ماهنامه فکه ویژه آزادی سوسنگرد راهی بازار نشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مؤسسه فرهنگی هنری جنات فکه، صد و هفتاد و سومین شماره ماهنامه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی فکه ویژه نامه مقاومت سوسنگرد را در آبان ماه ۹۶ به سردبیری علی حسینپور منتشر کرد.
در این شماره این مطالب را مطالعه میکنیم:
سرزمینی به نام سوسنگرد، عملیاتی برای نجات فرشتهها، شهری برای تاریخ، سرزمین آزادگان ؛ گاه شمار وقایع سوسنگرد از سال 57 تا 60، حماسه خاک؛ مروری کوتاه بر عملیاتهای انجام شده در دشت آزادگان، مدافعان بی ادعا، حلاوت آزادی؛ آزادی سوسنگرد به روایت مطبوعات، بهانهای برای چمران شناسی، این ستارگان بیهمتا، سوسنگرد را میخواهم...، سوسنگرد؛ ایران دیگر، مزد ایثار، روزی برای شادی، صبح ظفر، اهمیت راهبردی یک حمله، یک شهر، یک گام تا اشغال اهواز، چمران در ابوحمیظه، ملاقات با جنگ، دایی جبههها، شرق دجله در پرواز، سرباز نمونه حبیب، رفیق نیمه راه، برای شما میجنگیم، کتابهایی برای سوسنگرد.
اینکه صدام کینه عربها ایران، را به دل گرفته بود و ارتش بعثیاش جنایتهای زیادی در حق عربهای هویزه، سوسنگرد و کلاردشت آزادگان کرد، بی دلیل نبود. عربها منطقه خوزستان درست برعکس انتظار او عمل کرده بودند. او انتظار داشت عربهای خوزستانی به دنبال شعار «پان عربسم» با ارتش او همراه شوند و خوزستان را دو دستی به افسران بعثی تقدیم کنند. عربها خوزستان اما به غیر از اقلیتی، هیچ اهمیتی به این شعار پوشالی ندادند و تمام قد جلوی ارتش بعثی ایستادند.
به این شکل، خبر ایستادگی و دفاع جانانه آنها از خاک وطن که به گوش صدام رسید، دست به انتقام زد، ارتش او با حمله دوباره به هویزه و سوسنگرد دست به جنایاتی آشکار و کمتر گفته شده زد که اوج مظلومیت مردمان آن سامان را حکایت میکند. وقتی امام دستور میدهند که سوسنگرد باید آزاد شود، حماسهای عجیب رقم میخورد و باعث میشود که در 26 آبان 1359 سوسنگرد آزاد شود و حماسهای که شنیدن ان از زبان رهبر معظم انقلاب بسیار دلنشینتر است؛ از این رو انوشه میرمرعشی زیر عنوان «عملیاتی برای نجات فرشتهها» به روایت دو نامه و یک اقدام در آزادسازی سوسنگرد از زبان رهبر معظم انقلاب و چنین آورده است:
مقام معظم رهبری وضعیت سوسنگرد را در روزهای مقاومت و ماههای ابتدای جنگ این گونه روایت میکنند:
«قضیه فتح سوسنگرد به این ترتیب است که مدتی بود عراقیها سوسنگرد را به تدریج محاصره میکردند، اما تا سوسنگرد رفته بودیم و سوسنگرد را گرفته بودیم، اما یک مقدار آن طرفتر سوسنگرد که محور سوسنگرد ـ بستان باشد، دست عراقیها بود.
البته اول عراقیها عقب نشینی کردند لکن بعد مجدداً آمدند تا نزدیک سوسنگرد؛ یعنی تقریباً یک نیم دایره در ضلع شمالی و شمال غرب و سوسنگرد زدند و از طرف بستان محاصره کردند که تدریجا از طرف جنوب هم از قسمت «دب حردان» یعنی غرب اهواز، نیروهایی که در آنجا بودند تدریجا کشیدند به طرف شمال و خودشان را به کرخه کور نزدیک کردند، سپس از کرخه کور عبور کردند و آمدند محور حمیدیه ـ سوسنگرد را قطع نمودند و با طی کردن یک نیم دایره از شمال و نیم دایره از جنوب کاملاً سوسنگرد محاصره شد؛ تا آن جا که ما فقط یک راه به داخل سوسنگرد داشتیم و آن هم راه کرخه بود، یعنی تنها از داخل کرخه نیروها میتوانستند داخل سوسنگرد بروند و تدریجا همین راه هم مورد محاصره و زیرآتش قرار گرفت.
در بخش دیگر از صبحتهای رهبر معظم انقلاب درباره آزادسازی سوسنگرد چنین میخوانیم:
اما در کنار همه اینها یک چیزی که گویا کمک ما آمد و من فراموش کردم بگوییم؛ پیغام مرحوم اشراقی داماد امام بود که اوایل همان شب از تهران با من تلفنی تماس گرفت و گفت امام فرمودند بپرسید خبرها چیست؟ من گفتم: خبر این است که قرار بر این است که فردا عملیاتی انجام بگیرد و ظاهرا من اظهار تردیدی کرده بودم که دغدغه دارم و ممکن است نشود، مگر اینکه امام دستوری دهند و ایشان رفت با امام تماس گرفت و آمد گفت: امام فرمودهاند تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود و تیمسار فلاحی خودش باید مباشر عملیات باشد و این را مخصوصا قید کرده بودند.
من وقتی این را از مرحوم اشراقی گرفته بودم، چون ظاهرا شب دیر وقت بود نگفتم و یا شاید فکر میکردم که حالا صبح خواهم گفت و مثلا احتیاجی نیست گفته شود، اما وقتی این مسئله پیش آمد دیدم حالا وقت آن است که این پیغام را الان برسانم و لذا نشستم دو تا نامه نوشتم یکی ساعت یک و نیم بعد از نیمه شب، یکی همان ساعت دو. آن را که ساعت یک ونیم نوشتم به آقای سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر 92 نوشتم که داماد حضرت امام از قول حضرت امام پیغام دادند که فردا باید حصر سوسنگرد شکسته شود و سوسنگرد باز شود، بنابراین اگر تیپ 2 نباشد این کار عملی نخواهد شد و من این را به تیمسار ظهیرنژاد هم گفتهام و ایشان قول دادند با بنیصدر صحبت کنند که تیپ بیاید و به هر حال شما آماده باشد که تیپ را به کار گیرید.
این نامه را نوشتم و ساعت یک و نیم دادم به دست یکی از برادران که در آنجا با ما بودند؛ کفتم این را میبری، اگر سرهنگ قاسم خواب هم بود از خواب بیدارش میکنی و این کاغذ را قطعاً به او میدهی و نامه ساعت دو را هم نوشتم به تیمسار فلاحی و برای او هم نوشتم که تیپ را خواستهاند از دست ما بگیرند و گفتم باید باشد و شما مسؤولید بروید دنبال آن که این تیپ را به کار بگیرند.
رهبر انقلاب صبح پیروزی سوسنگرد را این گونه شرح میدهد:
به هر حال صبح زود که از خواب بلند شدم برای نماز، درصدد برآمدم ببینم وضع چطور است که دیدم الحمدالله وضع خوب است و شنیدم ساعت پنچ، تیپ 2 از خط عبور کرده، معلوم بود همان نامه که نوشته شد اینها مشغول بودند؛ یعنی ساعت پنچ تیپ 2 از خط عبور کرده بود و اگر چنانچه بنابه امر میخواستند کار کنند؛ تا وقتی آن آقا از خواب بیدار شود و به او بگویند و او بخواهد مشورت کند؛ بالاخره آن امر ساعت 9 صادر میشد و ساعت 11 هم عملی میشد که هر گونه انجام عملیاتی موفق نبود؛ یعنی انجام میگرفت ولی یک چیز ناموفق و بیربطی میشد که قطعاً شکست میخوردیم.
اما اینها ساعت پنج صبح که هنوز هوا تاریک بود با شروع به کار از خط عبور کرده بودند؛ یعنی شاید ساعت چهار راه افتاده بود و شاید هم زودتر، به هر حال مرحوم چمران بلند شدند رفتند و اما من چون داخل ستاد مقداری کار داشتم و چند تا ملاقات هم داشتیم؛ ملاقاتهایی را انجام دادم و راه افتادم به طرف جبهه و منطقه عملیات. البته وقتی من رفتم آنجا، دیدم شهید فلاحی هم رفته و صبح زود عبور کرده بود که آقای چمران و آقای غرضی هم صبح زود رفته بودند و در خطوط مقدم و نزدیکی صحنه درگیری.
بالأخره همه آنها حضور داشتند که وقتی ما حدود ساعت نه، نه و نیم رفتیم دیدیم نیروهای ما پیش رفته و یک ساعت بعد ساعت 10 و نیم بود، سرتیپ ظهیرنژاد هم آمد و ایشان هم رفت جلو. همه مشغول بودند و ما میرفتیم در داخل واحدهای عقب و واحدهای درگیر پیاده میشدیم، با آنها صحبت و احوال بررسی میکردیم و از عملیات خبر میپرسیدم که دائما گفته میشد خبرها خوب است.»
سوسنگرد با این تدبیر و حرکت قهرمانانه رزمندگان اسلام در ارتش و مقاومت جانانه مدافعان شهر در 26 آبان 59 آزاد شد.
مؤسسه فرهنگی هنری جنات فکه، صد و هفتاد و چهارمین شماره ماهنامه فکه را در 80 صفحه به قیمت ۴۰۰۰ تومان در ۶۹ صفحه منتشر کرده است.۹۹۸/ ن ۶۰۲/ش