۱۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۰
کد خبر: ۵۴۱۱۸۶
یادداشت؛

آقای بن سلمان متشکریم!

بن‌سلمان یا نمی‌داند یا فراموش کرده که صدام را همان کسانی از تخت به زیر کشیدند که برای جنگ با ایران، به وی قوت قلب می‌دادند.
بن سلمان

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از کیهان، این روزنامه در ستون «یادداشت روز» خود نوشت:

نام «محمد بن سلمان»، جوان سی و چند ساله سعودی دو سالی می‌شود که بر سر زبان‌ها افتاده. از همان ابتدای کار که پست حساس وزارت دفاع عربستان را بدون هیچ مقدمه و مؤخره‌ای تصاحب کرد، تحلیلگران تیزبین پیش‌بینی کردند که در خاندان آل‌سعود، اتفاقات مهمی جریان دارد. در همان ایام هم بود که رفته رفته، اظهارات به شدت ضدایرانی و کم‌سابقه سعودی‌ها آغاز شد. عادل الجبیر، وزیر خارجه کم‌تجربه و جوان سعودی شاید جزو نخستین افرادی بود که مسئولیت اظهارات به شدت «ادبیات ضد ایرانی» را به وی سپرده بودند!

تغییر و تحولات این‌چنینی در جامعه سیاسی عربستان اما همزمان شده بود با مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 طوری که در همان ایام همین تحلیلگران نوشتند که، ممکن است نگرانی سعودی‌ها از گشایشی که در نتیجه مذاکرات هسته‌ای می‌تواند عاید ایران شود، باعث اتخاذ چنین رویکردی علیه ایران شده است! بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفت، برجام اگر تنها یک فایده داشته باشد، آن نزدیک کردن کشورهای عربی به اسرائیل بوده است! نزدیک شدن برخی کشورهای مرتجع عربی به اسرائیل از جمله تحولاتی بود که، طی همان دو سال گذشته، علنی شد. به عبارت دیگر، اگر این «نزدیکی»، به مذاکرات هسته‌ای هم مربوط نبوده باشد، قطعا به روی کار آمدن بن‌سلمان مرتبط است.

بن سلمان چند ماه بعد، ضمن حفظ پست وزارت دفاع، جانشین ولیعهد عربستان هم شد تا این تحلیل که می‌گفت، وی به دنبال «تخت پادشاهی» است، به واقعیت نزدیک‌تر شود. تا این که خبر رسید، وی «محمد بن نایف»، ولیعهد عربستان را هم کله‌پا کرد؛ و همین روزهاست که جانشین پدر بشود!

قلع و قمع بی‌سابقه شاهزادگان، علمای دینی، برخی کارشناسان عربستانی و چهره‌های کشوری و لشکری از جمله متعب بن عبدالله، رئیس گارد ملی عربستان دیگر شکی باقی نگذاشت که، بن‌سلمان خواب‌های زیادی برای عربستان و منطقه دیده است. در تمام طول این تحولات، سعودی‌ها دست از ادبیات ضدایرانی خود برنداشته و تا توانستند، با تطمیع یا تهدید کشورهای فقیر یا کوچک منطقه و آفریقا، برگزاری نشست‌های متعدد، اجاره ارتش و فرمانده، تشکیل ائتلاف، به ویژه دادن رشوه و صرف صدها میلیارد دلار، علیه ایران جوسازی کردند. سعودی‌ها حتی حمله به یمن را هم به شکلی به ایران نسبت داده و گفتند، برای مقابله با نفوذ تهران، وارد این جنگ شده‌اند!  نشست به شدت ضدایرانی اخیر اتحادیه عرب که در ریاض برگزار شد، آخرین نمونه از تلاش‌های این جوان تشنه قدرت علیه کشورمان بوده و قطعا، آخرین تلاش ضدایرانی وی نیز نخواهد بود. تلاش برای آماده کردن افکار عمومی عربستان و سایر کشورهای عربی منطقه جهت عادی‌سازی روابط با اسرائیل، و رسوایی بی‌سابقه گروگانگیری نخست‌وزیر یک کشور (سعد حریری) از دیگر سیاست‌ها و اقدامات بن‌سلمان بوده که همواره با چاشنی حملات لفظی به ایران، دنبال شده است. محاصره اقتصادی قطر به بهانه نزدیکی این کشور به مقاومت فلسطین و ایران را نیز به لیست بلند ماجراجویی‌های جناب بن‌سلمان اضافه کنید.

این تحرکات کار را به آنجا رسانده که امروز تحلیل‌ها از «تلاش بن‌سلمان برای کودتای آرام جهت رسیدن به قدرت» رسیده به «آیا بن‌سلمان به دنبال جنگ مستقیم با ایران است؟» گزارش‌ها و اخبار زیادی هم درباره امکان رویارویی مستقیم ایران و عربستان منتشر شده است. تمام این تحولات با همه گستردگی و اهمیت‌شان، طی همین یکی دو سال گذشته رخ داده است! اما چرا؟ پشت‌پرده این ماجراجویی‌ها چیست و نتیجه آن به کجا ختم خواهد شد؟

انگیزه «بن‌سلمان» شاید همان داستان تکراری و قدیمی «شیرینی قدرت» و «پشت‌گرمی» به حمایت‌های یک قدرت (اینجا آمریکا) برای رسیدن به تخت پادشاهی باشد.  شاید هم مثل خیلی از تحولات و بحران‌های اخیر، پای آمریکا و اسرائیل در میان است که با دادن وعده و وعیدهایی، او را وارد این بازی خطرناک کرده‌اند. اینجا باید انگیزه این دو رژیم را هم جست و جو کرد. ممکن است تاریخ مصرف خاندان آل‌سعود به پایان رسیده و سازندگان این خاندان به این نتیجه رسیده باشند که دیگر احتیاجی به آنها ندارند و باید ضمن جنگ افروزی بین دو کشور عربستان و ایران، ریشه سعودی‌ها را بکنند. به قول ستون‌نویس نشریه آمریکایی هافینگتون‌پست، چه بسا آمریکا می خواهد، بلایی که سر صدام آورد را به سر بن سلمان آورد و در نهایت، مثل یک جوراب کهنه، به دورش اندازد:

«این آمریکایی‌ها بودند که صدام را برای حمله به جمهوری اسلامی جوان (تنها یک سال پس از انقلاب اسلامی) تشجیع کردند. آن روزها دولت در دست رونالد ریگان بود و بوش پدر نیز معاونت وی را بر عهده داشت. شاه‌نشین‌های خلیج‌فارس هم پول این نبرد را می‌دادند. امروز هم این ترامپ و اسرائیل هستند که محمد بن سلمان را برای مقابله با ایران، جلو می‌اندازند. اما بن‌سلمان یا نمی‌داند یا فراموش کرده که صدام را همان کسانی از تخت به زیر کشیدند که برای جنگ با ایران، به وی قوت قلب می‌دادند؛ این‌ها کسانی نبودند جز دار و دسته رامسفلد، دیک چنی و ولفوویتز. از بن‌سلمان هم استفاده خواهند کرد و پس از استفاده، مثل یک جوراب کهنه دورش می‌اندازند.»

دلیل این ماجراجویی‌ها، چه شیرکردن‌های این جوان توسط آمریکا و اسرائیل برای جنگ‌افروزی علیه ایران باشد، یا تلاش های این دو برای سر به نیست کردن خاندان سعودی، چه حتی تلاش‌های یک جوان جویای نام و قدرت برای رسیدن به پادشاهی، هر چه باشد، سعودی‌ها تاکنون، نه تنها هیچ طرفی از آن نبسته‌اند بلکه،  به قول «جفری دیوید فلتمن»، معاون دبیر کل سازمان ملل نتیجه عکس هم گرفته‌اند:

«به یمن نگاه کنید. عربستان با هدف اعلامی مقابله با نفوذ ایران و حمایت از دولت مستعفی یمن ائتلاف عربی تشکیل داد. من از شما می‌پرسم. نفوذ ایران در یمن، حالا بیشتر است یا وقتی این جنگ شروع نشده بود؟...در لبنان نیز نمی‌دانم واقعا چه اتفاقی برای سعد حریری افتاده، اما وزیر مشاور عربستان علنا گفته بود لبنان علیه عربستان اعلان جنگ کرده است و اکنون شاهد معجزه اتحاد بین سنی‌ها و شیعیان در لبنان علیه عربستان برای اولین‌بار در  طول دهه‌های گذشته  هستیم و این اصلا به نفع سعودی‌ها نیست.»

هر آن ممکن است، خبر نشستن «بن سلمان» به تخت پادشاهی عربستان رسانه‌ای شده و حتی وی که با سیاست‌های به اصطلاح اصلاحات فرهنگی‌اش، همه را غافلگیر کرده، بلافاصله، عادی سازی روابط با اسرائیل را هم رسما اعلام کند. حملات لفظی علیه کشورمان را تشدید کرده و به قیمت خالی شدن خزانه اش، علیه‌مان باز هم هزینه کند و برای جبران این کسری، شاهزادگان بیشتری را تلکه کند.  اما اگر تحولات به همین سرعتی که تاکنون پیش رفته پیش برود، زمان زیادی نخواهد برد که بشنویم، آل‌سعود به سرنوشتی که ستون‌نویس هافینگتون‌پست پیش‌بینی کرده، دچار شود. یا حتی  حماقت را به جایی برساند که علیه کشورمان اعلان جنگ نماید، اما نتایج همه این احتمالات پیش از این به خوبی پیش بینی شده است:

«بن‌سلمان نمی‌داند که جنگ با ایران می‌تواند باعث ایجاد هرج و مرج در خاورمیانه شود، هرج و مرجی که به محو شدن عربستان سعودی می‌انجامد. او همچنین نمی‌داند که آمریکایی‌هایی که امروز وی را برای جنگ تشویق می‌کنند، می‌توانند مانند پرونده عراق، باز هم کنترل اوضاع را از دست بدهند و آن روز، کل شبه جزیره عربستان بر روی طبقی دیگر از طلا، به ایران پیشکش خواهد شد.» (هافینگتون پست)

 به نظر می‌رسد باید از آقای بن سلمان به خاطر همه این ماجراجویی‌ها، تشکر کرد!/۱۳۲۵//۱۰۳/خ

ارسال نظرات