۲۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۲
کد خبر: ۵۳۲۰۸۳
حدیث اخلاقی بزرگان(۷۳)

پافشاری در خواهش هیبت آدمی را از بین می برد

پافشاری در خواهش از بین برنده هیبت آمی است و چه بسا گرفتاری ها نوعی تنبیه خداوند باشند و برای چیدن میوه های نارس شتاب نکن.
مجتهدی تهرانی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی در یکی از کلاس های درس اخلاق پافشاری در خواهش را از بین برنده هیبت آمی می داند و می گوید چه بسا گرفتاری ها نوعی تنبیه خداوند باشند و برای چیدن میوه های نارس شتاب نکن.

آنچه که می خوانید بخشی از سخنان این عالم ربانی است:

تا جايى كه مى ‏توانى تحمّل كنى دست نياز دراز مكن؛ زيرا هر روز، روزى تازه‏اى دارد، بدان كه پافشارى در خواهش، هيبت آدمى را مى ‏برد و رنج و سختى به بار مى‏آورد، پس صبر كن تا خداوند درى به رويت گشايد كه به‏ راحتى از آن وارد شوى؛ چون احسان به آدم اندوهناك و امنيّت به آدم فرارى وحشت‏زده، نزديك است.

چه بسا كه دگرگونى و گرفتارى‏ ها نوعى تنبيه خداوند باشد و بهره ‏ها مرحله دارند، پس براى چيدن ميوه ‏هاى نارس شتاب مكن كه به وقت آن را خواهى چيد.

بدان آن كه تو را تدبير مى‏ كند، بهتر مى‏ داند كه چه وقت بيشتر مناسب حال توست، پس در همه كارهايت به انتخاب او اعتماد كن تا حال و روزت سامان گيرد قبل از وقت نيازهايت، شتاب مكن كه در اين صورت دل و جانت تنگ مى‏ شود و نااميدى تو را فرا مى‏ گيرد.

حضرت علی(ع) می فرماید: در شگفتم از مومنی که به خاطر بیماری ، جزع و فزغ (بیش از حد) می کند در حالی که اگر می دانست به خاطر این بیماری چقدر ثواب داده می شود، آرزو می کرد تا هنگام ملاقات با پروردگارش بیمار باشد، در جایی دیگر می فرماید جزع، قدر الهی را عوض نمی کند بلکه تنها اجر را از بین می برد.

در حدیث دیگری امام رضا(ع) می فرماید: پدرم را در خواب دیدم که به من فرمود: پسرم هر گاه گرفتار سختی و مشکلی شدی، این ذکر را بسیار بگو یا رؤوف یا رحیم.

انسان اگـر به یاد خدا باشد ، خدا را قـبول داشته باشد ، دلـش چـنان آرامشی پیدا می کند که اگر هیچ چیز هم گیرش نیاید ، (باز) شاکر است؛آشیخ محمد حسین زاهد(ره) تعریف می کرد : شبی یکی از اولیاء وارد خانه شد به همسر خود گفت : چیزی برای شام بیاور تا بخوریم  همسرش گفت : چیزی برای خوردن نداربم .

گفت : پس کمی روغن داخل چراغ بریز تا عبادت کنیم؛ همسرش گفت : روغن هم نداریم . شیخ محمد حسین زاهد می فرمودندآن شب خوش ترین شب آن ولی خدا بود عبادت می کرد و می گفت : خدایا چه کار خوبی کردم که در یک شب مستحق دو نعمت شدم؟ یکی سفره ام را بی نان کردی یکی هم چراغم را بی روغن؛انسانی که ایمان داشته باشد این جور است./1324/ت۳۰۳/ج

ارسال نظرات