۲۰ آذر ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۸
کد خبر: ۵۴۲۶۸۵

راهبردهای آمریکا در دوران پساداعش

سقوط داعش در عراق و سوریه و پایان خلافت خودخوانده این گروه تروریستی بزرگ ترین و راهبردی ترین دستاورد جبهه مقاومت در تمام سال های مبارزه با داعش و سایر گروه های تروریستی - تکفیری است.
آمریکا و داعش

به گزارش خبرگزاری رسا، سقوط داعش در عراق و سوریه و پایان خلافت خودخوانده این گروه تروریستی بزرگترین و راهبردیترین دستاورد جبهه مقاومت در تمام سال های مبارزه با داعش و سایر گروه های تروریستی - تکفیری است؛ دستاوردی که نه تنها خطرناک ترین گروه تروریستی جهان را با زوال مواجه ساخته بلکه تمام سناریوها، توطئه ها و طرح هایی هم که با ابزار داعش در منطقه و در کشورهای اسلامی - عربی پیگیری می شد، را با شکست و ناکامی مواجه ساخت.

برندگان و بازندگان نابودی داعش

واقعیات موجود میدانی، سیاسی و دیپلماتیکی همواره حکایت از این مهم داشته است که داعش نه تنها یک گروه تروریستی خشونت طلب بلکه یک «معادله» پیچیده و چندوجهی در منطقه بوده است که به عنوان یک «ابزار» در خدمت منافع آمریکایی - صهیونیستی عمل می کرده است. داعش بخشی از یک راهبرد بود که توسط قدرت های بزرگ بین المللی و مشخصاً ایالات متحده آمریکا تدوین و به اجرا گذاشته شد تا با ایفای نقش مخرب، ایجاد اختلاف و پراکندگی بین کشورهای منطقه، شکل دهی به رقابت های ناسالم سیاسی و همدستی با قدرت های فرامنطقه ای به جای همکاری های منطقه ای برای ایجاد یک نظم سیستمیک درون منطقه ای،   ضمن تأمین امنیت رژیم صهیونیستی، قدرت و نفوذ آمریکا در غرب آسیا را که قلب جهان اسلام است تقویت نموده و به تضعیف محور مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران بینجامد. پایان داعش در مراکز اصلی حضور خود یعنی سوریه و عراق، در وهله نخست به معنای شکست این معادله و تمام سیاست ها و طرح های مربوط به معادله مذکور است.

در این راستا باید گفت، زوال داعش دارای برندگان و بازندگانی است. جبهه مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران که تلاش های فراوانی و هزینه های بالایی برای سقوط داعش داد بزرگ ترین برنده و ایالات متحده آمریکا که در سال های اخیر نقش کلیدی در حیات و بقاء داعش داشت و از هرگونه تلاش برای زنده نگاه داشتن داعش دریغ نورزید، بازنده بزرگ پایان داعش در عراق و سوریه است.

راهبردهای آمریکا در دوران پسا داعش

هنوز خیلی زود است که بتوان در خصوص اینکه آمریکا برای دوران پساداعش چه برنامه هایی تدارک دیده و چه سیاست های اتخاذ کرده و چه راهبردهایی را به مرحله اجرا خواهد گذاشت، قضاوت کرد. چرا که پایان داعش همان اندازه که یک پیروزی بسیار بزرگ و راهبردی به شمار می رود، به همان اندازه نیز برای آمریکایی ها یک شوک و شکست بزرگ تلقی می شود. ولی با این همه و با وجود تجارب متعدد در این باره می توان تا حدود زیادی، راهبردهای آمریکا در منطقه را مشخصاً در پنج مورد مهم شناسایی کرد:

حضور دائمی نظامی با هدف تأثیرگذاری بر روندهای سیاسی سوریه

مقامات آمریکایی بر این باورند که خروج نظامیانشان از سوریه به منزله تضمین «پیروزی سیاسی» بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه و همچنین ایران خواهد بود. لذا کاخ سفید قصد دارد حضور نظامی خویش در سوریه را حتی در دوران پساداعش در این کشور حفظ کند و در مناطق شمالی سوریه، دولت جدیدی بوجود آورده یا بر روندهای سیاسی دوران پساداعش در سوریه اثر بگذارد. آمریکا امیدوار است تا با این اقدام به حمایت خویش از نیروهای دموکراتیک سوریه ادامه دهد. به بیان دیگر واشنگتن قصد دارد تا مواضع خود در مناطق شمالی سوریه که مناطق کردنشین هستند، را تقویت کند. اقدامات واقعی پنتاگون هم گویای این واقعیت است که حضور نظامی آمریکا نه تنها کاهش نخواهد یافت، بلکه افزایش پیدا خواهد کرد. چنان که اکنون مقام های این کشور نیز بر این نکته تأکید دارند که ادامه حضور آمریکا در خاک سوریه برای حفظ ثبات در این کشور تحت فرماندهی دولت های محلی مفید است. رسانه‌های وابسته به نیروهای کرد سوریه گزارش داده‌اند که حدود ۴۰۰۰ نظامی وابسته به نیروهای ائتلاف تحت امر آمریکا در شمال سوریه حضور دارند. این در حالی است که پنتاگون تعداد نیروهایش را ۵۰۰ نفر اعلام کرده است.

سازماندهی مجدد و انتقال داعش به نقاط دیگر

ايالات متحده آمريكا هم اكنون در صدد است ضمن حمايت دوباره از بازماندگان داعش، بحران هاي امنيتي مزمن و دامنه داري را در منطقه غرب آسيا پديد آورد. به عبارت بهتر، واشنگتن همچنان يكي از استراتژي هاي كلان خود در منطقه را حفظ و گسترش بحران هاي امنيتي با استفاده از ابزار گروه های تکفیری  - تروریستی مي داند. برخی گزارش های غیررسمی منتشره در خصوص عملیات آزادسازی بوکمال تأکید دارد که در واپسین ساعات شکست داعش در بوکمال، آمریکایی ها طی یک عملیات پیچیده تعدادی از فرماندهان داعشی را که تحت محاصره نیروهای مقاومت و ارتش سوریه قرار گرفته بودند، از بوکمال فراری داده و آن ها را در مکان نامعلومی پناه داده است. این مسأله نشان می دهد که آمریکا در صدد سازماندهی بقایای داعش و استفاده از این تیغ بُرنده و خطرناک در نقاط دیگر که عمدتاً مناطق و کشورهای پیرامونی جمهوری اسلامی ایران را در بر می گیرد، است. در واقع یکی از استراتژی بلندمدت و قابل پیش بینی آمریکا پس از پایان نظامی داعش این است که آمریکایی ها از این پس و در دوره ای که داعش نظامی و تشکیلاتی از هم فروپاشیده است، تلاش خواهند نمود یک تشکیلات دیگر و باتجریه از داعشی‌ها برای کارکردهای ضدامنیتی - تروریستی و بی‌ثبات‌سازی کشورهای منطقه و خصوصاً ایران سازماندهی کنند. به نظر می رسد افغانستان، لیبی و برخی کشورهای آسیای مرکزی از بسترهای مناسبی برای اجرای این راهبرد برخوردار باشد.

ادامه تنش ها و اصطکاک های منطقه ای

شرایط کنونی حاکم بر سوریه که در آن دیگر خبری از موجودیت سرزمینی به نام داعش نیست و در برچیدن این بساط خشونت انگیز ایران نقش اول و اصلی را دارد، اما از نقطه نظری دیگر، حاصل کنش ها و واکنش های بازیگران مختلف منطقه ای و بین الملی بوده است. ایران و روسیه در یک سو و آمریکا، ترکیه، عربستان و رژیم اسرائیل در سوی دیگر. این بازیگران در دوران پساداعش نیز هر کدام با اهداف و مطالبات خاصی که دارند، همچنان بازیگران و صحنه گردانان تحولات رد سوریه خواهند بود. از این منظرگاه به نظر می رسد، در دوران پساداعش، همچنان اصطکاک ها در سطح منطقه ادامه پیدا خواهد کرد. از نظر کارشناسان و ناظران مسائل منطقه، نشست های آنتالیا و سوچی دقیقاً نقطه عزیمت جدیدی برای جهت گیری نوینی در این اصطکاکات است. لذا در یک سو اتحاد مسکو و تهران با تاکید بر حفظ جایگاه بشار اسد در قدرت با نشست های آنتالیا و سوچی مانیفست پیروزی خود را سرداده اند و در آن سو نیز در موازات این امر یک پیروزی امنیتی شکل گرفته است. چرا که بازیگران به خصوص آمریکا امنیت منطقه و ایجاد فضای مناسب برای نمایش توسعه پایدار در سایه نظام های دینی را با چالشی جدی روبه رو ساخته است. به گونه ای که الگوی سنتی دینی عربستان اکنون مجبور شده محمد بن سلمان را بپذیرد تا اصلاحات دیکته شده را در عربستان اعمال کند، ضمن اینکه سوریه اکنون مجبور است تا برای مدت ها به فکر بازسازی زیرساخت و در موازات آن اصلاحات سیاسی و اجتماعی نوین در سوریه باشد.

حمله به مغز متفکر مقاومت یعنی ایران

این یک واقعیت است که ایران نقش اول و اصلی را در شکست داعش در سوریه و عراق و پایان موجودیت سرزمینی آن در منطقه غرب آسیا را دارد. بدون حضور و وجود ایران، غلبه بر داعش که از هر سو تحت حمایت و پشتبانی با امکانات متنوع مادی و غیرمادی بود، رویایی بیش نبود. در حقیقت ایران مهم ترین و مؤثرترین نقش را در نابودی داعش در سوریه و عراق داشته است. این نقش هم اینک و در دوران پساداعش مطمئناً موجب تشدید کینه توزی آمریکایی ها نسبت به ایران و متعاقباً طراحی راهبردهای جدید برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران که مغز متفکر محور مقاومت در منطقه است خواهد شد. نباید فراموش کرد که داعش اصالتاً یک نیروی آمریکایی در منطقه بود که در سال های گذشته آمریکایی ها برای حفظ و بزرگ شدن آن هزینه های زیادی در ابعاد مالی و غیرمالی و نظامی و غیرنظامی پرداخته بودند. این نیرو هم اینک از بین رفته است. لذا طبیعی است که از این پس آمریکایی ها نوک تیز پیکان حملات خود را به سمت ایران که نقش مهمی در سرنگونی داعش داشت بگیرند.

پیگیری طرح های تجزیه

ایالات متحده در دوران پساداعش همچنان طرح های تجزيه کشورهای منطقه به خصوص عراق و سوریه را با وسواس و جدیت خاصی پیگیری خواهد نمود. باید توجه داشت که گسترش جنگ و درگیری با استفاده از ابزار داعش و تجزیه کشورهای اسلامی دو مؤلفه مهم و مؤثر در پیشبرد و تحقق منافع آمریکا در منطقه به شمار می رود. هم اکنون و در نتیجه تلاش های جبه مقاومت یکی از دو ستون مذکور در حال نابودی و از دست دادن موجودیت سرزمینی خود است. لذا آمریکا برای تحقق منافع خود از این پس بیشتر از گذشته به سیاست های تجزیه کشورهای منطقه به عنوان انگیزاننده آشوب و درگیری روی خواهد آورد. به رغم شکست طرح تجزیه کردستان عراق، اما هم اکنون و باز هم ايالات متحده آمريكا طرح تجزيه عراق (طرحي كه بايدن از مدت ها قبل آن را مطرح كرده است ) را با دقت پيگيري مي كند. هدف از اين طرح، تجزيه عراق به سه بخش سني نشين، شيعه نشين و كرد نشين است. لذا، واشنگتن به همراه تل آويو و متحدان غربي و عربي خود، همچنان سياست هاي تجزيه طلبانه و خطرناك خود را در منطقه پيگيري خوهد کرد.

جمع بندی

نابودی داعش و از بین رفتن موجودیت سرزمینی آن بزرگ ترین شکستی است که در سال های اخیر توسط جبهه مقاومت و نیروهای مردمی در منطقه تحت مدیریت نیروی قدس ایران به نظام سلطه که عامل اصلی در پیدایش داعش و راه اندازی جنگ نیابتی استف تحمیل شد. هم اکنون آمریکا بزرگ ترین بازنده زوال داعش در غرب آسیاست. چرا که داعش به منزله تیغی بُرنده و ابزاری خشن در جهت منافع آمریکا عمل می کرد. فرض مسلم و مبرهن این است که از این پس که غرب آسیا در حال ورود به دوران پساداعش است، کماکان در تیررس توطئه های آمریکایی چه بسا خطرناک تر از داعش قرار خواهند گرفت. از اين رو لازم است کشورها منطقه به ویژه عراق و سوریه مراقب تحركات ايالات متحده در دوران پساداعش باشند. نبايد اين حقيقت را فراموش كرد كه اگرچه كمر ايالات متحده آمريكا از نابودي داعش در منطقه غرب آسيا شكسته است، اما همچنان توطئه هاي واشنگتن عليه امنيت منطقه و جهان اسلام ادامه خواهد داشت. توطئه هايي كه اگر مسلمانان هوشيار و آگاه باشند، آن ها نيز در آينده اي نزديك خنثي خواهد شد./994/ب101/ف

حمید خوشایند

ارسال نظرات