۰۲ مهر ۱۳۹۶ - ۰۲:۲۵
کد خبر: ۵۲۷۵۳۴
گزارش نشست ظاهرگرایی در فهم قرآن؛

۳ جریان در مورد امکان فهم قرآن

جریان ظاهرگرایی، ‌جریان جمود، توقف بر نصوص و مخالفت با هر امر جدید است. در برابر آنها تجدّدگراها هستند. در بین وهابیت هم دو دسته شکل گرفته‌اند.
قرآن

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، یکصد و پنجاه و هفتمین جلسه گروه علمی کلام مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع ظاهرگرایی در فهم قرآن؛ علل شکل گیری و پیامدها با ارائه حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر فرضی، ۲۸ شهریور ماه برگزار شد.

گزارشی از این نشست را با هم می خوانیم:

در مورد امکان فهم قرآن، سه جریان وجود داشته است:

۱.  ظاهرگرایی و جمود بر ظواهر نصوص مانند قرآن

۲.  تأویل گرایی افراطی

۳.  جامع گرایی (ترکیبی از مباحث عقل و نقل)

گروه‌های مختلفی که در فهم قرآن وجود دارند، متعددند برخی قائل به منع فهم قرآن هستند مانند سعید بن مسیب. در خارج از اسلام هم عده‌ای دیدگاه هرمنوتیکی‌ دارند که در مورد قرآن هم ایده آن‌ها منطبق می‌شود، مانند گادامر که منع فهم از آن به دست می‌آید و در مقابل آن امثال هایدگر هستند.

پیامدهای ظاهرگرایی

۱- ایجاد چالش‌های کلامی و اعتقادی؛ ظاهر گرایی به دلیل نقل گرایی مخالفت جدی با عقل دارند. امثال ابن حنبل و ابن تیمیه، مباحثی علیه کلام دارند. مثلاً در بحث جایگاه کبریایی خدای متعال، آن را در حدّ جسمانی محدود می‌کنند.

در مباحث توحیدی، بسیاری مسلمانان را خارج از اسلام می‌دانند. موضوع اطاعت از حاکم ظالم، را مطرح می‌کنند که تبعیت از او لازم است.

۲- باز تولید خشونت و ترور به نام جهاد؛ خشونت، کشتار، ‌مثله کردن، انتحاری و نابودی محیط زیست، تمام این ها مبتنی بر تئوری‌های خاصی است.

ابوعبد الله المهاجر یکی از تئوریسین‌های این گونه اعمال است که کتابی به نام «رسایل مِن فقه الجهاد» نوشته است که این افعال را مبتنی بر ظاهر آیات می‌کنند. و اکنون گسترده‌تر از صدر اول انجام می‌شود. کتاب دیگری به نام «ادارة التوحش» که در سال ۲۰۰۴ در فضای مجازی قرار گرفت، در این کتاب، بیان می‌کنند که بعضی از مناطق، حالت توحش دارند که ما باید با جهاد به سمت آن برویم و اداره کنیم و آنها را بسازیم.

تئوریسین دیگری به نام عبدالقادر بن عبدالعزیز مشهور به دکتر فضل که کتابی به نام ملزومات جهاد دارند که خشونت‌ها را در آن تئوریزه می‌کند.

۳- گسترش تنش‌های فرقه‌ای و واگرایی در امت اسلامی؛ روشن است که متون دینی باید مرجعیتی برای تفسیر داشته باشد و هر کسی به هر نحوی که بخواهد،  نتواند تفسیر کند ولی همین ظاهرگرایی ایجاد اشکال و اختلال در امت اسلامی نموده است. حتی در ماجرای کربلا تقابل دو قرائت قرآنی از حاکم و ولایت و تبعیت از آن مطرح می‌شود.

چندی پیش مفتی عربستان گفت حق جشن میلاد حضرت رسول( صلی الله علیه و آله) را ندارید و هر کسی اقدام به جشن کند، کافر است و در مقابل آن «الازهر» اعلام کرد شرکت در جلسات پیامبر، از اقرب قربات است و بر سر همین اختلافات، عملیات انتحاری در برخی مجالس انجام شده است.

۴- گسترش قلمرو تکفیر

۵- ایجاد چالش تعارض بین سنت گرایی و تجدّد

جریان ظاهرگرایی، ‌جریان جمود، توقف بر نصوص و مخالفت با هر امر جدید است. در برابر آنها تجدّدگراها هستند. در بین وهابیت هم دو دسته شکل گرفته‌اند، برخی می‌گویند باید توافقی بین گذشته و امور مدرن ایجاد کنیم و برخی هم می‌گویند این امور جدید و فن آوری‌های جدید کفرآمیز است. بن سلمان که جدید آمده، بحث مدرنیته را هم طرح کرده و ورود زنان به ورزشگاه را انجام داده است.

زمینه‌های ظاهرگرایی

یکی از آن‌ها جمود و تنگ نظری در بحث‌های معرفتی است. جمود، حالتی است که از باورها به وجود می‌آید. وقتی شخصی در مقابل ادله قطعی و کامل، مقاومت می‌کند و بر ظواهر تأکید دارد این جمود است.

گفته شد که این‌ گروه‌ها، عقل را در مرحله مفتاحی (ورود) به دین قبول دارند ولی بعد به عنوان چیزی که ابزار و منبع استنباط امور دینی باشد، قبول نمی‌کنند. خصوصاً منبع مستقل بودن عقل را برای برداشت از قرآن نمی‌پذیرند. عقل مصباحی و شهود را نمی‌پذیرند.

جهل، عامل و زمینۀ ظاهرگرایی می‌شود. منظور از «جهل» در اینجا، جهلی است که در برابر علم است. عدم بهره‌مندی از مرجعیت فکری و سیاسی اهل بیت علیهم السلام مهم‌ترین دلیلی است که منجر به ظاهرگرایی می‌شود، یعنی از تمام روایات ابو هریره، سعید بن مسیّب و امثال این‌ها، ظاهر گرایی ایجاد می‌شود.

نکته‌ی دیگر اینکه روایاتی از اهل بیت علیهم‌السلام آمده که برخی موارد تأویل، غیر از تفسیر آن است. پس آداب و شرایط فهم قرآن را اهل بیت علیهم السلام مطرح کرده اند و امثال ظاهر گرایان از این‌ها محروم شده‌اند.

نکته‌ی دیگر، تعصب افراطی است؛ که از زمینه‌های شکل‌گیری ظاهر گرایی در فهم قرآن است. در موضوع «لا حُکْمُ إِلا لله»، دو نگرش در بین اهل عراق و شام بود و هر کدام متعصب بر فهم خود بود که نباید نظر منطقه دیگر را پذیرفت.

تعصب حنبلی‌ها بر برخی ظواهر نیز مطرح شده است که این نوع تعصب طولانی آن‌ها در برهه تاریخی باعث کنار رفتن آنان شده است. برعکس این گروه ها، معتزله با تأکید بر عقل به سراغ روایات پیامبر رفتند.

عوامل محیطی نیز بر تأویل گرایی مؤثر بوده است. تفکر ظاهر گرایی ریشه‌اش در حجاز است، ‌محمد بن عبدالوهاب در فضای عربستان عقاید را ترویج کرد که با فضای فکری محیط منطبق شد و تاکنون استمرار دارد.

پرسش و پاسخ اعضاء؛

شمسعلی‌پور: چگونه ظاهر گرایی به خشونت می‌انجامد؟ سیر و جریان آن چیست؟ ملازمات آن مطرح شود.

پاسخ فرضی: در همان کتاب‌هایی که ذکر شد؛ مانند «رسایل من فقه الجهاد»، نمونه‌ها مطرح شده است. ویژگی که در کتاب‌های آنان است این است که آیات را تحلیل نمی‌کنند؛ مثلاً عبارت « وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُم»  یا «قاتلو» تنها همین قتل را برداشت می‌کنند. آیه‌ای که در مورد محاربه آمده را بیان می‌کنند که در آن قطع دست و پا آمده است، از آن مُثله کردن را اثبات می‌کنند. با استناد به آیه « وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»  استناد می‌کنند که باید رعب و وحشت در جامعه ایجاد نمود.

رضانژاد: مثال‌هایی که در مورد مصر و فتاوای عالمان زده شد که منجر به قیام‌ها یا انتحارهایی شد و مسائلی دیگر ایجاد شد، باید اثبات شود که این‌ها اثر ظاهر گرایی است و نمونه‌هایی برای ظاهرگرایی مطرح شود.

پاسخ  فرضی: با بررسی عملکرد وهابیت در سال‌های اخیر معلوم می‌شود که فرقه گرایی را گسترش می‌دهند، از طریق تضعیف پیوندهای مذهبی و باورهای مسلمانان، این مشکلات را ایجاد می‌کنند.

شمسعلی‌پور: باید اثبات شود که دقیقاً ظاهرگرایی باعث این حوادث شده نه ایده‌هایی مانند اسلام سیاسی یا موارد دیگر، پس باید شواهد قاطع و روشن بیاوریم.

رضانژاد: اسماعیلیه، گروه حشاشین، معتزله در زمان محنت القرآن و .... مرتکب خشونت و جنایاتی شدند در حالی که این‌ها ظاهرگرا نبوده‌اند، پس باید شواهد قطعی مطرح شود.

پاسخ  فرضی: ظواهر قرآن و سنت، ‌ابزار خوبی برای رسیدن به این نتایج است و فهم درست مبتنی بر شخص مفسِّر هم، باید از همه ابزارها و روش‌ها استفاده کند.

 شمسعلی‌پور: تقسیم‌بندی عقل به موارد مصباحی، ‌مفتاحی و میزانی، ‌تشبیهات و تعابیری است که باید روشن‌تر شود تا بدانیم امثال تفکیکی‌ها و ظاهر گرایان با چه نوع عقلی می‌جنگند؟ باید مشخص شود چه نوع عقلی مورد مناقشه آنها است؟

پاسخ  فرضی: در توصیف صفات الهی مطرح می‌کنند که (الکیف مجهول) کیفیت برای ما روشن نیست یعنی مخالفت با نوعی تعقل.

 رضانژاد: همه ظاهر گرایان، جاهل نیستند و عالمان از ظاهر گرایان،‌ مباحثی مطرح می‌کنند که جاهلانه است؛ مثلاً اگر کسی منکر تأویل باشد، نوعی جهل نسبت به معارف قرآنی است.

فرضی: جهل و ... عامل تامّ‌ظاهر گرایی انحرافی نیستند و عوامل دیگر نیز مؤثر است. محیط نیز بسترساز برخی عقاید است. ظاهر گرایی اخباریون در قطیف و شرق عربستان نیز از همین سنخ است.

 زمانی قمشه‌ای: محمد کثیری از سلفیه کتابی دارد که سلفیه را به خوبی ریشه‌یابی کرده است.

 نگارش: بهتر است دسته‌بندی و تربیتی در مطالب عنوان شود و خوب است منابع و شواهد با آدرس دقیق ارائه شود.

 فیضی: آیا خود ظاهرگریان در همه مباحث دچار مشکل هستند یا فقط در برخی از آیات؟ و نقاط مشترکی هم آیا در مباحث ما و آن‌ها وجود دارد؟ برخی عوامل هم متنی هستند که چرا مثلاً در مورد کیفیت صفات توضیح نمی‌دهند؟

 ایزدی: شیعه و معتزله هر دو عقل گرا هستند و تفاوت آن‌ها در برابر ظاهر گرایان روشن شود. از سوی دیگر مقابله با مظاهری از تجدد و نوآوری‌ها، فقط در ظاهرگرایان نبوده و جاهای دیگر هم مطرح است.

 مصطفی‌پور: چرا در شیعه نیز نوعی ظاهرگرای در اخباریون وجود دارد با آنکه از اخبار اهل بیت علیهم السلام استفاده شده است؟ مقصود از مفاهیم و واژه‌ها روشن شود؛ مثلاً این که مفهوم «جمود» دقیقاً چه چیزی است و چه مصادیقی داشته است.

 شمسعلی‌پور: در الفاظی که بار عاطفی مثبت یا منفی دارد بیشتر باید دقت شود؛ مانند گذشته گرایی،‌ جزم اندیشی، ظاهر گرایی. کاربرد این الفاظ در برخی موارد ممکن است مثبت باشد، مثلاً جزم گرایی در یونان مثبت است. مثلاً جزم گرایی تعریف می‌شود به اینکه: مدعی اعتقادی می‌شوند ولی دلیل نمی‌آورد این را جزم گرایی یا دگماتیسم می‌گویند و همینگونه است الفاظ دیگر.

نکته‌ دیگر آن که دست کشیدن از مرجعیت اهل بیت، آسیب‌هایی داشته و این درست است ولی این تیتر باید توضیح داده شود که ظاهر گرایان چه چیزی نداشته‌اند که دچار انحراف شده‌اند.

نکته دیگر اینکه چرا فقط تجسیم و تشبیه در آیات را به عنوان اشکال ظاهرگرایان مطرح می‌کنند بلکه موضوعات دیگر هم هست که ربطی به تجسیم و تشبیه ندارد.

بحث سلفی‌گری امثال رشید رضا و ... نوعی روشنفکری و تقابل با انحرافات غربی بوده است که به این جا کشیده شده است. پس باید روشن تر بحث شود تا فضای علمی به فضای شعاری و احساسی مبدل نشود. پس باید ظاهر گرایی درست بحث شود و حدّ فاصل آن با نظریات دیگر مطرح شود.

 شهسواری: آیا این‌ها خود را ظاهر گرا می‌دانند یا بعداً این برچسب‌ها و اسامی بر آن‌ها داده شده است.

 فرضی: کتابی به نام تاریخ اهل الظاهر نوشته شده است که کتاب جامع است و اسم ظاهر گرایی را هم دیگران به آنها داده‌اند. البته روایاتی هست که در صحاح بخاری و مسلم وجود دارد که ظاهرگرایان از آن‌ها استفاده می‌کنند و خود را به این نام معرفی نموده‌اند؛ حتی در برخی موارد امام سجاد علیه السلام را به عنوان نمونه‌ای از ظاهرگرایی مطرح کرده‌اند. تعیین معیار برای ظاهر گرایی دشوار است و کار جدیدی مطرح شده است.

 اسحاقیان: پیشنهاد می‌شود که برای روشن شدن مطلب، ‌رویکردهای مقابل در کنار آن مطرح شود؛ مثلاً تأویل گرایی التقاطی که در امثال عرفان حلقه، ‌سازمان منافقین و جریان مدعی یمانی وجود دارد که آن‌ها هم با برخی استنادات قرآنی بحث موجودات غیر ارگانیک، عالم تضاد، فدیه و ... را مطرح می‌کند که در نهایت به تهدید مخالفان، خشونت و ترور منجر شده است. با بررسی این موارد روشن می‌شود که عوامل مشترک ایجاد خشونت، ترور و ... در امثال ظاهر گرایی و جریان‌های مقابل چیست؟/۱۳۲۵/۱۰۳/خ

ارسال نظرات