزى صورت‌ گرفته است؟ نومید از عملكرد مدیران و مسؤولان است یا از قوانین و سیاست‌ها؟ از ساختارها و قوانین است یا از كارگزاران و مدیران؟ رفتار و روحیات اشرافى كارگزاران؟ ناامیدى از شرایط حاكم بر اوضاع اقتصادى و اجتماعى جامعه یا از اصول و مبانى؟ ناكارآمدى و ضعف مسؤولان آن‌ها را مایوس كرده یا انقلاب و نظام سبب نومیدى آن‌ها شده؟ ناامیدى از ترویج فساد و عدم برخورد با آن‌هاست یا ناشى از عدالت و مبارزه با زیاده‌ خواهى‌ها؟ مجریان پروژه نومیدسازى این توانایى را دارند كه جاى هر یك از این‌ها را مطابق مقصود خویش تغییر دهند.

بدون تردید آنچه مردم را ناامید كرده اصل انقلاب اسلامى و گفتمان انقلابى و ارزش‌هاى اسلامى نیست بلكه آنچه مردم را مأیوس كرده، وعده‌هاى توخالى، مواضع نامتعارف، مناقشات سیاسى و جناحى، اختلاف و دودستگى و احیانا دروغگویى و فریبكارى‌هاست. اما دشمنان نظام اسلامى در این فضاسازى كنونى تلاش مى‌كنند تا ناامیدی‌هاى حاشیه اى را متوجه اصل انقلاب كنند. نفرت از اقدامات غیر انقلابیون را متوجه انقلابى‌ها كنند و ضعف مدیران غیر ولایى را به پاى ولایت و ولایتمداران بنویسند.

 

عوامل نومیدساز ساز جامعه:

1. فضاسازى دشمنان و تزریق ویروس یاس به جامعه‌

۲. كمك ناخواسته نیروهاى خودى به نومیدسازى مردم‌

۳. عدم درك شرایط از سوی بسیارى از خواص و در نتیجه نادیده انگاشتن نقش دشمن‌

۴. دامن زدن به اختلافات میان قواى سه گانه، دولتمردان و جناح‌هاى سیاسى‌

۵. ناكارآمدى دولت در پاسخ به نیازهاى جامعه‌

۶. انفعال نیروهاى مدافع انقلاب از آرمان‌ها و ارزش‌هاى انقلاب و اسلام‌

۷. بى‌توجهى به پروژه فساد نمایى و بزرگنمایى در انواع مفاسد به ‌ویژه فساد اقتصادى‌

۸. ترجیح منافع گروهى بر منافع و مصالح ملى از سوی جریان‌ها، گروه‌ها و شخصیت‌هاى سیاسى‌

۹. دامن زدن به اخبار منفى و پخش اكاذیب رسانه‌هاى بیگانگان‌

۱۰. تضعیف رسانه‌ها و منابع اعتماد ساز

راه مقابله با ویروس ناامیدى‌

رهبر معظم انقلاب پس از بیان ضرورت توجه نخبگان به وضعیت حاكم بر افكار عمومى، به ارائه راهكارهاى عملى جهت افزایش اهتمام نخبگان پرداخته و تأكید داشتند؛ از دشمن جز دشمنى و رذالت انتظارى نیست، بنابراین آن‌ها در مسموم‌سازى فضاى كشور هر كارى كه بتوانند مى‌كنند. اما مهم این است كه ما به این جو كمك نكنیم.

رهبر معظم انقلاب اسلامى در تشریح این نگاه خود، مى‌فرمایند: «نقطه اصلى عرض من همین است. همین كه ما به این جو كمك نكنیم. ما در آلوده كردن فضاى ذهن مردم تأثیر نگذاریم؛ یعنى ما باید در جهت عكس عمل كنیم.»

دردمندانه باید گفت علت طرح این موضوع و تأكید معظم له بر این ‌كه نقطه اصلى فرمایشاتشان همین است كه ما به دشمن كمك نكنیم این است كه متاسفانه این اتفاق از سوى برخى نخبگان، خواص جامعه و بعضا نیروهاى خودى صورت‌ گرفته و همچنان ادامه دارد. چنان‌ چه مى‌فرمایند: «گاهى اوقات توجه نمى‌كنیم و این اتفاق مى‌افتد؛ گاهى اوقات در بیان برخى از مشكلات مبالغه مى‌كنیم، گاهى اوقات در بیان آن انتقادى كه نسبت به یك دستگاهى یا به یك شخصى داریم، مبالغه مى‌كنیم. این مبالغه مضر است؛ این مبالغه در آلوده كردن و هرچه بیشتر مضطرب كردنِ افكار عمومى به كار خواهد رفت؛ این كارى است كه باید به آن توجّه كرد و ویروس بدبینى را نباید گسترش داد. ببینید!»

و دردمندانه‌تر باید اذعان كرد كه این توصیه‌ها در گذشته بارها تكرار شده و در خطبه‌هاى عید سعید فطر با حكم شرعى بیان فرمودند: «متأسّفانه امروز در فضاى عمومى، در فضاهاى مجازى، توهین به یكدیگر، اهانت به یكدیگر، تهمت زدن به یكدیگر از سوى جمعى رایج شده است؛ البتّه این جمع، مسلّماً جمع زیادى نیستند لكن كارشان به كشور و به فضاى عمومیِ كشور صدمه مى‌زند؛ بعضی از این‌ها گناه كبیره است. بایستی روح وحدت و روح اهتمام باشد پرداختن به یكدیگر را بگذارند براى یك‌وقت دیگر؛ امروز كه دشمن در مقابل كشور ایستاده است، همه با هم دست به دست هم بدهند، متّحد باشند، در یك جهت كار كنند براى استقلال و عظمت كشور.»

در خصوص علت‌ بى‌توجهى به این‌گونه هشدارها و ادامه این رویه‌ها، در نگاهى خوشبینانه مى‌توان به عدم درك درست از شرایط كشور اشاره كرد كه معظم له در جمع دانشجویان از آن به ‌عنوان یكى از موانع پیشرفت كشور یاد كرده و فرمودند: «درست نشناختن محیط؛ این هم یكى از موانع كار است. بعضى‌ها هستند محیط را درست نمى‌شناسند؛ وقتى ما محیط را نشناختیم، احتمال خطا و اشتباه برایمان زیاد است؛ وقتى كه جنگاور و رزم‌آور ندانست كجا قرار دارد، دشمن كجا است، دوست كجا است، ممكن است سر اسلحه‌اش را به طرف دوست بگیرد، به خیال این‌كه دارد به دشمن شلّیك مى‌كند؛ محیط را باید شناخت، جبهه ‌بندى‌ها را باید دید، باید شناخت. بعضى از كارهایى كه بعضى‌ها مى‌كنند، مثل همین شخصى است كه گفتم در سنگر خوابش برده، حالا بیدار شده و مى‌بیند صداى تَقّ ‌و توق مى‌آید، نمى‌داند دشمن كدام طرف است، دوست كدام طرف است، همین‌ طور بى‌هوا توپخانه را یا خمپاره را یا تفنگ را آتش مى‌كند به یك سمتى؛ اتّفاقاً به سمت دوست شلّیك مى‌شود. بعضى‌ها كارشان این‌جورى است؛ نمى‌فهمند با چه كسى دارند مبارزه مى‌كنند؛ بنابراین شناخت محیط خیلى لازم است.»

بر همین اساس رهبری در این نشست مهم و راهبردى به تشریح علل وضعیت و حساسیت شرایط كنونى كشور پرداختند و به‌ منظور اتمام حجت هرچه بیشتر و این‌كه عده‌اى تصور بستن باب انتقاد را نداشته باشند، در ادامه فرمودند: «بنده خودم اهل انتقادم؛ من به همه‌ این دولت‌هایى كه از اوّلِ این مسؤولیّتِ این حقیر تا امروز سرِ كار آمده‌اند، در موارد گوناگون اعتراض و انتقاد داشته‌ام و انتقادها گاهى هم انتقادهاى تندى بوده، سختى بوده؛ انجام داده‌ایم انتقادها را. من خودم اهل مسامحه‌ در برخورد با مشكلات دستگاه‌هاى مسؤول نیستم، لكن نوع گفتن، نوع اقدام كردن، نوع برخورد كردن باید جورى نباشد كه موجب بشود كه مردم اسیر و دچار بیمارى بدبینى بشوند؛ این بدبینى را دیگر نمى‌شود درست كرد.»

معظم له معتقدند اگر این‌جورى شد و مردم دچار بدبینى شوند دو نتیجه بد و خطرناك حادث مى‌شود. یكى این‌كه؛ سخنان و تبلیغات مثبت خودتان هم دیگر براى مردم غیر قابل باور مى‌شود  و دوم این‌كه دروغ‌هایى كه از طرف دشمن گفته مى‌شود، قابل باور مى‌شود و این چیز خیلى خطرناكى است./9457/ی۷۰۳/ق

سجاد محمدی فارسانی

ارسال نظرات