۱۷ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۲
کد خبر: ۵۳۶۹۶۰
اربعین؛

جاماندگان قافله عشق

به دیار واژه‌گان پناه می برم تا داغ دل را در ظرف قلم بریزم و حوالی یاد اربعین؛ سیل اشک «حسرت» جاری سازم و داغ جگرسوز جاماندن از قافله عشق را با فرات اشک دیده گان تسلی بخشم.
کوله نوشته های زائرین اربعین / مسیر پیاده روی از نجف به کربلا /زوار/اربعین/زائر/الاربعین/الزائر/مشات/ arbaee/ arbaeen_walk/ arbaeen_pilgrimage

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، همه رفته اند؛ سینه چاکان عشق، دل به جاده زده و با مرکب دلدادگی، هفت منزل عشق را در مسیر کربلا می پیمایند و من مانده ام با یک دنیا حسرت؛ با آرزویی بر دل مانده.

جامانده ام از کاروان عشق؛ از مسیر شیدایی؛ از شور حماسه و چه سخت است این جدایی و فراق و داغی که بر سینه سنگینی می کند.

غم در گلویم رسوب کرده؛ به یاد کاروان اربعین در دلم عزا گرفته ام؛ مرغ روحم در طریق بهشتی نجف تا کربلا پر می زند و من مانده ام با یک دنیا اندوه؛ اندوهی سنگین از داغ بر دل مانده.

اشک امانم را بریده؛ نگاهم بر صفحه جادویی تلویزیون خشک شده تا تصویر کربلا را نمایش دهد؛ چشم برهم می گذارم تا در سرزمین خیال همراه کاروان عشق شوم؛ حس حضور سراسر وجودم را می گیرد و همراه کاروان دل می شوم و بال آرزو می گشایم و تا کربلا پر می زنم.

...صدای زنگ کاروان به گوش می رسد؛ قافله عشق از شام فتنه و آشوب به دیار نامردمی بازگشته و کربلا میزبان آه و ناله و اندوه و اشک حریم آل الله شده است.

خوب که دقت کنی ناله های جانکاه زینب(س) به گوش می رسد؛ جامه صبر می درد، با حضرت عشق درد دل می کند و از مصیبت ها روایت می کند.

پیامبر کربلا آمده است؛ حضرت زین العابدین(ع) بر گرد قبر پدر طواف عشق می کند و از داغ فراق هفتاد و دو ستاره تابان عاشقی بر سینه می کوبد.

رباب آمده و در کنار قبر کوچک علی اصغر(ع) لالایی مادرانه می خواند و با طفل خیالی اش عشق بازی می کند.

سکینه آمده و داغ فراق رقیه سه ساله را با پدر نجوا می کند؛ از خرابه های شام می گوید و از سری که مونس دُردانه حسین(ع) شد.

غربت و تنهایی، درد و رنج، فراق و جدایی؛ ترجمان چهره درهم شکسته و غمزده قافله عاشورائیان است و ملائک همنوا با این دُردانه های آل الله مویه می خوانند و ضجه می زنند و خاک عزا بر سر می ریزند...

... مسیر کربلا پر ازدحام شده؛ همه دل به جاده سپرده اند؛ زن و مرد، پیر و جوان، جوانان و نوجوانان چراغ راه گشته اند؛ گویا عاشورا تکراری دوباره یافته و اصحاب آخرالزمانی امام عشق به سوی بیعت با حسین(ع) می روند و من جامانده ام از خیل عاشقان طریق شیدایی.

موکب ها همنوا با زینب(س) شده اند و مرثیه عزا می خوانند و زائران اربعین همگام با ملائک؛ در طور سینای عشق قدم بر می دارند و به سوی حرم خون خدا رهسپار می شوند.

به حال زائران اربعینی امام عشق غبطه می خورم؛ چه که آنها اسب سرکش نفس و دنیازدگی را لگام زده اند و من هنوز اسیر خارستان های ناتمام نفس و تعلقات دنیایی هستم؛ پای رفتنم افلیج شده و درکنج محنت؛ خاک ندامت بر سر می ریزم.

به دیار واژه‌گان پناه می برم تا داغ دل را در ظرف قلم بریزم و حوالی یاد اربعین؛ سیل اشک «حسرت» جاری سازم و داغ جگرسوز جاماندن از قافله عشق را با فرات اشک دیده گان تسلی بخشم.

صفحه های خالی انتظار واگویه های دل را می کشند که از عمق درد و حسرت برخاسته و به جوهر قلم جان داده اند تا همراه قدم های کاروان اربعین شوند و شرح پریشانی جاماندگان قافله عشق را روایت کنند.

شور عاشورایی عشق در سرزمین واژه ها می شکفد و محزون ترین لحظه ها را در کنار خون گریه های زینب(س) به تماشا می نشیند و مرهمی می شود بر داغ دل پر اندوهم./872/ی۷۰۴/ج

ارسال نظرات