۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۷
کد خبر: ۵۶۵۳۴۵
بررسی تحول درونی در افراد؛

یادداشت | از بدنامی تا خوشنامی

در آموزه‌های دینی محبت و دوستی و اینکه انسان چه چیزهایی‌ را و برای چه دوست دارد اهمیت ویژه‌ای دارد و همچنین دشمنی؛ یکی از نتایج مهم این دوستی و دشمنی در فرجام و عاقبت انسان است که تأثیر جدی و حیاتی در آن دارد.
عاقبت به خیر ایمان مؤمن توبه، خودسازی، نیایش و دعا

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا،‌ یکی از احساسات درونی  هر انسانی که چه بخواهد و چه نخواهد با آن در ارتباط است، محبت و دوستی است. محبت از آن دسته احساساتی است که در تمام طول عمر با انسان همراه است.

هر کسی در هر سن و رتبه و جنسیتی که هست، متناسب با شرایط و اقتضائات سنی که دارد بالاخره دوستدار چیزهایی هست و با‌ آن‌ ارتباط برقرار می‌کند.

یک کودک نسبت به پدر و مادرش علاقه و محبت خاصی دارد. این علاقه در بعضی مواقع بروز عینی پیدا می‌کند؛ مثلا اگر یک کودک در فضای شلوغ و عمومی پدر و مادرش را گم کند، به محض اینکه متوجه می‌شود که آن‌ها در کنارش نیستند شروع به گریه کردن می‌کند و به نوعی ابراز می‌کند که عزیزانش را گم کرده است. البته در اینگونه موارد ترس هم عاملی برای چنین واکنشی هست، ولی به هر حال محبت هم دخیل است. این در بُعد محبت به افراد است. همین کودک به اسباب بازی‌هایش علاقه دارد و چه بسا نسبت به یک اسباب بازی خاص، محبت و علاقه خاص داشته باشد و  حاضر نیست که آن را به کودک دیگری بدهد و اگر آن را از دست بدهد بی‌تابی کند.

همین کودک وقتی بزرگتر می‌شود علایقش متفاوت می‌شود. گاهی به ماشین سواری‌‌اش علاقه خاص دارد. شخص دیگر کتابی خاص یا لباسی خاص برایش اهمیت دارد و همینطور هرکسی چیزی را محبوب خود قرار می‌دهد که آن محبوب، یا انسان دیگری است، یا شیء است و یا حتی حیوان  است و یا جمعی از چیزها و اشخاص مختلف که معمولا هم تلفیقی از چیزها و اشخاص مختلف است.

خلاصه اینکه اصل دوست داشتن از امور جدا نشدنی وجود هر انسانی است و خواه یا ناخواه دوست‌دار چیزهایی است. نقطه مقابلش هم هست و معمولا از چیزها یا افرادی بدش می‌آید.

نقش محبت در آموزه‌های دینی

در آموزه‌های دینی محبت و دوستی و اینکه انسان  چه چیزهایی‌ را و برای چه دوست دارد اهمیت ویژه‌ای دارد و همچنین دشمنی؛ یکی از نتایج مهم این دوستی و دشمنی در فرجام و عاقبت انسان است که تأثیر جدی و حیاتی در آن دارد.

امام باقر علیه‌السلام در حدیث شریفی می‌فرماید:«اگر خواستى بدانى كه در وجودت خیری هست یا نه، به  قلبت رجوع کن،اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصیت و گناه بدت می‌آید و با آن‌ها دشمنی داری، پس در وجودت خیر وجود دارد و خداوند تو را دوست دارد؛ ولى چنانچه اهل طاعت و عبادت را دشمن بداری و به اهل معصیت عشق و علاقه می‌ورزی، پس خیر و خوبى در تو نیست و خداوند تو را دشمن دارد و انسان با کسی است که او را دوست دارد.» (کافی/ج2/ص126) 

در حدیث دیگری از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که به خدا قسم اگر سنگی ما را دوست بدارد خدا او را با اما محشور می‌کند و آیا دین غیر از حب و دوستی است؟!(تفسیر برهان/ج1/ص611)

دوستی اهل طاعت خدا که در رأس آن‌ها معصومین علیهم‌السلام هستند اکسیر اعظمی است که حقیقتا نقش مهمی در فرجام انسان دارد. برخی انسان‌ها که گرفتار فسق و آلوده به گناه بودند بخاطر همین ویژگی مسیر زندگیشان عوض شد و چه بسا در زمره  اولیاء خدا در آمدند.

سرمشق بشریت

یکی از مصادیق عینی و معروف که تا قیام قیامت می‌تواند به عنوان الگویی مهم سرمشق بشر باشد «حر بن یزید ریاحی» است.

چه گناه عظیمی که انسان راه را بر حجت خدا و امام معصوم ببندد و لرزه بر اندام اهل بیت پیامبر بیندازد. ولی  همین حر که چینی کاری را مرتکب شد، در قلبش دوست‌دار امام و اهل بیت پیامبر بود و دشمنی نداشت و حسابش با سایر کوفیان جدا بود. طبیعتا این محبت نقش عظیمی را در سرونوشت او داشت وسبب شد که به آن مقام و رتبه‌ای برسد که تا بندگان صالح خدا حسرت آن مقام را داشته باشند و ندای یا «لیتنا کنا معکم فنوز فوزا عظیما» سر بدهند.

حرّ انقلاب

در زمان معاصر هم نمونه‌های فراوانی هستند که همین دوستی اهل بیت و اولیاء خدا عاقبت به خیرشان کرد. «طیب حاج رضایی» یکی از آن‌ها بود. کسی که در جوانی اش مشهور به شرارت بود و در برهه‌ای از طرفداران حکومت پهلوی بود؛ ولی هیئت و دسته طیب در زمان خودش معروف بود و ارادت خاصی به امام حسین علیه‌السلام داشت.

فرزند طیب در مورد دلبستگی پدرش به امام حسین علیه‌السلام می‌گوید: «پدرم، عجیب حساسیت و علاقه به خاندان عصمت و طهارت به‌خصوص حضرت امام حسین علیه‌السلام داشت و این را واقعاً می‌گویم که عاشق او بود، حتی در برابر بعضی اعتراضات مادرم در مورد بعضی خرج‌هایش می‌گفت من زندگی‌ام و پولی را که بدست می‌آورم؛ دو قسمت می‌کنم یک قسمت آن را خرج خودم می‌کنم، و قسمت دیگر را خرج امام حسین علیه‌السلام، حالا یا برای او عزاداری می‌کنم یا به راه او خرج می‌دهم.» (فصلنامه ۱۵ خرداد ، شماره ۲۵، سال ششم، بهار ۱۳۷۶، ص 26)

طیّب در نهایت  به خاطر  اینکه حاضر نشد  به امام خمینی  اهانت کند به شهادت رسید. او قائل بود که  امام خمینی فرزند حضرت زهرا علیها‌السلام است و با فرزندان  حضرت در نمی‌افتد.

نمونه‌هایی دیگر از تأثیر محبت

نمونه دیگر «رسول تُرک» است که او هم اوضاع خوبی نداشت ولی به خاطر ارادت به امام حسین علیه‌السلام مسیر زندگی‌اش عوض شد و از انسان‌های پاک روزگار گردید.قبر رسول ترک در قبرستان نو(نزدیک حرم حضرت معصومه علیها‌السلام) است که بعد از حدود 60 سال که از فوتش می‌گذرد، هنوز هم برخی مؤمنان برای قرائت فاتحه بر سر مزارش حاضر می‌شوند.

 مرحوم حاج آقا مجتهدی تهرانی نقل می‌کرد که شیخ مرتضی زاهد (از علمای طراز اول تهران) در اواخر عمر و از شدت پیری نمی‌توانست راه برود و شخصی ایشان را کول کرده بود. یکی از این داش مسلک‌ها از شیخ خوشش آمد و با صدای بلند به بدخواه علما فحش داد. شیخ به اطرافیانش گفت که این مرد رستگار خواهد شد.

حالا فحش دادن درست نیست، ولی غرض این است که دوستی اولیاء خدا باعث عاقبت به  خیری می‌شود و در این داستان ملاک، ارادت این شخص به علما است که حائز اهمیت است.

به هرحال دوستی و دشمنی از مقوله‌های بسیار مهمی هستند که باید جدی گرفته شود و توجه داشته باشیم که چه کسانی رادوست داریم و از چه کسانی بدمان می‌آید و با آن‌ها دشمنی داریم. آیا خدا جایی در این دوستی و دشمنی دارد یا خیر. اگر  ملاک حب و بغض هوای نفس باشد، اوضاع خوبی نداریم و چه بسا عاقبت خوشی در انتظارمان نباشد. پس باید تجدیدنظری در قلب خود داشته باشیم./999/ی۷۰۲/س

بابک شکورزاده، پژوهشگر حوزوی

 

ارسال نظرات