۲۲ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۷
کد خبر: ۵۵۴۵۹۲
برشی از کتاب؛

نگاهی بر اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی

هر انقلابی اهداف و آرمانی‌هایی دارد که همه فعالیت‌هایش برای رسیدن به آن اهداف و آرمان‌ها صورت می‌گیرد، اعم از اینکه، به آنها برسد یا نرسد، انقلاب ایران نیز از این قانون مستثنی نیست.
 اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، از آنجا که انقلاب ملت ایران به شیوه نهضت‌های انبیا و به گونه الهی انجام گرفته است؛ از این رو شایسته است قبل از ورود به بحث، به نهضت‌های انبیا و اولیا و اهداف نهضت آنان نگاهی بیفکنیم.

اهداف قیام انبیا و اولیا(ع): قران کریم از زبان شعیب پیامبر(ص) می‌فرماید: من جز اصلاح ـ تا آنجا که توانایی دارم ـ نمی‌خواهم.»(هود:88.)

بنابراین هدف انبیا جز اصلاح و سامان بخشیدن جوامع بشری نبوده است. در کلمات ائمه اطهار(ع) نیز همین هدف مطرح است. امام حسین(ع) در وصیت‌نامه معروفش خطاب به بردارش محمد بن حنیفه به نهضت خونین خود عنوان «اصلاح» داده‌اند.

 اهداف انقلاب اسلامی ایران:

 هر انقلابی اهداف و آرمانی‌هایی دارد که همه فعالیت‌ها و فداکاری‌هایش برای رسیدن به آن اهداف و آرمان‌ها صورت می‌گیرد: اعم از اینکه، به آنها برسد یا نرسد. انقلاب ایران نیز از این قانون مستثنی نیست. بنابراین اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران عبارتند از:

استقلال نخستین کلمه از شعار اصلی انقلاب اسلامی است؛ یعنی ـ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. البته استقلال به معنای آن نیست که بدون ارتباط با دیگران به هیچ یک از شوراهای دیگر نیازمند نباشیم. مقصود این است که کشور به ابرقدرت‌ها و کشورهای استعمارگر وابسته نباشد و تحت سلطه و قیمومیت آنها قرار نگیرد و مردم خود درباره مصلحشان تصمیم بگیرند و حضرت امام خمینی(ره) درباره اهمیت استقلال می‌فرمایند:

اگر ما استقلال کشور خودمان را به دست نیاریم و تضمین نکنیم سایر چیزها درست نخواهد شد.

 استقلال اقسامی دارد: استقلال فکری، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی و استقلال نظامی.

 استقلال فکری:

استقلال فکری و فرهنگی از اقسام دیگر مهم‌تر است؛ زیرا تا وقتی ملتی استقلال فکری دارند، نمی‌توان آنها را تحت استعمار اقتصادی یا سیاسی کشاند و دشمن فرصت‌طلب نیز پس از ناامیدی از تهاجم نظامی و محاصره اقتصادی، در دهه سوم انقلاب به تهاجم فکری و فرهنگی رو آورد تا بتواند با نابودی استقلال فکری ملت ایران؛ مقاصد شوم خود را اجرا کند و معما انقلاب اسلامی ایران؛ حضرت امام خمینی(ره) اهمیت استقلال فکری را این گونه بیان کرده‌اند:

 تا این مملکت از این غرب‌زدگی بیرون نیاید، استقلال پیدا نمی‌کند و اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملت هستید، بشناسند و بشوید یک ملت از این تقلید غرب باید دست بردارید.

 سید محمد مرتضوی در کتاب شناخت انقلاب اسلامی می‌گوید:

استقلال فکری یعنی اینکه مردم از نظر فکری به این باور برسند که دیگران برتری ذاتی بر آنان ندارند و آنان نیز از دیگران چیزی کم ندارند و اگر همت پشتکار داشته باشند می‌توانند به نوآوری‌هایی برسند.

 استقلال سیاسی:

 یعنی مدیران و سران کشور برای تهیه و تدوین برنامه و تعیین خط مشی کشور از بیگانگان دستور نگیرند و آنان نتوانند در این زمینه دخالت کنند.

استقلال اقتصادی:

به این معناست که تأسیسات زیربنای کشور در بخش خدمات و صنعت، کشاورز و معادن به قدری قوی باشد که برای تأمین نیازهای عمومی مردم به خارج نیازمند نباشیم بتوانیم آنها را داخل تأمین کنیم.

 آزادی:

 همه آزادی را دوست دارند و در پرتو آزادی استعدادهای انسان شکوفا و وجود او بارور می‌شود. اگر نور آزادی به فطرت آدمی بتابد، آن را رشد می‌دهد و صاحبش را به سرمنشأ مقصود می‌کشاند و بنابراین آزادی وسیله است نه هدف. در انقلاب اسلامی نیز، آزادی از جمله شعارهایی بود که مردم خسته از استبداد شاهنشاهی با خون خود آن را بر در و دیوارها نوشتند و با زبان خود آن را سر دادند.

 اسلام نیز بر اصل آزاد بودن و آزاد زیستن بر اساس قانون، تأکید فراوان کرده است، امیرمؤمنان علی(ع) در نامه|ای به فرزندش امام حسن(ع) می‌نویسد: «هرگز برده دیگر مباش، در حالی که خداوند تو را آزاد قرار داده است.»

آزادی از جمله مفاهیمی است که آن ابهام‌هایی وجود دارد که باید بیشتر به آن پرداختن آزادی را به دو گونه می‌توان وصف کرد: آزادی مطلق و آزادی در حدود قانون.

آزادی مطلق:

به معنای رهایی از هرگونه قید وبند است تا افراد خودسرانه هرچه بخواهند و پسند کنند، بدون هیچ مانعی به دست آوردند و راهی را که خود انتخاب می‌کنند؛ بروند و تنها معیار تشخیص مصلحت، نظر هر فرد است، هر چند برخلاف مصالح دیگران باشد.

 البته این گونه آزادی را هرگز عقاب جهان نمی‌پذیرد؛ زیرا به سلب آزادی منتهی می‌گردد و نتیجه معکوس می‌دهد.

 آزادی معقول و مطابق فطرت انسانی، همان آزادی در حدود قانون است و البته نه قانونی که مستکبران وضع کرده باشند، بلکه قانونی که خداوند، آن را بر اساس فطرت و مبانی که وضع کرده یا از قوانین الهی نشأت گرفته است؛ قانون یکه مصالح عمومی و منافع همگانی را بر اساس اصل عدالت اجتماعی تأمین کند.

 اگر در شعارهای مردم در هنگام راهپیمایی‌ها دقت کنیم، در می‌یابیم که «آزادی» در کنار «استقلال» و «حکومت اسلامی» قرار دارد، و این خود گواه خوبی است که مردم مسلمان ایران، آن گونه آزادی را می‌خواستند که یک سو استقلال فکری و سیاسی را نفی نکند و از سوی دیگر مطابق قوانین اسلام باشد؛ یعنی قوانین که برخاسته از فطرت اصیل انسان‌هاست.

جمهوری اسلامی :

از جمله اهداف و آرمان‌ها انقلاب اسلامی ایران، جمهوری اسلامی است. این هدف نه تنها در شعارهای مردم به گوش می‌رسید، بلکه نشانه‌های دیگری نیز بر هدف بودن آن تأکید دارد؛ مانند تجمع مردم در مساجد و آغاز تظاهرات از آنجا، اعتنا نکردن به شعارهای چپ و راست و....

جمهوری اسلامی مرکب از دو کلمه است: «جمهوریت» که نشانه نوع حکومت است، یعنی رئیس کشور باید از طریق آرای مردم و انتخابات به قدرت برسد و به روش‌های دیکتاتوری شاهنشاهی در این حکومت جای ندارد.

واژه دوم «اسلامی» است که بیانگر محتوای حکومت است؛ یعنی مسؤولان و حاکمان نظام باید بر اساس قوانین شرع اسلام که از قرآن، سنت، عقل و اجماع استخراج می‌شوند، قوانین جاری کشور را وضع و به اجرا بگذارند؛ بنابراین حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی بر دو پایه استوار است: آراء مردم و شرع اسلام. تخطی از هر یک از این دو مخالفت با جمهور اسلامی است.

حضرت امام راحل(ره) درباره ماهیت جمهوری اسلامی می‌فرمایند:« ماهیت حکومت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلامی برای حکومت قرار داده است، با اتکای به آرای عموم ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام است.»

 عدالت اجتماعی؛

 انسان به طور فطری، عدالت طلب است و عدالت بر آن، شرع مقدس اسلام نیز بر اقامه عدل و مساوات تأکید فراوان کرده است. در قران کریم آمده است: «به درستی که خداوند به عدل و احسان فرمان می‌دهد.»

 این آرمان انسانی به ویژه در مکتب تشیع به برکت وجود رهبران معصوم و عادل، پیش از بیش کانون توجه قرار گرفته است و از این رو مردم مسلمان ایران که از تبعیض‌ها، محرومیت‌ها و احساس حقارت در رژیم شاه به ستوه آمده بودند، خواهان نظام اسلامی مبتنی بر عدالت اجتماعی بودند.

 عدالت اجتماعی به معنی تساوی در تمامی حقوقی و مزایا نیست، بلکه عدالت همان‌گونه که در کلام امام علی (ع) آمده است، به معنی «وضع کل شیء موضعه» است؛ یعنی هر چیزی باید در جایی باشد که مناسب اوست.

بنابراین؛ علاوه بر اینکه همه افراد جامعه باید از امکانات و فرصت‌ها یکسان برخوردار باشند؛ باید بنا بر لیاقت و شایستگی‌هایش از مزایا نیز بهرمند شود./۹۹۸/ت ۳۰۳

منبع: بیست و پنچمین شماره فصلنامه اشارات.

 

ارسال نظرات