۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۳
کد خبر: ۵۶۲۰۱۱
در سال روز درگذشت علامه اقبال لاهوری؛

معرفی کتاب "ستاره شرق"+ دانلود

هدف او بيان «اسرار خودي» و آموزش «رموز بي خودي» براي يافتن «خودي از دست رفته» بود و وسيله اي كه براي رساندن اين پيام انتخاب كرد، مؤثرترين و كارآمدترين ابزار، يعني زبان شعر بود.
ستاره
دانلود فایل

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امروز سال روز درگذشت علامه اقبال لاهوری، متفکر برجسته پاکستانی در سال 1938 م است به همین مناسبت در این نوشته به معرفی کتاب ستاره شرق نوشته محمدتقی احمدپور پرداخته ایم.
این کتاب از یک دیباچه، پیش گفتار و ده فصل تشکیل شده است.
در دیباچه کتاب درباره این کتاب چنین آمده است:
 اثر حاضر، جستاري در زندگي علامه محمد اقبال لاهوري است كه براي تبيين جنبه هاي شخصيتي وي در برنامه هاي گوناگون صدا و سيما تنظيم شده است.
همچنین نویسنده در پيش گفتار درباره معرفی علامه اقبال این گونه گفته است:
علامه محمد اقبال لاهوري كه اكنون جهان، او را به عنوان يك شاعر، فيلسوف، انديشمند، سياست مدار و مصلح اجتماعي بزرگ مي شناسد، پس از آنكه قلبش از سرچشمه زلال اسلام، قرآن و ارزش هاي بلند انساني در مشرق زمين سيراب شد، به اروپا رفت و توانست پس از به دست آوردن بهترين دانش هاي آن سامان، عشق و ايمان شرقي را با دانش غربي درآميزد و به مرتبه اي برسد كه «نه شرقي و نه غربي»، بلكه «اسلامي» است.
روح بلند او از دردها و مشكلات جامعه پريشان، استعمارزده و رو به نابودي خويش، غمگين بود. ازاين رو، به اجتماع دردمند خود بازگشت تا راه چاره اي بجويد. او نه تنها در برابر فرهنگ كذايي غرب، خود را نباخت و غرب زده نشد، بلكه به مرز خود آگاهي رسيد. اقبال كه جامعه اش را بيگانه از خويشتن خويش و شخصيت و هويت اسلامي آن را از دست رفته مي ديد، نخستين مأموريتش را نواختن صور بيدارباش در گوش خفتگان شرقي و دعوت به بازگشت به ارزش هاي فراموش شده اسلامي و ايمان به قدرت بزرگ انسان براي تعيين سرنوشت خويش قرار داد.
هدف او، بيان «اسرار خودي» و آموزش «رموز بي خودي» براي يافتن «خودي از دست رفته» بود و وسيله اي كه براي رساندن اين پيام انتخاب كرد، مؤثرترين و كارآمدترين ابزار، يعني زبان شعر بود كه با طبع مردمان شرق سازگارتر است. ازاين رو، انديشه هاي خويش را در قالب كلمه هاي موزون و دلكش ريخت و بدان شيريني و جذابيت ويژه و مفهوم ديگري بخشيد. از شعر او نه بوي مديحه سرايي و تملق گويي مي آيد، نه قهقه فريب و سرگرم كردن مردم و به انزوا و نيستي كشاندن آنها در آن نمايان است. هرچه او مي گويد، همه از زندگي، نوآفريني، بودن، توانستن و ساختن است و پاسخ به اين پرسش كه: «پس چه بايد كرد، اي اقوام شرق؟» شعر او، همه پند و اندرز و «جاويدنامه اي» است براي جاويد زيستن. «پيام شرق» او نيز زخمه اي است كه تارهاي زنگار گرفته وجود ما را شور و آهنگ انقلابي مي بخشد.

طلوع و غروب علامه اقبال لاهوري، زندگي علمي اقبال لاهوري، شعر اقبال، ويژگي هاي اخلاقي، فعاليت هاي سياسي و اجتماعي،  انديشه ها، اقبال در نگاه ديگران، اشعار اقبال، متون ادبي و  همراه با برنامه سازان عنوانهای ده فصل این کتاب هستند.
نویسنده در فصل اول به موضوعات نسب اقبال، مهاجرت اجداد اقبال، تولد، پدر اقبال، مادر اقبال، ويژگي هاي خانواده، جواني اقبال،  اقبال غريب و تنها، بيماري اقبال و  غروب اقبال پرداخته است.
همچنین آغاز تحصيلات، آغاز شعر گفتن، دوره متوسطه، ادامه شاعري، ورود به دانشگاه، انتشار نخستين شعر در لاهور، اقبال در اروپا، دگرگوني هاي فكري،بازگشت اقبال به وطن، اعطاي لقب sir به اقبال، آموزش در لاهور، دعوت به افغانستان، استادان اقبال، آثار علامه اقبال، اسرار خودي، رموز بي خودي، پس چه بايد كرد اي قوم شرق؟، پيام شرق، احياي فكر ديني در اسلام و  اهتمام به زبان فارسي در آثار اقبال پرداخته و در زیر عنوان پيام شرق چنین آورده است:

اقبال اين مثنوي فارسي را در پاسخ به ديوان شرق و غرب اثر گوته آلماني (1832 م.) سروده و آن را به امير امان اللّه خان، پادشاه افغانستان هديه كرده است. (1923 م) ديباچه اين مثنوي به زبان اردوست.
گوته در ديوان خود از نفوذ نكردن روحانيت در مغرب زمين شكوه كرده و منتظر شنيدن پاسخ خود از مشرق زمين بود تا اينكه پس از گذشت صد سال، پاسخ او بر زبان گوياي اقبال جاري شد. در اين مجموعه، اقبال انديشه هاي مشرق و مغرب زمين را مقايسه و برتري معنوي شرق را ثابت كرده است.
دوبيتي هاي اين منظومه را كه لاله طور نام دارد، پروفسور آربري انگليسي ترجمه كرده است و دكتر عبدالوهاب عزام مصري آن را به زبان عربي و دكتر علي گنجلي به زبان تركي ترجمه كرده اند
.
سبك شعري اقبال، هدف اقبال از سرودن شعر، آيه ها و روايت ها در شعر اقبال، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام در شعر اقبال، در تكريم و تعظيم ولايت علي عليه السلام، حضرت صديقه كبري، اسوه كامل و سرمشق زنان اسلام، در معني حريت و راز حادثه كربلا، جايگاه مادر و زن در شعر اقبال، زن و مقام مادري،عشق، و شهيد و شاهد در شعر اقبال عنوان های بررسی شده در فصل سوم هستند.
همچنین عزت نفس، پشتكار و سخت كوشي، سحرخيزي، انس با قرآن، داشتن اميد، تيزهوشي و نبوغ ويژه، مردمي بودن، نفي بندگي (غير خدا) و عشق به آزادي، معنويت گرايي و تعصب اسلامي از ویژگی های اخلاقی اقبال دانسته شده و در زیر عنوان انس با قرآن چنین آمده است:
در دوره اي كه شخصيت معنوي اقبال در سراسر قاره هند و پاكستان زبانزد خاص و عام بود، يكي از شخصيت هاي بزرگ اسلامي پاكستان به نام سيدسليمان ندوي، شگفت زده از اين موضوع، به ديدار اقبال مي شتابد و از او مي پرسد: من و امثال من، چهل ـ پنجاه سال بيشتر در قرآن و حديث و معلومات اسلامي كار كرده ايم، ولي هيچ گاه نتوانسته ايم مقام و جايگاه تو را كسب كنيم و به نسبتي كه تو خود را در دل پير و جوان جاي داده اي ما هيچ موفقيتي به دست نياورده ايم و كاري هم از ما ساخته نيست! سرّ اين موضوع چيست؟ اقبال نخست تعارف كرد، ولي چون سيد سليمان اصرار داشت حقيقت را بداند، پاسخ داد: اگر شخصيت من و نغمه ها و سرودهاي من اثري داشته باشد، به طور قطع، به اين دليل است كه حرف پدرم را گوش كردم و قرآن را طوري خواندم كه گويي با من حرف مي زند. در مسافرت، به هنگام تحصيل در كمبريج و مونيخ و در تابستان و زمستان [با قرآن بودم.
مقام معظم رهبري در مورد اين ويژگي اقبال مي فرمايد:
اعتقاد او به قرآن در آن حد بوده است كه (به قول فرزندش، جاويد اقبال) آيات قرآن را بر روي برگ درخت مي نوشته و به بيماران براي شفا مي داده است.

در فصل پنجم نیز نویسنده به موضوعات آغاز فعاليت هاي سياسي، اقبال و حزب مسلم ليگ، طرح تشكيل كشور اسلامي پاكستان، واكنش هاي گوناگون به طرح پيشنهادي اقبال، نتيجه نهايي طرح اقبال، وجه تسميه پاكستان، دفاع از فلسطين، زنده ساختن انديشه ديني، ايجاد حلقه دوستي ميان كشورهاي منطقه و گسترش زبان فارسي پرداخته و در زیر عنوان دفاع از فلسطين این گونه اورده است:
در زمان اقامت او در اروپا، بحث فلسطين در مجامع بين المللي داغ بود. در آن روزها، يك خبرنگار انگليسي در لندن درباره فلسطين از وي مي پرسد و اقبال پاسخ مي دهد: «انگليسي ها بايد به فكر ذخاير بحرالميت باشند و ديگر مسائل را كنار بگذارند واز نظر اخلاقي در حق فلسطيني ها انصاف به خرج دهند. در اولين قدم هم، بايد اعلاميه بالفور را لغو كنند. اين سخن آشكارا به معناي مخالفت با منافع و سياست هاي استعماري انگليس ـ آن هم در شهر لندن ـ و دفاع از حقوق مسلمانان فلسطين بود.
فلسفه خودي اقبال، اسرار خودي، رموز بي خودي، فلسفه نماز، دعوت به انقلاب، اقبال و ايران، ناسيوناليسم و وطن پرستي، غرب، هنر، جبر و اختيار، ديانت و سياست و هدف هاي آموزش و پرورش از موضوعات بررسی شده در فصل ششم هستند و آقای احمدپور درباره رابطه اقبال و ایران چنین گفته است:
اقبال به ايران و زبان فارسي علاقه فراواني داشت و مردم ما، نخستين مخاطبان جهاني او بودند؛ به گونه اي كه هميشه از بلنداي انديشه و معنويت گذشته و لطافت روح و ژرفاي دانش اين ملت نجيب سخن مي راند. جان او از پرتو افكار مولوي، حافظ، سعدي، جامي و عطار گداخته شده و او را شوريده عرفان و عشق ايران كرده بود. ... مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايد:
در زمان اوج شهرت اقبال در شبه قاره هند، در كشور ما سياست هايي حاكم بود كه اقبال را به هيچ عنوان نمي توانست تحمل كند. لذا او به ايران دعوت نشد و كتاب هايش، سال هاي متمادي در ايران انتشار نمي يافت. همان ايام كه آثار اديان و فرهنگ بيگانگان، براي انهدام هويت انسان ايراني و مسلمانان اين كشور، مثل سيل ويرانگر از همه طرف جاري بود، شعر و اثري از اقبال در محاضر عام و منظر عموم مردم قرار نگرفت.

در فصل هفتم هم اقبال از  نگاه مقام معظم رهبري، سيد محمد خاتمي، شهيد مرتضي مطهري، محمد علي جناح، قائد اعظم و بنيان گذار پاكستان، دكتر علي شريعتي، سيد جعفر شهيدي، علي اكبر دهخدا، ملك الشعراي بهار  و امير شكيب ارسلان، دانشمند و نويسنده بزرگ شرق معرفی شده است.  البته نویسنده درباره نقد علامه شهید مطهری درباره اقبال چنین آورده است:
استاد شهيد مطهري، در نقدي كه بر كار و انديشه اقبال دارد، افزون بر شمردن نكات مثبت انديشه او، به نقايص كار وي نيز اشاره دارد كه به طور عمده از دو عامل ناشي مي شود:
1- اينكه اقبال با فرهنگ اسلامي عميقاً آشنا نيست و با اينكه به مفهوم غربي، يك فيلسوف است، از فلسفه اسلامي چيز درستي نمي داند. اظهار نظرهاي اقبال درباره براهين فلسفي اثبات واجب و درباره علم قبل از ايجاد كه از مسائل مهم الهيات است و همچنين فلسفه او درباره ختم نبوت ـ كه به جاي آنكه نبوت ختم را اثبات كند، به ختم ديانت منتهي مي شود كه خلاف منظور و مدعاي خود اقبال است ـ دليل ناآگاهي اقبال از فلسفه اسلامي است. همچنان كه در زمينه ساير علوم و معارف اسلامي نيز مطالعاتش سطحي است. اقبال با آنكه سخت شيفته عرفان است و روحش، روح هندي و اشراقي است و به علاوه، سخت مريد مولانا است، عرفان اسلامي را در سطح بالا نمي شناسد و با انديشه هاي غامض عرفان، بيگانه است.
2- نقص ديگر كار اقبال، اين است كه برخلاف سيد جمال، به كشورهاي اسلامي مسافرت نكرده و از نزديك شاهد اوضاع، جريان ها، حركت ها و نهضت ها نبوده است. ازاين رو، در ارزيابي هاي خود درباره برخي شخصيت هاي جهان اسلام و برخي حركت هاي استعماري در جهان اسلام، دچار اشتباه هاي فاحش شده است.
اقبال در كتاب احياي فكر ديني در اسلام، نهضت وهابي گري را در حجاز، جنبش بهاييت را در ايران و قيام آتاتورك را در تركيه، اصلاحي و اسلامي پنداشته است. همچنان كه در اشعار خود برخي ديكتاتورهاي چكمه پوش كشورهاي اسلامي را ستوده است. اين خطاها بر اقبالِ مسلمانِ مصلحِ مخلص، نابخشودني است.

در فصل هشتم برخی اشعار جناب اقبال، نقل و در فصل نهم نیز متون ادبی گوناگونی با عنوان های ستاره اقبال، خورشيد اقبال، مژده پيروزي، با آواي تكبير و چراغ لاله آورده شده است.
در فصل دهم هم نویسنده به بیان پيشنهادهاي كلي، پيشنهادهاي برنامه سازي، پرسش هاي مسابقه اي، پرسش هاي مردمي و  پرسش هاي كارشناسي پرداخته است.
گفتنی است، مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما کتاب ستاره شرق نوشته محمدتقی احمدپور را منتشر کرده است. ضمنا علاقه ندان می توانند جلد اول کتاب زندگی و افکار علامه اقبال را که به قلم دکتر جاوید اقبال فرزند علامه اقبال نوشته شده است از فایل ضمیمه دریافت کنند./
۹۲۵/ ۶۰۱/ش










 

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۶ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۲
دانلود کردم ممنون
0
0