۲۴ آبان ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۳
کد خبر: ۵۳۷۹۹۱
در یادداشتی مطرح شد؛

پاسخ به شبهات درباره رابطه گناه و بلایای طبیعی

اگر فردی بگويد رواج گناه يكي از اسباب نزول بلاياي طبيعي است درست گفته، اما اگر بخواهد ادعا نمايد كه در فلان منطقه نزول بلا به همين علت بود و يا در فلان منطقه بلا نازل خواهد شد ادعائي گزاف كرده است.
زلزله

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام مهدی هشترودی در یادداشتی به بررسی رابطه گناه با بلایای طبیعی و پاسخ شبهاتی پیرامون این مسأله پرداخته است که متن کامل آن در زیر تقدیم خوانندگان محترم می شود.

سؤال- اين جانب به كرات اين شبهه را ديده وشنيده ام كه چرا دربلاد كفر با وجود آن همه فسق و فجور و گناه بلاياي طبيعي كمتر مي آيد. حتي شنيده ام ميگويند زلزله ژاپن چه ربطي به گناه دارد؟ يا مردم بم كه از مردم آمريكا گناهكارتر نبودن چرا اونجور زلزله براشون اومد؟ خرده ميگيرن ميگن كشورهاي خارج دارن پيشرفت ميكنن و اونوقت دين اسلام سر ما را با اين مزخرفات گرم كرده است. درصورتي كه دربلاد كفر نعمات زياد هستند.

جوابي بدين كه قانع كننده باشه و دهان ياوه گويان بسته بشه. اين نظر را هم بخوانيد:

(شهرستان فردوس در خراسان جنوبي به دارالمومنين مشهور بوده و هست ولي اين شهر در زلزله سال 1347 با خاك يكسان شد. مخصوصاً در آن زمان كه يقينا ميزان گناه و غیره در جامعه بسيار اندك بوده، همچنين شهرهاي طبس و گناباد نيز در همان سالها دچار زلزله هاي مهيب شده اند.

جاي بسي تأسف است كه در قرن 21 به كجا ميبرند ما را !؟)

پاسخ مستدل شما چيه؟ دوست دارم جواب اين شبهات رو بدونم و به شبهه گران پاسخ بدم.

جواب:

به چند نكته توجه فرمائيد:

1.در گفتگوهاي ديني هميشه بين دو مطلب خلط و اشتباه مي شود، كه نتيجه را غير معقول مي نماياند، در مورد علل و عوامل شكلگيري حوادث در عالم هستي بايد بين علل مادي و علل فاعلي و علل غايي تفاوت قائل شد.

مثلا طراح يك موتور جت را در نظر بگيريد كه با هدف اثبات توانمندي هاي خود و يا مجاب كردن هيآت علمي دانشگاهي جهت جذب و به كارگيري او اين موتور را مي سازد ؛ يعني سبب انجام اين طراحي و نتيجه كار او اين بوده است.

ولي در عين حال اين موتور علل مادي هم دارد و آن اجزا و قطعات تشکيل دهنده اين موتور است و نيز سوختي که سبب حرکت اين موتور مي شود.

علت فاعلي آن هم سازنده و طراح اين موتور مي باشد.

لذا بايد بين علل مادي و علل غايي ساخته شدن اين موتور تفاوت قائل شد. حوادث طبيعي نيز درست به مانند اين موتور جت داراي علل و عوامل غائي و علل و عوامل مادي هستند و فاعلي هم دارند که خداوند متعال است. تنها تفاوتي كه بين اين مثال و حوادث طبيعي در عالم هستي وجود دارد اين است كه با توجه به اين كه فاعل اين حوادث خداوند متعال مي باشد و انسان خودش ذاتا توان فهم و درك هدف خداوند خالق هستي را ندارد، اگر چه به راحتي با كشفيات علمي و قوانين علمي مي تواند اسباب و علل مادي و نتايج جريانات و حوادث طبيعي مثل زلزله و طوفان و سيل را مطالعه و حتي پيش بيني نمايد. لذا نبايد اين دو حوزه را با هم مخلوط نمود.

2. همانطور كه بيان شد در مورد اسباب و علل و اهداف فاعلي حوادث انسان خودش دسترسي ندارد. مگر اينكه خود خداوند از طريق وحي و انبياء الهي انسان را به برخي از اين علل و عوامل كه در اصطلاح ديني سنتهاي الهي گفته مي شود آشنا سازد و بيان شود كه در جوامع مسلمان يكي از اسباب نزول بركات الهي رعايت حدود الهي مي باشد و يا رواج برخي گناهان و يا تكذيب آيات الهي مي تواند سبب نزول برخي بلايا گردد.

به عنوان مثال خداوند در قرآن می فرماید:

«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‏آوردند و تقوا پیشه می‏کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‏گشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.

همچنين در آيه 53 سوره انفال اشاره شده است كه: ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم وان الله سمیع علیم. اين [كيفر سخت به سبب اين است كه خدا بر آن نيست كه نعمتى را كه به قومي عطا كرده [به عذاب و نقمت] تغيير دهد تا زمانى كه آنان آنچه را در خود [از عقايد حقّه ، حالات پاك و اخلاق حسنه اى كه] دارند [به كفر، شرك، عصيان و گناه] تغيير دهند و يقيناً خدا شنوا و داناست.

آيه 117 سوره هود هم چنين مي فرمايد « و ماکان ربک لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون؛ و پروردگارت بر آن نبوده است كه شهرهايى را در حالى كه مردمش درست كارند، ظالمانه هلاك كند»؛ در آيه 45 سوره يونس هم آمده است «ان الله لا يظلم الناس شيئا و لكن الناس انفسهم يظلمون؛ بدرستيكه خدا به مردم ظلم نميكند بلكه خودشان به خود ظلم مي كنند».

و يا اميرمؤمنان علیه السلام مي فرمايد:

«خداوند بندگانش را به کیفر رفتارهای ناپسند، به کاهش میوه درختان و دریغ داشتن باران و فروبستن درهای نیکی، دچار می سازد، تا آن که توبه کاری، توبه کند و گنه کاری، دست از گناه بردارد و عبرت آموزی، پند پذیرد».

اما اين سنتها و قوانين الهي معدود و اندك نيست كه بتوان به راحتي آنها را تحليل نمود و يا در مورد حوادث پيشبيني نمود بخصوص اينكه انسان حتي نسبت به همان سنتهاي قطعي الهي كه مي شناسد نيز احاطه و اشرافي در مورد وضعيت حقيقي جامعه ندارد. لذا گاهي تصور مي شود كه در فلان كشور گناه زياد است و طبيعتا بايد اسباب نزول بلا بوجود آيد ولي از وجود افراد صالح در بين آن جامعه و يا حتي وجود يك خصلت خوب در بين همان افراد گنه كار كه مانع بلا مي شود غفلت شده و در تحليل ها دچار افراط و تفريط مي شويم، لذا در مجموع اگر يك فرد عادي بگويد رواج گناه يكي از اسباب نزول بلاياي طبيعي است درست گفته، اما اگر بخواهد ادعا نمايد كه در فلان منطقه نزول بلا به همين علت بود و يا در فلان منطقه بلا نازل خواهد شد ادعائي گزاف كرده است.

بنابراين به روشني مي توان دريافت علت اصلي بر هم خوردن نظام اصلي طبيعت و حادث شدن وقايع خانمان برانداز طبيعي چيزي جز گناه و معصيت خود انسانها و از ياد بردن خالق هستي و دل سپردن به امور دنيايي نيست كه دراين زمان اذن و اراده خداوند بر اين امر حاكم مي گردد كه ملت گنه كار را عذاب و به تعبيري ديگر از كرده خويش آگاه نمايد.

مضافا بر اين که باید متذکر شویم که فرار از عذاب به خاطر اعمال ناشایست، ممکن نیست و در داوری نباید یک مدت زمان کوتاه را لحاظ کرد؛ مثلا می بینیم همین کشورها در زمان جنگ جهانی دوم دچار خساراتی شدند که به مراتب بیشتر از بلایای طبیعی بوده است و منشاء این جنگ ها و بلایای طبیعی هم بلاهای اخلاقی و روحی در سردمداران قدرت بوده است. علاوه آنها هم اکنون دچار بلاهای دیگری نظیر نداشتن امنیت روحی و روانی و وجود مریضی ها و مفاسد اجتماعی هستند و در عذاب معنوی  به سر می برند.

3. يكي از همين سنت هاي الهي در مورد جوامعي كه در مورد حريمهاي خداوند احترامي قائل نشده و همه هدايتها را ناديده گرفته و متعصبانه راه انحطاط را دنبال مي نمايند و بي مبالات به فحشا و انواع گناهان و فسادها روي آورند، سنت «استدراج »مي باشد كه طي آن هر چه گناه در جامعه بيشتر مي شود نعمتهاي ظاهري خداوند نيز بيشتر شده به حدي كه افراد هر روز بيشتر از گذشته غرق در منجلاب گناه خود مي شوند. ولي احساس نمي كنند ،اين سنت در واقع خود يك نوع عذاب الهي است و مقدمه اي براي عذاب دردناك خداوند مي باشد كه آيات قرآن نسبت به وقوع آن هشدارهاي جدي داده اند، لذا همانطور كه نبايد نزول بلا را در يك جامعه دليل بر عذاب آنها گرفت همانطور نمي توان وفور نعمت را در يك جامعه آلوده نشانه رحمت خداوند دانست./841/ت۳۰۳/س

ارسال نظرات