۱۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۵
کد خبر: ۵۳۰۲۵۸
یادداشت؛

هنر مدیریت درون

هر انسانی در زندگی شخصی خود بیش از هر چیز به کارهایی مبادرت می‌ورزد که تصور می‌کند بیشتر او را به آرامش می‌رساند، گاهی حتی پرخاشگری و خشم انسان‌ها نسبت به یکدیگر در همین راستا تجزیه و تحلیل می‌گردد.
سید محمدباقر علم الهدی

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از قدس، حجت الاسلام محمدباقر علم الهدی در یادداشتی می نویسد:

 آرامش از مهم‌ترین اهداف زندگی انسان‌هاست. هر انسانی در زندگی شخصی خود بیش از هر چیز به کارهایی مبادرت می‌ورزد که تصور می‌کند بیشتر او را به آرامش می‌رساند، گاهی حتی پرخاشگری و خشم انسان‌ها نسبت به یکدیگر در همین راستا تجزیه و تحلیل می‌گردد. شاید بسیاری از افرادی که تسلیم خودکشی می‌شوند، می‌خواهند از زیر بار مشکلات، ناملایمات و ناکامی‌های زندگی رهایی یافته و به آرامش برسند! این رفتارها البته به این دلیل است که اغلب راه رسیدن به آرامش را نمی‌دانند و چون در مسیر دریافت آرامش متحیر می‌شوند، راه‌های گوناگونی را مورد آزمایش قرار می‌دهند. به طور مثال؛ مادری که بر سرِ کودک خود فریاد می‌زند، شاید برای لحظاتی بتواند کودک و خود را آرام سازد، اما دیری نمی‌پاید که به عذاب وجدان و پشیمانی منجر می‌گردد.

شخصی که با بهره گیری از رانت‌ها و خلأهای قانونی یا استفاده از انواع حیله و کلاهبرداری، موفق می‌شود به حقوق مردم تجاوز کند، برای ایامی نه چندان زیاد، مسرت و شادی را برای خودش فراهم ساخته، ولی در درون از رفتار و عملکرد خود ناراضی و احساس ناامنی می‌کند.

در حقیقت ریشه این گونه ناهنجاری ها، نشناختن حقیقت و گوهر وجودی انسان است. مانند مواد افیونی که یک شادی و آرامش کاذب برای مصرف کننده آن به همراه می‌آورد، ولی آینده تلخ و نامعلومی را برای وی و خانواده‌اش رقم می‌زند.

وقتی از عذاب وجدان پس از این گونه رفتارهای هنجارشکنانه سخن به میان می‌آید، معلوم می‌شود حقیقت ما با این گونه پرخاشگری، ظلم و... هیچ گونه سازگاری ندارد و این‌ها عامل برهم خوردن صلح و آرامش درونی ماست.

بنابراین باید آرزوی واقعی ما آرامش حقیقی باشد و از هر کاری که آرامش حقیقی ما را برهم می‌زند باید دوری کنیم.

معروف است آهوی ختن، همواره مدهوش بوی خوشی است که ساطع می‌شود و به دنبال سرچشمه آن بوی خوش می‌گردد و نمی‌داند معدن و مرکز آن بوی خوش، خودش است. ما نیز به آهوی خُتنی می‌مانیم که آرامش واقعی در درون خودمان نهفته است، ولی متأسفانه پیوسته آن را در بیرون از خود جست وجو می‌کنیم و چون چنین است، گرفتار صفات رذیله می‌شویم.

چون فکر می‌کنیم آرامش در ثروت قرار دارد، گرفتار حرص و طمع و دروغ و کم فروشی و... می‌شویم. چون فکر می‌کنیم آرامش در کسب پست‌های مدیریتی است، برای رسیدن به آن به هر رفتار هنجارشکنانه متوسل می‌شویم و چون خودِ حقیقی خویش را نشناخته‌ایم، آرامش را در خارج از وجود خویش جست وجو می‌کنیم، در حالی که اگر در گام نخست اصول آرامش را در ذهن خود مطالبه کنیم و ذهن خویش را از اوصاف منفی رها سازیم و از چشم و همچشمی‌ها و سراب گونه دیدن آرامش در زندگی مردم خلاصی یابیم، زندگانی در پیش چشم زیبایی و طراوت خاص خود را نشان می‌دهد و انسان نسبت به نقش آفرینان زندگی اجتماعی بعضی مردم، مهربان، صمیمی و همراه می‌شود و از اینجاست که آرام آرام شکوفه‌های آرامش در فکر و ذهن انسان به بار می‌نشیند، آنگاه از موفقیت‌های افراد به جای اینکه ناراحت بشود، شاد و خرسند است و خود را در کامیابی افراد سهیم می‌بیند و سعـادت آنان را سعادت خویش می‌انگـارد تا جایی که برای سعادت و خوشبختی افراد ایثار و بر آن افتخار می‌کند./۹۶۹/۱۰۳/خ

ارسال نظرات