نگاهی به فیلم فصل جادوگر
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، امروزه سینما موثرترین رسانه در جهان است و رسانههای دنیا با برنامهریزی کنترل شده سعی در اغوای مردم دنیا به سوی تفکر آخرالزمانی خاص خودشان دارند. برنامههای تلویزیونی امریکایی در بیش از صد و بیست و پنج بازار بینالمللی پخش میشود و شوهای موسیقی امریکایی، بیشتر در خانههای غیرامریکایی تماشا میشود تا در خانههای امریکایی. (عبدالوهاب مسیری، 30:1387)
اما در حقیقت بیان با تصویر یا بیان بصری محصولی است بس بغرنج از نوعی هوش و ذکاوت آدمی که ما متاسفانه هنوز فهم بسیار کمی از آن داریم. بسیاری از چیزهایی است که می بینیم و سواد بصری به ما کمک می کند تا آنچه را می بینیم، بهتر ببینیم و آن چه را می دانیم، بهتر بدانیم.(دونیس اِ. دانیس،42:1391)
سواد بصری امری است اجتناب ناپذیر
مک لوهان میگوید: برای حصول به درک واضح و شناخت روشنی از یک فرهنگ باید به مطالعه ابزارهایی پرداخت که در آن فرهنگ برای تبادل افکار و مبادله پیامها به کار گرفته میشود. (نیل پستمن، 73:1386).
یعنی در فیلمهای هالیوود نظم نوین جهانی و دست برتر امریکا در دنیا و یا ادبیات لمپنیسم و فحشا مشهود نیست و اگر هم باشد برای رساندن زیباییهای بصری فیلم است و هیچ پیامی را به همراه ندارد.
فصل جادوگر دریچه کابالیسم مسیحی
فیلم فصل جادوگر در سال 2011 و در ردیف فیلم هایی هم چون هری پاتر و یادگاران مرگ و priest ساخته شد. کارگردان این فیلم دومنیک سنا است و سابقه یک بار همکاری با نیکولاس کیج را دارد. موضوع درباره تلاش بر سر نجات سرزمین مادری است که دچار یک مرگ سیاه و دلهره آور شده است. هزینه ساخت این فیلم 40 میلیون دلار است و از بازیگران این فیلم میتوان به نیکولاس کیج و ران پرلمن اشاره کرد.
فیلمبردار این فیلم امیرمکری است. او یک ایرانی الاصل بوده که به امریکا مهاجرت کرده است و از کارهایش میتوان به پسرهای بد2، ارباب جنگ، فیلم گنجینه ملی، کتاب رمز، سریع و خشن 4، تغییر شکل دهندگان اشاره کرد.
خلاصه فیلم
قصه در سال 1235 و در شهر ویلاچ روی داده است. سه زن ساحره را میخواهند بکشند، مامورین آنها را اعدام کردند ولی جنازهها را در آب غرق نکردند. اگر جنازهها در آب غرق میشد انسان بودهاند و به بهشت میروند و الا شیطانی هستند و باید در مراسمی با دعای خاصی از کتاب سلیمان برگزار کرد تا شیطان از بدنشان خارج شود.
بعد از این صحنه که یکی از سه زن ساحره شیطان در او حلول کرده بود، کشیش را میکشد، به سمت جنگهای صلیبی میرویم و پیروزهای پی در پی سپاه کلیسا و نبردهای پیرومندانه دو شوالیه این سپاه یعنی بیمن و فیلسون، اما این موفقیت و اوج در نقطه ای خاموش می شود و آن کشتن زن بیگناهی توسط بیمن است.
بیمن و فلسون بعد از گذر حوادث و اتفاقات به شهری پناه میبرند که آلوده به بیماری کشنده است. شهر درگیر طاعون شده است ولی این دو دوست برای تامین آذوقه و تعویض اسبهایشان نیاز به توقف در این شهر دارند، اما هنگام جابه جایی وسایل شمشیر مخصوص بیمن دیده میشود و بلافاصله سربازان کلیسا آن را دستگیر می کنند.
سربازان کلیسا آنها را میبرند تا زندانی کنند ولی دبلزاک نماینده کاردینال به طور اتفاقی این دو را میبیند. آنها را به نزد بزرگ کلیسا میبرند در حالی که او هم دچار بیماری شده است. برای نجات بیمن و فلسون از عقوبتی که بایستی بابت فرار از جنگ میدادند، به آن ها پیشنهاد داده میشود که زن ساحرهای را به سوراک منتقل کنند و در آن جا با کتاب سلیمان این نفرین را از شهر دورکنند ولی بیمن قبول نمیکند.
بیمن در زندان زن ساحره را میبیند و حس ترحم برای اجرای عدالت در او باعث میشود که ماموریت را قبول کند. بیمن و فلسون همراه با دبلزاک و اکهارد که او هم از سربازان بزرگ کلیسا است با یک راهنما حرکت میکنند و در راه کای به آنها اضافه میشود.
در پایان فیلم همه میفهمند که این زن ساحره نیست بلکه شیطان در او حلول کرده است، در نبرد سخت همه کشته میشوند اما در نهایت این کای است که دعای کتاب سلیمان را به اتمام میرساند و شیطان از بدن آن زن خارج میشود و این دو همراه با کتاب سلیمان میروند تا شهر مادریشان را نجات دهند.
این فیلم به دنبال حاکمیت کلیسا و به تصویر کشیدن دورانی از قرون وسطی است. با توجه به اینکه کارگردان فیلم قصد تخریب چهره مسیحیت را ندارد اما با تمام این احوال مسائلی به تصویر کشیده شده است که حاکی از ظلم کلیسا در دوران عصر ایمان است و این در ناخودآگاه مخاطب یک حس ترحمی را نسبت به انسانهایی که کلیسا را پس زدند و به سمت کفر رفتند، ایجاد میکند.
در این فیلم به فیلسوفانی که بعد از قرون وسطی فلسفه اومانیسم را رقم زدند، حق میدهند؛ چرا که با وجود ظلم ارباب کلیسا قطعا هر کسی در مقابل ظلم خواهد ایستاد.
کلیسا در 385 با همه این معترضان به دین مواجهه داد، در افریقا خود را منکوب بدعت دوناتیان یافت. دوناتوس، اسقف قرطاجنه(315) آیینهای مقدسی را که به وسیله کشیش گنهکار اجرا شود را بی اعتبار می دانست؛ کلیسا که نمیخواست فضایل کشیشان مورد انکار قرار گیرد، این عقیده را خردمندانه رد کرد. (دورانت، 61:1385)
جنگهای صلیبی به عنوان ایدئولوژیکترین نبردهای تاریخ غرب جایگاه محبوبی در بین سیاسیون دنیا دارد، چرا که این سلسله جنگها نهایتا به شکست اسلام در مقابل غرب انجامید. البته این مسئله به دلیل جنگ تمدنها دوباره اهمیت یافته است و سوژه کاری کارگردانان شده است.
سعید مستغاثی میگوید: اهمیت جنگهای صلیبی (به عنوان نقطه آغاز برای سرکوب و قتل عام مسلمانان و نخستین زمزمههای حکومت جهانی صهیون) برای غرب صهیونی آن قدر حیاتی و جدی بوده و هست که وقتی پس از گذشت قرنها، در جنگ جهانی اول ژنرال النبی (فرمانده قشون انگلیس) پس از شکست عثمانی همراه با ارتش خود به فلسطین رسید، در بالای قبر صلاح الدین ایوبی شمشیر بر زمین کوبید و گفت: حالا جنگ های صلیبی به پایان رسید.
داغ این جنگها و شکستهای صلیبیون از مسلمانان آن چنان بر دل صهیونیستها سنگینی میکند که جرج دبلیو بوش پس از قضیه یازده سپتامبر و حمله نامی و اشغال افغانستان ضمن هشدار به مسلمانان اعلام کرد که جنگ صلیبی دیگری در حال اتفاق است.
ویل دورانت درباره شوالیه اینگونه میگوید: شوالیهگری که در قرن دهم آغاز شد و در قرن سیزدهم به اوج کمال خود رسید، از وحشیگری های جنگهای صد ساله زیان دید، از نفرت بی رحمانهای که مایه تشتت اشراف انگلیسی در جنگ گلها شد لطمهای جانکاه چشید و در لهیب خشم جنگ های مذهبی قرن شانزدهم نابود شد.(دورانت، 750: 1385)
شوالیههای معبد خونریزی هایشان مربوط به خودشان بوده و یک مشت وحشی بودند و اینها کتابهایی را در معبد سلیمان پیدا میکنند و با آنها ارتباط با شیطان را آموختند و لذا فراماسونری با شوالیهها مفاهیمی درهم تنیده هستند. شهسواران معبد هم جنگجو بودند و هم معمارانی ماهر و طبق الگوی اسرائیلی که در گذشته به بازسازی معبد سلیمان مشغول بودند، در یک دست شمشیر داشتند و در دست دیگر سنگ و ادوات بنایی.(شهبازی،153:1379)
شیطان در گروهی از آثار سینمایی برای رسیدن به اهدافش و انجام کارهایش در دنیا، جسم و کالبد انسانها و دیگر موجودات حلول میکنند و با تسخیر جسم آنها در پی رسیدن به اهداف خویش تلاش میکند. در بسیاری از فیلمها از جمله فیلم فصل جادوگری شیطان در کالبد دختری قرار میگیرد تا بدین وسیله به کلیسایی در سوراک رفته و کتاب حضرت سلیمان که آخرین نسخهاش در این کلیسا قرار دارد را نابود کند. عموما به این دلیل شیطان را در کالبد زن قرار میدهند که ایزیس یا زن بیوه به اعتقاد شیطان گرایان مادر همه ماسونها است.
در این روز خداوند با ابراهیم پیمان بست و گفت: این سرزمین، از رود مصر گرفته تا شط بزرگ و از آن جا تا شط فرات را به نسل تو می بخشم.(سفرتکوین، باب 15، فقرات 18-12). یکی از مفاهیمی که در این فیلم بدان اشاره شده است بازگشت به سرزمین مادری و نجات افراد از بیماری مهلک است.
گفتنی است سرزمین موعود در برخی آثار هالیوودی تنها فلسطین نیست. برای جذب یهودیان و مسیحیان سراسر جهان تبلیغات زیادی صورت گرفته تا باور کنند ارض موعود همان امریکا است که باید به آن جا بروند تا بستری برای موعود رهایی بخش فراهم گردد. (فرج نژاد، 80:1388)
در واقع کای به همراه زنی که نجات پیدا کرد به سمت خورشید در حال غروب شدن می روند و این همان صحنه ای است که ما دائم در پویا نمایی لوک خوش شانس دیده ایم. /۸۸۱/ی۷۰۲/س
نویسنده: علی اصغر سیاحت هویدا
- آوینی، سیدمرتضی، 1372، آینه جادو، چاپ دوم، تهران، کانون علمی و فرهنگی هنری ایثارگران
- امین خندقی، جواد، 1391، آخرالزمان و آینده گرایی سینما، چاپ اول، قم، نشر ولاء منتظر
- اسماعیلی، رفیع الدین،پاییز 1392، هالیوود و بازنمایی ایران هراسی در تحلیل واقعه سیزده آبان(تحلیل فیلم آرگو)، معرفت فرهنگی و اجتماعی، شماره چهارم، 125-154
- فرج نژاد، محمدحسین، 1388، اسطوره های صهیونیستی سینما، چاپ اول، تهران، نشرهلال
- نقیب زاده، میرعبدالحسین، 1364، فلسفه کانت بیداری از خواب دگماتیسم، چاپ اول، تهران، انتشارات آگاه.
- شفیعی سروستانی، اسماعیل، 1389، پرسش از غرب، چاپ دوم، تهران، موعود عصر
- پستمن، نیل، 1386، زندگی در عیش و مردن در خوشی، ترجمه دکتر صادق طباطبایی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات اطلاعات
- Dan cruickshank، (1389)، معماری رنسانس و بعد از رنسانس، ترجمه سمانه قرایی، چاپ اول، تهران، نشر مقدس(پارسه نو)