۰۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۲
کد خبر: ۵۵۶۲۵۲
گفت‌وگوی تفصیلی رسا با استاد حوزه و دانشگاه؛

منشور روحانیت و رسالت حوزه ها | برخی متون درسی در راستای حوزه انقلابی نیست

حجت الاسلام سهرابی فر ضمن اشاره به منشور روحانیت و رسالت های حوزه در این دوران تأکید کرد که برخی متون حوزوی در راستای حوزه انقلابی نیست و هیچ سخنی از حکومت اسلامی ندارد.
حجت الاسلام محمدتقی سهرابی فر حجت الاسلام محمدتقی سهرابی فر

اشاره: سوم اسفندماه سالروز صدور پیام تاریخی امام راحل به حوزه های علمیه و روحانیت است، پیامی که حاوی مسائل و نکاتی بسیار مهم بوده و توجه به آن خط مشی حوزه های علمیه را روشن می کند که از جمله آنها هشدار نسبت تحجر گرایی و آخوندنماهای آمریکایی است.

امروز نیز هشدار انقلابی زدایی از حوزه های علمیه که از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح می شود در راستای همان منشور روحانیتی است که امام راحل در سال 67 و دقیقا سه ماه و نیم قبل از رحلت خود بیان فرمودند.

در حقیقت پیام «منشور روحانیت»، تحلیلی از نقش روحانیت در تاریخ تشیع و انقلاب است، امام خمینی(ره) در این پیام مرز بین روحانی واقعی و انقلابی را با «روحانی‌ نماها» و «مقدس مآب‌ها»  تشریح می‌ کند.

امام راحل در این پیام به تفکیک بین اسلام آمریکایی و اسلام محمدی پرداخته است و روحانیت به با کسب علم، خودسازی و فضیلت توانسته اسلام ناب را به ملت منتقل کنند و اسلام آمریکایی که به عنوان ابزاری برای تحت سلطه درآوردن ملت مسلمان بوده را نیز برای مردم روشن سازند، روحانیت به عنوان پرچمداراستقلال و آزادی وظیفه آگاه سازی مردم را در برابر دشمنان دارند.

امام راحل دشمن را زالو صفت توصیف می کند که خون مردم را می مکد و برای رسیدن به اهداف شوم خوداز ابزارهای مختلف استفاده می کند، در اینجا روحانیت با استفاده از ابزار علم و آگاهی با سردمداران زالو صفت مبارزه می کند.

 با توجه به ابعاد مختلف این پیام تاریخی، خبرنگار خبرگزاری رسا، خدمت حجت الاسلام محمدتقی سهرابی فر استاد با سابقه سطح عالی حوزه و دانشگاه و عضو هیأت علمی پژوهشکده حکمت و دین پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رسیده و گفت‌وگویی صمیمانه با ایشان ترتیب داده که متن این گفت‌وگو در ادامه تقدیم خوانندگان محترم رسا می شود.

رسا با عرض سلام و تشکر از این که وقت خود را در اختیار خبرگزاری رسا، قرار دادید، ابتدائا تحلیل و نظر خود را درباره پیام تاریخی حضرت امام(ره) به علما، مراجع، طلاب و حوزه های علمیه را بیان بفرمایید.

بنده هم خدمت شما و همه همکاران عزیزتان عرض سلام و خسته نباشید دارم.

این پیام حاوی نکاتی فرازمانی و فرامکانی است و مسؤولیت سنگین روحانیت در دوران غیبت را گوشزد می کند. حضرت امام(ره) در این منشور تاریخی روحانیت را در دو گروه عمده معرفی می کند:

دو گروه آخوندها در منشور روحانیت

دسته اول روحانیت اصیل و متعهد است که اموری همچون صداقت، عدمِ تعلق به تجملات دنیا و مبارزه با نظام سرمایه داری، از شاخصه های آن است. ایشان عمیقا به این قسم روحانیت ارج می نهد و جدا شدن از این گروه را موجب انحرافِ مردم می داند.

دسته دوم متحجران و مقدس نمایان هستند، امام راحل در کنار تعظیم و تجلیل از حوزه های علمیه، به شدّت هر چه تمام خطر تحجر فریب کار را گوشزد می کند. «خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند».

شاخص های آخوندهای مقدس مآب

به عقیده من برخی از شاخص های این گروه از نظر حضرت امام عبارتند از:

الف) سکولاریسم عملی. این که روحانیت صرفا به امور فردی و عبادی بسنده کنند و عملا خود را از مسائل سیاسی و اجتماعی کنار بکشند، نکته ای انحرافی در جامعه روحانیت است.

ب) مقدس مآبی. یکی دیگر از شاخص های شناسایی این گروه که سبب نگرانی هر چه بیشتر امام می شود آلودن رفتار و کردار به قداستهای دروغین است این نوع عملکرد باعث میشود که طلاب جوان بیشتر در معرض فریب خوردن قرار بگیرند.

ج) پرهیز از چالش های فکری. از نظر امام راحل گناه دانستنِ درس فلسفه و عرفان شاخص دیگری برای شناساییِ این گروه است.

رسا به عقیده شما حوزه های علمیه چقدر توانسته اند خود را با اندیشه های ناب، دقیق، عمیق و ژرف حضرت امام(ره) منطبق و مطابق این اندیشه ها حرکت کنند؟

در حوزه فکر و اندیشه نمی توان از انطباقِ اندیشه ها سخن گفت. مروری بر اندیشه های حضرت امام هم نشانگر آنست که ایشان نیز توقع انطباق اندیشه ها را نداشتند. بله آنچه حضرت امام در این پیام تاریخی مطرح کرده اند کلیاتی غیر قابل خدشه است و اصولا باید مقبول همگان باشد.

واقعیت آن است که حضور در صحنه های اجتماع و سیاست تا قبل از انقلاب اسلامی هزینه های سنگینی داشت و شاید برخی بخاطر آن هزینه ها مسیر عزلت و خلوت اختیار می کردند، اما بعد از شکل گیری انقلاب اسلامی دو گروه قبلی متعهد و متحجر، به سه گروه تبدیل شدند:

تقسیم بندی روحانیت بعد از انقلاب

الف) کسانی که با دغدغه حفظ و تقویتِ نظام اسلامی زیر بار سنگین ترین مسؤولیت ها رفتند و شبانه روز تلاش کردند و می کنند. این گروه هم در حوزه اجرائیات و هم در حوزه اندیشه های بنیادین نظام اسلامی بدون چشم داشتی خاص به قدرت و امکانات، تلاش های فراوان کرده اند. اینان همان گروه روحانیت اصیل و متعهد است.

ب) گروه دوم با ورود به عرصه جامعه به تدریج از احساس مسؤولیت شان کاسته شد و اجتماعی شدن آنان نه تنها چندان هزینه ای نداشت بلکه ملازم با برخورداری از قدرت و موقعیت بود.

ج) گروه سوم همان راه دوری از صحنه جامعه و سیاست را پیش گرفتند. البته بعد از برقراری جمهوری اسلامی، برخی از ناکامی های واقعی یا موهوم سبب تشدید این اندیشه شد. خلاصه این که اندیشه جدایی دین از سیاست در عمل و گاه حتی در نظر، ریشه کن نشده و در حوزه ها جریان دارد.

رسا - اگر بخواهیم روند حرکتی حوزه های علمیه و روحانیت را مطابق منشور حضرت امام(ره) آسیب شناسی کنیم شما چه چالش هایی را در این مسیر می بینید؟

در این حوزه باید به چند مسأله مهم اشاره کنیم.

الف) گرچه حوزه های علمیه خاستگاه امام و انقلاب است اما واقعیت آن است که عواملی چند چارچوب فکری طلاب را به سوی دین غیر حکومتی و غیر سیاسی سوق می دهد. به عنوان مثال کتب درسی حوزه در فضای غیر حکومتی شکل می گیرد از این رو شاکله فکری تربیت یافتگان حوزه ناخودآگاه به سمت و سوی دین و فقه غیر حکومتی کشیده می شود.

برخی کتب قدیمی حوزه در راستای حکومت اسلامی نیست

به عنوان مثال شاید بتوان مدعی شد که محوری ترین کتاب فقهیِ حوزه عروۀ الوثقی است. همه از ارزش و عمق این کتاب با خبریم اما نگاه حکومتی به فقه در این کتاب دیده نمی شود، طبق این کتاب اگر فردی چاهی کند و معدنی مانند نفت کشف کرد مالک آن هست طرح امثال این مطلب در دنیای امروز و در زمانی که حاکمیت دینی وجود دارد بسیار عجیب خواهد بود.

همچنین تکلیف انفال و خمس در این گونه کتابها کاملا ناظر به دورانی است که از حاکمیت دین خبری نیست. بدیهی است که این نوع نگاه در شکل گیری فکری طلاب جوان تأثیرگذار است.

برخی افرادی که دنبال به روز کردن نظرا بزرگان هستند، سریعا متهم می شوند

ب) پویایی و تکمیل نظرات و اندیشه های بزرگان سلف نیازمند سعه صدر بسیاری است طبیعتا بسیاری از کسانی که در راستای به روز کردن اندیشه ها تلاش می کنند متهم می شوند، به عنوان مثال حضرت امام(ره) موضوع ثابتات و متغیرات را به شکل کلی مطرح نمودند امروزه برخی فقهای جوان با تفصیل بیشتری این موضوعات را در درس های تخصصی و لابلای کتابها مطرح می کنند اما تسری دادن این نظرات به حوزه عمل مکلفان با موانع فکری و فرهنگی مواجه می شود.

ج) از سوی دیگر کسانی بدون احراز صلاحیت های لازم علمی نظراتی منافی با اصول مسلم دینی می دهند به عنوان مثال حذف دین از صحنه جامعه و سیاست به شکل تئوری و نظری، امری است که با اصول مسلم دینی ناسازگار است.

بعد از انقلاب، دین وارد عرصه عمل شد

د) اسلام به عنوان دین کامل نسبت به همه موضوعات مورد نیاز برای هدایت انسان، حرف و سخن دارد اما نکته مهم آنست که ما حدود دوازده قرن از مفسران معصوم قرآن (ع) محروم شدیم از این رو در بسیاری از موارد نمی توانیم به ضرس قاطع از ناحیه دین سخن بگوییم بلی در دوران قبل از انقلاب اسلامی که عملا دین بعد فردی پیدا کرده بود، می شد گاه به ادله  با قوت کم استناد کرد اما آنجا که دین وارد عرصه جامعه می شود و می خواهد در موضوعاتی با اهمیت بالا سخنی بگوید، نمی توان به همه آنچه که قبل از انقلاب دلیل محسوب می شد استناد کرد برخی از ادله مانند خبر واحد غیر محفوف به قرائن اگر در موضوع تیمم و وضوء مورد استناد بوده و هستند نمی توانند در موضوعات اجتماعی و سیاسی ملاک فتوا و عمل قرار گیرند.

فقیه بزرگ مرحوم سید احمد خوانساری در جامع المدارک می فرماید: من در موضوعاتی که مربوط به جان و خون انسان ها باشد به خبر واحد عمل نمی کنم، یعنی در حجیتِ دلیل به مقدار اهمیت موضوع توجه دارند. نتیجه این که یکی از چالش های پیش رو تجدید نظر در دلیلیّتِ ادله ای است که در فقه قبل از انقلاب اسلامی دلیل محسوب می شد.

ورود فقه به عرصه جامعه و حکومت و تجدید نظر در دلیلیّت ادله مستلزم آن است که برای برخی از موضوعات سند کافی نداشته باشیم، به همین جهت به نظر می رسد که باید بابی با عنوان «نمی دانم ها» باز کنیم تا خطاها و اشتباهات ما در این قسمت به نام دین ثبت نشود.

توضیح اینکه ورود عالمان دین به صحنه اجتماع و سیاست سیلِ سؤالات مستحدثه و مبتلابه را متوجه آنان می کند وعالمان دین با فاصله دوازده قرنی از منبع معصوم دین، نمیتوانند از سوی دین و به نام دین پاسخ اطمینان بخش به همه پرسش ها بدهند، بنابراین ضرورت دارد محدوده ای به نام «نمی دانیم» باز کنیم.

طبق نقلی که از حضرت آیت الله سیستانی شد ایشان نیز به این نکته اشاره کرده اند که در برخی موارد گفتن «نمی دانم» بهتر است از این که بگوییم «میدانم» و اظهار نظری نسنجیده از سوی دین ارائه دهیم.

رسا - بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در پیام تاریخی خود جایگاه رفیع حوزه های علمیه و مراجع دینی را متذکر شدند؛ به نظر شما چه چالش ها و آسیب هایی این جایگاه را تهدید می کند؟

حضرت امام(ره) و بعد از ایشان مقام معظم رهبری بارها از جایگاه خطیر حوزه های علمیه سخن گفته اند. معرفی مذهب تشیع در دوران معاصر نیازمند تبیین آن با زبان جهانی است همچنین نظام جمهوری اسلامی نیازمند اندیشه های بنیادین است و این مهم عمدتا برعهده حوزه علمیه است.

در ذیل برخی از چالش های تهدید کننده جایگاه حوزه های علمیه را عرض می کنم:

سیستم آموزشی و کتب قدیمی

مراکز علمی از جمله حوزه ها منابع انبوه و عظیم انسانی در اختیار دارند و باید برای لحظه لحظه آنها برنامه بهینه داشته باشند. اجرای هر برنامه ای که بیش از حد متعارف امروزی زمان بر باشد و یا کارآمدی لازم را نداشته باشد، شرعا حرام بوده و خسارتی گرچه نامحسوس ولی بسیار بر جامعه وارد می کند.

کتب درسی هم از لحاظ سبک نوشتاری و هم از لحاظ محتوا متناسب با نیازهای فردی و اجتماعی روز نیست و این امر یکی از عوامل عدم کارآمدی لازم حوزه در عرصه جامعه است. جالب این که بسیاری از بزرگان لزوم تجدید نظر و تغییر کتب درسی را بیان فرموده اند به عنوان مثال:

رهبر معظم انقلاب در بیانات شان فرمودند که: «اين كتابهاى درسى ما ابدى نيست كه بايد تا آخر گفت: ثلاثة ليس لها نهاية؛ رسائلٌ، مكاسبٌ، كفاية. نه، يك روز رسائل نبود، يك روز مكاسب نبود، ملايى مثل شيخ درست شد...»

مرحوم آیت الله بهجت بیش ار سی سال پیش در درس خارج خود از لزوم بازنگری در کتب درسی حوزه سخن گفته اند. مرحوم شهید صدر، آیت الله مشکینی و آیت الله سبحانی عملا در راستای تغییر این کتب، کتاب هایی جدید نوشتند با این حال هنوز تغییرات لازم صورت نگرفته است، از این رو بنده در این زمینه نکاتی چند عرض می کنم:

ساعات آموزشی متناسب با نیاز جامعه تنظیم نشده است.

بیشترین زمان طلبه ها به یادگیری فقه و اصول می گذرد در حالی که در کنار نیاز به فقه و اصول، بیشترین نیازها به موضوعات کلامی، تاریخی، تفسیری و .....  وجود دارد. بدیهی است که وقتی در تنظیم مواد درسی حوزه ها نیازهای امروزی جامعه و حکومت اسلامی لحاظ نشود، طلبه تربیت شده در این سیستم نمی تواند آنگونه که باید در خدمت نظام اسلامی باشد.

غلبه متن بر محتوا

به عنوان مثال اگر بناست علم اصول بخوانیم نصف یا بیش از نصف زمان تشکیل شده برای فهم متن است. چند سال پیش شورای محترم حوزه از اساتید نظر خواهی کرده بودند بنده طی نامه ای عرض کردم که اگر برفرض مقید هستیم که به عنوان مثال کتاب رسائل خوانده شود می توانیم محتوای رسائل را در شش ماه به طلبه منتقل کنیم. این که تدریس رسائل چندین سال طول می کشد بخاطر آنست که استاد و طلبه درگیر متن می شوند یعنی بیش از آنکه اصول بخوانند متن می خوانند. طولانی شدن دوران تحصیلِ رسائل، مکاسب و کفایه سبب می شود که طلبه بعد از سپری شدن ده سال از بهترین ایام یادگیری، هنوز از آرای به روز در عرصه فقه و اصول بی اطلاع باشد.

این در حالی است که در سیستم آموزشی نوین آخرین نظرات مطرح می شود و نظرات گذشتگان در قالب تاریخ آن علم به دانشجو عرضه میشود.

بسیاری از مراکز علمی حوزه هنوز از سیستم آموزشی قدیمی استفاده می کند. استفاده از ابزار و روش های نوین در تدریس سبب می شود که در کمترین زمان بیشترین مطالب به مخاطب القا شود. به عنوان مثال بسیاری از مطالب کتب، قابل ارائه در قالب پاورپوینت و یا نمودار است و این امر سرعت و کیفیت انتقال مطالب را چندین برابر می کند.

تعیین تکلیف اخبار آحاد و ادله غیر علمی در موضوعات اعتقادی، فقهی و در اداره جامعه

منابع دینی حاوی دلائل بی شمار غیر علمی است به گونه ای که می توان بر اثبات و نیز بر نفی هر موضوعی که در جامعه مطرح می شود اقامه دلیل کرد، این حالت از یک سو در جامعه ای که می خواهد بر اساس آموزه های دینی اداره شود تزلزل ایجاد می کند چرا که هر روز با دلیلی تازه و یا برداشتی تازه مواجه خواهیم شد.

از سوی دیگر اخبار و روایات ابزاری برای سوء استفاده افراد و گروه ها شده و هر فردی به تناسب منافع خویش دنبال دلیلی از منابع دینی خواهد رفت. به نظر می رسد که استناد به ادله دینی در موضوعات اجتماعی و سیاسی نیازمند درجه بالائی از اعتبار و اتقان دارد.

حوزه علمیه به عنوان مرجعِ تفسیر دین باید برای برداشت و فهمِ آموزه های دین از منابعِ آن در موضوعات اجتماعی و سیاسی، روشی متقن ارائه دهد روشی غیر از آنچه در فقهِ غالبا فردی ارائه شده است.

حضور منطقی و مقبول در جامعه

دینِ حاضرشده در عرصه اجتماع و سیاست با دینِ محصور شده در امور فردی و عبادی تفاوت های جدی دارد. موضوعات و مسائل مطرح شده برای دین اصیل حاضر شده در جامعه بسیار بیش از دین فردی است. گستره و عمق مسائل در نظام اسلامی آن قدر هست که منطقا یک نفر نمی تواند در همه رشته های دینی و همچنین در همه ابواب فقهی نظر بدهد.

استحکام آرای حوزویان در صورتی حفظ خواهد شد که حوزه در همه موضوعات و نیز در ابواب فقهی به سمت تخصصی شدن حرکت کند؛ بدیهی است که یک فرد نمی تواند اشراف لازم بر حکم و موضوعِ همه ابواب فقهی پیدا بکند.

البته می دانیم که امروزه در حوزه های علمی رشته های تخصصی دائر و رائج شده است اما متاسفانه نفوذ کلام و تأثیرگذاری در میان مردم عمدتا با شیوه سنتی نظر یک نفر در همه موضوعات، جاری است؛ از این رو به همه بزرگان و مراجع عظام خاضعانه پیشنهاد می دهم که جهت حفظ عظمت و اتقان کلام حوزه های علمیه در سیستم مرجعیت در نسل های بعدی تجدید نظر کنند تا بار علمی همه ابواب فقهی بر دوش یک نفر قرار نگیرد.   

رسا - حضرت امام در فرازی از پیام تاریخی خود تاکید کردند که «هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه و برداشت و حتی ضعف مدیریت منجر به بهم خوردن وحدت و الفت طلاب و علمای متعهد گردد» به نظر شما علت تاکید صریح حضرت امام بر لزوم حفظ وحدت در حوزه های علمیه چیست؟

این بیان حضرت امام(ره) شاهدی است بر این سخن که ایشان خواستار منطبق شدن همه اندیشه ها نبودند ایشان داشتن سعه صدر برای حضور صداهای مختلف را توصیه می کنند. اختلاف نظرها امری ناگزیر است و در صورتی که همراه با اخلاص و به دور از هوای نفس باشد مکمّل هم خواهد بود به عنوان مثال مرحوم علامه طباطبائی در موضوع انقلاب اسلامی همگام با حضرت امام نبود و عملا مسیری متفاوت طی نمود و کتب تفسیری، اعتقادی و فلسفی نوشت.

اخلاص این دو بزرگوار سبب شد که اختلاف شان منشأ خیر و برکت شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جهت معرفی تشیع آثار علامه بیشترین نقش را ایفا نمود به عبارت دیگر محصول زحمات آن دو مکمل هم شدند.

لزوم توجه به آراء و نظرات گوناگون سبب شد تا رهبر معظم انقلاب موضوع کرسی های نظریه پردازی و آزاد اندیشی را مطرح کنند اما متأسفانه باید اعتراف کنیم که در سطوح پایین مسئولان حوزه و غیر حوزه جدیّت و سعه صدر لازم برای اجرای این گونه امور نیست.

بنده حدود هفت سال پیش نظریه ای جهت کرسی های نظریه پردازی ارائه کرده ام و تاکنون در لابلای سیستم اداری معطل مانده است.

رسا - امام خمینی(ره) همچنین تاکید کردند که «حوزه و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را در دست خود داشته باشند و پاسخگوی نیازها باشند» در این زمینه عملکرد حوزه را بعد از گذشت سی سال از صدور این پیام تاریخی چطور تحلیل می فرمایید؟

می توان ادعا نمود که حوزه امروز قابل مقایسه با حوزه سی سال پیش نیست تعداد مدارس، تعداد مجلات و کتبِ منتشر شده، رشته های تخصصی، نرم افزارها و سایتهای بسیار و .... حاکی از دغدغه مندی حوزه نسبت به آینده جامعه خویش است با این همه:

برخی چالش های پیش روی حوزه

الف) سرعت بی امان تحولات و گستره روز افزون نیازها همگامی حوزه با جامعه را دچار مشکل کرده است.

ب) اصرار بر کتب آموزشی قدیم و نیز اصرار بر سیستم آموزشیِ قدیم، امکان تحول و پویایی را سلب میکند. طلبه در سیستم آموزش حوزه بهترین دوران عمر خود (حدود  15 تا 25 سالگی) را برای گرفتن پایه 10 سپری می کند و در این 10 پایه تقریبا چیزی از نیازهای جامعه پیرامون خود نمی آموزد.

ج) ارتباطات علمی میان حوزه های علمیه ما و دیگر مراکز حوزوی رقیب غیر شیعی، برقرار نیست به عنوان مثال اگر حوزه قم و نجف در این سی چهل سال ارتباطی هر چند اندک با حوزه مدینه داشتند، قطعا کار بدانجا نمیرسید که علنا اعلان کنند که کشتن شیعه مقدم بر کشتن صهیونیست است.

در نهایت به نظر می رسد که وجود برخی نقاط ضعف و اشکال مجوزی برای کنار کشیدن علما و روحانیت از حراست و صیانت و پشتیبانی از نظام اسلامی نمی شود.

همه آحاد جامعه به ویژه علما و روحانیت موظف به حفظ و صیانت از نظام اسلامی هستند؛ همانگونه که کسانی که در نظام اسلامی مسئولیتی دارند باید محیط و فضای استفاده از عالمانِ حوزوی و غیر حوزوی را فراهم کنند. ایجاد گفتمان سالم و سازنده میان این دو گروه کلید موفقیت هر چه بیشتر نظام اسلامی خواهد بود.

رسا-  از این که وقت خود را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید از شما کمال تقدیر و تشکر را داریم.

بنده هم از شما و همه کسانی که در عرصه ترویج افکار نورانی امام راحل و رهبر معظم انقلاب تلاش می کنند، تقدیر و تشکر داشته، توفیقات روز افزون شما را از درگاه ایزد منان خواستارم./۱۳۳۰/گ۴۰۳/ج

گفت‌وگو از داود جعفری

ارسال نظرات