۰۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۰
کد خبر: ۵۵۲۱۸۵
پاسخ به یک هجمه؛

دفاعي كه "مقدس" شد + سند

همانگونه كه اسلام آمريكايي طرحي براي انزواي اسلام انقلابي بود، تشيع انگليسي نیز نقشي براي سياه نمایی چهره منور شيعه است.
ما تشیّعی که مرکز و پایگاه تبلیغاتش لندن است را قبول نداریم

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، غبار سياست‌زدگي كه بر مي‌خيزد «علم» حجاب اكبر مي‌شود و عقل در هاله از جهالت فرو مي‌رود كه ديگر توان راهنمايي ندارد، حالا اگر اين سياست زدگي از طايفه‌اي باشد كه كه دستي در علوم ديني دارند مي‌شود مصداق دزداني كه با چراغ آمده‌اند؛ و تشيع لندني زائيده پيوند طايفه‌اي از درس‌خواندگان حوزه با پديده سياست زدگي و قدرت طلبي است.

اين جريان كه چند سالي است در سايه مرجعيت رسانه‌اي پديد آمده است و گاه تا مرز انكار بديهيات پيش مي‌رود؛ اخيرا هجمه به انقلاب اسلامي و دفاع مقدس و را بي پرده‌تر در دستور كار خود قرار داده اند و براي مقابله با موج روز افزون انقلاب اسلامي بديهياتي مثل مقدس بودن دفاع كه در فطرت انسان نهان است  را منكر شده و آنچه را در اتاق لندن برايشان نوشته اند قرائت مي‌كنند.

در تازه ترين اظهار نظر يكي از افراد فرقه شيرازي صريح و بي پرده اي به دفاع مقدس تاخته و در موضعي غير معمول اين بار «مقدس بودن دفاع» را زير سوال برده است كه ريشه يابي موضوع مي‌تواند واقعيت ها را بيشتر روشن كند.

ماجرا چيست؟

سيد محمد شيرازي، كه قبل از مرجعيت فعلي اين فرقه، مرجعيت بيت شيرازي را در اختيار داشت در جواني و با وجود مراجع قدري چون مرحوم آيت الله العظمي خوئي در نجف دعوي مرجعيت مي‌كند و تحركاتي را در اين راستا شروع مي‌نمايد؛ اما از آنجا كه علميت او براي بزرگان نجف محل خدشه بود به سرعت موجي از مخالفت‌ها عليه او به راه مي افتد و حتي استاد وي مرحوم آيت الله العظمي شيخ يوسف حائري خراساني اجتهاد او را رد نموده و مراجع وقت مثل آيت الله العظمي سيد محمود هاشمي شاهرودي و آيت الله العظمي خوئي اجتهاد ايشان را ثابت نشده مي‌دانند و لذا حكم به عدم جواز تقليد از سيد محمد شيرازي مي‌نمايند. جريان شيرازي كه از سفره مرجعيت چيزي نصيبش نشده بود به فعاليت‌هاي سياسي روي مي‌آورد و بعد از مدتي به ايران هجرت مي‌كنند.

البته خود آن‌ها معتقدند كه صدام به خاطر فعاليت‌هاي سياسي سيد محمد شيرازي آن‌ها را از عراق اخراج كرده است. اين جريان معتقدند كه امام بايد رهبري انقلاب را به سيد محمد شيرازي واگذار مي‌كرد و حتي مدعي هستند كه امام راحل خود اين تصميم را داشته است ولي به خاطر مخالفت اطرافيان از اين كار منصرف مي‌شود. بعد از آن سيد محمد تصميم مي‌گيرد در عرصه‌هاي مختلف تاثيرگذار باشد و نقدهاي تندي را نسبت به انقلاب و دفاع مقدس كه آن روزها مسئله درجه اول كشور بوده است شروع مي‌كند. او مدعي مي‌شود كه جنگ 8 ساله ايران و عراق برادر كشي بوده است و در اين ميان جز شيعه كشته نشده شده و اين همان چيزي است كه صدام اراده نموده بود؛ وي مي‌گويد در سال 61 صدام به ايران پيشنهاد آتش بس داد اما ايران نپذيرفت و از اين جا به بعد توپ اين برادر كشي در زمين ايران است! جالب اين است كه سازمان ملل كه يك سازمان تحت سيطره كفر جهاني است با همه كفر و نفاق حاكم بر آن در قطعنامه 598 صدام را به عنوان متجاوز اعلام مي‌كند در حالي كه شيرازي در سخنان خود انگشت اتهام را به سمت ايران و مشخصا امام راحل مي‌گيرد.

واقعيت چيست؟

صدام حسين در 31 شهريور 1359 با پاره كردن قرارداد صلح الجزاير دستور حمله به مرزهاي ايران را صادر كرد و در پاسخ خبرنگاران گفت 3 روز ديگر در تهران با شما مصاحبه خواهم كرد؛ اما عزم و اراده‌اي كه در پرتو ايمان در مردم ايران و رهبري امام راحل وجود داشت مانع از تعبير اين روياي شيرين براي صدام شد و او در 31 شهريور پا در باتلاقي گذاشت كه 8 سال گرفتار آن بود. در اين ميان صدام كه محاسباتش غلط از آب در آمده بود براي تجديد قوا نياز به يك وقفه داشت و به همين علت در سال 61 طرح پيشنهاد آتش بس را با ميانجگري كشورهاي عربي منطقه ارائه داد تا بتواند در اين فاصله زماني سلاح خريداري نموده و ارتش خود را باز سازي نمايد؛ از طرفي تجربه قرارداد الجزاير ديگر جايي براي اعتماد به صدام باقي نمي‌گذاشت لذا دولت جمهوري اسلامي پيشنهاد آتش بس صدام را نپذيرفت.

درستي اين تصميم زماني مشخص شد كه بعد از قطعنامه 598 كه جمهوري اسلامي آتش بس را پذيرفت صدام در اقدامي غير معمول مجدد به مرزهاي ايران حمله نمود كه و بعد از آن در 4 مرداد ماه 67 عمليات فروغ جاويدان منافقين با حمايت تمام عيار صدام شروع شد كه منجر به عمليات مرصاد گرديد.

آنان كه جنگ را ديده اند و تاريخ جنگ را منصفانه ورق زده اند مي‌دانند كه هيچ‌گاه ما خواهان جنگ نبوده ايم اما تيز بيني فرماندهان جنگ مانع از  اعتماد به دشمني مثل صدام بود  چيزي كه در پايان جنگ خود را نشان داد.

در بهترين حالت اظهار نظر‌هاي شيرازي را مي‌توان ناشي از عدم اطلاع او بر مسائل دفاع مقدس و نيز عدم شناخت از دشمن نمود.

جنگ و برادر كشی

نكته ديگري كه اين جماعت بر آن تاكيد مي‌كنند اين است كه جنگ ميان دو طايفه از مسلمين فقط منجر به كشتار مسلمين مي‌شود و سود آن به جيب جبهه كفر مي‌رود و اين استدلال را حجت مي‌دانند بر اين كه نبايد به جنگ ادامه داده مي‌شد؛ اين در حالي است كه مطابق فطرت انساني كه فقه شيعه بر آن صحه گذاشته است هر‌گاه كسي از طرف ديگري مورد تعدي قرار گرفت دفاع واجب است؛ خواه متجاوز مسلمان باشد يا كافر. در سيره اميرمؤمنان مي‌شود اين مسئله را به وضوح ديد؛ چرا كه جنگ‌هاي دوره پنج ساله خلافت اميرمؤمنان همه با طوائفي از مسلمين بود و در آن حتي گروهي از صحابه رسول‌خدا(ص) به دست اميرمؤمنان كشته شدند؛ در جنگ جمل زبير كه مشهور به سيف الاسلام بود به قتل رسيد و نهروان و صفين نيز جنگ بين مسلمين بود؛ اما در هيچ‌كدام از اين جنگ‌ها اميرمؤمنان به بهانه مسلمان بودن طرف مقابل دست از جهاد بر نداشت و تا آنجا كه مصالح اسلام اقتضا مي‌كرد و شرايط اجازه مي‌داد در مقابل باغيان كه از بستر جامعه مسلمين جمع شده بودند كار زار را ادامه داد.  

اين دفاع چرا مقدس بود

كساني كه با روايات اهل‌بيت(ع) آشناي داشته باشند قطعا اين روايت را از رسول خدا(ص) شنيده اند كه حضرت فرمود: مَنْ‏ قُتِلَ‏ دُونَ‏ عِيَالِهِ‏ فَهُوَ شَهِيد؛ هركس در دفع از خانواده خود كشته شود شهيد است.

از اين دست روايات و رواياتي كه در تمجيد از مقام شهيد و شهادت است و دستوراتي كه براي دفاع از مال و جان و ناموس مسلمين وارد شده است همه دليل بر مقدس بودن اين دفاع است.

مقدس بودن دفاع از بديهيات است كه حتي در بلاد كفر پذيرفته شده است. در كشورهايي كه حتي اسمي از اسلام نيست براي كشتگان جنگي كه در دفاع از مردم و ميهن جان خود را از دست داده اند يادمان ساخته مي‌شود و به آن‌ها اداي احترام مي‌گردد و اين عجب كه كساني كه ادعاي اسلام و امامت بر مسلمين را دارند دنبال دليل براي مقدس بودن دفاع مردم ايران در مقابل متجاوزان بعثي هستند. اينان بايد اول جبهه خود را مشخص بفرمايند كه در كدام طرف ماجرا قرار دارند آيا سر سفره متجاوز نشسته اند و يا حامي مظلومي هستند كه به او تعدي شده است.

دختران هويزه:

اگر كسي بخواهد بداند كه دفاع چه زماني مقدس شد كافي است سري به مزار دختران هويزه بزند؛ ارتش عراق زماني كه به هويزه رسيد جان و مال و ناموس مردم را براي خود حلال شمرد و در يك اقدام وحشيانه 27 دختر از دختران هويزه را مورد تجاوز قرار داد و پس از به شهادت رساندن آنها در گوري دسته جمعي دفن كرد كه امروز زيارتگاه زائران جبهه هاي جنوب است.

چند سؤال از جريان شيرازی

در اين ميان سوالي ذهن نگارنده را به خود مشغول كرده است و آن اين است كه جريان شيرازي كه اينقدر به خون مسلمين حساس است چرا در دفاع از مسلمين در مقابل رژيم صهيونيستي هيچ اقدامي نمي‌كند؟ چرا زماني كه شيعيان لبنان در زير بمب‌هاي صهيونيستي در خاك و خون ميغلطيدند اين جريان حتي بيانه اي صادر نكرد؟ چرا زماني كه حرم امامين عسكريين در سامرا مورد هجوم قرار گرفت قمه هايشان حمايل نكرديد و در حمايت از حرم ائمه معصومين هيچ حركتي نكردند؟ شمايان كه ادعاي عشق به اهل بيت(ع) را مي‌نماييد در دفاع از حرم زينب كبري چه حركت مثبتي انجام داديد؟ اكنون كه مردم يمن زير گلوله‌هاي جبهه غربي عربي و جريان تكفيري سعودي هستند شما چه اقدام مثمر ثمري انجام داده ايد؟

آنچه مسلم است هياهو‌هاي رسانه اي اين جريان و دم زدن از خاندان اهل بيت توسط فرقه شيرازي يك شوآف تبليغاتي است و حقيقت را بايد در پس پرده سياست و ديدار‌هاي نمايندگان اين جريان در انگلستان و امريكا با نمايندگان جبهه كفر جستجو كرد؛ واقعيت را بايد در حساب‌هاي بانكي مشاهده كرد كه با يوروهاي اروپايي و دلارهاي آمريكايي پر مي‌شود تا خرج مي‌لياردي 20 شبكه ماهواره اي در بيايد.

واقعيت همان است كه همانگونه كه اسلام آمريكايي طرحي بود براي انزواي اسلام انقلابي، تشيع انگليسي نیز نقشي است براي سياه نمودن چهره منور شيعه./۸۴۱/ی۷۰۱/س

حجت الاسلام عبدالصالح شمس اللهی، پژوهشگر حوزه علمیه قم

ارسال نظرات