۲۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۶
کد خبر: ۵۷۴۹۰۳
در جدیدترین شماره ماهنامه فکه می‌خوانیم؛

پرونده ویژه نخستین عروج شهید حججی

صد و هشتاد و سومین شماره ماهنامه فکه با پرونده ویژه نخستین سالگرد عروج شهید حججی منتشر شد.
ماهنامه فکه

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مؤسسه فرهنگی هنری جنات فکه، صد و هشتاد وسومین شماره ماهنامه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی فکه ویژه مرداد ۹۷ را به سردبیری علی حسین‌پور منتشر کرد.

این ماهنامه در هفت بخش یادداشت‌ها، چشم‌انداز، موج بیداری، گذر از تاریخ، روایت راوی، مدافعان حریم و فکه+ سامان یافته است.

در بخش یادداشت‌ها عنوان‌های: دهه 60 دیگر و زندگی در اسارت را مطالعه می‌کنیم.

جلوه های بالندگی در حیات کشور و دهه شصت نیز مطالب بخش چشم انداز است؛ ضمنا در بخش موج بیداری این ماهنامه عنوان‌ آتش‌بازی در شام بررسی و موضوع‌هایی همچون تا چهل سالگی و آیین جمهوری و مشروطه دیکتانوری نیز در بخش گذر از تاریخ واکاوی شده است.

همچنین در بخش روایت روای موضوعاتی همچون: نقطه رهایی، روزی روزگاری، روایت کمین گاه، از آبادان تا مزار شریف و حلی و دعا ممنوع را مطالعه می‌کنیم.

در پرونده ویژه نیز نخستین سالگرد عروج شهید محسن حججی با عنوان مدافعان اول عنوان‌های: صلابت چشمان جابر، محسن چگونه محسن شد، داستان خداوند، لحضه مطمئن، چشمان شهدا، پشت سر فرمانده، ستاره نجف آباد، برجک خالی تانک، رفاقت تنها، رفاقت بی‌انتها ، عطر پیراهن محسن و این راه پر عشق به چشم می‌خورد.

 بر اساس گزارش خبرگزاری رسا، زیر عنوان «محسن چگونه محسن شد؟»  مصاحبه با محمدرضا حججی پدر شهید محسن حججی و در قسمتی از این گفت‌وگو چنین آمده است:

این که چه شد آقا محسن ما شد «شهید محسن حججی» حقیقتش را نمی‌دانم. این رازی است بین محسن و خدای خودش. یک معمای حل نشدنی که من هم به عنوان پدر از آن بی خبرم. البته نسل ما از نسل مرحوم آیت الله احمد حججی است که پایه‌گذار حوزه نجف است.  

ایشان زمانی که بهاییت در نجف آباد بود و ایشان تبلیغ بی‌دینی می‌کرد به پا خاست و مقابل آنها ایستاد و این تربیت دینی از گذشته در ما شکل گرفته است.

در دل‌نوشته‌ای از پدر شهید حججی درباره فرزندش هم چنین آمده است:

روزها، هفته‌ها و ماه‌ها گذشته. بیش از 365 روز است که تو را ندیده‌ام. دلم برایت تنگ شده. خیلی سخت است، اما برای رضای خدا تحمل می‌کنم. چهره‌ات در خاطرم تغییر نکرده، صدایت در گوشم طنین انداز است و من مانده‌ام و خاطرات خوش کودکی‌ات. من مانده‌ام با لحظه‌های با تو بودن.

محسن جان، پسر عزیزم! مانع رفتنت نشدم، اما حس پدرانه درونم همچون شعله‌های آتش زبانه می‌کشد. صورت نورانی و دلربایت مرا یاد روزها دفاع مقدس می‌اندازد و آن دوران خوش که خودم با دوستان و همرزمانم در جنگ حضورداشتم.

محسن جان، عزیز پدر، میوه دلم! جگرم در فراغت می‌سوزد، اما دلم به این خوش است که راه و مسیری که رفته‌ای برای اعتلای پرچم امام حسین(ع) بوده است.

در عنوان  «پشت سر فرمانده» گفت‌وگو با سرهنگ سیف زاده درباره رشادتها و دلاوریهای شهید محسن حججی در سوریه و جنگ با داعش و چگونگی اسارات و شهادت و بازگشت پیکر ایشان است، در قمستی از این بخش درباره سیر تکاملی محسن حججی چنین آمده است:

محسن حججی یک دفعه و آنی به این جایگاه نرسید. شما فقط اخبار مظلومیتش در اسارات و جزئیات شهادتش را ببنید و در همان فیلمی که پخش شد، خیلی حرف است که یک فردی را وقتی می‌خواهند بکشند این قدر روحیه داشته باشد.

معمولا افراد وقتی این صحنه‌ها را می‌بینند سکته می کنند و چون شینده‌اند که داعشی­ها  سر می‌برند  و جنایت می‌کنند. باید خیلی اعتقاد و ایمان داشته باشند که اراده‌ات این قدر محکم باشد و اکبریان میگفت:  من این صحنه را دیدم که وقتی حججی را روی چوپ دارمانند عمود می­گذارند تا حلق آویزش کنند در مسیر رفتن به بالا از روی پله و سکو، سرش را بالا گرفت و گفت: خدایا! کمکم کن کم نیاورم.

عجب روحیه‌ای است! من که صحنه‌های جنگ و خونریزی دیده‌ام بیش‌تر متوجه شوم. البته با صحنه های این طوری روبه­ رو نشده­ ام. من همه رقم شهادت و صحنه های جنگ و تیر و ترکش رفقا دیده‌ام.  حالا بلا تشبیه؛ صحنه‌های اعدام افراد مختلف را هم دیده‌ام.  

زبانشان بند می‌آید و اصلا نمی توانند راه بروند و خودشان را خراب می‌کنند و وقتی این طور می خواهند شهیدش کنند و قبلش هم حسابی مورد ضرب و شتم  قرارش داده‌اند، این همه روحیه دارد و پیکرش را وقتی ببینید، پهلویش تیر خورده. داعشی‌ها چوپ کرده‌اند در سوراخ بدنش و روی یکی مقوا ی پلارکاد نوشته‌اند که این اسیر ایران است و در منطقه تنف به اسارت ما در آمده . وقتی داشت می رفت بالا می گفت: خدایا کمک کن کمکم نیاورم! این نشان می دهد که ایشان با یک عزم راسخ واراده قوی و اعتقاد محکم به صحنه رفته بود. وقتی فیلم خباثت نیروی داعش جلوی چششم می آمد گریه می کردم ولی وقتی صحنه ­های دیگر رامرور می­کردم به محسن می‌گفتم: ای والله به تو مرد.

 گفتنی است، مؤسسه فرهنگی هنری جنات فکه، صد و هشتاد و سومین شماره ماهنامه فکه را با قیمت ۴۰۰۰ تومان در ۶۸ صفحه منتشر کرده است./۹۹۸/ن۶۰۲/ش

ارسال نظرات