۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۴
کد خبر: ۵۶۴۶۶۱
منابر الخطباء؛

یادداشت | چگونه"بالای منبر" سوژه کم نیاوریم

چگونه برای سخنرانی‌هایمان سوژه پیدا کنیم که هم خدا راضی باشد هم بنده‌ی خدا؛ عیب منبر موضوع‌محور این است که از کلی‌گویی و گفتن مطالب تکراری و کلیشه‌ای فراتر نمی‌رود.
منبر موضوع محور اعزام مبلغ

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در یکی از شهرهای کشور عزیزمان (گفتن نگین کدوم شهر!)، امامِ جماعت که باشی کارت درآمده است؛ چون اگر بحار الأنوار را از حفظ نداشته باشی، کارت زار است؛ مخصوصاً در ماه محرم و صفر که بیچاره می‌شوی چون به جایی می‌رسی که هنگ می‌کنی و هیچ موضوعی برای منبرت به ذهنت نمی‌رسد؛ سوژه‌ای که هم مفید باشد و هم جذاب و هم دست‌کم تا حدودی تازه؛ چرا؟ چون در دو ماه محرم و صفر هر شب بعد از نماز مغرب و عشا باید در مسجد منبر بروی (حداقل ۳۰ دقیقه)، بعد از آن شام و پس از آن مجالس روضه‌ی خانگی شبانه که گاهی من خودم مجبور می‌شدم شبی شش مجلس بروم (نمی‌رفتم به آنها بر می‌خورد) و در هر کدام باید حداقل 10 تا 15 دقیقه سخنرانی می‌کردم (حدود ۳۵۰ منبر در دوماه) و مشکل اینجاست که این منبرهای خانگی هرشبه‌ی تو غالباً در یک محله هستند و مستمعان تو هم در بیشتر اوقات، همان‌ّهایی هستند که در مجلس قبلی بودند و اتفاقاً مأمومین تو هم همان‌ّها هستند و خوشمزه‌تر از همه اینکه گاهی سخنرانی‌ات که در این خانه تمام شد، بلند می‌شوند و همراه تو به مجلس بعدی که دو کوچه آن‌طرف‌تر است می‌آیند و زمانی مصیبت واقعی توست که در طی سال هم امام جماعت آن مسجد و محله هم باشی که ناگزیر در مناسبت‌های گوناگون یا برنامه‌های مستمر هفتگی‌ات در مسجد سخنرانی کرده‌ای.

یکی از دوستان همدرد، تعریف می‌کرد که در یکی از سال‌ّها، اواخر ماه صفر رسیده بود و واقعاً دیگر بریده بودم چون دیگر چیزی به ذهنم نمی‌رسید. یکی دوساعتی مانده بود به اذان مغرب و من هنوز موضوعی برای سخنرانی آن شب مسجدم پیدا نکرده بودم؛ خلاصه همان‌طور که توی خانه بودم و کلافه، دختر کوچولویم آمد و تلویزیون را روشن کرد و نشست پای برنامه‌ی کودک؛ من هم همین‌طور بی‌حوصله نگاه می‌کردم؛ طولی نکشید که کارتونی پخش کرد که شخصیت اصلی آن خرگوشی بود که ماجراهایی برایش پیش می‌آمد که حالا قصه‌اش یادم نیست و پیامی اخلاقی هم در آن بود که آن‌ هم الآن یادم نیست.

خسته‌تان نکنم با دیدن این انیمیشن جرقه‌ای در ذهنم زده شد، داستان را گرفتم و کمی دست‌کاری‌اش کردم و شخصیت‌هایش را از حیوانات به انسان‌ها تغییر دادم و یکی دو حدیث هم در ذهن داشتم یا پیدا کردم و زدم تنگش و خلاصه منبر آن شب هم جور شد و اجرا هم کردم و مردم هم خیلی کیف کردند. بعد از نماز یکی از جوان‌ها آمد پیشم و بعد از سلام و علیک و طیب الله و از این حرف‌ّها، دهانش را آورد نزدیک گوشم و گفت حاج‌آقا پس شما هم برنامه کودک نگاه می‌کنید!

چرایی مشکل سوژه‌یابی برای منبر

مشکل سوژه‌یابی برای سخنرانی مشکل همیشگی بیشتر مبلغان عزیز است؛ خواه در آن شهر که عرض کردم چه در شهرهای دیگر؛ حالا اوجش در محرم و صفر است ولی در مناسبت‌های دیگر مثل ماه مبارک رمضان ‌هم کمابیش خودش را نشان می‌دهد؛ مخصوصاً برای مبلغانی که به‌صورت مستمر و کل سال و آن هم برای سال‌ها در یک محل هستند؛ خب این بندگان خدا هزارتا کار دیگر هم دارند که یکی‌اش سخنرانی است؛ از تحصیل و تدریس و گاهی مسئولیت اجرایی در دفتر امام‌جمعه یا مدیریت حوزه یا نهاد نمایندگی در مراکز نظامی گرفته تا رفع مشکلات ساختمانی مسجد و اختلافات مردم محل و ازدواج و فوت و پیگیری مشکلات مردم و مدیریت منزل خودشان و صف نانوایی و سیب و پیاز گرفتن برای خانه و...

از سوی دیگر یادکردنی است که این مشکل کم‌وبیش همیشه بوده؛ ولی در این سال‌ها حادتر هم شده؛ چون برنامه‌های رسانه‌ای کارشناسان و سخنوران طراز اول بیشتر از گذشته شده و متدینان ‌هم آنها را دنبال می‌کنند و سطح دانش و انتظار آنها و به قول دوستان روان‌شناس آستانه‌ی تحریکشان بالا رفته است؛ یعنی دیگر وقتی مبلغی سر منبر می‌رود، با مخاطبی روبه‌رو است که برنامه‌هایی مثل سمت خدا و نکته‌ّهای استادانی مانند حجج اسلام فرحزاد، عالی، ماندگاری، رفیعی، حسینی قمی و... را می‌بیند، دیگربرنامه‌های مناسبتی منبری‌های قدرتمندی مثل آیت‌الله انصاریان و پناهیان را دنبال می‌کند، به رادیو معارف و رادیو قرآن و برنامه‌های کارشناسی آنها دسترسی دارد و احیاناً در کانال‌ها و گروه‌ّهایی عضو است که کلیپ‌های مذهبی گوناگونی از بزرگانی مانند حضرات آیات آقامجتبی تهرانی، مجتهدی، شجاعی و... در آنها بارگذاری می‌شود؛ یعنی خدایی‌اش در زمانه‌ی ما سخنرانی چهره به چهره‌ی دینی در محافل مذهبی برای غالب مبلغان با وضعیتی که عرض کردم، کار بسیار دشواری است؛ البته منظورم سخنرانی باکیفیت است؛ وگرنه سخنرانی کلیشه‌ای و برای خالی نبودن عریضه که کار چندان دشواری نیست. حالا تکلیف چیست؟

چگونه برای سخنرانی‌هایمان سوژه پیدا کنیم که هم خدا راضی باشد هم بنده‌ی خدا؟

بحث سوژه‌یابی امروزه یکی از مباحث مهم در نویسندگی، خبرنگاری، فیلم‌سازی و یادداشت نویسی است؛ البته در هر کدام از این زمینه‌ها اهداف و نیازها و رویکردها متفاوت است؛ اما بسیاری از نکات و تکنیک‌ها نیز در آنها مشترک است که می‌توان از آنها برای ما نحن ‌فیه که سوژه‌یابی سخنرانی برای مخاطب عام در محافل مذهبی است، بهره گرفت. خواننده‌ی عزیز خود می‌تواند در منابع هر یک از رشته‌های پیش‌گفته جستجو کند و راهکارهایی پیدا کند؛ نقداً به یکی از راهکارها که در حیطه‌ّهای گوناگونی کاربرد دارد،‌ اشاره می‌کنم؛ آن راهکار این است؛ برای منبر خود به جای «موضوع» در پی «مسئله» باشیم. ناگفته نگذارم که دوستان اهل بخیه می‌دانند که بین مسئله (Problem) و پرسش (question) نیز تفاوت‌هایی هست که در جای خود قابل‌بحث است؛ اما مراد در اینجا ما هر دو آنهاست بدون توجه به تمایزشان.

تفاوت منبر موضوع‌محور و منبر پرسش‌محور

بهتر است تفاوت این دو را در قالب مثالی بیان ‌کنم. فرض کنید از دو مبلغ در شرایط یکسان می‌پرسیم روز اول ماه رمضان می‌خواهید درباره‌ی چه چیزی در مسجد برای مردم سخنرانی کنید؟ مبلغ اول می‌گوید: «اهمیت ماه مبارک رمضان» و مبلغ دوم می‌گوید: درباره‌ی اینکه «چرا به ماه رمضان «ماه خدا» (شهرالله) گفته می‌شود، مگر بقیه‌ی ماه‌ها ماه خدا نیستند؟» منبر مبلغ اول موضوع‌محور است و منبر مبلغ دوم پرسش‌محور.

هر کدام از این دوگونه منبر، حُسن و قُبحی دارد؛ حسن منبر موضوع‌محور این است که پیدا کردن مطلب برای آن آسان است؛ کافی است که مبلغ محترم کتابی درباره‌ی ماه رمضان را باز و از روی فهرست آن بخش مربوط به اهمیت ماه رمضان را پیدا و دو سه‌صفحه‌ای مطالعه کند و یادداشتی بردارد و کار تمام است یا به اینترنت مراجعه و در آن جستجو کند؛ به هر حال آماده کردن محتوای این نوع منبر، زمان زیادی از او نمی‌گیرد؛ زیرا مطالب برای او آشناست و در این زمینه یکی دو آیه است و دو سه تا حدیث که پیش‌ازاین نیز آنها را کم‌وبیش در منبرهایش به کار برده است.

عیب منبر موضوع‌محور این است که از کلی‌گویی و گفتن مطالب تکراری و کلیشه‌ای فراتر نمی‌رود؛ چون به سبب آسان بودن یافتن مطلب برای چنین منبری، بیشتر دیگر مبلغان هم سراغ این روش می‌روند و لذا مستمعان ‌هم این مطالب را بارها و بارها از مبلغان دیگر شنیده‌اند و لذا چنین منبرهایی معمولاً کسل‌کننده و گریزاننده هستند؛ چون شنونده با شنیدن همان چند جمله‌ی اول سخن ما تا آخرش را حدس می‌زند و غالباً هم حدسش درست درمی‌آید؛ افزون بر این خود گوینده هم از منبرش لذتی نمی‌برد؛ زیرا او باز هم دارد تکرار مکررات می‌کند و خیلی زود به جایی می‌رسد که دیگر خودش هم حالش از گفتن آن مطالب تکراری بد می‌شود و اینجاست که درمانده می‌شود؛ چون می‌بیند که دیگر حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد و چه‌بسا مخاطبان او نیز فکر کنند که اساساً حرف تازه‌ای برای گفتن باقی نمانده است که این خود یکی از عوامل خلوت شدن بسیاری از منبرهای سنتی امروز ماست.

دشواری منبر پرسش‌محور این است که زمان و انرژی بیشتری از مبلغ می‌گیرد؛ زیرا پرسش موردبحث او در همه‌ی منابع و مخصوصاً در منابع دم‌دستی نیامده است و او باید جستجوی بیشتری انجام دهد و احیاناً خود بیندیشد؛ اما حسنش این است که مخاطبان او هم کمتر درباره‌ی آن شنیده‌اند؛ به عبارتی یا اصلاً پاسخ آن پرسش را نشنیده‌اند یا اگر هم شنیده‌آند در لابه‌لای مطالب دیگر و به‌صورت اشاره‌وار بوده است؛ حال وقتی می‌بینند که برای اولین بار در عمرشان به‌صورت جداگانه و مبسوط این موضوع بررسی و شکافته می‌شود، برای آنها خوشایند و جذاب است؛ افزون بر این، خود مبلغ نیز برای آماده کردن محتوای کافی به اندازه‌ی یک جلسه در پاسخ این پرسش، باید تفکر و مطالعه‌ی عمیق‌تری بکند و همین سبب رشد بیشتر او می‌شود و از درجا زدن نجات می‌یابد.

مزیت دیگری که منبرهای پرسش‌محور دارند این است که از هر موضوعی، می‌توان پرسش‌های زیادی را استخراج کرد که هر کدام از آنها می‌تواند سوژه‌ی منبری تازه باشد؛ سوژه‌ای مفید، جذاب و کم‌وبیش نو؛ درحالی‌که اگر رویکرد ما در سوژه‌گزینی موضوع‌محوری باشد، چون شمار موضوعات محدود است، به‌زودی می‌بینیم چیزی ته چنته نمانده است و باید دوباره برگردیم سر جای اول و تکرار موضوعات پیشین و همین طور چرخیدن دور خود./۸۴۱/ی۷۰۱/س

حجت الاسلام محمدرضا آتشین صدف، نویسنده و پژوهشگر حوزوی

ارسال نظرات