۲۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۱
کد خبر: ۵۶۷۸۷۹
حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی خراسانی در گفت‌وگو با رسا:

روحانیت با هیچ مسؤولی عقد اخوت نبسته است/ قم باید قم بماند

نماینده مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه روحانیت هیچ وقت این قول را نداده که جور اشتباه‌کاری‌های مسؤولان را متحمل شود، گفت: ما با احدی از مسؤولان کشور عقد اخوت نبسته‌ایم و اگر احساس کردیم زاویه می‌گیرند ولو از نزدیک‌ترین دوستان ما باشند، با استفاده از راهکارهای منطقی با آنها مقابله می‌کنیم.
حسینی خراسانی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد حسینی خراسانی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری اصالتاً اهل خراسان شمالی و زاده روستای فجرآباد از توابع شهرستان شیروان است.

فرصت تبلیغی ماه مبارک رمضان مستمسکی برای رجعت این مجتهد برجسته از قم به استان زادگاه خود و برگزاری جلسات روزانه تفسیر در بجنورد بود؛ رجعت تبلیغی که از چند سال پیش آغاز شده و همچنان تداوم دارد.

آنچه در پی می‌آید حاصل گپ و گفت خبرگزاری رسا با این استاد نمونه چهاردهمین اجلاسیه بزرگ حوزه علمیه قم درزمینهٔ تهدیدهای حوزه و روحانیت است.

رسا- با وجود اینکه از ناحیه دشمنان و بدخواهان تهدیدهای مختلفی متوجه روحانیت و نهاد دین است؛ اما به نظر می‌رسد یکی از تهدیدهای مهم روحانیت که سبب تضعیف این نهاد می‌شود عملکرد برخی از روحانیان است، تحلیل شما در این زمینه چیست؟

روحانیت باید مراقب باشد تا روحانیت را تضعیف نکند، در بین روحانیت مشکلاتی وجود دارد و البته مشکلات سه‌گانه تحریف الغالین، انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین که دین را تهدید می‌کنند درواقع مربوط به روحانیت است و در قالب روحانیت روی می‌دهد؛ یعنی همه این موارد درونی است.

حالا راهکار چیست؟ آیا باید به‌عنوان یک واقعیت ولو تلخ تحمل شود یا قابل علاج است؟ قابل علاج است، علاج آن هم طرق عدیده‌ای دارد، یکی از راه‌های علاج این است که ارتباط‌های بین خود را نزدیک‌تر کنیم، ما گاهی از واقع به دلیل عدم ارتباط نسبت به یکدیگر قضاوت‌ها و ذهنیت‌هایی داریم که آن ذهنیت‌ها آثار و پیامدهایی را در پی دارد.

اینکه امام راحل فرمودند که علما در همه بلاد هر از چندی دور هم جمع شوند ولو برای چای خوردن برای همین است، البته راه‌های زیادی برای افزایش ارتباط بین روحانیان وجود دارد، نمی‌خواهم بگویم این تنها راه بوده و کافی است؛ بلکه این یک راه است، باید با هم مرتبط باشیم و تحت هر عنوان و هر انگیزه‌ای که هست ارتباط‌ها افزایش یابد.

وقتی با هم باشیم مقدار بیشتری تعارف و شناخت حاصل می‌شود و بیشتر در جریان مسائل قرار می‌گیریم و مردم هم وقتی ببینند با هم هستیم و این با هم بودن از طرح بعضی از حرف و حدیث‌ها بازدارنده خواهد بود.

هیچ وقت کاری نکنیم که مجبور به عذرخواهی شویم البته اگر موضوعی پیش آمد باید عذرخواهی کنیم؛ اما ما طلاب باید مراقب باشیم تا جایی که امکان دارد کاری نکنیم که اعتذار در پی داشته باشد.

اگر ما طلاب قرار است به رسالت خود عمل کرده و در عمل به آن موفق شویم و پیش ببریم باید با هم باشیم و این با هم بودن را باید نشان دهیم، اگر خدای ناخواسته رخنه و فرجه و خللی بین ما به وجود بیاید دیگران نفوذ کرده و آن وقت ریشه روحانیت را از اساس می‌زنند.

ازاین‌رو باید با هم باشیم و برای با هم بودن هم باید یکدیگر را تحمل کنیم، نباید انتظار داشته باشیم همه مثل ما فکر کنند و حرف بزنند و مثل ما برخورد داشته باشند، فکرها، برخوردها و روش‌ها مختلف است ولی باید یکدیگر را تحمل کنیم.

اشکالی ندارد اگر در مجلسی از فردی تعریف کردند من بلند نشوم بگویم بله او خیلی انسان خوبی است و 10 تا فضیلت هم به فضایل او اضافه کنم اما یک لکن بیاورم و سپس ریشه طرف را بزنم!

رسا- با توجه به مطالبی که فرمودید نگاه به طلبه باید چگونه باشد تا جهت حوزه به سمت تقویت همگرایی و هم‌افزایی در راستای حراست از دین باشد؟

آنچه عرض کردم قاعده و قانونی برای پاسخ به همین نوع پرسش‌ها بود و ما باید حوزه و طلبه را با این نگاه ببینیم؛ بنابراین باید برنامه‌ریزی کنیم تا طلاب جامع و عمیق بار بیایند و از همه مهم‌تر باید طلبه‌ها را باور کنیم، باید قدرت طلاب را باور کرده و برای طلبه ارزش قائل شویم. آنچه عرض کردم همه اینها را در بر دارد.

با التفات و ملاحظه همین دغدغه‌ها این بحث را عرض کردم، باید به طلاب احترام بگذاریم، باید برای طلبه‌ای که در حوزه و جلسه درس ما هست اهمیت قائل شده و او را در قیافه و چهره و قامت یک شخصیت تأثیرگذار اجتماعی در آینده ببینیم.

نمی‌گویم الآن این نگاه نیست بلکه کم شده است، باید اساتید و مدیران، مسؤولان و سیاست‌گذاران حوزه علمیه مسأله مقول به تشکیک بودن را فراموش نکرده و از همین جا تا مرکز این موضوع را مد نظر داشته باشند که اگر قرار است از دین صیانت شده و امروز که دین در قالب نظام جمهوری اسلامی تبلور یافته است، اگر قرار است از نظام جمهوری اسلامی صیانت شده و نظام تقویت شود و با خطرها و آسیب‌های نظام مقابله شود ضمن اقرار و التزام و احترام به نقش همه صنوف و اقشار، نقش اساسی، مادر و اصلی بر عهده حوزه‌های علمیه و بر دوش روحانیت است.

باید در نهایت این آمادگی را در خود ایجاد کنیم که اگر قرار است برای حفظ نظام قربانی نثار شود باید حوزه‌ها، روحانیان و علما و طلاب خود را برای قربانی شدن آماده کنند که البته آمادگی برای قربانی شدن برای اسلام افتخار بزرگی است.

شاید آن کلام پیر مجرد و پیر طریقت در روزهای پایانی عمرشان که فرمود امروز اسلام قربانی می‌طلبد و افتخار می‌کنم که من خود یکی از قربانیان اسلام باشم مؤید همین موضوع باشد.

امروز اسلام قربانی لازم دارد و باید حوزه‌های علمیه در خط مقدم قربانی شدن باشند. کما اینکه همان طور که ملاحظه فرمودید این قصه الآن هم جریان دارد و روحانیت قربانی می‌شود و باید قربانی شود، اگر خطری بروز می‌کند لبه تیز خطر متوجه روحانیت است.

ما این مطلب را که بحث و عنوان کردیم دقیقاً با این رویکرد است که باید حوزه‌ها و طلاب را باور کرده و برای آنها برنامه‌ریزی کنیم، اهمیت و احترام قائل شده و وقت بگذاریم. همین‌جور باری به هر جهت نمی‌شود.

رسا- یکی از آسیب‌هایی که روحانیت را تهدید می‌کند این است که این‌طور تلقی می‌شود حکومت و نظام در دست روحانیت است و درنتیجه وقتی فسادها و تخلفات مدیران و مسؤولان دیده می‌شود مردم این مفاسد را به روحانیت نسبت می‌دهند. راه علاج چیست تا دامن روحانیت از این آلودگی‌ها و تهمت‌ها مبرا شود.

این از افتخارات روحانیت است که در طول تاریخ هیچ گاه پای هیچ قراردادی که مفاد و مبنای آن همکاری با هیئت حاکمه باشد امضا نکرده است.

این از افتخارات روحانیت است که هیچ گاه در هیچ قرارداد و تفاهم‌نامه‌ای التزام و تعهد نداده است که غرامت اشتباه‌کاری‌های دیگران را متحمل شده و پرداخت کند.

این از افتخارات روحانیت است که می‌گویند ما از هر کسی و جریانی و از هر دولتی و مسؤولی و نظامی و از هر مدیری حمایت می‌کنیم مادامی که در مسیر اسلام باشد.

ما در راه حمایت از اسلام و حفظ عزت اسلام با احدی عقد اخوت نبستیم و اگر احساس کردیم زاویه می‌گیرند ولو از نزدیک‌ترین دوستان ما باشند، با استفاده از راهکارهای منطقی به دور از ایجاد تنش و به دور از بحران‌زایی با آنها مقابله کرده و در این زمینه افشا و روشن گری می‌کنیم.

به همین دلیل روحانیت هیچ جا و در هیچ وقت این قول را نداده که جور اشتباه‌کاری‌های مسؤولان را در هر کسوتی و با هر موقعیتی که باشند متحمل شود.

الآن هم بحث می‌شود که نهادها و مجموعه‌های زیر نظر رهبری یعنی مجموعه‌های زیر نظر عَلَم روحانیت و عَلَم حوزه‌ها اگر کاستی داشته باشند کاستی‌ها متوجه روحانیت است، هم خود ایشان و هم ما با کسی تعارف نداریم.

هیچ گاه هیچ روحانی این منطق را ندارد که چون این مجموعه مربوط به رهبری است پس بنابراین آنجا باید خط قرمز تلقی شود، خط قرمز ما اسلام، کیان دین، عزت و اقتدار و اصالت و نجابت و شرافت خود روحانیت و حوزه‌های علمیه است.

البته نباید این‌جور تلقی کنیم، بله چون حکومت اسلامی به زعامت رهبری و ولایت فقیه است ما از این‌که تنش ایجاد کرده، التهاب به وجود بیاوریم و ناامیدی ایجاد کنیم -که همه اینها خلاف منطق، خرد، سیاستمداری و سیاستمندی است- اجتناب می‌کنیم؛ ولی اینکه تعارف کرده و وقتی اختلاس، کم‌کاری، بدکاری و اختلاس و سوء مدیریت می‌بینیم در عین حال صرفاً به دلیل اینکه حکومت حکومت روحانیت است سکوت کنیم اصلاً سابقه نداشته و اگر در مواردی بوده همین جا اعلام می‌کنیم که صد درصد خلاف و مضر بوده و نباید سکوت کنیم.

اصلاً این بحث‌ها برای همین مطرح می‌شود که ما با کسی تعارف نداریم، ما سوء مدیریت‌ها و سوء رفتارها را مورد نقد قرار می‌دهیم حتی اگر در جامعه روحانیت باشد؛ یعنی روحانیت غیر از روحانی است منظورم این است که حتی اگر فرد در کسوت روحانیت باشد تعارفی نداریم.

اتفاقاً مهم است بر روی همین نکته‌ای که اشاره فرمودید بایستیم، ما باید در عمل ثابت کنیم به دولت‌ها، مدیریت‌ها و مدیران کاری نداریم، روحانیت با مردم است، از مردم است، در میان مردم بوده و برای مردم است و مدافع حقوق مردم است.

اگر روحانیت در جایی دید حقوق واقعی مردم به مخاطره افتاده است به‌عنوان مدافع مردم، خادم مردم و حامی مردم حتماً عکس‌العمل نشان می‌دهد؛ منتها معنای عکس‌العمل نیست که حتماً انسان شلوغ‌کاری راه بیندازد اینها برای علاج مشکل است نه برای اینکه مشکلی بر مشکلی افزوده شود.

اگر گاهی می‌بینید برخوردها متفاوت است می‌گویند شاید این روش مؤثر و مفید باشد؛ اما بنای سازش و مصالحه حتی در جمهوری اسلامی در فضای حاکمیت روحانیت در برابر خلاف و سوء مدیریت را نداریم.

سازش و تفاهم و تبانی و ساخت و پاخت از ناحیه روحانیت با مسؤولان و مدیران و مجریان و سران قوا وجود نداشته و ندارد و نباید باشد و اگر احیاناً این ذهیت در بین مردم هست باید اصلاح شود.

رسا- یکی از تهدیدهای دین خالی شدن مناطق از علما و روحانیان است، با توجه به ضرورت هجرت روحانیان و علما به مناطق و بلاد، باید چه‌کار کنیم تا علما و روحانیان حوزه‌های علمیه قم و مشهد در این زمینه احساس تکلیف کنند.

همان طور که شما فرمودید باید کاری کنیم که علما نسبت به این موضوع احساس تکلیف کنند، تا علما احساس تکلیف نکنند اقدامی نمی‌کنند، طرف می‌گوید من احساس تکلیف کردم که بیایم و در عرصه انتخابات حضور پیدا کنم وقتی احساس تکلیف کرد اگر همه بگویند نه این کار را نکن می‌گوید من احساس تکلیف کردم و اگر همه هم بگویند بله او نه می‌گوید.

این یک دغدغه جدی بوده و باید حتماً مورد توجه قرار گیرد، خود رهبری معظم انقلاب هم بر اساس همین واقعیات بود که موضوع روحانی هجرت و مستقر و بعد هم هجرت بزرگان از حوزه‌ها به بلاد را مطرح کردند و آغاز هم شد.

این باید پیگیری شده و لازم و دغدغه مهمی است، دیگر اعاظم و بزرگان هم در حمایت از این اندیشه رهبری فرمایشاتی داشتند و اقداماتی کردند و کارهایی انجام گرفته است که این کاملاً درست است.

اما معنای هجرت این نیست که بگوییم چه ضرورتی دارد همه در قم جمع شوند، ما بالاخره باید قم داشته باشیم، نمی‌شود همه جا را قم کرد چون اگر همه جا را قم کردیم دیگر قم نخواهد بود.

مثل این است که بعضی می‌گویند ما باید همه مناسبت‌ها را مثل عاشورا کنیم، نه عاشورا فقط یکی است بقیه باید مثل عاشورا باشند، این را نه خدا و نه رسول خدا خواسته است و نه خود صاحب عاشورا و نه وارثان عاشورا خواسته‌اند، عاشورا یکی است ازاین‌رو عاشورا عَلَم است، روز یازدهم عاشورا نیست روز نهم هم عاشورا نیست. عاشورا یکی بوده و عاشورا باید عاشورا بماند، روز شهادت امام علی (ع) را می‌گویند مثل عاشورا شده است.

باید جایی به نام حوزه پررونق بغداد در عصر و روزگاری با محوریت شیخ مفید داشته باشیم، در یک روزگاری حوزه‌ای به نام حوزه پرطراوت و پرنشاط حله به محوریت علامه حلی داشته باشیم، باید حوزه‌ای پرنشاط و محور و مادر و اصل به نام حوزه جبل عامل بعلبک آن هم در روستایی به نام جزین به محوریت فقیه فحلی چون شهید اول داشته باشیم، باید در یک روزی حوزه‌ای به نام حوزه نجف با محوریت فحلی چون شیخ الطائفه طوسی و در روزگار دیگری با محوریت عَلَمی چون شیخ اعظم انصاری داشته باشیم.

باید حوزه علمیه‌ای به نام قم داشته باشیم با محوریت فلان و فلان و اگر هم روزی لازم شد در جای دیگری چنین حوزه‌ای داشته باشیم.

اینکه قم باید قم باشد در این جای تشکیک نیست و معامله و مصالحه و چانه‌زنی نمی‌پذیرید، قم باید قم باشد و یک قم داریم، این قم باید تغذیه و تقویت کند و توسعه دهد و البته این قم چون قم است باید مدیریت کرده و افراد را شناسایی کند و به حسب حال افراد، اشخاص، زمان‌ها شرایط و بلاد و مناطق نیروهای مناسب را توزیع کرده و به آنها بگوید باید در کجا باشند که این یک مرحله بوده و باید باشد.

اما معنای این‌که بعد از هجرت، رجعت صورت گیرد تعبیر درست این است؛ اما می‌گویند باید هجرت کرد نه این‌که هجرت نیست «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» این هجرت و نفع هجرت است «وَلِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ» این رجعت است.

آنکه از قم به بلاد می‌آید او رجعت می‌کند نه اینکه هجرت کند، آن‌که از بلاد به قم می‌رود هجرت می‌کند و کسی که از قم به بلاد می‌آید رجعت می‌کند، هر دو لازم است، رجعت از قم به بلاد کاملاً درست است منتها باید مدیریت شود و در این زمینه یک کسی باید باشد که عَلَم باشد.

البته در زمانی مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در شرح حاشیه بر استصحاب کفایه استادشان جناب آقای آخوند از مرحوم میرداماد نقل می‌کند و می‌گوید زمانی بود که سر هر چهار فرسخ یک مجتهد مسلم الاجتهاد دارای اجتهاد مطلق بوده است.

حالا این حرفی است که ایشان می‌زنند، بعد می‌گویند نوع مراکز استان‌ها مجتهد و فقیه داشته است آن هم مجتهد به معنای دقة کلمه، نه مثل آیت‌الله‌هایی که حالا گفته می‌شود و خرج و زحمتی هم ندارد!

مجتهد به معنای دقة کلمه دارای ملکه اجتهاد مطلق، بعد از مدتی گفتند نباید این‌طور باشد هر کس که مجتهد شد حتماً که نباید رساله داشته باشد و مرجع تقلید باشد، گفتند تعدد خطرناک و آسیب‌رسان است، نه مجتهد هر چه بیشتر باشد بهتر است، آن مرجع تقلید است که آیا بیشترش بهتر است یا کمترش؟ که این جای بحث دارد.

ولی به هر حال بعد از هجرت باید رجعت صورت گیرد که این باید سازمان یافته و مدیریت یافته باشد تا یک وقت خدای‌ناکرده حوزه علمیه قم از محوریت خارج نشود، اکنون محور حوزه علمیه قم است ممکن است یک روز بجنورد باشد.

باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی و اجرا شود که نه قم از محوریت خارج شده و نه بلاد از علما خالی شوند که این احتیاج به مهندسی و طراحی و برنامه‌ریزی دارد.

بعضی از آقایان این را جوری مطرح می‌کنند که انگار دنیا به آخر رسیده است، می‌گویند چرا بلاد از علما خالی شده است، اگر علما به بلاد نمی‌آیند پس بفرمایید این آقایان الآن در بلاد چه‌کار می‌کنند. گاهی می‌گویند چرا فلانی به تبریز و یزد نیامده است پس این آقا الآن در یزد چه‌کار می‌کند؟ هر فرصت تبلیغی که به دست می‌آید حوزه را ترک کرده و به مناطق و بلاد و روستاها می‌آیند.

الآن هم به روستا و دهکده و کلاته رفتن‌ها بین روحانیت وجود دارد؛ منتها باید به رفتن هم توجه کرد، مهم این است که این دغدغه مندی را با باید رعایت همه حدود و ثغور و با اتقان و ظرافت مطرح کرد و مد نظر قرار داد.

باید حوزه مدیریت کند به‌گونه‌ای که پایگاه اصلی حوزه خالی نشود، می‌گویند پنج مجتهد وجود دارد در حالی که برای قم 50 مجتهد مسلم الاجتهاد هم کم است تا چه برسد به پنج مجتهد، 500 مجتهد هم کم است، پنج هزار و 10 هزار مجتهد هم کم است.

می‌گویند یک روزی در روستای کوچکی به نام جزین در جنوب لبنان حوالی بعلبک جبل عامل خواهر شهید اول از دنیا رفت در تشییع جنازه خواهر او با اینکه درس‌ها را تعطیل نکرده بودند و اطلاع‌رسانی هم نشده بود بیش از 40 مجتهد شرکت کردند، در آنجا چقدر مجتهد بوده که 40 نفر از آنها به تشییع جنازه یک خانم آمدند به دلیل اینکه همشیره یکی از علما هست.

اگر الآن قم پنج هزار مجتهد مسلم الاجتهاد دارای ملکه اجتهاد مطلق می‌داشت کم بود؛ اما البته معنای این حرف این نیست که در بلاد و شهرها مجتهد، فقیه و مجتهد لازم نباشد باید این دو را با هم جمع و مدیریت کرد و برنامه‌ریزی داشته باشیم.

رسالتی را که برای روحانیت تعریف کرده و می‌شناسیم این است که موارد مزبور را دیده و برای آنها برنامه‌ریزی کند.

رسا- از وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.

من هم از خبرگزاری رسا و تلاش­های ارزنده این رسانه حوزوی قدردانی می­کنم./9314//۴۰۴/خ

ارسال نظرات