۲۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۲۶
کد خبر: ۵۶۸۰۱۱

یادداشت | منبر در شهر(۳)

در مسجد کسانی که «شعار»، باب میل شان نبود، ساز خود را می زدند، به گونه ای که اختلاط شعارهای متفاوت، جو مضحکی را ایجاد می کرد.
منبر

سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا | گروه نویسندگان حوزوی

چند دستگی مضحک

روزها و شب ها طبق قاعده خودشان می گذرند؛ از قضا منبر هم راضی کننده است، هم برای من، هم برای مردم؛ البته قیافه هایشان اینطور نشان می دهد، یا دست کم من اینطور از چهره شان می خوانم!

استرس روزهای نخست، جای خودش را به دلهره خفیفی داده است که جنسش کمی متفاوت است. نگرانم بعد از این رضایت تلویحی مردم، رشته کار از دستم در برود و  خراب کنم. ( دردسرها که یکی و دو تا نیست!)

باید ثابت کنم که سامان اوضاع اتفاقی نیست و این روند مطلوب ادامه خواهد داشت.

قبلاً به چند دستگی سیاسی بین نمازگزاران اشاره کرده بودم؛ همان موج هایی که به تعبیری، ظرفیت سونامی شدن را داشتند؛ مثلاً این اختلاف بین مردم که بعد از نماز «شعار» بدهند یا نه؟ بعضی ها آن را جزیی از نماز دانسته، به طوری که در نمازهای فرادایی که در خانه می خواندند هم از انجام آن کوتاهی نمی کردند.(به قول معروف دیدم که می گم) و بعضی ها به کل منکر می شدند که یعنی چه این شعارها! حتی برای نصب تابلوی «خدایا! خدایا!» ماجراها داشتند، به طوری که  اوقاف پیغام داده بود که یا تابلو را نصب می کنید یا کمک به مسجد را قطع می کنیم!

از آن طرف کسانی که «شعار»، باب میل شان نبود، ساز خود را می زدند، به گونه ای که اختلاط شعارهای متفاوت، جو مضحکی را ایجاد می کرد.

مثلا  بعد از سه تا الله اکبر یک عده می گفتتد خامنه ای رهبر؛ یک عده دیگر می گفتند خمینی رهبر!

برای دسته دوم، چند حالت می توان فرض کرد: یا اینکه آنها هنوز باور ندارند یا دوست ندارند باور کنند که امام ( ره ) از میان ما رفته است! یا اینکه گمان می کنند در دهه های اول انقلاب هستیم و امام ( ره ) زنده است یا... 

به غیر اینها، این شعار چه توجیهی می تواند داشته باشد؟

اصلا شاید هم اینطور خیال می کردند که وقتی میگویند " خامنه ای خمینی دیگر است"؛ در نتیجه   اینها هم  باید بگویند " خمینی رهبر " !

مرحله بعدی در پروژه شعار، توقف روی کلمه مرگ بود؛ به این صورت:

الله اکبر

الله اکبر

الله اکبر؛

خامنه ای ( یا خمینی) رهبر

مرگ...

حالا مرگ چی؟ باد؟ نباد؟ و اگر باد، بر کی باد؟

جالب تر اینکه بعضی بزرگواران کلا به جای اینها بعد از سه تا الله اکبر می گفتند: یا حسین!

وضعیت وصف شده ظاهر ناخوشایندی داشت؛ به طوری که  با توجه به اینکه مسجد در خیابان اصلی است و پذیرای مسافران فراوان، این وضع  مایه شرمساری است.

پدر در این باره خیلی بازخواست می شد، با اینکه بارها تذکر داده بود که مسجد جای کارهای جناحی نیست و حفظ نظام و ولایت فقیه، اصل اول است، اما ....

ناگفته نماند این بار هم اختلاف نظرها و دو دستگی ها، با تمهیدات مناسب پدر سامان یافت و ختم به خیر شد. ( که خود حکایت مفصلی دارد)/۸۴۱/ز۵۰۴/س

محمدجواد نیکزاد، نویسنده و مبلغ حوزوی

ادامه دارد...

ارسال نظرات