۱۶ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۱
کد خبر: ۵۳۶۸۴۲
اربعین؛

جاده های بی قراری

هنوز رد پای زینب(س) در سعی صفا و مروه عشق؛ از علقمه تا قتلگاه بر خاک طف زده نینوا باقی است و بین الحرمین یادگاری است از سرگردانی عاشقانه اسطوره صبر و ایثار و مقاومت.
مسیر پیاده روی زائران اربعین حسینی از راه نخلستان(طریق العلماء) /زوار/اربعین/زائر/الاربعین/الزائر/مشاة/ arbaee/ arbaeen_walk/ arbaeen_pilgrimage

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، لحظه ها در فراق روی حسین(ع) بی قراری می کنند و نبض ثانیه ها تند می زند تا به اربعین برسند و همراه با کاروان خورشید در طواف عشق، فریاد حسرت سر دهند.

جاده های بی قراری در انتظار عبور قهرمانان صبر و ایثارند و زینب(س) این یگانه صبور عالم، محمل نشین غم و اندوه خون خداست.

نخل ها در ماتم سرهای بر نیزه، سر باخته اند و فرات در هر جزر و مد خود بر ساحل داغدار نینوا سر می کوبد.

پرندگان آسمان تعزیت خوان عزای «ثارالله» گردیده اند و ستاره ها از فراق هفتاد و دو ماه تابان عاشقی، بی فروغ شده و تاریک گشته اند.

چهل غروب است که کران تا کران آسمان به رنگ خون درآمده و از دل گودال ها خون می جوشد و خاک صحرای کربلا، خود را بر دست باد سپرده تا از این دیار نامردمی کوچ کند.

هنوز هم جاده ها در خوابی زمستانی اسیرند و شاید هُرم نگاه کودکان به غم نشسته آنها را از پیله سکوت به درآرد تا آنها بگشایند رازهای سر به مهر را.

... زینب (س) در راه است تا داغ یک اربعین مرثیه را در گوش برادر نجوا کند؛ تا درد فرومانده در گلو را روایت کند.

روایت کند از غربت و مصیبت؛ از اندوه و درد؛ از رقیه و سکینه؛ از رباب و لالایی شبانه اش برای گهواره ای خالی؛ از ناله های غریبانه و اشک شبانه زین العابدین(ع).

از پرهای سوخته و خیمه های گُر گرفته سخن بگوید؛ از عطش و آتش، از تازیانه های نشسته بر تن خسته و رنجور کودکان؛ از ستاره های رفته بر نیزه؛ از خرابه ها و ویرانه ها؛ از نماز شب های نشسته با قامتی خمیده و رنجور.

هنوز زخم عاشورا التیام نیافته و خروش علوی زینب(س) مرهمی است بر دردهای بی پایان آل الله و اینک این اسطوره صبر و مقاومت در مسیر آمدن است؛ آمدن به مذبح عاشقی؛ آمدن به مسیر پرآشوب نینوا؛ آمدن به کربلای عشق.

هنوز رد پای زینب(س) در سعی صفا و مروه عشق؛ از علقمه تا قتلگاه بر خاک طف زده نینوا باقی است و بین الحرمین یادگاری است از سرگردانی عاشقانه اسطوره صبر و ایثار و مقاومت.

هنوز طنین فریاد «هل من ناصر ینصرنی» حسین (ع) در گوش فلک می پیچد و کاروان عاشورایی امام عشق، تشنه لبیک است.

هنوز یاد و خاطره رقیه در خاطر کربلا مانده است و بیابان تفتیده نینوا از داغ رقیه اندوهناک است و نام سه ساله کاروان مصیبت زده بازگشته از شام پر آشوب را فریاد می زند.

آسمان کربلا بغض کرده و ابرها آماده  ریختن اشک شده اند؛ به یاد لب های ترک خورده و هر سو دویدن های کودکانه او که به دنبال بابا و عمو می گردد.

و اینک که کاروان غم و اندوه به نقطه آغاز مصیبت بازگشته؛ هنوز فریاد رقیه به گوش می رسد که از بابا می پرسد و در هُرم تب فراق پدر می سوزد و شراره آتش خیمه گاه به جگرش می افتد.

رقیه بال گشوده است تا مویه های زمین و زمان در داغ فراق مردترین مردان عالم را نشنود؛ تا دوباره درد تازیانه بر جانش ننشیند؛ تا زخم عمیق فراق پدر سر باز نکند؛ تا دوباره خون به جگر نشود؛ تا دوباره از داغ پدر «دق» نکند.

ای دل! اینک نوبت توست که به پاخاسته و قیام کنی؛ فریاد مانده در گلو را با چشمه اشکت مویه کنی و بغض فروخورده ی داغ مظلومیت امام عاشورا را واگویه کنی.

برخیز و همگام با زینب(س) و کاروان غم و اندوه عاشورا پای در مسیر عشق بگذار و بیداد زمانه را فریاد بزن و از فراق خون خدا بر سر بکوب./872/ی۷۰۴/ج

ارسال نظرات